بنیاسرائیل در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
*گزارش دورههای مهم [[زندگی]] آنان بدون توجه به ترتیب [[نزول]] سورهها و [[آیات]] مربوط و تنها با توجه به نحوه شکلگیری این [[قوم]] و نسلهای متوالی آن به صورت ذیل قابل بیاناست<ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[بنی اسرائیل (مقاله)|بنی اسرائیل]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶، ص ۲۳۶.</ref>: | *گزارش دورههای مهم [[زندگی]] آنان بدون توجه به ترتیب [[نزول]] سورهها و [[آیات]] مربوط و تنها با توجه به نحوه شکلگیری این [[قوم]] و نسلهای متوالی آن به صورت ذیل قابل بیاناست<ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[بنی اسرائیل (مقاله)|بنی اسرائیل]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶، ص ۲۳۶.</ref>: | ||
===[[مهاجرت]] به [[مصر]]=== | ===[[مهاجرت]] به [[مصر]]=== | ||
*زادگاه اصلی [[بنیاسرائیل]] منطقه [[فلسطین]] بوده؛ امّا بر اثر [[خشکسالی]] که تقریباً همه آن مناطق را فرا گرفت، مرحله نخست ورود [[فرزندان]] [[یعقوب]] به [[مصر]]، با سفر آنان برای دریافت غلاّت بوده است. این سفر به مواجهه فرستادگان [[یعقوب]] با برادرشان [[یوسف]] انجامید. در سفر دوم، [[یوسف]] به بهانه گمشدن جام خود و یافتن آن در میان بار [[بنیامین]] او را نزد خود نگه داشت. در سفر سوم، که [[فرزندان]] [[یعقوب]] به امر [[پدر]]، برای یافتن [[یوسف]] و برادرش [[بنیامین]] راهی [[مصر]] شدند، [[یوسف]] پس از معرفی خود به برادرانش از آنان خواست تا به همراه [[پدر]] و تمامی [[خاندان]] [[یعقوب]] به [[مصر]] [[مهاجرت]] کنند<ref>سوره یوسف، آیه: ۵۸ ـ ۱۰۰.</ref><ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۴۵: ۱۷ ـ ۲۸؛ ۴۶: ۱ ـ ۲۸؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۱۶.</ref> این [[دعوت]] نقطه شروع شکلگیری و سکونت [[قوم]] [[بنیاسرائیل]] در [[مصر]] که در آن زمان بیش از ۰ ۷ نفر نبودهاند<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۰۳.</ref>، به شمار میآید؛ گویا این دوره تا زمان [[حیات]] [[یوسف]] یا اندکی پس از آن به سبب | *زادگاه اصلی [[بنیاسرائیل]] منطقه [[فلسطین]] بوده؛ امّا بر اثر [[خشکسالی]] که تقریباً همه آن مناطق را فرا گرفت، مرحله نخست ورود [[فرزندان]] [[یعقوب]] به [[مصر]]، با سفر آنان برای دریافت غلاّت بوده است. این سفر به مواجهه فرستادگان [[یعقوب]] با برادرشان [[یوسف]] انجامید. در سفر دوم، [[یوسف]] به بهانه گمشدن جام خود و یافتن آن در میان بار [[بنیامین]] او را نزد خود نگه داشت. در سفر سوم، که [[فرزندان]] [[یعقوب]] به امر [[پدر]]، برای یافتن [[یوسف]] و برادرش [[بنیامین]] راهی [[مصر]] شدند، [[یوسف]] پس از معرفی خود به برادرانش از آنان خواست تا به همراه [[پدر]] و تمامی [[خاندان]] [[یعقوب]] به [[مصر]] [[مهاجرت]] کنند<ref>سوره یوسف، آیه: ۵۸ ـ ۱۰۰.</ref><ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۴۵: ۱۷ ـ ۲۸؛ ۴۶: ۱ ـ ۲۸؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۱۶.</ref> این [[دعوت]] نقطه شروع شکلگیری و سکونت [[قوم]] [[بنیاسرائیل]] در [[مصر]] که در آن زمان بیش از ۰ ۷ نفر نبودهاند<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۰۳.</ref>، به شمار میآید؛ گویا این دوره تا زمان [[حیات]] [[یوسف]] یا اندکی پس از آن به سبب موقعیت ممتاز او در [[حکومت]] برای [[بنیاسرائیل]] دوران آرام و مناسبی بوده است و آنان از مهمان نوازی [[یوسف]]{{ع}} برخوردار بودهاند: {{متن قرآن|فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى يُوسُفَ آوَى إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ}}<ref>«و چون نزد یوسف درآمدند پدر و مادرش را در آغوش کشید و گفت: اگر خداوند بخواهد بیبیم به مصر در آیید» سوره یوسف، آیه۹۹.