پرش به محتوا

استبداد در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'فرد' به 'فرد'
جز (جایگزینی متن - 'استبدادی' به 'استبدادی')
جز (جایگزینی متن - 'فرد' به 'فرد')
خط ۱۱: خط ۱۱:
==واژه‌شناسی لغوی==
==واژه‌شناسی لغوی==
*[[استبداد]] از ریشه "ب - د - د" و به معنای "انفراد در هر امری و اختصاص دادن آن به خود، بدون [[مشارکت]] دیگران<ref>مجمع البحرین، ج۱، ص۱۶۲؛ لسان العرب، ج۱، ص۳۳۹، «بدد».</ref> و تنها بر سر کاری ایستادن و بی‌توجهی به منع دیگران<ref>لغت‌نامه، ج۲، ص۱۷۸۸.</ref> است، چنان‌که "استبداد در رأی" به معنای انفراد در [[رأی]] خود و بی‌توجهی به نظر دیگران<ref>لسان العرب، ج۱، ص۳۳۹.</ref> و در لغت در برابر [[مشورت]] است. این [[تقابل]] از سخنان [[امیرمؤمنان]]، [[علی]]{{ع}} در [[نهج‌البلاغه]] نیز استفاده می‌شود<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۶۱.</ref>.
*[[استبداد]] از ریشه "ب - د - د" و به معنای "انفراد در هر امری و اختصاص دادن آن به خود، بدون [[مشارکت]] دیگران<ref>مجمع البحرین، ج۱، ص۱۶۲؛ لسان العرب، ج۱، ص۳۳۹، «بدد».</ref> و تنها بر سر کاری ایستادن و بی‌توجهی به منع دیگران<ref>لغت‌نامه، ج۲، ص۱۷۸۸.</ref> است، چنان‌که "استبداد در رأی" به معنای انفراد در [[رأی]] خود و بی‌توجهی به نظر دیگران<ref>لسان العرب، ج۱، ص۳۳۹.</ref> و در لغت در برابر [[مشورت]] است. این [[تقابل]] از سخنان [[امیرمؤمنان]]، [[علی]]{{ع}} در [[نهج‌البلاغه]] نیز استفاده می‌شود<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۶۱.</ref>.
*این واژه در اصطلاح [[سیاسی]] به [[سلطه]] [[فرد]] یا گروهی در یک [[نظام]] و [[حکومت]] و [[تصرف]] در [[حقوق مردم]]، بدون لحاظ [[قانون]] و نظر زیردستان<ref>موسوعة السیاسه، ج۱، ص۱۶۶ -۱۶۷؛ فرهنگ علوم سیاسی، ص۲.</ref> و بدون [[ترس]] از بازخواست<ref>طبیعت استبداد، ص۴۱؛ فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۱۲.</ref> گفته می‌شود و از آن جهت نزد [[عرف]] [[ناپسند]] است که پیامد آن رسیدن ضرر و آسیب به توده [[مردم]] به جهت اِعمال [[قدرت]] غیر مسئولانه و [[نامشروع]] یک [[فرد]] یا یک گروه محدود بر عموم است و چون این پدیده نوعا از سوی [[فرمانروایان]] رخ می‌دهد.
*این واژه در اصطلاح [[سیاسی]] به [[سلطه]] فرد یا گروهی در یک [[نظام]] و [[حکومت]] و [[تصرف]] در [[حقوق مردم]]، بدون لحاظ [[قانون]] و نظر زیردستان<ref>موسوعة السیاسه، ج۱، ص۱۶۶ -۱۶۷؛ فرهنگ علوم سیاسی، ص۲.</ref> و بدون [[ترس]] از بازخواست<ref>طبیعت استبداد، ص۴۱؛ فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۱۲.</ref> گفته می‌شود و از آن جهت نزد [[عرف]] [[ناپسند]] است که پیامد آن رسیدن ضرر و آسیب به توده [[مردم]] به جهت اِعمال [[قدرت]] غیر مسئولانه و [[نامشروع]] یک فرد یا یک گروه محدود بر عموم است و چون این پدیده نوعا از سوی [[فرمانروایان]] رخ می‌دهد.
