پرش به محتوا

عدل در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان'
جز (جایگزینی متن - 'قوت' به 'قوت')
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان')
خط ۱۶: خط ۱۶:
==عدالت عام و عدالت خاص==
==عدالت عام و عدالت خاص==
*[[عدالت]]... دارای دو معنی است: معنی عام و معنی خاص.
*[[عدالت]]... دارای دو معنی است: معنی عام و معنی خاص.
#'''[[عدالت]] به معنی عام ([[عدالت]] [[نفسانی]])''': [[عدالت]] به معنی عام، [[حکومت]] [[عقل عملی]] بر سایر قوای [[نفسانی]] مثل [[وهم]]، [[خیال]]، [[غضب]] و [[شهوت]] است. نتیجه [[حکومت]] [[عقل]] بر قوای [[نفسانی]]، [[اعتدال]] قواست. کسی که [[عقل]] بر وجودش [[حکومت]] کند [[غضب]] و [[شهوت]] و وهمش [[متعادل]] می‌شود، چنان‌که نه [[راه]] [[افراط]] می‌روند، نه [[راه]] [[تفریط]] و جز به [[فرمان]] [[عقل]] و [[شرع]] حرکت نمی‌کنند. [[اعتدال]] این سه نیرو [[بهترین]] صورت [[نفسانی]] [[انسان]] است؛ از این رو گفته‌اند: [[بهترین]] چیز در این [[جهان]]، «[[اجتماع]] اوساط ثلاثه» است؛ یعنی سه نیروی [[معتدل]] که در [[حد وسط]] قرار دارند، در نفس [[آدمی]] [[اجتماع]] کنند. با [[اجتماع]] اوساط ثلاثه، یعنی [[اعتدال]] ارکان تشکیل دهنده صورت [[باطنی]]، [[عدالت]] به معنای عام برای نفس حاصل می‌شود. [[عدل]] درونی [[نفس انسان]] را تحت [[فرمان خدا]] نگه می‌دارد و از خودسری باز می‌دارد. این [[عدالت]] همان [[حسن خلق]] است که [[کامل‌ترین]] نمونه آن در وجود [[مقدس]] [[رسول خدا]]{{صل}} تحقق داشته و [[قرآن کریم]] از آن به [[خُلق عظیم]] تعبیر کرده، در خطاب به آن [[حضرت]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>. تا زمانی که [[عدل]] به معنای عام حاصل نشود در وجود [[انسان]] زمینه‌ای برای امور ربانی مهیا نمی‌شود؛ چون امور متعالی ربانی با [[روح]] الاهی صورت می‌گیرد و با [[حکومت]] [[غضب]] و [[شهوت]] بر وجود [[آدمی]]، آن [[روح]] خدایی رخت برمی‌بندد. کسی که در [[شهوت]] و [[غضب]] [[غوطه]] می‌خورد و مشمول خطاب {{متن قرآن|وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}}<ref>«و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۱۰.</ref>، قرار می‌گیرد، از تشریف {{متن قرآن|نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي}}<ref>«و در او از روان خویش دمیدم» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref> [[محروم]] است. [[دسّ]] به معنی [[پنهان]] کردن اجباری چیزی در چیزی دیگر است. [[قرآن کریم]] از این واژه برای اشاره به [[زنده به گور کردن دختران]] استفاده کرده است؛ بنابراین کسی که از [[غضب]] و [[شهوت]] [[پیروی]] می‌کند، در [[حقیقت]] [[روح]] الاهی خود را با آنها [[دفن]] کرده است و در نتیجه هرگز برای [[امور معنوی]] و تعالی و [[تکامل]] زمینه‌ای ندارد و از نظر [[باطنی]] [[انسان]] شمرده نمی‌شود؛ اما کسی که [[عدالت]] را در وجود خویش محقق می‌کند و [[غضب]] و [[شهوت]] را تحت [[فرمان]] [[عقل]] به کار می‌گیرد، [[انسان کامل]] و [[اشرف مخلوقات]] است؛ چون [[ارزش انسان]] به همان [[روح]] ربانی است. هموست که در عالم ماده همه مظاهر [[نفسانی]] و جسمانی برایش [[کرنش]] می‌کنند و در [[عالم ملکوت]] [[فرشتگان]] به سجده‌اش [[مأمور]] می‌شوند. {{متن قرآن|فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ}}<ref>«پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref>. چون کار او را به پایان رساندم و از [[روح]] خودم در او دمیدم (به [[احترام]] آن [[روح]]) همه بر او [[سجده]] کنید. همه بر او [[سجده]] می‌کنند {{متن قرآن|فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ}}<ref>«آنگاه همه فرشتگان، همگان فروتنی کردند؛» سوره حجر، آیه ۳۰.</ref> و [[فرشتگان]] همگی بر او [[سجده]] کردند. این [[انسان]] همان [[انسانی]] است که مرگش [[شهادت]] است؛ یعنی [[شهود]] [[حق]] است. وقتی کشته می‌شود پرده‌ای دیگر را کنار میزند. همان کسی است که خونش، [[خون خدا]] می‌شود و خودش [[لقب]] [[ثارالله]] می‌گیرد و هر کس به سوی مزارش حرکت کند، برای هر گامش [[ثواب]] یک [[حج]] و یک [[عمره]] می‌گیرد.
#'''[[عدالت]] به معنی عام ([[عدالت]] [[نفسانی]])''': [[عدالت]] به معنی عام، [[حکومت]] [[عقل عملی]] بر سایر قوای [[نفسانی]] مثل [[وهم]]، [[خیال]]، [[غضب]] و [[شهوت]] است. نتیجه [[حکومت]] [[عقل]] بر قوای [[نفسانی]]، [[اعتدال]] قواست. کسی که [[عقل]] بر وجودش [[حکومت]] کند [[غضب]] و [[شهوت]] و وهمش [[متعادل]] می‌شود، چنان‌که نه [[راه]] [[افراط]] می‌روند، نه [[راه]] [[تفریط]] و جز به [[فرمان]] [[عقل]] و [[شرع]] حرکت نمی‌کنند. [[اعتدال]] این سه نیرو [[بهترین]] صورت [[نفسانی]] [[انسان]] است؛ از این رو گفته‌اند: [[بهترین]] چیز در این [[جهان]]، «[[اجتماع]] اوساط ثلاثه» است؛ یعنی سه نیروی [[معتدل]] که در [[حد وسط]] قرار دارند، در نفس [[آدمی]] [[اجتماع]] کنند. با [[اجتماع]] اوساط ثلاثه، یعنی [[اعتدال]] ارکان تشکیل دهنده صورت [[باطنی]]، [[عدالت]] به معنای عام برای نفس حاصل می‌شود. [[عدل]] درونی [[نفس انسان]] را تحت [[فرمان خدا]] نگه می‌دارد و از خودسری باز می‌دارد. این [[عدالت]] همان [[حسن خلق]] است که [[کامل‌ترین]] نمونه آن در وجود [[مقدس]] [[رسول خدا]]{{صل}} تحقق داشته و [[قرآن کریم]] از آن به [[خُلق عظیم]] تعبیر کرده، در خطاب به آن [[حضرت]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>. تا زمانی که [[عدل]] به معنای عام حاصل نشود در وجود [[انسان]] زمینه‌ای برای امور ربانی مهیا نمی‌شود؛ چون امور متعالی ربانی با [[روح]] الاهی صورت می‌گیرد و با [[حکومت]] [[غضب]] و [[شهوت]] بر وجود [[آدمی]]، آن [[روح]] خدایی رخت برمی‌بندد. کسی که در [[شهوت]] و [[غضب]] [[غوطه]] می‌خورد و مشمول خطاب {{متن قرآن|وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}}<ref>«و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۱۰.</ref>، قرار می‌گیرد، از تشریف {{متن قرآن|نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي}}<ref>«و در او از روان خویش دمیدم» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref> [[محروم]] است. [[دسّ]] به معنی پنهان کردن اجباری چیزی در چیزی دیگر است. [[قرآن کریم]] از این واژه برای اشاره به [[زنده به گور کردن دختران]] استفاده کرده است؛ بنابراین کسی که از [[غضب]] و [[شهوت]] [[پیروی]] می‌کند، در [[حقیقت]] [[روح]] الاهی خود را با آنها [[دفن]] کرده است و در نتیجه هرگز برای [[امور معنوی]] و تعالی و [[تکامل]] زمینه‌ای ندارد و از نظر [[باطنی]] [[انسان]] شمرده نمی‌شود؛ اما کسی که [[عدالت]] را در وجود خویش محقق می‌کند و [[غضب]] و [[شهوت]] را تحت [[فرمان]] [[عقل]] به کار می‌گیرد، [[انسان کامل]] و [[اشرف مخلوقات]] است؛ چون [[ارزش انسان]] به همان [[روح]] ربانی است. هموست که در عالم ماده همه مظاهر [[نفسانی]] و جسمانی برایش [[کرنش]] می‌کنند و در [[عالم ملکوت]] [[فرشتگان]] به سجده‌اش [[مأمور]] می‌شوند. {{متن قرآن|فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ}}<ref>«پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref>. چون کار او را به پایان رساندم و از [[روح]] خودم در او دمیدم (به [[احترام]] آن [[روح]]) همه بر او [[سجده]] کنید. همه بر او [[سجده]] می‌کنند {{متن قرآن|فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ}}<ref>«آنگاه همه فرشتگان، همگان فروتنی کردند؛» سوره حجر، آیه ۳۰.