</ref> پس از [[مرگ]] [[یوسف]] و برادرانش به عنوان سرشاخههای اصلی و نیای [[بنیاسرائیل]]، نسلهای بعدی به سرعت زیاد شده، قومی بزرگ و فراگیر را تشکیل میدهند. با پیدایش حکومتهای [[جدید]]، [[حاکمان]] [[جامعه]] به بهانه [[هراس]] از [[طغیان]] [[بنیاسرائیل]] به سختگیری و برخورد شدید با آنان پرداختند تا آنجا که در مدت کوتاهی بسیاری از [[بنیاسرائیل]] به [[بردگی]] [[مصریان]] درآمدند و [[فرزندان]] پسر آنان بعد از [[تولد]] و به [[دستور]] فرعونِ زمان [[موسی]] کشته شدند:{{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دستهدسته کرد. دستهای از آنان را به ناتوانی میکشاند، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را زنده وا مینهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه۴.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ}}<ref>«و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا مینهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بیگمان ما بر آنان چیرهایم» سوره اعراف، آیه۱۲۷.</ref><ref>کتاب مقدس، خروج ۱: ۱ ـ ۲۲.</ref>.[[مفسران]] گفتهاند: تعبیر {{متن قرآن|شِيَعًا}} حاکی از این معناست که [[فرعون]] با تقسیم [[بنیاسرائیل]] به گروههای کوچک و ایجاد [[تفرقه]] در میان آنان توان [[پایداری]] در برابر خودش را از آنها گرفت<ref>جامع البیان، مج ۱۱، ج ۲۰، ص ۳۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۳۷۴؛ المیزان، ج ۱۶، ص ۷.</ref>؛ همچنین به [[نقل]] از سدّی [[فرعون]] در [[خواب]] دید آتشی از سوی [[بیت المقدس]] شعله کشید و همه خانههای [[مصر]] و قبطیان را فرا گرفت؛ ولی به [[بنیاسرائیل]] آسیبی نرساند. [[منجمان]] تعبیر آن را [[قیام]] مردی از [[بیت المقدس]] دانستند که [[مصر]] و [[حکومت]] آن را نابود خواهد ساخت، برای همین [[فرعون]] [[دستور]] داد سختگیری شدیدی با [[بنیاسرائیل]] صورت گیرد<ref>جامع البیان، مج ۱۱، ج ۲۰، ص ۳۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص۲۳۲.</ref>. این مصیبتها با آغاز [[نبوت]] [[موسی]]{{ع}} به اوج خود رسیده بود. او و برادرش [[هارون]] با [[مشاهده]] این ستمها تلاش زیادی برای رهایی [[بنیاسرائیل]] داشتند که به صورت [[دعوت]] از [[فرعون]] برای [[ایمان به خدا]] و اجازه بازگشت [[بنیاسرائیل]] به سرزمین کنعان تحقق یافت: {{متن قرآن|اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى}}<ref>«به سوی فرعون بروید که او سرکشی کرده است» سوره طه، آیه ۴۳.</ref>، {{متن قرآن|فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى}}<ref>«بنابراین نزد او بروید و بگویید که ما فرستادگان پروردگار توایم پس، بنی اسرائیل را با ما گسیل دار و عذابشان مکن، ما برای تو نشانهای از سوی پروردگارت آوردهایم و درود بر کسی که از رهنمود (خداوند) پیروی کند» سوره طه، آیه۴۷.</ref><ref>کتاب مقدس، خروج، ۳: ۱ ـ ۱۸.</ref>؛ امّا با رد این درخواست از سوی [[فرعون]]: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَى قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَى}}<ref>«و بیگمان ما به او همه نشانههای خود را نشان دادیم امّا (آنها را) دروغ شمرد و سر باز زد گفت: ای موسی، آیا نزد ما آمدهای که ما را با جادوی خویش از سرزمینمان بیرون برانی؟» سوره طه، آیه۵۶-۵۷.</ref> [[موسی]] و [[هارون]] برای خارج کردن [[بنیاسرائیل]] از [[مصر]] فرار شبانه را برگزیدند. بر اساس گزارش [[تورات]]، [[فرعون]] با دیدن [[معجزات]] [[موسی]]، ناگزیر از رها کردن [[بنیاسرائیل]] شد و [[یهودیان]] این روز رهایی را به عنوان "[[عید]] پسح" [[جشن]] میگیرند<ref>ر. ک: کتاب مقدس، خروج، ۱۲: ۱ ـ ۲۸؛ قاموس کتاب مقدس، ص ۶۲۶.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[بنی اسرائیل (مقاله)|بنی اسرائیل]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶، ص ۲۳۶.</ref>. | ||
===[[خروج]] از [[مصر]]=== | ===[[خروج]] از [[مصر]]=== | ||