*برخی مقصود از [[استبداد]] به‌صورت مطلق را "استبداد فرمانروایان" دانسته<ref>طبیعت استبداد، ص۴۱.</ref> و واژه‌های سیاسیِ "تسلط"، "تحکّم = زورگویی" و... را معادل آن برشمرده‌اند و از [[استبداد]]‌زدگان با عناوینی همچون: [[اسیران]]، ذلیلان، کوچک شمردگان نام برده، مقابل آنها را غیرتمندان، آزادگان و زندگان قرار داده‌اند<ref>طبیعت استبداد، ص۴۱ - ۴۲.</ref>.
*برخی مقصود از [[استبداد]] به‌صورت مطلق را "استبداد فرمانروایان" دانسته<ref>طبیعت استبداد، ص۴۱.</ref> و واژه‌های سیاسیِ "تسلط"، "تحکّم = زورگویی" و... را معادل آن برشمرده‌اند و از [[استبداد]]‌زدگان با عناوینی همچون: [[اسیران]]، ذلیلان، کوچک شمردگان نام برده، مقابل آنها را غیرتمندان، آزادگان و زندگان قرار داده‌اند<ref>طبیعت استبداد، ص۴۱ - ۴۲.</ref>.
*در زبان [[انگلیسی]] برای این واژه معادل‌هایی چون دسپوتیسم (<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۱۲.</ref> Despotism)، مطلق باوری و [[حکومت]] مطلقه = [[خودکامگی]] (<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص۲.</ref> Absoleitism)، [[دیکتاتوری]] (<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۱۵.</ref> Dictatorship) و جبّاری (<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص۴۳۶.</ref>) Tyranny) را می‌توان یافت.
*در زبان [[انگلیسی]] برای این واژه معادل‌هایی چون دسپوتیسم (<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۱۲.</ref> Despotism)، مطلق باوری و [[حکومت]] مطلقه = [[خودکامگی]] (<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص۲.</ref> Absoleitism)، [[دیکتاتوری]] (<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۱۵.</ref> Dictatorship) و جبّاری (<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص۴۳۶.</ref>) Tyranny) را می‌توان یافت.
*در حکومت‌های دسپوتیست، [[اعمال]] [[قدرت]] به‌صورت نامحدود و بدون شیوه‌های [[مردم]] سالارانه صورت می‌گیرد. از دیدگاه [[جامعه‌شناسی]]، [[حکومت]] مطلقه، به رغم نامش، هیچ‌گاه شکل مطلق ندارد، زیرا همواره موانعی هرچند کوچک در [[راه]] [[اعمال]] [[قدرت]] وجود دارد<ref>دائرة المعارف علوم اجتماعی، ص۳-۴.</ref>؛ همچنین از دیدگاه [[علوم]] [[اجتماعی]]، حکومت‌های [[دیکتاتوری]] ویژگی‌هایی از جمله فقدان [[قانون]] برای پاسخگو بودن [[حاکم]]، [[کسب قدرت]] با زیرپا گذاشتن [[قوانین]]، کاربرد [[قدرت]] در [[راه]] [[منافع]] گروهی محدود، [[انقیاد]] زیردستان بر پایه [[ترس]] و تمرکز [[قدرت]] در دست یک [[فرد]] دارند.