</ref> و [[فرشتگان]] همگی بر او [[سجده]] کردند. این [[انسان]] همان [[انسانی]] است که مرگش [[شهادت]] است؛ یعنی [[شهود]] [[حق]] است. وقتی کشته می‌شود پرده‌ای دیگر را کنار میزند. همان کسی است که خونش، [[خون خدا]] می‌شود و خودش [[لقب]] [[ثارالله]] می‌گیرد و هر کس به سوی مزارش حرکت کند، برای هر گامش [[ثواب]] یک [[حج]] و یک [[عمره]] می‌گیرد.
#'''[[عدالت]] به معنای خاص ([[عدالت]] [[رفتاری]])''': [[عدالت]] عام صفت [[نفس انسان]] است، ولی [[عدالت]] خاص صفت فعل است و به [[رفتار]] [[آدمی]] [[نظارت]] دارد. [[عدالت]] در محاورات عرفی و [[شرعی]] به همین معنی به کار می‌رود. [[عدالت]] خاص یا [[رفتاری]] دارای چهار کاربرد است.
#'''[[عدالت]] به معنای خاص ([[عدالت]] [[رفتاری]])''': [[عدالت]] عام صفت [[نفس انسان]] است، ولی [[عدالت]] خاص صفت فعل است و به [[رفتار]] [[آدمی]] [[نظارت]] دارد. [[عدالت]] در محاورات عرفی و [[شرعی]] به همین معنی به کار می‌رود. [[عدالت]] خاص یا [[رفتاری]] دارای چهار کاربرد است.
:* کاربردهای [[عدالت]] [[رفتاری]]
:* کاربردهای [[عدالت]] [[رفتاری]]
خط ۶۹: خط ۶۹:
#«و آن ([[قرآن]]) را نوری قرار داده‌ای که ما با [[پیروی]] از آن از تاریکی‌های [[گمراهی]] و [[نادانی]] [[راه]] می‌یابیم، و [[شفا]] و بهبودی برای کسی که فهمیدن آن را از روی [[تصدیق]] و [[باور]] نمودن بخواهد؛ و برای شنیدنش خاموش گشته؛ و ترازوی [[عدل]] که زبانه‌اش از [[حق]] و [[درستی]] برنمی‌گردد؛ و [[نور هدایت]] و [[راهنمایی]] که [[حجت]] و [[دلیل]] آن از [[گواهان]] خاموش نمی‌شود و نشانه [[رهایی]] (از [[بدبختی‌ها]]) که هر کس قصد طریقه و روش آن را داشته باشد [[گمراه]] نمی‌گردد؛ و به هر که خود را به دست‌آویز [[عصمت]] و نگهداری آن بیاویزد [[مهالک]] و [[تباهی‌ها]] بر او [[دست]] نیابد»<ref>{{متن حدیث|وَ جَعَلْتَهُ نُوراً نَهْتَدِی مِنْ ظُلَمِ الضَّلَالَةِ وَ الْجَهَالَةِ بِاتِّبَاعِهِ، وَ شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِیقِ إِلَی اسْتِمَاعِهِ، وَ مِیزَانَ قِسْطٍ لَا یَحِیفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ، وَ نُورَ هُدًی لَا یَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِینَ بُرْهَانُهُ، وَ عَلَمَ نَجَاةٍ لَا یَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ، وَ لا تَنَالُ أَیْدِی الْهَلَکَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَةِ عِصْمَتِهِ}}؛ صحیفه سجادیه، دعای چهل و دوم:</ref>.  
