ام ایمن در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت'
جز (جایگزینی متن - 'قوت' به 'قوت') |
جز (جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت') |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
[[ابوبصیر]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] کرده که [[حضرت]] فرمودند: “بعد از [[رحلت پیامبر اسلام]]{{صل}} زهرای [[مرضیه]]{{س}} خوابی دید که در آن [[پیامبر]]{{صل}} [[پیوستن]] او را به خود به او [[بشارت]] میدهد. وقتی بیدار شد به [[علی]]{{ع}} [[وصیت]] فرمود: "اگر من [[وفات]] نمودم از [[زنان]] غیر از [[ام سلمه]]، [[ام ایمن]]، [[فضه]] و از مردان جز [[عبدالله بن عباس]]، [[سلمان]]، [[عمار]]، [[ابوذر]]، [[مقداد]] و [[حذیفه]] کس دیگری را خبر مکن"“<ref>دلائل الامامه، محمد بن جریر طبری، ص۴۴؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۷۸، ص۳۱۰؛ مستدرک الوسائل، میرزای نوری، ج۲، ص۱۸۵.</ref><ref>[[علی گروسی|گروسی، علی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۴۰۲.</ref>. | [[ابوبصیر]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] کرده که [[حضرت]] فرمودند: “بعد از [[رحلت پیامبر اسلام]]{{صل}} زهرای [[مرضیه]]{{س}} خوابی دید که در آن [[پیامبر]]{{صل}} [[پیوستن]] او را به خود به او [[بشارت]] میدهد. وقتی بیدار شد به [[علی]]{{ع}} [[وصیت]] فرمود: "اگر من [[وفات]] نمودم از [[زنان]] غیر از [[ام سلمه]]، [[ام ایمن]]، [[فضه]] و از مردان جز [[عبدالله بن عباس]]، [[سلمان]]، [[عمار]]، [[ابوذر]]، [[مقداد]] و [[حذیفه]] کس دیگری را خبر مکن"“<ref>دلائل الامامه، محمد بن جریر طبری، ص۴۴؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۷۸، ص۳۱۰؛ مستدرک الوسائل، میرزای نوری، ج۲، ص۱۸۵.</ref><ref>[[علی گروسی|گروسی، علی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۴۰۲.</ref>. | ||
==[[ام ایمن]] و | ==[[ام ایمن]] و موقعیت ویژه [[اجتماعی]]== | ||
از مجموع نقلهای [[تاریخی]] چنین فهمیده میشود که [[ام ایمن]] نزد [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[منزلت]] ویژهای داشته است و هرگاه [[پیامبر]] نگاهش به وی میافتاد، میفرمود: {{متن حدیث|هذه بقیة اهل بیتی}}؛ این بانو باز مانده [[خاندان]] من است، و یا میفرمود: {{متن حدیث|ام ایمن امی بعد امی}}؛ بعد از مادرم [[ام ایمن]] [[مادر]] من است؛ لذا او را “یا امه” ([[مادر]] [[جان]]) صدا میزد. این [[احترام]] به اندازهای بود که همواره به دیدن او میرفت<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۱۱، ص۶۱۵؛ المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۴، ص۶۳؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۳۰۴؛ سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج۲، ص۲۲۴؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۱۲۱.</ref> و گاهی هم با او برخوردی ملاطفتآمیز و آمیخته با [[مزاح]] داشت. از جمله روزی [[ام ایمن]] به محضر [[حضرت]] آمد و درخواست مرکب سواری نمود. [[حضرت]] به او فرمود: “تو را بر بچه شتر سوار خواهم کرد”. او گفت: “یا [[رسول الله]]{{صل}}! بچه شتر که نمیتواند مرا [[تحمل]] کند!” [[حضرت]] فرمود: “جز به بچه شتر سوارت نمیکنم!”. وقتی [[حضرت]] او را نگران و افسرده دید، فرمود: “مگر نه این است که هر شتری در هر [[سنی]] که باشد بچه شتر دیگری است؟!”<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۲۲۴؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج۲، ص۲۲۵؛ الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، قاضی عیاض، ج۲، ص۱۸۸؛ المنتظم، ابن جوزی، ج۴، ص۳۴۱.</ref>. | از مجموع نقلهای [[تاریخی]] چنین فهمیده میشود که [[ام ایمن]] نزد [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[منزلت]] ویژهای داشته است و هرگاه [[پیامبر]] نگاهش به وی میافتاد، میفرمود: {{متن حدیث|هذه بقیة اهل بیتی}}؛ این بانو باز مانده [[خاندان]] من است، و یا میفرمود: {{متن حدیث|ام ایمن امی بعد امی}}؛ بعد از مادرم [[ام ایمن]] [[مادر]] من است؛ لذا او را “یا امه” ([[مادر]] [[جان]]) صدا میزد. این [[احترام]] به اندازهای بود که همواره به دیدن او میرفت<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۱۱، ص۶۱۵؛ المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۴، ص۶۳؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۳۰۴؛ سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج۲، ص۲۲۴؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۱۲۱.</ref> و گاهی هم با او برخوردی ملاطفتآمیز و آمیخته با [[مزاح]] داشت. از جمله روزی [[ام ایمن]] به محضر [[حضرت]] آمد و درخواست مرکب سواری نمود. [[حضرت]] به او فرمود: “تو را بر بچه شتر سوار خواهم کرد”. او گفت: “یا [[رسول الله]]{{صل}}! بچه شتر که نمیتواند مرا [[تحمل]] کند!” [[حضرت]] فرمود: “جز به بچه شتر سوارت نمیکنم!”. وقتی [[حضرت]] او را نگران و افسرده دید، فرمود: “مگر نه این است که هر شتری در هر [[سنی]] که باشد بچه شتر دیگری است؟!”<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۲۲۴؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج۲، ص۲۲۵؛ الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، قاضی عیاض، ج۲، ص۱۸۸؛ المنتظم، ابن جوزی، ج۴، ص۳۴۱.</ref>. | ||