اگر ملاقات با امام مهدی ممکن است پس چرا باید مدعی ملاقات را تکذیب کرد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
اگر ملاقات با امام مهدی ممکن است پس چرا باید مدعی ملاقات را تکذیب کرد؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۳ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۲۲:۳۵
، ۳ ژانویهٔ ۲۰۲۱جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت'
جز (added Category:پرسشهای مربوط به ارتباط و ملاقات با امام مهدی using HotCat) |
جز (جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
::::#روایاتی در کار نیست، بلکه طبق تحقیق، یک [[روایت]] بیشتر نیستو آن همان، [[توقیع]] [[حضرت]] [[ولی عصر]]{{ع}} به [[علی بن محمد سمری]] شش روز قبل از وفاتش است، که [[حضرت]] در این [[توقیع]] به [[علی بن محمد سمری]] ([[نایب چهارم]]) فرمود: دست و پایت را جمع کن و به کسی برای بعد از خودت [[وصیت]] مکن، چرا که زمان [[غیبت کبری]] فرا رسیده و تو نیز شش روز دیگر از [[دنیا]] میروی. در آینده در بین [[شیعیان]] کسانی پیدا میشوند که [[ادعای مشاهده]] ما را دارند، بدانید که قبل از [[خروج سفیانی]] و [[صیحه آسمانی]] (دو علامت از [[علائم حتمیه]] [[ظهور]]) هر کسی [[ادعای مشاهده]] ما را داشته باشد، [[دروغگو]] و مفتری است<ref> مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۱.</ref>. آنها که [[ملاقات]] [[امام زمان]] را قبول ندارند به این [[روایت]] [[تمسک]] میکنند و گرنه [[روایت]] دیگری در کار نیست. | ::::#روایاتی در کار نیست، بلکه طبق تحقیق، یک [[روایت]] بیشتر نیستو آن همان، [[توقیع]] [[حضرت]] [[ولی عصر]]{{ع}} به [[علی بن محمد سمری]] شش روز قبل از وفاتش است، که [[حضرت]] در این [[توقیع]] به [[علی بن محمد سمری]] ([[نایب چهارم]]) فرمود: دست و پایت را جمع کن و به کسی برای بعد از خودت [[وصیت]] مکن، چرا که زمان [[غیبت کبری]] فرا رسیده و تو نیز شش روز دیگر از [[دنیا]] میروی. در آینده در بین [[شیعیان]] کسانی پیدا میشوند که [[ادعای مشاهده]] ما را دارند، بدانید که قبل از [[خروج سفیانی]] و [[صیحه آسمانی]] (دو علامت از [[علائم حتمیه]] [[ظهور]]) هر کسی [[ادعای مشاهده]] ما را داشته باشد، [[دروغگو]] و مفتری است<ref> مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۱.</ref>. آنها که [[ملاقات]] [[امام زمان]] را قبول ندارند به این [[روایت]] [[تمسک]] میکنند و گرنه [[روایت]] دیگری در کار نیست. | ||
::::#از این [[روایت]] نیز پاسخهایی داده شده است<ref> ر.ک: مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۱.</ref> که [[بهترین]] پاسخ به تناسب [[حکم]] و موضوع و با استفاده از لفظ "مفتر" که [[حضرت]] فرمود: {{عربی|"أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْيَانِيِ وَ الصَّيْحَةِ فَهُوَ كَذَّابٌ مُفْتَرٍ..."