*[[حضرت موسی]]{{ع}} [[فرمان]] یافت تا با استفاده از [[تاریکی]] [[شب]] [[بنیاسرائیل]] را از [[مصر]] خارج کند و با عبور دادن از دریا راه رهایی را بر روی آنان بگشاید:{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لّا تَخَافُ دَرَكًا وَلا تَخْشَى}}<ref> و به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شب راهی کن و راهی خشک در دریا برای آنان بگشا (چنان که) نه از سر رسیدن (دشمن) بترسی و نه (از غرق شدن بهراسی؛ سوره طه، آیه:۷۷.</ref>. پس از [[خروج]] شبانه [[بنیاسرائیل]] [[سحرگاهان]] که [[فرعون]] از فرار آنها [[آگاه]] شد با لشکری مجهز به تعقیب آنان پرداخت{{متن قرآن| وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَاْ مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref> و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم و فرعون و سپاهش از ستم و دشمنی، سر در پی آنان نهادند تا آنگاه که آب از سرش گذشت؛ گفت: ایمان آوردم که هیچ خدایی نیست جز همان که بنی اسرائیل بدان ایمان دارند و من از گردن نهادگانم؛ سوره یونس، آیه:۹۰.</ref>؛ امّا پیش از رسیدن [[فرعونیان]]، [[موسی]] به [[دستور الهی]] و با عصای خود راه عبور [[بنیاسرائیل]] از دریا را باز کرد.(شعراء / ۲۶، ۶۳) با ورود آخرین نفر از [[فرعونیان]] به دریا آخرین فرد [[بنیاسرائیل]] از آن خارج شد و با به هم آمدن دریا [[فرعونیان]] [[غرق]] شدند:{{متن قرآن|فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ}}<ref> آنگاه به موسی وحی کردیم که با چوبدست خود به دریا بزن! و دریا شکافت و هر پارهای چون کوه سترگ بود؛ سوره شعراء، آیه:۶۳.</ref> و نیز {{متن قرآن| وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُم مُّتَّبَعُونَ فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ إِنَّ هَؤُلاء لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ وَإِنَّا لَجَمِيعٌ حَاذِرُونَ فَأَخْرَجْنَاهُم مِّن جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ وَكُنُوزٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ كَذَلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا بَنِي إِسْرَائِيلَ فَأَتْبَعُوهُم مُّشْرِقِينَ فَلَمَّا تَرَاءى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ قَالَ كَلاَّ إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الآخَرِينَ وَأَنجَيْنَا مُوسَى وَمَن مَّعَهُ أَجْمَعِينَ ثُمَّ أَغْرَقْنَا الآخَرِينَ}}<ref> و به موسی وحی کردیم که بندگانم را شبانه گسیل دار که در پی شما هستند. آنگاه فرعون گردآورندگانی را به شهرها فرستاد. (آنان گفتند) بیگمان اینان گروهی اندکند، و آنان ما را به خشم آوردهاند، و ما گروهی آمادهایم. آنگاه آنان را از بوستانها و (کنار) چشمهسارها ...و از (کنار) گنجها و جایگاهی ارزشمند که داشتند بیرون راندیم. چنین بود و ما آنها را به بنی اسرائیل وانهادیم. آنگاه (فرعونیان) با دمیدن آفتاب در پی آنان افتادند. و چون دو دسته یکدیگر را دیدند، همراهان موسی گفتند: بیگمان ما گرفتار شدهایم! (موسی) گفت: هرگز! به راستی پروردگارم با من است و مرا رهنمایی خواهد کرد. آنگاه به موسی وحی کردیم که با چوبدست خود به دریا بزن! و دریا شکافت و هر پارهای چون کوه سترگ بود. و دیگران را به آنجا نزدیک گرداندیم. و موسی و هر که با وی بود همگان را رهاندیم. آنگاه دیگران را غرق کردیم؛ سوره شعراء، آیه:۵۲-۶۶.</ref><ref>کتاب مقدس، خروج ۱۴: ۱ ـ ۳۱.</ref>. از [[آیات قرآن]] بر میآید که همه [[بنیاسرائیل]] [[نجات]] یافته و [[فرعونیان]] تعقیب کننده [[غرق]] شدهاند{{متن قرآن|وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنجَيْنَاكُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که دریا را با (ورود) شما شکافتیم پس شما را رهانیدیم و فرعونیان را در حالی که خود مینگریستید، غرق کردیم ، سوره بقره، آیه:۵۰.</ref>؛ {{متن قرآن| وَأَنجَيْنَا مُوسَى وَمَن مَّعَهُ أَجْمَعِينَ ثُمَّ أَغْرَقْنَا الآخَرِينَ}}<ref>و موسی و هر که با وی بود همگان را رهاندیم. آنگاه دیگران را غرق کردیم؛ سوره شعراء، آیه: ۶۵-۶۶.</ref>. | *[[حضرت موسی]]{{ع}} [[فرمان]] یافت تا با استفاده از [[تاریکی]] [[شب]] [[بنیاسرائیل]] را از [[مصر]] خارج کند و با عبور دادن از دریا راه رهایی را بر روی آنان بگشاید:{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لّا تَخَافُ دَرَكًا وَلا تَخْشَى}}<ref> و به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شب راهی کن و راهی خشک در دریا برای آنان بگشا (چنان که) نه از سر رسیدن (دشمن) بترسی و نه (از غرق شدن بهراسی؛ سوره طه، آیه:۷۷.</ref>. پس از [[خروج]] شبانه [[بنیاسرائیل]] [[سحرگاهان]] که [[فرعون]] از فرار آنها [[آگاه]] شد با لشکری مجهز به تعقیب آنان پرداخت{{متن قرآن| وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَاْ مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref> و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم و فرعون و سپاهش از ستم و دشمنی، سر در پی آنان نهادند تا آنگاه که آب از سرش گذشت؛ گفت: ایمان آوردم که هیچ خدایی نیست جز همان که بنی اسرائیل بدان ایمان دارند و من از گردن نهادگانم؛ سوره یونس، آیه:۹۰.</ref>؛ امّا پیش از رسیدن [[فرعونیان]]، [[موسی]] به [[دستور الهی]] و با عصای خود راه عبور [[بنیاسرائیل]] از دریا را باز کرد.(شعراء / ۲۶، ۶۳) با ورود آخرین نفر از [[فرعونیان]] به دریا آخرین فرد [[بنیاسرائیل]] از آن خارج شد و با به هم آمدن دریا [[فرعونیان]] [[غرق]] شدند:{{متن قرآن|فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ}}<ref> آنگاه به موسی وحی کردیم که با چوبدست خود به دریا بزن! و دریا شکافت و هر پارهای چون کوه سترگ بود؛ سوره شعراء، آیه:۶۳.</ref> و نیز {{متن قرآن| وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُم مُّتَّبَعُونَ فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ إِنَّ هَؤُلاء لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ وَإِنَّا لَجَمِيعٌ حَاذِرُونَ فَأَخْرَجْنَاهُم مِّن جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ وَكُنُوزٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ كَذَلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا بَنِي إِسْرَائِيلَ فَأَتْبَعُوهُم مُّشْرِقِينَ فَلَمَّا تَرَاءى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ قَالَ كَلاَّ إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الآخَرِينَ وَأَنجَيْنَا مُوسَى وَمَن مَّعَهُ أَجْمَعِينَ ثُمَّ أَغْرَقْنَا الآخَرِينَ}}<ref> و به موسی وحی کردیم که بندگانم را شبانه گسیل دار که در پی شما هستند. آنگاه فرعون گردآورندگانی را به شهرها فرستاد. (آنان گفتند) بیگمان اینان گروهی اندکند، و آنان ما را به خشم آوردهاند، و ما گروهی آمادهایم. آنگاه آنان را از بوستانها و (کنار) چشمهسارها ...و از (کنار) گنجها و جایگاهی ارزشمند که داشتند بیرون راندیم. چنین بود و ما آنها را به بنی اسرائیل وانهادیم. آنگاه (فرعونیان) با دمیدن آفتاب در پی آنان افتادند. و چون دو دسته یکدیگر را دیدند، همراهان موسی گفتند: بیگمان ما گرفتار شدهایم! (موسی) گفت: هرگز! به راستی پروردگارم با من است و مرا رهنمایی خواهد کرد. آنگاه به موسی وحی کردیم که با چوبدست خود به دریا بزن! و دریا شکافت و هر پارهای چون کوه سترگ بود. و دیگران را به آنجا نزدیک گرداندیم. و موسی و هر که با وی بود همگان را رهاندیم. آنگاه دیگران را غرق کردیم؛ سوره شعراء، آیه:۵۲-۶۶.</ref><ref>کتاب مقدس، خروج ۱۴: ۱ ـ ۳۱.</ref>. از [[آیات قرآن]] بر میآید که همه [[بنیاسرائیل]] [[نجات]] یافته و [[فرعونیان]] تعقیب کننده [[غرق]] شدهاند{{متن قرآن|وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنجَيْنَاكُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که دریا را با (ورود) شما شکافتیم پس شما را رهانیدیم و فرعونیان را در حالی که خود مینگریستید، غرق کردیم ، سوره بقره، آیه:۵۰.</ref>؛ {{متن قرآن| وَأَنجَيْنَا مُوسَى وَمَن مَّعَهُ أَجْمَعِينَ ثُمَّ أَغْرَقْنَا الآخَرِينَ}}<ref>و موسی و هر که با وی بود همگان را رهاندیم. آنگاه دیگران را غرق کردیم؛ سوره شعراء، آیه: ۶۵-۶۶.</ref>. | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