#«و آن ([[قرآن]]) را نوری قرار داده‌ای که ما با [[پیروی]] از آن از تاریکی‌های [[گمراهی]] و [[نادانی]] [[راه]] می‌یابیم، و [[شفا]] و بهبودی برای کسی که فهمیدن آن را از روی [[تصدیق]] و [[باور]] نمودن بخواهد؛ و برای شنیدنش خاموش گشته؛ و ترازوی [[عدل]] که زبانه‌اش از [[حق]] و [[درستی]] برنمی‌گردد؛ و [[نور هدایت]] و [[راهنمایی]] که [[حجت]] و [[دلیل]] آن از [[گواهان]] خاموش نمی‌شود و نشانه [[رهایی]] (از [[بدبختی‌ها]]) که هر کس قصد طریقه و روش آن را داشته باشد [[گمراه]] نمی‌گردد؛ و به هر که خود را به دست‌آویز [[عصمت]] و نگهداری آن بیاویزد [[مهالک]] و [[تباهی‌ها]] بر او [[دست]] نیابد»<ref>{{متن حدیث|وَ جَعَلْتَهُ نُوراً نَهْتَدِی مِنْ ظُلَمِ الضَّلَالَةِ وَ الْجَهَالَةِ بِاتِّبَاعِهِ، وَ شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِیقِ إِلَی اسْتِمَاعِهِ، وَ مِیزَانَ قِسْطٍ لَا یَحِیفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ، وَ نُورَ هُدًی لَا یَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِینَ بُرْهَانُهُ، وَ عَلَمَ نَجَاةٍ لَا یَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ، وَ لا تَنَالُ أَیْدِی الْهَلَکَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَةِ عِصْمَتِهِ}}؛ صحیفه سجادیه، دعای چهل و دوم:</ref>.  
#ایشان علت [[عدالت]] [[خداوند]] را [[قدرت]] بی‌انتهای [[خدا]] ذکر می‌داند و می‌فرمایند: «و به فراهم شدن اسباب کار و راهنمایی‌ات به [[راه]] [[حق]] کمکم نما؛ و بر قصد و آهنگ [[شایسته]] و گفتار [[پسندیده]] و [[کردار]] [[نیکو]] یاری‌ام کن؛ و بی‌آنکه خود قوت و نیرو به من بخشیده باشی مرا به نیرو و قوت خود وامگذار»<ref>{{متن حدیث|وَ أَیِّدْنِی بِتَوْفِیقِکَ وَ تَسْدِیدِکَ‌، وَ أَعِنِّی عَلَی صَالِحِ النِّیَّةِ، وَ مَرْضِیِّ الْقَوْلِ، وَ مُسْتَحْسَنِ الْعَمَلِ، وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی حَوْلِی وَ قُوَّتِی دُونَ حَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ}}؛ صحیفه سجادیه، دعای ششم:</ref>.<ref>ر.ک: احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۷۲.</ref>
#ایشان علت [[عدالت]] [[خداوند]] را [[قدرت]] بی‌انتهای [[خدا]] ذکر می‌داند و می‌فرمایند: «و به فراهم شدن اسباب کار و راهنمایی‌ات به [[راه]] [[حق]] کمکم نما؛ و بر قصد و آهنگ [[شایسته]] و گفتار [[پسندیده]] و [[کردار]] [[نیکو]] یاری‌ام کن؛ و بی‌آنکه خود قوت و نیرو به من بخشیده باشی مرا به نیرو و قوت خود وامگذار»<ref>{{متن حدیث|وَ أَیِّدْنِی بِتَوْفِیقِکَ وَ تَسْدِیدِکَ‌، وَ أَعِنِّی عَلَی صَالِحِ النِّیَّةِ، وَ مَرْضِیِّ الْقَوْلِ، وَ مُسْتَحْسَنِ الْعَمَلِ، وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی حَوْلِی وَ قُوَّتِی دُونَ حَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ}}؛ صحیفه سجادیه، دعای ششم:</ref>.<ref>ر.ک: احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۷۲.</ref>
