پرش به محتوا

آرزو در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت'
جز (جایگزینی متن - 'مانع' به 'مانع')
جز (جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت')
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
*[[قرآن]] از آرزوهای مستحقان [[عذاب]] در [[قیامت]] خبر می‌دهد که‌ای کاش برای [[زندگی]] [[ابدی]] خویش چیزی پیش می‌فرستادند {{متن قرآن|يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي}}<ref>«می‌گوید: کاش برای (این) زندگیم (توشه‌ای) پیش می‌فرستادم» سوره فجر، آیه ۲۴.</ref>؛ و [[ستمکار]]، آن روز با [[حسرت]] تمام دست خود را به دندان می‌گیرد که‌ ای کاش راهی با [[پیامبر]] در پیش می‌گرفتم {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.</ref>؛ و آرزوی دیگر او این است که کاش در [[دنیا]] فلان شخص را به [[دوستی]] نگرفته بودم {{متن قرآن|يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا}}<ref>«ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمی‌گرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۸.</ref>؛ [[قرآن]] از کسانی خبر می‌دهد که چون [[نامه اعمال]] آنان در [[روز قیامت]] به دستشان رسد گویند: ای کاش [[نامه]] عملم به من داده نشده بود و از حساب خود با خبر نشده بودم {{متن قرآن| وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ }}<ref>«و اما آنکه کارنامه‌اش به دست چپ وی داده شود می‌گوید: کاش کارنامه‌ام به من داده نشده بود و نمی‌دانستم که حسابم چیست کاش همان (مرگ)، پایان کار بود!» سوره حاقه، آیه ۲۵-۲۷.</ref>؛ روزی که چهره‌هایشان در [[آتش]] زیر و رو شود، گویند: ای کاش از [[خدا]] [[فرمان]] می‌بردیم و [[پیامبر]] را [[اطاعت]] می‌کردیم {{متن قرآن|يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا}}<ref>«روزی که چهره‌های آنان در آتش گردانده شود می‌گویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم» سوره احزاب، آیه ۶۶.</ref>؛ ای کاش [[راه]] بیرون شدنی از [[آتش]] باشد {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کرده‌ایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه ۱۱.</ref>.
*[[قرآن]] از آرزوهای مستحقان [[عذاب]] در [[قیامت]] خبر می‌دهد که‌ای کاش برای [[زندگی]] [[ابدی]] خویش چیزی پیش می‌فرستادند {{متن قرآن|يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي}}<ref>«می‌گوید: کاش برای (این) زندگیم (توشه‌ای) پیش می‌فرستادم» سوره فجر، آیه ۲۴.</ref>؛ و [[ستمکار]]، آن روز با [[حسرت]] تمام دست خود را به دندان می‌گیرد که‌ ای کاش راهی با [[پیامبر]] در پیش می‌گرفتم {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.</ref>؛ و آرزوی دیگر او این است که کاش در [[دنیا]] فلان شخص را به [[دوستی]] نگرفته بودم {{متن قرآن|يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا}}<ref>«ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمی‌گرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۸.</ref>؛ [[قرآن]] از کسانی خبر می‌دهد که چون [[نامه اعمال]] آنان در [[روز قیامت]] به دستشان رسد گویند: ای کاش [[نامه]] عملم به من داده نشده بود و از حساب خود با خبر نشده بودم {{متن قرآن| وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ }}<ref>«و اما آنکه کارنامه‌اش به دست چپ وی داده شود می‌گوید: کاش کارنامه‌ام به من داده نشده بود و نمی‌دانستم که حسابم چیست کاش همان (مرگ)، پایان کار بود!» سوره حاقه، آیه ۲۵-۲۷.</ref>؛ روزی که چهره‌هایشان در [[آتش]] زیر و رو شود، گویند: ای کاش از [[خدا]] [[فرمان]] می‌بردیم و [[پیامبر]] را [[اطاعت]] می‌کردیم {{متن قرآن|يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا}}<ref>«روزی که چهره‌های آنان در آتش گردانده شود می‌گویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم» سوره احزاب، آیه ۶۶.</ref>؛ ای کاش [[راه]] بیرون شدنی از [[آتش]] باشد {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کرده‌ایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه ۱۱.</ref>.