*[[بنیاسرائیل]] همواره برای فرار از [[مسئولیت]] و انجام [[دستورات الهی]]، بهانه تراشی میکردند، بهگونهای که بهانههای [[بنی اسرائیل]] ضرب المثل شده است. بهانهگیریهای آنان در قالب پرسشهای مکرّر درباره ویژگیهای گاو موسوم به گاو [[بنیاسرائیل]] که با [[هدف]] فرار از [[امتثال]] [[دستور الهی]] [[موسی]]{{ع}} صورت میگرفت نمونه بارزی از این قبیل است{{متن قرآن| قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ فَارِضٌ وَلاَ بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَافْعَلُواْ مَا تُؤْمَرُونَ قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاء فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِن شَاء اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ ذَلُولٌ تُثِيرُ الأَرْضَ وَلاَ تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لاَّ شِيَةَ فِيهَا قَالُواْ الآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُواْ يَفْعَلُونَ}}<ref> گفتند: از پروردگارت به خاطر ما بخواه تا چگونگی آن را برای ما روشن کند. گفت:خداوند میفرماید که آن گاوی است نه پیر و نه جوان، میانسالی میان آن (دو)؛ آنچه فرمان یافتهاید بجای آورید.گفتند به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما روشن کند چه رنگ است؟ گفت: او میفرماید که آن، گاوی است زرد، رنگ آن روشن است، بینندگان را شادی میبخشد گفتند: به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما چگونگی آن را روشن گرداند، که این گاو بر ما بازشناخته نیست و ما اگر خداوند بخواهد رهیاب خواهیم بود.گفت: او میفرماید که آن، گاوی است نه رام، که زمین را شیار میزند و نه به کشت آب میدهد، تندرست است بیهیچ خالی در آن، گفتند: اکنون حقّ (جستار) را (بجای) آوردی و آن را سر بریدند و نزدیک بود که این کار را انجام ندهند؛ سوره بقره، آیه: ۶۷- ۷۳.</ref>. بهانهگیری درباره عدم تنوع غذایی در [[وادی تیه]] نیز نمونه دیگری است{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! هرگز یک (رنگ) خوراک را برنمیتابیم به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه زمین میرویاند، از سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز، بر آورد. او گفت: آیا چیز پستتر را به جای چیز بهتر میخواهید؟» سوره بقره، آیه۶۱.</ref>. آنان از خوردن مداوم {{متن قرآن|الْمَنَّ وَالسَّلْوَى}} ابراز خستگی کردند و [[خداوند]] در برابر این [[ناسپاسی]] از آنها خواست به سوی [[شهر]] و آبادی روانه شوند. [[مفسران]] سبب [[اعتراض]] را یکسان شدن غذای همه و در نتیجه از بین رفتن فاصله طبقاتی و زمینه برتریطلبی گروهی خاص دانستهاند<ref> مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۵۶.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[بنی اسرائیل (مقاله)|بنی اسرائیل]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶، ص ۲۳۶.