*در حکومت‌های دسپوتیست، [[اعمال]] [[قدرت]] به‌صورت نامحدود و بدون شیوه‌های [[مردم]] سالارانه صورت می‌گیرد. از دیدگاه [[جامعه‌شناسی]]، [[حکومت]] مطلقه، به رغم نامش، هیچ‌گاه شکل مطلق ندارد، زیرا همواره موانعی هرچند کوچک در [[راه]] [[اعمال]] [[قدرت]] وجود دارد<ref>دائرة المعارف علوم اجتماعی، ص۳-۴.</ref>؛ همچنین از دیدگاه [[علوم]] [[اجتماعی]]، حکومت‌های [[دیکتاتوری]] ویژگی‌هایی از جمله فقدان [[قانون]] برای پاسخگو بودن [[حاکم]]، [[کسب قدرت]] با زیرپا گذاشتن [[قوانین]]، کاربرد [[قدرت]] در [[راه]] [[منافع]] گروهی محدود، [[انقیاد]] زیردستان بر پایه [[ترس]] و تمرکز [[قدرت]] در دست یک فرد دارند.
*در [[جامعه‌شناسی]] [[سیاسی]] "دیکتاتوری" تبلور قدرتی است که بدون توجه به نظر و علایق دیگران، خواست خود را بر آنان [[تحمیل]] می‌کند<ref>دائرة المعارف علوم اجتماعی، ص۱۹۶.</ref> که این نیز از ویژگی‌های برجسته [[استبداد]] است. "حکومت و [[ریاست]] جباری" نیز به هر [[حکومت]] و [[ریاست]] مستبدانه اطلاق می‌شود. البته میان این اصطلاحات از یک سو و کاربرد جدید و قدیم هر یک از سوی دیگر تفاوت‌هایی ظریف وجود دارد<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص۲، ۱۱۲، ۱۱۵، ۴۳۶.</ref>.<ref>[[عبدالصمد مجدی|مجدی، عبدالصمد]]، [[استبداد (مقاله)|مقاله «استبداد»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>.
*در [[جامعه‌شناسی]] [[سیاسی]] "دیکتاتوری" تبلور قدرتی است که بدون توجه به نظر و علایق دیگران، خواست خود را بر آنان [[تحمیل]] می‌کند<ref>دائرة المعارف علوم اجتماعی، ص۱۹۶.</ref> که این نیز از ویژگی‌های برجسته [[استبداد]] است. "حکومت و [[ریاست]] جباری" نیز به هر [[حکومت]] و [[ریاست]] مستبدانه اطلاق می‌شود. البته میان این اصطلاحات از یک سو و کاربرد جدید و قدیم هر یک از سوی دیگر تفاوت‌هایی ظریف وجود دارد<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص۲، ۱۱۲، ۱۱۵، ۴۳۶.</ref>.<ref>[[عبدالصمد مجدی|مجدی، عبدالصمد]]، [[استبداد (مقاله)|مقاله «استبداد»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>.


خط ۲۹: خط ۲۹:


==آثار و پیامدهای [[استبداد]]==
==آثار و پیامدهای [[استبداد]]==
*[[قرآن کریم]] از برخی نظام‌های [[استبدادی]] یاد کرده که بارزترین آن [[حکومت]] [[فرعون]] است. برخی از آثار [[استبداد]] در این‌گونه حکومت‌های متکی بر نظر [[فرد]] یا گروهی کوچک از [[جامعه]] عبارت است از<ref>[[عبدالصمد مجدی|مجدی، عبدالصمد]]، [[استبداد (مقاله)|مقاله «استبداد»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>:
*[[قرآن کریم]] از برخی نظام‌های [[استبدادی]] یاد کرده که بارزترین آن [[حکومت]] [[فرعون]] است. برخی از آثار [[استبداد]] در این‌گونه حکومت‌های متکی بر نظر فرد یا گروهی کوچک از [[جامعه]] عبارت است از<ref>[[عبدالصمد مجدی|مجدی، عبدالصمد]]، [[استبداد (مقاله)|مقاله «استبداد»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>:
===[[تهدید]] و [[ارعاب]]===
===[[تهدید]] و [[ارعاب]]===