*در کتب [[اخلاقی]] کهن، درباره [[آرزو]] سخن به میان آمده و اساس آن را یا به [[دوستی دنیا]] و یا به [[جهل و نادانی]] [[بشر]] برگردانده‌اند. از طرفی هم [[فراموشی]] [[آخرت]] را عامل تشدید کننده آن دانسته‌اند که: ریشه همه [[آرزوها]] [[محبت دنیا]] و [[انس]] به آن و [[غفلت]] از مدلول قول [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است که "[[دوست]] بدار آنچه را [[دوست]] می‌داری و لیکن از آن جدا خواهی شد" اما [[نادانی]] نیز سبب می‌شود که [[آدمی]] به خود مشغول شود و [[مرگ]] را فراموش نماید و بدین‌سان [[آرزوها]] او را از [[حقیقت]] دور سازد"<ref>احیاء علوم الدین.</ref>.
*در کتب [[اخلاقی]] کهن، درباره [[آرزو]] سخن به میان آمده و اساس آن را یا به [[دوستی دنیا]] و یا به [[جهل و نادانی]] [[بشر]] برگردانده‌اند. از طرفی هم [[فراموشی]] [[آخرت]] را عامل تشدید کننده آن دانسته‌اند که: ریشه همه [[آرزوها]] [[محبت دنیا]] و [[انس]] به آن و [[غفلت]] از مدلول قول [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است که "[[دوست]] بدار آنچه را [[دوست]] می‌داری و لیکن از آن جدا خواهی شد" اما [[نادانی]] نیز سبب می‌شود که [[آدمی]] به خود مشغول شود و [[مرگ]] را فراموش نماید و بدین‌سان [[آرزوها]] او را از [[حقیقت]] دور سازد"<ref>احیاء علوم الدین.</ref>.
*آرزومندی در [[روان‌شناسی]] و [[جامعه‌شناسی]] بازگشت به نیازهای [[روحی]] و [[اجتماعی]] [[انسان]] می‌کند؛ روان [[آدمی]] به گونه‌ای است که در تمام ابعاد در [[اندیشه]] ارضاء و اشباع خویش است و آرزومندی او ریشه در ارضای خواسته‌های او دارد که به هر مرحله‌ای برسد بر حسب [[موقعیت]] مکانی و زمانی و [[جایگاه]] اجتماعی‌اش، مرحله بهتر و بالاتری را میطلبد تا به [[روح]] خویش [[اطمینان]] و [[آرامش]] بیشتری ببخشد و همین مسئله در حیطه مسائل [[اجتماعی]] در ابعاد گوناگون [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] [[خودنمایی]] بیشتری پیدا می‌کند؛ به گونه‌ای که برای ارتقاء [[مقام]] و تحکیم [[جایگاه]] واقعی خویش به طور طبیعی طرح آرزوی بهتری را در [[ذهن]] خویش می‌پروراند.
*آرزومندی در [[روان‌شناسی]] و [[جامعه‌شناسی]] بازگشت به نیازهای [[روحی]] و [[اجتماعی]] [[انسان]] می‌کند؛ روان [[آدمی]] به گونه‌ای است که در تمام ابعاد در [[اندیشه]] ارضاء و اشباع خویش است و آرزومندی او ریشه در ارضای خواسته‌های او دارد که به هر مرحله‌ای برسد بر حسب موقعیت مکانی و زمانی و [[جایگاه]] اجتماعی‌اش، مرحله بهتر و بالاتری را میطلبد تا به [[روح]] خویش [[اطمینان]] و [[آرامش]] بیشتری ببخشد و همین مسئله در حیطه مسائل [[اجتماعی]] در ابعاد گوناگون [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] [[خودنمایی]] بیشتری پیدا می‌کند؛ به گونه‌ای که برای ارتقاء [[مقام]] و تحکیم [[جایگاه]] واقعی خویش به طور طبیعی طرح آرزوی بهتری را در [[ذهن]] خویش می‌پروراند.