</ref>. | *[[بنیاسرائیل]] همواره برای فرار از [[مسئولیت]] و انجام [[دستورات الهی]]، بهانه تراشی میکردند، بهگونهای که بهانههای [[بنی اسرائیل]] ضرب المثل شده است. بهانهگیریهای آنان در قالب پرسشهای مکرّر درباره ویژگیهای گاو موسوم به گاو [[بنیاسرائیل]] که با [[هدف]] فرار از [[امتثال]] [[دستور الهی]] [[موسی]]{{ع}} صورت میگرفت نمونه بارزی از این قبیل است{{متن قرآن| قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ فَارِضٌ وَلاَ بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَافْعَلُواْ مَا تُؤْمَرُونَ قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاء فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِن شَاء اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ ذَلُولٌ تُثِيرُ الأَرْضَ وَلاَ تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لاَّ شِيَةَ فِيهَا قَالُواْ الآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُواْ يَفْعَلُونَ}}<ref> گفتند: از پروردگارت به خاطر ما بخواه تا چگونگی آن را برای ما روشن کند. گفت:خداوند میفرماید که آن گاوی است نه پیر و نه جوان، میانسالی میان آن (دو)؛ آنچه فرمان یافتهاید بجای آورید.گفتند به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما روشن کند چه رنگ است؟ گفت: او میفرماید که آن، گاوی است زرد، رنگ آن روشن است، بینندگان را شادی میبخشد گفتند: به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما چگونگی آن را روشن گرداند، که این گاو بر ما بازشناخته نیست و ما اگر خداوند بخواهد رهیاب خواهیم بود.گفت: او میفرماید که آن، گاوی است نه رام، که زمین را شیار میزند و نه به کشت آب میدهد، تندرست است بیهیچ خالی در آن، گفتند: اکنون حقّ (جستار) را (بجای) آوردی و آن را سر بریدند و نزدیک بود که این کار را انجام ندهند؛ سوره بقره، آیه: ۶۷- ۷۳.</ref>. بهانهگیری درباره عدم تنوع غذایی در [[وادی تیه]] نیز نمونه دیگری است{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! هرگز یک (رنگ) خوراک را برنمیتابیم به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه زمین میرویاند، از سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز، بر آورد. او گفت: آیا چیز پستتر را به جای چیز بهتر میخواهید؟» سوره بقره، آیه۶۱.</ref>. آنان از خوردن مداوم {{متن قرآن|الْمَنَّ وَالسَّلْوَى}} ابراز خستگی کردند و [[خداوند]] در برابر این [[ناسپاسی]] از آنها خواست به سوی [[شهر]] و آبادی روانه شوند. [[مفسران]] سبب [[اعتراض]] را یکسان شدن غذای همه و در نتیجه از بین رفتن فاصله طبقاتی و زمینه برتریطلبی گروهی خاص دانستهاند<ref> مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۵۶.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[بنی اسرائیل (مقاله)|بنی اسرائیل]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶، ص ۲۳۶.</ref>. | ||
===دنیاگرایی=== | ===دنیاگرایی=== | ||
*[[گرایش]] و [[دلبستگی]] به [[ریاست]]، [[ثروت]] و زینتهای [[دنیوی]] و [[فخرفروشی]] و ارزشگذاری براساس آن از دیگر ویژگیهای نکوهیده [[بنیاسرائیل]] است. نگاه حسرتآمیز به [[ثروت]] [[قارون]] و آرزوی برخورداری از آن از این قبیل است{{متن قرآن|فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ}}<ref>«آنگاه با زیورهایش در پیش قوم خویش آشکار شد؛ کسانی که زندگی این جهان را میخواستند گفتند: ای کاش ما نیز همانند آنچه به قارون داده شده است میداشتیم، بیگمان او را بهرهای سترگ است» سوره قصص، آیه۷۹.</ref>. آنان برای بهرههای [[دنیایی]] از هیچ تلاشی فروگذار نکرده، معیار [[ارزش]] و [[برتری]] افراد را [[ثروت]] و [[دارایی]] میدانستند<ref> المیزان، ج ۱۶، ص ۷۹؛ ج ۲، ص ۱۱۰.</ref>، برای همین در ماجرای [[گزینش]] [[طالوت]] برای [[پادشاهی]] به استناد اینکه وی [[ثروت]] انبوهی ندارد، بر او خرده گرفتند:{{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُواْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref> و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست؛ سوره بقره، آیه:۲۴۷.</ref> ریاست طلبی نیز از ویژگیهای گروهی از بزرگان و علمای [[بنیاسرائیل]] بود<ref> جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۵۶۶ـ۵۶۷؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۲۹۳؛ زادالمسیر، ج ۱، ص ۲۹۳.