*[[توسل]] به [[زور]] و [[جبر]] و ایجاد فضایی سرشار از [[هراس]] در [[اجتماع]] و [[تهدید]] به زندان و [[شکنجه]] و [[قتل]] از پیامدهای نظام‌های [[استبدادی]] است. در این گونه [[حکومت‌ها]] کنشِ ناهماهنگ با [[افکار]] و [[امیال]] [[حاکمان]] واکنشی شدید در پی دارد<ref>حق الحریه، ص۱۷۰- ۱۷۴؛ فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۱۵.</ref>. در [[قرآن]]، [[تهدید]] و [[ارعاب]] از ویژگی‌های بارز [[حکومت]] [[فرعون]] در [[استیلا]] بر [[بنی‌اسرائیل]] برشمرده شده است: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَذقَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ قَالُواْ أُوذِينَا مِن قَبْلِ أَن تَأْتِيَنَا وَمِن بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الأَرْضِ فَيَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ}}<ref>و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا می‌نهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بی‌گمان ما بر آنان چیره‌ایم. موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بی‌گمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث می‌دهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است. گفتند: ما پیش از آنکه تو نزد ما بیایی و پس از آنکه آمدی آزار دیده‌ایم، (موسی) گفت: امید است پروردگارتان دشمنتان را نابود گرداند و شما را در زمین جانشین سازد آنگاه در نگرد که چگونه رفتار می‌کنید؛ سوره اعراف، آیه:۱۲۷ - ۱۲۹.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را  که شما را از فرعونیان رهانیدیم که به شما عذابی سخت می‌چشاندند، پسرانتان را سر می‌بریدند و زنانتان را زنده می‌گذاردند و در آن از سوی پروردگارتان برای شما آزمونی سترگ بود» سوره بقره، آیه ۴۹.</ref> آنان همواره بر [[شکنجه]] و کشتن مردان [[بنی‌اسرائیل]] و به [[استضعاف]] و [[زبونی]] کشاندن آنان [[اصرار]] می‌ورزیدند. [[مادر موسی]]{{ع}} بر اثر [[هراس]] از تهدیدهای [[حکومت]] [[استبدادی]] [[فرعون]] در کشتن [[فرزندان]] ذکور و [[خفقان]] [[حاکم]] بر [[جامعه]]، [[فرزند]] دلبند خویش، [[موسی]]{{ع}} را به [[الهام الهی]] به آب‌های [[رود نیل]] سپرد: {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد» سوره قصص، آیه ۷.</ref> و [[مؤمن آل فرعون]] بر اثر [[ترس]] و [[ارعاب]] [[حاکم]] بر [[جامعه]]، [[ایمان]] خویش را از [[آل فرعون]] پوشیده می‌داشت: {{متن قرآن|وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَإِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِنْ يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ}}<ref>«و مردی مؤمن از فرعونیان که ایمانش را پنهان می‌داشت گفت: آیا مردی را می‌کشید که می‌گوید: پروردگار من، خداوند است و برهان‌ها (ی روشن) برایتان از پروردگارتان آورده است؟ و اگر دروغگو باشد، دروغش به زیان خود اوست و اگر راستگو باشد برخی از آنچه به شما وعده می‌دهد بر سرتان خواهد آمد؛ بی‌گمان خداوند کسی را که گزافکاری بسیار دروغگوست راهنمایی نمی‌کند» سوره غافر، آیه ۲۸.</ref>. در مورد [[تهدید]] [[خداپرستان]] به زندان، [[قتل]] و [[شکنجه]] از سوی [[فرعون]] در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ}}<ref>«فرعون گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم به او ایمان آورده‌اید؟ بی‌گمان این نیرنگی است که در این شهر به کار برده‌اید تا مردم آن را از آن بیرون برانید، به زودی خواهید دانست» سوره اعراف، آیه ۱۲۳.</ref>، {{متن قرآن|لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«سوگند می‌خورم که دست‌ها و پاهایتان را چپ و راست خواهم برید سپس همگی شما را به دار خواهم آویخت» سوره اعراف، آیه ۱۲۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلا تَسْتَمِعُونَ قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الأَوَّلِينَ قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ<ref> فرعون گفت: و «پروردگار جهانیان» چیست؟