}}، این است که منظور صرف [[دیدار]] و [[ملاقات]] نیست، بلکه دیداری است که همراه با [[ادعای نیابت]] که مثلاً شخصی مدعی [[نیابت خاصه]] میشود و میگوید: من [[امام]] را مشاهده میکنم و [[امام زمان]] مرا همانند [[نواب اربعه]]، [[نایب خاص]] خود قرار داده است، من [[وکیل]] اقا در بین شما هستم و شما باید در کارها به من مراجعه کنید. [[حضرت]] فرمود چنین کسی نه تنها [[دروغ]] میگوید، بلکه افترا نیز میبندد چون به ما نسبت میدهد که ما او را [[نایب]] و [[وکیل]] خود قرار دادهایم. اصل صدور [[روایت]] هم در [[مقام]] [[نیابت]] است که [[حضرت]] به [[علی بن محمد سمری]] فرمود: کسی را از جانب ما [[نصب]] مکن و دوران [[غیبت صغری]] و [[نیابت خاصه]] تمام شده است. در چنین شرایطی اگر کسی [[ادعای رؤیت]] و مشاهده داشته باشد، معلوم است که منظور مشاهده خالی از [[نیابت]] نیست. | ::::#از این [[روایت]] نیز پاسخهایی داده شده است<ref> ر.ک: مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۱.</ref> که [[بهترین]] پاسخ به تناسب [[حکم]] و موضوع و با استفاده از لفظ "مفتر" که [[حضرت]] فرمود: {{عربی|"أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْيَانِيِ وَ الصَّيْحَةِ فَهُوَ كَذَّابٌ مُفْتَرٍ..."}}، این است که منظور صرف [[دیدار]] و [[ملاقات]] نیست، بلکه دیداری است که همراه با [[ادعای نیابت]] که مثلاً شخصی مدعی [[نیابت خاصه]] میشود و میگوید: من [[امام]] را مشاهده میکنم و [[امام زمان]] مرا همانند [[نواب اربعه]]، [[نایب خاص]] خود قرار داده است، من [[وکیل]] اقا در بین شما هستم و شما باید در کارها به من مراجعه کنید. [[حضرت]] فرمود چنین کسی نه تنها [[دروغ]] میگوید، بلکه افترا نیز میبندد چون به ما نسبت میدهد که ما او را [[نایب]] و [[وکیل]] خود قرار دادهایم. اصل صدور [[روایت]] هم در [[مقام]] [[نیابت]] است که [[حضرت]] به [[علی بن محمد سمری]] فرمود: کسی را از جانب ما [[نصب]] مکن و دوران [[غیبت صغری]] و [[نیابت خاصه]] تمام شده است. در چنین شرایطی اگر کسی [[ادعای رؤیت]] و مشاهده داشته باشد، معلوم است که منظور مشاهده خالی از [[نیابت]] نیست. | ||
:::::بنابراین، اینکه مدعی میگوید: روایاتی بر [[تکذیب]] مدعی مشاهده وارد شده است، صحیح نیست، بلکه تنها یک [[روایت]]، آن هم در | :::::بنابراین، اینکه مدعی میگوید: روایاتی بر [[تکذیب]] مدعی مشاهده وارد شده است، صحیح نیست، بلکه تنها یک [[روایت]]، آن هم در موقعیت خاص [[نیابت]] است. ما نیز در این مسأله با مدعی هماهنگ هستیم اگر کسی در عصر [[غیبت کبری]] [[ادعای مشاهده]] همراه با [[نیابت خاصه]] را داشته باشد، قطعاً [[کذاب]] و مفتری است، زیرا در [[غیبت کبری]] تنها [[نیابت عامه]] مطرح است نه [[خاصه]]. | ||
:::::پس از بیان منظور از [[ملاقات]] و اینکه مقصود صرف [[دیدار]] [[جمال]] یار است نه همراه به ادعای [[نیابت]] و [[وکالت]]، میگوییم: [[حق]] این است که [[ملاقات]] با آن [[امام]] همام ممکن است و هیچ استحالهای ندارد، زیرا رؤیت شخصی که در [[دنیا]] با [[بدن]] مادی زنده است و در بین [[مردم]] زندگی میکند امری طبیعی و عادی است و ندیدن برخلاف عادت و روی مصالحی است که این [[غیبت]] را اقتضا کرده است. کسانی که در عصر [[غیبت]] [[ادعای رؤیت]] کردهاند و تعدادشان به اندازهای است که امکان [[دروغ]] و یا تبانی و توطئه بر این [[دروغ]] وجود ندارد، به تعبیر فنی، [[ادعای رؤیت]] از حد [[تواتر]] هم فراتر رفته و [[مدعیان مشاهده]] نیز افرادی معمولی و یا لاابالی نیستند، بلکه افرادی چنین ادعایی را داشتهاند که اغلب [[تالی]] تلو [[معصوم]] بوده و [[مردم]] در امور دینشان به آنها اقتدار میکردند. چگونه ممکن است به افرادی همچون [[علامه حلی]] و [[سید بحرالعلوم]] و [[مقدس اردبیلی]] و [[علی بن مهزیار اهوازی]] و سایر [[اولیای خدا]]، نسبت [[دروغ]] داد و گفت: اینان در ادعای ملاقاتشان قصد [[فریب]] [[مردم]] و یا رسیدن به [[جاه]] و [[مال]] [[دنیا]] را داشته و برای نیل به [[هواهای نفسانی]] و خود را در بین عوام [[محبوب]] جلوه دادن در بین [[مردم]] چنین ادعایی را کردهاند. در حالی که بسیاری ازاین بزرگان در حیات خود به طور عموم به [[مردم]] نگفتهاند و برخی [[خواص]] هم که به این مطلب پی میبردند و از آنها درخواست شرح [[ملاقات]] میکردند و پس از اخذ [[میثاق]] و [[عهد]] و [[پیمان]] که تا زنده بودن آنان برای کسی بازگو نکنند، برای آنان اعتراف میکردند و گرنه برای [[عامه]] [[مردم]] تا حد امکان نمیگفتند و اغلب پس از درگذشت آنان مسأله فاش میشد. مرحوم [[حاجی نوری]] در کتاب "[[نجم الثاقب]]" میگوید: مرحوم آخوند [[علامه]] "ملا [[زین العابدین سلماسی]]" که یکی از شاگردان مرحوم "[[سید بحرالعلوم]]" است فرمود: "من در محضر درس [[سید بحرالعلوم]] بودم که شخصی سؤال کرد: آیا امکان دارد کسی در زمان [[غیبت کبری]] [[حضرت]] الزمان را ببیند؟ [[سید]] به او جواب نداد، ولی من که نزدیک او نشسته بودم، دیدم سرش را پایین انداخته و آهسته میگوید: چه بگویم، در جواب او و حال آنکه آن [[حضرت]] مرا در بغل گرفته و به سینه خود چسبانده است". | :::::پس از بیان منظور از [[ملاقات]] و اینکه مقصود صرف [[دیدار]] [[جمال]] یار است نه همراه به ادعای [[نیابت]] و [[وکالت]]، میگوییم: [[حق]] این است که [[ملاقات]] با آن [[امام]] همام ممکن است و هیچ استحالهای ندارد، زیرا رؤیت شخصی که در [[دنیا]] با [[بدن]] مادی زنده است و در بین [[مردم]] زندگی میکند امری طبیعی و عادی است و ندیدن برخلاف عادت و روی مصالحی است که این [[غیبت]] را اقتضا کرده است. کسانی که در عصر [[غیبت]] [[ادعای رؤیت]] کردهاند و تعدادشان به اندازهای است که امکان [[دروغ]] و یا تبانی و توطئه بر این [[دروغ]] وجود ندارد، به تعبیر فنی، [[ادعای رؤیت]] از حد [[تواتر]] هم فراتر رفته و [[مدعیان مشاهده]] نیز افرادی معمولی و یا لاابالی نیستند، بلکه افرادی چنین ادعایی را داشتهاند که اغلب [[تالی]] تلو [[معصوم]] بوده و [[مردم]] در امور دینشان به آنها اقتدار میکردند. چگونه ممکن است به افرادی همچون [[علامه حلی]] و [[سید بحرالعلوم]] و [[مقدس اردبیلی]] و [[علی بن مهزیار اهوازی]] و سایر [[اولیای خدا]]، نسبت [[دروغ]] داد و گفت: اینان در ادعای ملاقاتشان قصد [[فریب]] [[مردم]] و یا رسیدن به [[جاه]] و [[مال]] [[دنیا]] را داشته و برای نیل به [[هواهای نفسانی]] و خود را در بین عوام [[محبوب]] جلوه دادن در بین [[مردم]] چنین ادعایی را کردهاند. در حالی که بسیاری ازاین بزرگان در حیات خود به طور عموم به [[مردم]] نگفتهاند و برخی [[خواص]] هم که به این مطلب پی میبردند و از آنها درخواست شرح [[ملاقات]] میکردند و پس از اخذ [[میثاق]] و [[عهد]] و [[پیمان]] که تا زنده بودن آنان برای کسی بازگو نکنند، برای آنان اعتراف میکردند و گرنه برای [[عامه]] [[مردم]] تا حد امکان نمیگفتند و اغلب پس از درگذشت آنان مسأله فاش میشد. مرحوم [[حاجی نوری]] در کتاب "[[نجم الثاقب]]" میگوید: مرحوم آخوند [[علامه]] "ملا [[زین العابدین سلماسی]]" که یکی از شاگردان مرحوم "[[سید بحرالعلوم]]" است فرمود: "من در محضر درس [[سید بحرالعلوم]] بودم که شخصی سؤال کرد: آیا امکان دارد کسی در زمان [[غیبت کبری]] [[حضرت]] الزمان را ببیند؟ [[سید]] به او جواب نداد، ولی من که نزدیک او نشسته بودم، دیدم سرش را پایین انداخته و آهسته میگوید: چه بگویم، در جواب او و حال آنکه آن [[حضرت]] مرا در بغل گرفته و به سینه خود چسبانده است". | ||
:::::به هرحال، در اینکه [[ملاقات]] با [[حضرت صاحب الأمر]] ممکن و میسر است و تعداد بیشماری از [[اولیاء]] [[خدا]] و شیفتگان آن [[حضرت]] به محضرش شرفیاب شدند و بسیاری از آنها از محضر پر [[فیض]] او بهرهها بردهاند، تردیدی نیست، اما اینکه چشم ما نابیناست و خفاشانه توان [[دیدار]] [[جمال]] بی مثال آن [[خورشید]] عالمتاب را ندارد، [[عیب]] و [[نقص]] است که بخ ود ما بر میگردد. نه از قابل [[درک]] نبودن آن وجود [[مقدس]]، زیرا ما که مدعی صحت [[دیدار]] یار هستیم نمیگوییم هرکه از راه رسیده، با همه آلودگیهایش میتواند به محضر [[امام زمان]] راه یابد، چرا که در آن [[حریم]]، جز پاکان و [[نخبگان]] و [[مؤمنان خالص]] و عاشقان کوی [[ولایت]] و سرانجام، [[رنج]] کشیدگان در مبحت را راهی نیست. [[دیدار]] [[امام زمان]] شرطها دارد که یکی از آنها، انقطاع از علایق مادی و بریدن از همه مظاهر دنیوی ومحو در [[جمال]] یار شدن است. خیلیها خواستهاند، حتی سالها کوشیدهاند که به محضرش باز یابند، ولی به عللی موفق نشدند»<ref>[[حبیبالله طاهری|طاهری، حبیبالله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۱۷۹ - ۱۸۱.</ref>. | :::::به هرحال، در اینکه [[ملاقات]] با [[حضرت صاحب الأمر]] ممکن و میسر است و تعداد بیشماری از [[اولیاء]] [[خدا]] و شیفتگان آن [[حضرت]] به محضرش شرفیاب شدند و بسیاری از آنها از محضر پر [[فیض]] او بهرهها بردهاند، تردیدی نیست، اما اینکه چشم ما نابیناست و خفاشانه توان [[دیدار]] [[جمال]] بی مثال آن [[خورشید]] عالمتاب را ندارد، [[عیب]] و [[نقص]] است که بخ ود ما بر میگردد. نه از قابل [[درک]] نبودن آن وجود [[مقدس]]، زیرا ما که مدعی صحت [[دیدار]] یار هستیم نمیگوییم هرکه از راه رسیده، با همه آلودگیهایش میتواند به محضر [[امام زمان]] راه یابد، چرا که در آن [[حریم]]، جز پاکان و [[نخبگان]] و [[مؤمنان خالص]] و عاشقان کوی [[ولایت]] و سرانجام، [[رنج]] کشیدگان در مبحت را راهی نیست. [[دیدار]] [[امام زمان]] شرطها دارد که یکی از آنها، انقطاع از علایق مادی و بریدن از همه مظاهر دنیوی ومحو در [[جمال]] یار شدن است. خیلیها خواستهاند، حتی سالها کوشیدهاند که به محضرش باز یابند، ولی به عللی موفق نشدند»<ref>[[حبیبالله طاهری|طاهری، حبیبالله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۱۷۹ - ۱۸۱.</ref>. |