#«بارخدایا بر [[محمد و آل او]] [[درود]] فرست؛ و مرا به [[زینت]] [[صالحین]] و شایستگان (انجام [[حقوق خدا]] و [[مردم]]) آراسته فرما؛ و [[زیور]] [[پرهیزکاران]] ([[عمل به واجبات]] و ترک [[محرمات]]) را به من بپوشان، با ([[توفیق]] برای) گستردن [[عدل و داد]] (تا از [[افراط و تفریط]] در [[حق]] دوری گزینم) و فرو نشاندن [[خشم]] و خاموش کردن [[آتش]] [[دشمنی]] ([[اختلاف]] بین [[مردم]]) و گردآوردن پراکندگان (دل‌های از هم رنجیده) و [[اصلاح]] [[فساد]] بین [[مردم]]؛ و فاش کردن خیر و [[نیکی]]؛ و [[پنهان]] نمودن [[عیب]] و [[زشتی]] و [[نرم‌خویی]] و [[فروتنی]] و [[نیکوروشی]]؛ و سنگینی؛ و [[خوش‌خویی]] (با [[مردم]]) و [[پیشی گرفتن]] [[نیکی]]؛ و [[برگزیدن]] [[احسان]] بی‌آنکه جزای احسانی باشد؛ و [[سرزنش]] نکردن و [[همراهی]] نکردن به غیر مستحق و گفتن [[حق]] اگرچه سخت (یا اندک) باشد؛ و کم شمردن [[نیکی]] در گفتار و کردارم اگرچه بسیار باشد؛ و بسیار شمردن [[بدی]] در گفتار و کردارم اگرچه کم باشد و آنچه را بیان شد برای من به وسیله هموارگی [[طاعت]] و [[فرمانبری]]؛ و همیشه بودن با [[جماعت]] و واگذاشتن بدعت‌گزاران و آنکه [[رأی]] و [[اندیشه]] اختراع شده به کار برد، کامل گردان»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَلِّنِی بِحِلْیَةِ الصَّالِحِینَ، وَ أَلْبِسْنِی زِینَةَ الْمُتَّقِینَ‌، فِی بَسْطِ الْعَدْلِ، وَ کَظْمِ الغَیْظِ، وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ، وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ، وَ إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَیْنِ، وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ، وَ سَتْرِ الْعَائِبَةِ، وَ لِینِ الْعَرِیکَةِ، وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ، وَ حُسْنِ السِّیرَةِ، وَ سُکُونِ الرِّیحِ، وَ طِیبِ الْمُخَالَقَةِ، وَ السَّبْقِ إِلَی الْفَضِیلَةِ، وَ إِیثَارِ التَّفَضُّلِ، وَ تَرْکِ التَّعْیِیرِ، وَ الْإِفْضَالِ عَلَی غَیْرِ الْمُسْتَحِقِّ، وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزَّ، وَ اسْتِقْلَالِ الْخَیْرِ وَ إِنْ کَثُرَ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی، وَ اسْتِکْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی، وَ أَکْمِلْ ذَلِکَ لِی بِدَوَامِ الطَّاعَةِ، وَ لُزُومِ الْجَمَاعَةِ، وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْیِ الْمُخْتَرَعِ}}؛ صحیفه سجادیه، دعای بیستم.</ref>. <ref>ر.ک: احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۶۰-۳۶۱.</ref>  
#«بارخدایا بر [[محمد و آل او]] [[درود]] فرست؛ و مرا به [[زینت]] [[صالحین]] و شایستگان (انجام [[حقوق خدا]] و [[مردم]]) آراسته فرما؛ و [[زیور]] [[پرهیزکاران]] ([[عمل به واجبات]] و ترک [[محرمات]]) را به من بپوشان، با ([[توفیق]] برای) گستردن [[عدل و داد]] (تا از [[افراط و تفریط]] در [[حق]] دوری گزینم) و فرو نشاندن [[خشم]] و خاموش کردن [[آتش]] [[دشمنی]] ([[اختلاف]] بین [[مردم]]) و گردآوردن پراکندگان (دل‌های از هم رنجیده) و [[اصلاح]] [[فساد]] بین [[مردم]]؛ و فاش کردن خیر و [[نیکی]]؛ و پنهان نمودن [[عیب]] و [[زشتی]] و [[نرم‌خویی]] و [[فروتنی]] و [[نیکوروشی]]؛ و سنگینی؛ و [[خوش‌خویی]] (با [[مردم]]) و [[پیشی گرفتن]] [[نیکی]]؛ و [[برگزیدن]] [[احسان]] بی‌آنکه جزای احسانی باشد؛ و [[سرزنش]] نکردن و [[همراهی]] نکردن به غیر مستحق و گفتن [[حق]] اگرچه سخت (یا اندک) باشد؛ و کم شمردن [[نیکی]] در گفتار و کردارم اگرچه بسیار باشد؛ و بسیار شمردن [[بدی]] در گفتار و کردارم اگرچه کم باشد و آنچه را بیان شد برای من به وسیله هموارگی [[طاعت]] و [[فرمانبری]]؛ و همیشه بودن با [[جماعت]] و واگذاشتن بدعت‌گزاران و آنکه [[رأی]] و [[اندیشه]] اختراع شده به کار برد، کامل گردان»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَلِّنِی بِحِلْیَةِ الصَّالِحِینَ، وَ أَلْبِسْنِی زِینَةَ الْمُتَّقِینَ‌، فِی بَسْطِ الْعَدْلِ، وَ کَظْمِ الغَیْظِ، وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ، وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ، وَ إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَیْنِ، وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ، وَ سَتْرِ الْعَائِبَةِ، وَ لِینِ الْعَرِیکَةِ، وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ، وَ حُسْنِ السِّیرَةِ، وَ سُکُونِ الرِّیحِ، وَ طِیبِ الْمُخَالَقَةِ، وَ السَّبْقِ إِلَی الْفَضِیلَةِ، وَ إِیثَارِ التَّفَضُّلِ، وَ تَرْکِ التَّعْیِیرِ، وَ الْإِفْضَالِ عَلَی غَیْرِ الْمُسْتَحِقِّ، وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزَّ، وَ اسْتِقْلَالِ الْخَیْرِ وَ إِنْ کَثُرَ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی، وَ اسْتِکْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی، وَ أَکْمِلْ ذَلِکَ لِی بِدَوَامِ الطَّاعَةِ، وَ لُزُومِ الْجَمَاعَةِ، وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْیِ الْمُخْتَرَعِ}}؛ صحیفه سجادیه، دعای بیستم.</ref>. <ref>ر.ک: احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۶۰-۳۶۱.</ref>  
#«بارخدایا بر [[محمد و آل او]] [[درود]] فرست؛ و مرا به [[میانه‌روی]] بهره‌مند گردان (که در گفتار و [[کردار]] از حد [[تجاوز]] نکرده [[تقصیر]] ننمایم) و مرا از درست‌کاران و [[راهنمایان]] به خیر و [[نیکی]]، و از [[بندگان]] [[شایسته]] بگردان و [[رستگاری]] [[قیامت]] و [[رهایی]] از [[دوزخ]] را روزی‌ام فرما»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ مَتِّعْنِی بِالاقْتِصَادِ، وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ السَّدَادِ، وَ مِنْ أَدِلَّةِ الرَّشَادِ، وَ مِنْ صَالِحِ الْعِبَادِ، وَ ارْزُقْنِی فَوْزَ الْمَعَادِ، وَ سلَامَةَ الْمِرْصَادِ}}؛ صحیفه سجادیه، دعای بیستم.</ref> [[امام]]{{ع}} در این عبارت از واژه «[[اقتصاد]]» استفاده نموده، و یکی از واژه‌های نزدیک به [[عدل]] در [[صحیفه]] همین واژه است<ref>ر.ک: احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۶۱.</ref>.  
#«بارخدایا بر [[محمد و آل او]] [[درود]] فرست؛ و مرا به [[میانه‌روی]] بهره‌مند گردان (که در گفتار و [[کردار]] از حد [[تجاوز]] نکرده [[تقصیر]] ننمایم) و مرا از درست‌کاران و [[راهنمایان]] به خیر و [[نیکی]]، و از [[بندگان]] [[شایسته]] بگردان و [[رستگاری]] [[قیامت]] و [[رهایی]] از [[دوزخ]] را روزی‌ام فرما»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ مَتِّعْنِی بِالاقْتِصَادِ، وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ السَّدَادِ، وَ مِنْ أَدِلَّةِ الرَّشَادِ، وَ مِنْ صَالِحِ الْعِبَادِ، وَ ارْزُقْنِی فَوْزَ الْمَعَادِ، وَ سلَامَةَ الْمِرْصَادِ}}؛ صحیفه سجادیه، دعای بیستم.</ref> [[امام]]{{ع}} در این عبارت از واژه «[[اقتصاد]]» استفاده نموده، و یکی از واژه‌های نزدیک به [[عدل]] در [[صحیفه]] همین واژه است<ref>ر.ک: احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۶۱.</ref>.  
#«بارخدایا بر [[محمد و آل او]] [[درود]] فرست؛ و مرا در [[پناه]] [[رحمت]] خود [[حفظ]] فرما تا ستم‌دیده نشوم، زیرا تو بر [[دفع ستم]] از من [[توانایی]]، و نه من (به دیگری) [[ستم]] نمایم، زیرا تو می‌توانی مرا (از [[ستم]] نمودن) باز داری؛ و هرگز [[گمراه]] نشوم، زیرا [[راهنمایی]] من برای تو آسان است؛ و بی‌چیز و [[نیازمند]] نگردم که [[گشایش]] ([[زندگی]]) من از توست؛ و(در بین [[مردم]]) [[سرکشی]] ننمایم که [[توانگری]] من از توست»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا أُظْلَمَنَ وَ أَنْتَ مُطِیقٌ لِلدَّفْعِ عَنِّی‌، وَ لَا أَظْلِمَنَّ وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی الْقَبْضِ مِنِّی، وَ لَا أَضِلَّنَّ وَ قَدْ أَمْکَنَتْکَ هِدَایَتِی، وَ لَا أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِکَ وُسْعِی، وَ لَا أَطْغَیَنَّ وَ مِنْ عِنْدِکَ وُجْدِی}}؛ صحیفه سجادیه، دعای بیستم. </ref> از این عبارت می‌توان [[استنباط]] کرد که [[ظالم]] یا [[مظلوم]] بودن در [[فرهنگ اسلامی]] مذموم است. به‌گونه‌ای که [[مسلمان]] [[حق]] ندارد بر [[دشمن]] خود [[ظلم]] کند<ref>ر.ک: احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۷۲.</ref>.
#«بارخدایا بر [[محمد و آل او]] [[درود]] فرست؛ و مرا در [[پناه]] [[رحمت]] خود [[حفظ]] فرما تا ستم‌دیده نشوم، زیرا تو بر [[دفع ستم]] از من [[توانایی]]، و نه من (به دیگری) [[ستم]] نمایم، زیرا تو می‌توانی مرا (از [[ستم]] نمودن) باز داری؛ و هرگز [[گمراه]] نشوم، زیرا [[راهنمایی]] من برای تو آسان است؛ و بی‌چیز و [[نیازمند]] نگردم که [[گشایش]] ([[زندگی]]) من از توست؛ و(در بین [[مردم]]) [[سرکشی]] ننمایم که [[توانگری]] من از توست»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا أُظْلَمَنَ وَ أَنْتَ مُطِیقٌ لِلدَّفْعِ عَنِّی‌، وَ لَا أَظْلِمَنَّ وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی الْقَبْضِ مِنِّی، وَ لَا أَضِلَّنَّ وَ قَدْ أَمْکَنَتْکَ هِدَایَتِی، وَ لَا أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِکَ وُسْعِی، وَ لَا أَطْغَیَنَّ وَ مِنْ عِنْدِکَ وُجْدِی}}؛ صحیفه سجادیه، دعای بیستم. </ref> از این عبارت می‌توان [[استنباط]] کرد که [[ظالم]] یا [[مظلوم]] بودن در [[فرهنگ اسلامی]] مذموم است. به‌گونه‌ای که [[مسلمان]] [[حق]] ندارد بر [[دشمن]] خود [[ظلم]] کند<ref>ر.ک: احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۷۲.</ref>.
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش