عصمت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
عصمت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۳۰ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۱۰
، ۳۰ دسامبر ۲۰۲۰←پاسخهای دیگر
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==پاسخهای دیگر== | ==پاسخهای دیگر== | ||
{{یادآوری پاسخ}} | {{یادآوری پاسخ}} | ||
{{جمع شدن|۱. آقای صفرزاده؛}} | {{جمع شدن|۱. حجت الاسلام و المسلمین محمدی؛}} | ||
[[پرونده:137988.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رضا محمدی]]]] | |||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[رضا محمدی|محمدی]]''' در [[کتاب ]]''«[[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]»'' در اینباره گفتهاند: | |||
::::::«[[عصمت]] در لغت به معنای [[حفظ]] و نگهداری و منع است. گفته میشود {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}<ref>المنجد، ص۱۵۰.</ref> یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. و در تعریف اصطلاحی آن نیز گفته میشود. «عصمت عبارت است از [[ملکه]] [[اجتناب از گناه]] و [[خطا]]»<ref>المنجد، ص۱۵۰.</ref>، (در مطلب بعدی در این زمینه بیشتر بحث میشود). | |||
::::::این واژه به همین معنا در [[قرآن]] استعمال شده است. از جمله میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> ملاحظه میشود که واژه {{متن قرآن|يَعْصِمُكَ}} به مفهوم نگاه میدارد و حفظ میکند در این جا به کار رفته است. | |||
::::::و در [[آیه]] دیگری آمده است: {{متن قرآن|قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلَا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا}}<ref>«بگو: کیست که شما را از خداوند اگر برای شما گزند یا بخشایشی خواسته باشد نگه دارد؟ و آنان (هیچ گاه) برای خود در برابر خداوند یار و یاوری نمییابند» سوره احزاب، آیه ۱۷.</ref>. | |||
::::::در این دو آیه، عصمت به مفهوم حفظ و منع را به [[خدا]] و [[مردم]] نسبت داد و در آیه دیگری آن را به جمادات نسبت میدهد و از قول [[پسر نوح]] میگوید: به [[کوه]] [[پناه]] میبرم تا مرا از آب حفظ کند و جواب میشنود، [[عاصمی]] (حافظی) امروز نیست؛ مگر آنکه [[رحمت خدا]] شامل حالاش شود: {{متن قرآن|... وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ * قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ}}<ref>«و آن (کشتی) آنان را در میان موجی کوهپیکر (پیش) میبرد و نوح پسرش را- که (هنوز) بر کرانهای بود- فرا خواند: پسرکم! با ما سوار شو و با کافران مباش! * او گفت: آنک به کوهی پناه میجویم که مرا از آب نگاه میدارد؛ (نوح) گفت: امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد و موج میان آن دو افتاد و او از غرقشدگان گشت» سوره هود، آیه ۴۲-۴۳.</ref>. | |||
::::::این معنا در [[آیه]] ۲۷ [[سوره یونس]] و ۳۳ سورة [[غافر]] نیز آمده است. | |||
::::::و در جای دیگر از همین ماده به صیغه «استعصم» آمده است که به مفهوم اصطلاحی [[عصمت]] نیز نزدیک است. میفرماید: {{متن قرآن|قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِنَ الصَّاغِرِينَ}}<ref>«(آن زن) گفت: این همان است که مرا درباره او سرزنش کردید؛ آری، از او کام خواستم که خویشتنداری کرد و اگر آنچه به او فرمان میدهم انجام ندهد بیگمان به زندان افکنده میشود و از خوارشدگان خواهد بود» سوره یوسف، آیه ۳۲.</ref> | |||
::::::واژه عصمت در [[قرآن]] به صورت جمع ({{متن قرآن|عِصَم}}) در یکجا آمده است. {{متن قرآن|...وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ...}}<ref>«...و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید.».. سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref>. مرحوم [[طبرسی]] در [[تفسیر]] این آیه میفرماید: {{عربی|أي لا تمسكوا بنكاح الكافرات، و أصل العصمة: المنع، و سمّي النكاح عصمة، لأن المنكوحة تكون في حبال الزوج و عصمته}}<ref>مجمع البیان، ج۹ و ۱۰، ص۴۱۲، ذیل آیه مذکور.</ref> یعنی مفهوم {{متن قرآن|...وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ...}} عبارت است از: به [[ازدواج]] زنهای [[کافر]] متمسّک نشوید. و اصل لغت عصمت، عبارت است از منع، ازدواج نیز عصمت نامیده شده است، به خاطر آنکه [[زن]] ازدواج کرده در واقع زیر چتر [[حمایت]] و [[حفاظت]] شوهرش است. | |||
::::::حاصل آنکه کلمه [[عصمت]] در [[قرآن]] به مفهوم لغوی آن به کار رفته است و مفهوم آن عبارت است از: منع، [[حفظ]] و شبیه آن. | |||
::::::تعریف اصطلاحی عصمت: | |||
:::::#در تعریف گذشته، عصمت [[ملکه]] [[اجتناب از گناه]] و [[خطا]] ذکر شده است. این تعریف، کوتاه و روشن و جالب، آیا تعریف جامع و مانع و بیاشکالی هست؟ برای پاسخ به این [[پرسش]]، باید به چند پرسش دیگر پاسخ داد، از جمله: آیا عصمت ملکه است؟ آیا انسانهای عادی نمیتوانند چنین ملکهای را کسب کنند، چنانکه ملکه [[عدالت]]، [[شجاعت]]، [[سخاوت]] و... را کسب میکنند؟ در این صورت چه تفاوتی است بین انسانهای عادی و [[معصومین]]{{عم}}؟ آیا هرکس در خود ملکه اجتناب از گناه و خطا را ایجاد کرد [[معصوم]] است؟ آیا در مورد کسی که از هنگام [[تولد]] معصوم است میتوان گفت ملکه عصمت را کسب کرده است؟ و...؟ در پاسخ باید گفت: هرگاه صفتی در [[انسان]] [[ثبات]] و دوام و بقا پیدا کند میگویند: این صفت در او «ملکه» شده است. توضیح اینکه، اگر کسی یکبار که زمینه [[گناه]] برایش فراهم شد، از ارتکاب آن اجتناب ورزید، هرچند گناه نکرده است امّا او را دارای ملکه «عدالت» نمیدانند؛ بلکه زمانی او را [[عادل]] میدانند که خودداری از گناه برایش به صورت یک «[[عادت]] ثانویه» در آمده باشد، طوری که به صورت [[ثابت]] و به شکل خود به خود از همه موارد گناه [[پرهیز]] کند. این امر با تمرین حاصل میشود. یعنی پس از آنکه انسان در کاری تمرین و تکرار داشت، کمکم آن کار و آن [[صنعت]] در او مستقر میشود. همانند یک راننده و یا شناگر که با تمرین و تکرار، رانندگی و شناگری به صورت صفت ثابتی در آنها در میآید. حال آیا با این توضیح میتوان عصمت را از جنس ملکه دانست؟ پاسخ منفی است؛ زیرا معصوم هیچ گاه بر اثر تمرین و ممارست این صفت را به دست نمیآورد، بلکه از ابتدای [[تولد]] در او وجود دارد. دیگر این که، بر فرض که انسانهای عادی [[ملکه]] [[اجتناب از گناه]] و [[اشتباه]] را کسب کنند هرگز به عنوان [[معصوم]] قلمداد نمیشوند. همچنین در هر صاحب ملکهای عمل برخلاف ملکه، امری ممکن است؛ در حالی که [[ارتکاب گناه]] و [[خطا]] از سوی معصوم محال است. | |||
:::::#در عرف متکلّمین [[عصمت]] عبارت است از، نیرویی که [[انسان]] را از ارتکاب گناه و وقوع در خطا باز میدارد<ref>المیزان، ج۸، ص۱۴۲؛ الالهیات، ج۳، ص۱۵۸.</ref>. در این تعریف نیز کلمه نیرو ([[قوه]]) [[مبتلا]] به همان ایرادهای گذشته میباشد؛ زیرا قوای موجود در انسان مشخص است و... | |||
:::::#در تعریف دیگر گفته شده است: عصمت عبارت است از لطفی که [[خداوند]] درباره مکلّف معمول میدارد، تا با وجود آن انگیزهای نسبت به ترک [[طاعت]] یا انجام [[معصیت]] نداشته باشد، در حالی که [[قدرت]] برآن دارد<ref>المیزان، ج۸، ص۱۴۲، این تعریف از ارشاد الطالبین نقل شده، ولی سایر کتب کلامی مانند کشف المراد نیز آن را پذیرفتهاند.</ref>. بر این تعریف نیز چند اشکال وارد است: اول این که، این تعریف تنها شامل [[عصمت عملی]] میشود و [[عصمت علمی]] از محدوده آن خارج است. (جامع افراد نیست) دوم این که، [[لطف]] بر حسب تعریف آن در [[کلام]] اعم از عصمت است و فصل تعریف نیز [[قادر]] نیست این عمومیّت را از بین ببرد. (تعریف مانع اغیار نیست) سوم این که، جنس لطف - برحسب تعریف [[کلامی]] آن - با جنس عصمت متفاوت است. چون در تعریف لطف گفتهاند: آنچه انسان را به [[اطاعت]] نزدیک و از [[گناه]] دور میکند و... در حالی که در عصمت بحث نزدیک شدن به طاعت یا دور شدن از معصیت مطرح نیست. | |||
:::::#خلاصه در تعریف عصمت میتوان گفت: «عصمت عبارت است از آن چه که انسان را از گناه و اشتباه مصون میدارد». این تعریف حاوی نکات لازم هست و [[محاسن]] تعاریف فوق را در بردارد. البته تعریفهای دیگری نیز ارائه شده است که هریک در جای خود قابل توجه و [[تأمل]] است»<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]] ص ۶-۱۲.</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | |||
{{جمع شدن|۲. آقای صفرزاده؛}} | |||
[[پرونده:1379670.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ابراهیم صفرزاده]]]] | [[پرونده:1379670.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ابراهیم صفرزاده]]]] | ||
::::::آقای '''[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده]]''' در [[کتاب ]]''«[[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]»'' در اینباره گفتهاند: | ::::::آقای '''[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده]]''' در [[کتاب ]]''«[[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]»'' در اینباره گفتهاند: |