</ref>. بسیاری از [[مفسران]] معتقدند که آنان برای [[حفظ]] [[ریاست]] و | *[[گرایش]] و [[دلبستگی]] به [[ریاست]]، [[ثروت]] و زینتهای [[دنیوی]] و [[فخرفروشی]] و ارزشگذاری براساس آن از دیگر ویژگیهای نکوهیده [[بنیاسرائیل]] است. نگاه حسرتآمیز به [[ثروت]] [[قارون]] و آرزوی برخورداری از آن از این قبیل است{{متن قرآن|فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ}}<ref>«آنگاه با زیورهایش در پیش قوم خویش آشکار شد؛ کسانی که زندگی این جهان را میخواستند گفتند: ای کاش ما نیز همانند آنچه به قارون داده شده است میداشتیم، بیگمان او را بهرهای سترگ است» سوره قصص، آیه۷۹.</ref>. آنان برای بهرههای [[دنیایی]] از هیچ تلاشی فروگذار نکرده، معیار [[ارزش]] و [[برتری]] افراد را [[ثروت]] و [[دارایی]] میدانستند<ref> المیزان، ج ۱۶، ص ۷۹؛ ج ۲، ص ۱۱۰.</ref>، برای همین در ماجرای [[گزینش]] [[طالوت]] برای [[پادشاهی]] به استناد اینکه وی [[ثروت]] انبوهی ندارد، بر او خرده گرفتند:{{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُواْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref> و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست؛ سوره بقره، آیه:۲۴۷.</ref> ریاست طلبی نیز از ویژگیهای گروهی از بزرگان و علمای [[بنیاسرائیل]] بود<ref> جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۵۶۶ـ۵۶۷؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۲۹۳؛ زادالمسیر، ج ۱، ص ۲۹۳.</ref>. بسیاری از [[مفسران]] معتقدند که آنان برای [[حفظ]] [[ریاست]] و موقعیت خویش، [[دست]] به [[تحریف تورات]] زدند و [[پیامبر اسلام]]{{صل}} را [[تکذیب]] کردند: {{متن قرآن|فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِيَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا يَكْسِبُونَ}}<ref> بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دستهای خود مینویسند آنگاه میگویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند؛ و وای بر آنان از آنچه دستهایشان نگاشت و وای بر آنان از آنچه به دست میآورند؛ سوره بقره، آیه:۷۹.</ref> اغلب [[مفسران]] مراد از {{متن قرآن|ثَمَنًا قَلِيلاً}} را که در [[آیات]] دیگر نیز آمده است {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref> بیگمان آنان که از کتاب (آسمانی) آنچه را خداوند فرو فرستاده است پنهان میدارند و (آن را) به بهای اندک میفروشند جز آتش در اندرون خود نمیانبارند و روز رستخیز خداوند با آنان سخن نمیگوید و آنها را پاکیزه نمیگرداند و عذابی دردناک خواهند داشت؛ سوره بقره، آیه:۱۷۴.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئِكَ لاَ خَلاقَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref> آنان که پیمان با خداوند و سوگندهای خود را به بهای ناچیز میفروشند، در جهان واپسین بیبهرهاند و خداوند با آنان سخن نمیگوید و در روز رستخیز به آنان نمینگرد و آنان را پاکیزه نمیدارد و عذابی دردناک خواهند داشت؛ سوره آل عمران، آیه:۷۷.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که خداوند از اهل کتاب پیمان گرفت که آن (کتاب آسمانی) را برای مردم، روشن بگویید و پنهانش مدارید اما آن را پس پشت افکندند و با آن بهای ناچیزی ستاندند و بد است آنچه میستاندند؛ سوره آل عمران، آیه:۱۸۷.</ref> [[ریاست]] [[دنیایی]] دانستهاند<ref> جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۵۶۶؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص۱۹۶؛ الصافی، ج ۱، ص ۱۴۸.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[بنی اسرائیل (مقاله)|بنی اسرائیل]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶، ص ۲۳۶.</ref>. | ||
===[[جنگ]] و [[خونریزی]]=== | ===[[جنگ]] و [[خونریزی]]=== | ||
*[[خداوند]] از [[بنی اسرائیل]] [[پیمان]] گرفت که [[خون]] یکدیگر را نریزند و همدیگر را از سرزمین خویش ([[ارض]] [[مقدس]]) بیرون نرانند: {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که از شما پیمان گرفتیم که خون همدیگر را نریزید و یکدیگر را از خانههاتان آواره نسازید سپس اقرار کردید در حالی که خود (بر آن) گواهی میدهید» سوره بقره، آیه ۸۴.</ref>؛ امّا آنان همواره و در پی زیر پا نهادن آموزههای [[الهی]] به [[جان]] یکدیگر افتاده، خونهای زیادی بر [[زمین]] میریختند: {{متن قرآن|ثُمَّ أَنتُمْ هَؤُلاء تَقْتُلُونَ أَنفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِّنكُم مِّن دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِم بِالإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِن يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاء مَن يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref> آنگاه، این شمایید که یکدیگر را میکشید و دستهای از خودتان را از خانههاشان بیرون میرانید در حالی که با گناه و ستم به زیان آنها از یکدیگر پشتیبانی میکنید و (با این حال) اگر به اسیری نزد شما آیند آنان را (بنابر حکم تورات) با دادن سربها آزاد میکنید با آنکه بیرون راندنشان بر شما حرام است. آیا به بخشی از کتاب (تورات) ایمان میآورید و به بخشی (دیگر) کفر میورزید؟ کیفر کسانی از شما که چنین کنند جز خواری در این جهان چیست؟ و در رستخیز به سوی سختترین عذاب باز برده میشوند؛ و خداوند از آنچه میکنید غافل نیست؛ سوره بقره، آیه:۸۵.</ref> براساس برخی گزارشها این [[آیه]] درباره [[قبیله]] [[بنیقریظه]] و [[بنینضیر]] است که مکرر به [[جنگ]] و [[خونریزی]] با یکدیگر پرداختند<ref>التبیان، ج ۱، ص ۳۳۶؛ مجمعالبیان، ج ۱، ص ۳۰۳ ـ ۳۰۴؛ الکشاف، ج ۱، ص ۱۶۱</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[بنی اسرائیل (مقاله)|بنی اسرائیل]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶، ص ۲۳۶.</ref>. | *[[خداوند]] از [[بنی اسرائیل]] [[پیمان]] گرفت که [[خون]] یکدیگر را نریزند و همدیگر را از سرزمین خویش ([[ارض]] [[مقدس]]) بیرون نرانند: {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که از شما پیمان گرفتیم که خون همدیگر را نریزید و یکدیگر را از خانههاتان آواره نسازید سپس اقرار کردید در حالی که خود (بر آن) گواهی میدهید» سوره بقره، آیه ۸۴.</ref>؛ امّا آنان همواره و در پی زیر پا نهادن آموزههای [[الهی]] به [[جان]] یکدیگر افتاده، خونهای زیادی بر [[زمین]] میریختند: {{متن قرآن|ثُمَّ أَنتُمْ هَؤُلاء تَقْتُلُونَ أَنفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِّنكُم مِّن دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِم بِالإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِن يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاء مَن يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref> آنگاه، این شمایید که یکدیگر را میکشید و دستهای از خودتان را از خانههاشان بیرون میرانید در حالی که با گناه و ستم به زیان آنها از یکدیگر پشتیبانی میکنید و (با این حال) اگر به اسیری نزد شما آیند آنان را (بنابر حکم تورات) با دادن سربها آزاد میکنید با آنکه بیرون راندنشان بر شما حرام است. آیا به بخشی از کتاب (تورات) ایمان میآورید و به بخشی (دیگر) کفر میورزید؟ کیفر کسانی از شما که چنین کنند جز خواری در این جهان چیست؟ و در رستخیز به سوی سختترین عذاب باز برده میشوند؛ و خداوند از آنچه میکنید غافل نیست؛ سوره بقره، آیه:۸۵.</ref> براساس برخی گزارشها این [[آیه]] درباره [[قبیله]] [[بنیقریظه]] و [[بنینضیر]] است که مکرر به [[جنگ]] و [[خونریزی]] با یکدیگر پرداختند<ref>التبیان، ج ۱، ص ۳۳۶؛ مجمعالبیان، ج ۱، ص ۳۰۳ ـ ۳۰۴؛ الکشاف، ج ۱، ص ۱۶۱</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[بنی اسرائیل (مقاله)|بنی اسرائیل]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶، ص ۲۳۶.</ref>. |