*کاربرد [[آرزو]] در [[قرآن]]، آن هم در طیفی گسترده، نشانگر خواست‌های درونی بی‌حد و مرز [[نفسانی]] [[بشر]] است که در یک تقسیم‌بندی به آرزوهای ممکن و غیر ممکن یا روا و ناروا، می‌تواند [[عامل رشد]] و تعالی و یا [[سقوط]] و [[انحطاط]] [[آدمیان]] شود. در [[قرآن]] هم آرزوی [[مؤمنان]] گزارش شده است و آرزوی [[کافران]] و هم آرزوی [[شیطان]] و اعوان و [[انصار]] او و همچنین آرزوی [[منافقان]]. از طرفی هم آرزوی [[پیامبران]] در [[اصلاح]] [[امت‌ها]] نیز به گونه‌ای روشن بیان گردیده است و نتایجی که بر هریک از آنها مترتب گردیده، سمت و سو و نتیجه هر یک را به وضوح بیان می‌دارد.
*کاربرد [[آرزو]] در [[قرآن]]، آن هم در طیفی گسترده، نشانگر خواست‌های درونی بی‌حد و مرز [[نفسانی]] [[بشر]] است که در یک تقسیم‌بندی به آرزوهای ممکن و غیر ممکن یا روا و ناروا، می‌تواند [[عامل رشد]] و تعالی و یا [[سقوط]] و [[انحطاط]] [[آدمیان]] شود. در [[قرآن]] هم آرزوی [[مؤمنان]] گزارش شده است و آرزوی [[کافران]] و هم آرزوی [[شیطان]] و اعوان و [[انصار]] او و همچنین آرزوی [[منافقان]]. از طرفی هم آرزوی [[پیامبران]] در [[اصلاح]] [[امت‌ها]] نیز به گونه‌ای روشن بیان گردیده است و نتایجی که بر هریک از آنها مترتب گردیده، سمت و سو و نتیجه هر یک را به وضوح بیان می‌دارد.
*با توجه به [[ساختار وجودی انسان]]، اصل آرزوی ترقی‌ خواهی و [[رسیدن به کمال]] در ابعاد و جهات گوناگون متناسب با [[شخصیت]] و [[موقعیت]] فردی، [[خانوادگی]] و [[اجتماعی]] او امری اجتناب‌ناپذیر است و چنین حسّی نیز اگر در وجود [[انسان]] نباشد، حرکت و تکاپویی نخواهد داشت و [[آرامش روح]] و تعالی و [[تکامل]] [[اجتماعی]] [[انسان]] هم اقتضای آن را دارد و این [[حس]] آرزومندی تا وقتی که منجر به پایمال شدن حقی از دیگری نشود می‌تواند مطلوب و تعالی‌بخش باشد، اما اگر به [[حقوق]] دیگران آسیبی برساند و مانع [[رشد]] و کمال دیگری شود امری نامطلوب است و از نظر [[اجتماعی]] هم محکوم شناخته می‌شود.<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[آرزو - کوشا (مقاله)|مقاله «آرزو»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۱-۴۳.</ref>
*با توجه به [[ساختار وجودی انسان]]، اصل آرزوی ترقی‌ خواهی و [[رسیدن به کمال]] در ابعاد و جهات گوناگون متناسب با [[شخصیت]] و موقعیت فردی، [[خانوادگی]] و [[اجتماعی]] او امری اجتناب‌ناپذیر است و چنین حسّی نیز اگر در وجود [[انسان]] نباشد، حرکت و تکاپویی نخواهد داشت و [[آرامش روح]] و تعالی و [[تکامل]] [[اجتماعی]] [[انسان]] هم اقتضای آن را دارد و این [[حس]] آرزومندی تا وقتی که منجر به پایمال شدن حقی از دیگری نشود می‌تواند مطلوب و تعالی‌بخش باشد، اما اگر به [[حقوق]] دیگران آسیبی برساند و مانع [[رشد]] و کمال دیگری شود امری نامطلوب است و از نظر [[اجتماعی]] هم محکوم شناخته می‌شود.<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[آرزو - کوشا (مقاله)|مقاله «آرزو»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۱-۴۳.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش