|
|
خط ۱۳: |
خط ۱۳: |
|
| |
|
| ==طلیب و [[دفاع]] از پیامبر{{صل}}== | | ==طلیب و [[دفاع]] از پیامبر{{صل}}== |
| طلیب همواره از مدافعان پیامبر{{صل}} بود و با اذیتکنندگان آن حضرت برخورد میکرد. روزی [[عقبه بن ابی معیط]] که در [[آزار پیامبر]]{{صل}} از همه سختتر بود، پیمانهای پر از مواد [[پلید]] در مدخل [[خانه پیامبر]]{{صل}} گزارد. [[طلیب بن عمیر]] او را دید؛ پیمانه را برداشت و بر سر او زد، به طوری که پیمانه هر دو گوش او را گرفت. [[عقبه]] نزد [[مادر]] طلیب [[شکایت]] کرده، گفت: "فرزند تو محمد را یاری میکند". او گفت: "کیست که به این کار از او سزاوارتر باشد؟ [[دارایی]] و [[جان]] ما فدای محمد"<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۴۷؛ الکامل، ابن اثیر، ج۲، ص۷۴؛ امتاع الأسماع، مقریزی، ج۱۴، ص۳۳۲.</ref>.
| |
|
| |
| روزی [[ابوجهل]] و تنی چند از [[کافران]] [[قریش]] باعث [[آزار رسول خدا]]{{صل}} شدند طلیب به سوی [[ابو جهل]] رفت و ضربهای محکم بر سر او زد. ابوجهل و اطرافیانش او را گرفته، به بند کشیدند و [[زندانی]] کردند. [[ابولهب]] به دفاع از او برخاست و او را [[آزاد]] کرد. کافران قریش به مادرش، اروی، گفتند: پسرت طلیب را میبینی که چگونه خود را سپر بلای محمد{{صل}} ساخته است؟ او گفت: "خوشترین [[روز]] زندگانی او همان روزی است که از پسر دایی خود که [[حق]] او را فرستاده است، [[دفاع]] کرده است"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۳۵؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۸.</ref>.
| |
|
| |
| هم چنین روزی طلیب، ابا أهاب بن [[عزیز]] تمیمی که [[پیامبر]]{{صل}} را [[اذیت]] میکرد، کتک زد؛ وی هم پیش [[مادر]] طلیب [[شکایت]] کرد. مادرش گفت: "او بدین کار سزاوارتر است"<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج۹، ص۴۱۶.</ref>.<ref>[[فرهاد علیزاده|علیزاده، فرهاد]]، [[طلیب بن عمیر (مقاله)|مقاله «طلیب بن عمیر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۵۴۹-۵۵۰.</ref>
| |
|
| |
|
| ==[[شهادت]] طلیب== | | ==[[شهادت]] طلیب== |