(موسی) گفت: پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست اگر اهل یقین باشید. (فرعون) به پیرامونیان خود گفت: آیا نمی‌شنوید؟(موسی) گفت: پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست.(فرعون) گفت: بی‌گمان پیامبری که نزد شما فرستاده‌اند دیوانه است.(موسی) گفت: پروردگار خاور و باختر و آنچه میان آنهاست اگر خرد بورزید.(فرعون) گفت: اگر خدایی جز من بگزینی تو را زندانی خواهم کرد؛ سوره شعراء، آیه:۲۳ - ۲۹.</ref> [[همسر]] [[عزیز مصر]] ([[زلیخا]]) نیز با [[تکیه]] بر [[قدرت]] [[استبدادی]] [[حکومت مصر]]، [[یوسف]]{{ع}} را به [[پیروی]] از [[امیال نفسانی]] خویش فرا خواند و او را در صورت خودداری، به زندان [[تهدید]] کرد {{متن قرآن|قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِنَ الصَّاغِرِينَ}}<ref>«(آن زن) گفت: این همان است که مرا درباره او سرزنش کردید؛ آری ، از او کام خواستم که خویشتنداری کرد و اگر آنچه به او فرمان می‌دهم انجام ندهد بی‌گمان به زندان افکنده می‌شود و از خوارشدگان  خواهد بود» سوره یوسف، آیه ۳۲.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ بَدَا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ}}<ref>«آنگاه، پس از آنکه آن نشانه‌ها را دیدند بر آن شدند که او را تا زمانی زندانی کنند» سوره یوسف، آیه ۳۵.</ref>.<ref>[[عبدالصمد مجدی|مجدی، عبدالصمد]]، [[استبداد (مقاله)|مقاله «استبداد»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
*[[توسل]] به [[زور]] و [[جبر]] و ایجاد فضایی سرشار از [[هراس]] در [[اجتماع]] و [[تهدید]] به زندان و [[شکنجه]] و [[قتل]] از پیامدهای نظام‌های [[استبدادی]] است. در این گونه [[حکومت‌ها]] کنشِ ناهماهنگ با [[افکار]] و [[امیال]] [[حاکمان]] واکنشی شدید در پی دارد<ref>حق الحریه، ص۱۷۰- ۱۷۴؛ فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۱۵.</ref>. در [[قرآن]]، [[تهدید]] و [[ارعاب]] از ویژگی‌های بارز [[حکومت]] [[فرعون]] در [[استیلا]] بر [[بنی‌اسرائیل]] برشمرده شده است: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَذقَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ قَالُواْ أُوذِينَا مِن قَبْلِ أَن تَأْتِيَنَا وَمِن بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الأَرْضِ فَيَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ}}<ref>و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا می‌نهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بی‌گمان ما بر آنان چیره‌ایم. موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بی‌گمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث می‌دهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است. گفتند: ما پیش از آنکه تو نزد ما بیایی و پس از آنکه آمدی آزار دیده‌ایم، (موسی) گفت: امید است پروردگارتان دشمنتان را نابود گرداند و شما را در زمین جانشین سازد آنگاه در نگرد که چگونه رفتار می‌کنید؛ سوره اعراف، آیه:۱۲۷ - ۱۲۹.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را  که شما را از فرعونیان رهانیدیم که به شما عذابی سخت می‌چشاندند، پسرانتان را سر می‌بریدند و زنانتان را زنده می‌گذاردند و در آن از سوی پروردگارتان برای شما آزمونی سترگ بود» سوره بقره، آیه ۴۹.</ref> آنان همواره بر [[شکنجه]] و کشتن مردان [[بنی‌اسرائیل]] و به [[استضعاف]] و [[زبونی]] کشاندن آنان [[اصرار]] می‌ورزیدند. [[مادر موسی]]{{ع}} بر اثر [[هراس]] از تهدیدهای [[حکومت]] [[استبدادی]] [[فرعون]] در کشتن [[فرزندان]] ذکور و [[خفقان]] [[حاکم]] بر [[جامعه]]، [[فرزند]] دلبند خویش، [[موسی]]{{ع}} را به [[الهام الهی]] به آب‌های [[رود نیل]] سپرد: {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد» سوره قصص، آیه ۷.</ref> و [[مؤمن آل فرعون]] بر اثر [[ترس]] و [[ارعاب]] [[حاکم]] بر [[جامعه]]، [[ایمان]] خویش را از [[آل فرعون]] پوشیده می‌داشت: {{متن قرآن|وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَإِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِنْ يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ}}<ref>«و مردی مؤمن از فرعونیان که ایمانش را پنهان می‌داشت گفت: آیا مردی را می‌کشید که می‌گوید: پروردگار من، خداوند است و برهان‌ها (ی روشن) برایتان از پروردگارتان آورده است؟ و اگر دروغگو باشد، دروغش به زیان خود اوست و اگر راستگو باشد برخی از آنچه به شما وعده می‌دهد بر سرتان خواهد آمد؛ بی‌گمان خداوند کسی را که گزافکاری بسیار دروغگوست راهنمایی نمی‌کند» سوره غافر، آیه ۲۸.</ref>. در مورد [[تهدید]] [[خداپرستان]] به زندان، [[قتل]] و [[شکنجه]] از سوی [[فرعون]] در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ}}<ref>«فرعون گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم به او ایمان آورده‌اید؟ بی‌گمان این نیرنگی است که در این شهر به کار برده‌اید تا مردم آن را از آن بیرون برانید، به زودی خواهید دانست» سوره اعراف، آیه ۱۲۳.</ref>، {{متن قرآن|لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«سوگند می‌خورم که دست‌ها و پاهایتان را چپ و راست خواهم برید سپس همگی شما را به دار خواهم آویخت» سوره اعراف، آیه ۱۲۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلا تَسْتَمِعُونَ قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الأَوَّلِينَ قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ<ref> فرعون گفت: و «پروردگار جهانیان» چیست؟(موسی) گفت: پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست اگر اهل یقین باشید. (فرعون) به پیرامونیان خود گفت: آیا نمی‌شنوید؟(موسی) گفت: پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست.(فرعون) گفت: بی‌گمان پیامبری که نزد شما فرستاده‌اند دیوانه است.(موسی) گفت: پروردگار خاور و باختر و آنچه میان آنهاست اگر خرد بورزید.(فرعون) گفت: اگر خدایی جز من بگزینی تو را زندانی خواهم کرد؛ سوره شعراء، آیه:۲۳ - ۲۹.</ref> [[همسر]] [[عزیز مصر]] ([[زلیخا]]) نیز با [[تکیه]] بر [[قدرت]] [[استبدادی]] [[حکومت مصر]]، [[یوسف]]{{ع}} را به [[پیروی]] از [[امیال نفسانی]] خویش فرا خواند و او را در صورت خودداری، به زندان [[تهدید]] کرد {{متن قرآن|قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِنَ الصَّاغِرِينَ}}<ref>«(آن زن) گفت: این همان است که مرا درباره او سرزنش کردید؛ آری ، از او کام خواستم که خویشتنداری کرد و اگر آنچه به او فرمان می‌دهم انجام ندهد بی‌گمان به زندان افکنده می‌شود و از خوارشدگان  خواهد بود» سوره یوسف، آیه ۳۲.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ بَدَا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ}}<ref>«آنگاه، پس از آنکه آن نشانه‌ها را دیدند بر آن شدند که او را تا زمانی زندانی کنند» سوره یوسف، آیه ۳۵.</ref>.<ref>[[عبدالصمد مجدی|مجدی، عبدالصمد]]، [[استبداد (مقاله)|مقاله «استبداد»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
۲۱۸٬۶۱۷

ویرایش