پرش به محتوا

بنی‌جذیمه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت'
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت')
خط ۱۲: خط ۱۲:
[[فرزندان]] جذیمه که هر یک تیره‌‌ای به شمار می‌‌آیند عبارت‌اند از: [[مالک]] که دارای جمعیت بسیار بود، اقرم و [[عمرو]].<ref>المقتضب، ص ۸۳.</ref> فرزندان مالک عبارت‌‌اند از [[عبدالله بن مالک]] که [[خالد بن ولید]] از ایشان [[انتقام]] گرفت، و [[هبیرة بن مالک]] که در میان [[بنی کنانه]] دارای بیشترین شتر بوده و بالطبع از [[راه]] گله‌داری، از توان و بنیه [[اقتصادی]] مناسبی برخوردار بوده است.<ref>المقتضب، ص ۸۳.</ref> از جمله فرزندان اقرم نیز، [[مُساحق بن اقرم]] است که در شمار تیره‌‌های مطرح [[بنی‌جذیمه]] بود.<ref>انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۱۳۶؛ جمهرة انساب العرب، ص ۱۸۷.</ref> [[قبایل]] دیگری نیز وجود دارد که با بنی‌جذیمه تنها در نام اشتراک دارند، زیرا شماری از آنان از قبایل [[قحطانی]] و یمنی‌‌اند؛ مانند [[بنی جذیمة بن‌‌ سعد]].<ref>نسب معد و الیمن الکبیر، ج ۱، ص ۲۹۳؛ معجم قبائل العرب، ج ۱، ص ۱۷۶.</ref> نام این [[قبیله]] در برخی منابع به ویژه کتب [[تفسیری]] به جای جذیمه، خزیمه آمده که [[اشتباه]] است. این اشتباه افزون بر یکسانی در صورت نوشتاری قدیم این دو کلمه می‌‌توانست ناشی از اشتباه شدن جذیمه با جد اعلای خود "[[خزیمة بن مدرکه]]" بوده باشد.<ref>[[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد، منصور]]، [[بنی‌جذیمه (مقاله)|مقاله «بنی‌جذیمه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
[[فرزندان]] جذیمه که هر یک تیره‌‌ای به شمار می‌‌آیند عبارت‌اند از: [[مالک]] که دارای جمعیت بسیار بود، اقرم و [[عمرو]].<ref>المقتضب، ص ۸۳.</ref> فرزندان مالک عبارت‌‌اند از [[عبدالله بن مالک]] که [[خالد بن ولید]] از ایشان [[انتقام]] گرفت، و [[هبیرة بن مالک]] که در میان [[بنی کنانه]] دارای بیشترین شتر بوده و بالطبع از [[راه]] گله‌داری، از توان و بنیه [[اقتصادی]] مناسبی برخوردار بوده است.<ref>المقتضب، ص ۸۳.</ref> از جمله فرزندان اقرم نیز، [[مُساحق بن اقرم]] است که در شمار تیره‌‌های مطرح [[بنی‌جذیمه]] بود.<ref>انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۱۳۶؛ جمهرة انساب العرب، ص ۱۸۷.</ref> [[قبایل]] دیگری نیز وجود دارد که با بنی‌جذیمه تنها در نام اشتراک دارند، زیرا شماری از آنان از قبایل [[قحطانی]] و یمنی‌‌اند؛ مانند [[بنی جذیمة بن‌‌ سعد]].<ref>نسب معد و الیمن الکبیر، ج ۱، ص ۲۹۳؛ معجم قبائل العرب، ج ۱، ص ۱۷۶.</ref> نام این [[قبیله]] در برخی منابع به ویژه کتب [[تفسیری]] به جای جذیمه، خزیمه آمده که [[اشتباه]] است. این اشتباه افزون بر یکسانی در صورت نوشتاری قدیم این دو کلمه می‌‌توانست ناشی از اشتباه شدن جذیمه با جد اعلای خود "[[خزیمة بن مدرکه]]" بوده باشد.<ref>[[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد، منصور]]، [[بنی‌جذیمه (مقاله)|مقاله «بنی‌جذیمه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


==[[موقعیت]] جغرافیایی و [[اخبار]] [[عصر جاهلی]]==
==موقعیت جغرافیایی و [[اخبار]] [[عصر جاهلی]]==
[[محل]] سکونت ایشان در جنوب [[مکه]] به فاصله یک [[شب]] راه، در [[ناحیه]] یَلَمْلَم <ref>الطبقات، ج ۲، ص ۱۱۲.</ref> در مکانی به نام غُمَیْصاء بود.<ref>الطبقات ج ۷، ص ۲۷۸؛ معجم البلدان، ج ۴، ص ۲۱۴.</ref> غمیصاء نام آبی از آبهای بنی‌‌جذیمه بود <ref>المنمق، ص ۲۰۹.</ref> که به مرور نام [[سرزمین]] محل سکونت آنان گشت.
[[محل]] سکونت ایشان در جنوب [[مکه]] به فاصله یک [[شب]] راه، در [[ناحیه]] یَلَمْلَم <ref>الطبقات، ج ۲، ص ۱۱۲.</ref> در مکانی به نام غُمَیْصاء بود.<ref>الطبقات ج ۷، ص ۲۷۸؛ معجم البلدان، ج ۴، ص ۲۱۴.</ref> غمیصاء نام آبی از آبهای بنی‌‌جذیمه بود <ref>المنمق، ص ۲۰۹.</ref> که به مرور نام [[سرزمین]] محل سکونت آنان گشت.


خط ۲۰: خط ۲۰:
از این [[قبیله]] هیچ یادی پیش از [[فتح مکه]] در کتب [[تاریخ]] و [[سیره]] نیست. نزدیکی آنان به [[مکه]]، که کانون [[دشمنی]] با [[پیامبر]]{{صل}} بود و دوری جغرافیایی از [[مدینه]] که پایگاه رسول خدا{{صل}} در دوره [[مدنی]] بود، موجب شد تا رسول خدا در این مدت هیچ‌‌گاه به سوی ایشان لشکری گسیل ندارد؛ اما کتب سیره و تاریخ به اتفاق پس از فتح مکه به اعزام [[سریه]] خالد بن ولید به سوی بنی‌جذیمه در شوال‌‌سال هشتم اشاره می‌‌کنند. این سریه که همراه با [[کشتار]] بود به نام "یوم‌‌ غُمَیصاء"<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۱۱۲.</ref> شناخته می‌‌شود.
از این [[قبیله]] هیچ یادی پیش از [[فتح مکه]] در کتب [[تاریخ]] و [[سیره]] نیست. نزدیکی آنان به [[مکه]]، که کانون [[دشمنی]] با [[پیامبر]]{{صل}} بود و دوری جغرافیایی از [[مدینه]] که پایگاه رسول خدا{{صل}} در دوره [[مدنی]] بود، موجب شد تا رسول خدا در این مدت هیچ‌‌گاه به سوی ایشان لشکری گسیل ندارد؛ اما کتب سیره و تاریخ به اتفاق پس از فتح مکه به اعزام [[سریه]] خالد بن ولید به سوی بنی‌جذیمه در شوال‌‌سال هشتم اشاره می‌‌کنند. این سریه که همراه با [[کشتار]] بود به نام "یوم‌‌ غُمَیصاء"<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۱۱۲.</ref> شناخته می‌‌شود.


[[رسول خدا]] پس از [[فتح مکه]] برای فراخوانی [[قبایل]] بیابان نشین اطراف [[مکه]] دسته‌‌هایی را برای [[دعوت]] گسیل داشت. یکی از این قبایل [[بنو جذیمه]] بود که [[خالد بن ولید]] [[مأمور]] فراخوانی آنان شد. هنگامی که [[خالد]] نزد آنان رسید، آنان که با [[سلاح]] بیرون آمده بودند، اعلام کردند [[اسلام]] را پیش از این پذیرفته، [[مساجد]] بنا کرده و [[اذان]] می‌‌گویند.<ref>المغازی، ج ۳، ص ۸۷۵.</ref> بنی‌‌جذیمه پس از [[اطمینان]] از آنکه خالد با آنان به [[خشونت]] [[رفتار]] نخواهد کرد، سلاح‌ها را بر [[زمین]] نهاده، [[تسلیم]] شدند؛ اما خالد به رغم [[اعتراض]] برخی از [[لشکریان]] مانند [[ابن عمر]] و [[سالم مولی]] [[حذیفه]] تنها به سبب کینه‌‌های دوران [[جاهلی]] (و‌‌احتمالا [[وصیت]] پدرش) حدود ۳۰ نفر از آنان را کشت.<ref> المنمق، ص ۲۰۹.</ref> در برابر [[دستور]] خالد مبنی بر [[قتل]] [[بنی‌جذیمه]]، [[مهاجران]] و [[انصار]] حاضر در [[لشکر]]، [[فرمان]] وی را گردن ننهادند و به [[قتل عام]] بنی‌جذیمه نپرداختند. تنها [[بنوسلیم]] که همراه لشکر خالد بودند و از بنی‌جذیمه [[کینه]] و [[دشمنی]] دیرین به [[دل]] داشتند<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۶۱؛ معجم ما استعجم، ج ۳، ص ۲۵۸.</ref> از دستور وی در کشتن [[اسیران]] [[اطاعت]] کردند.<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۱۱۲.</ref> چون این خبر به رسول خدا{{صل}} رسید از [[اقدام]] خالد [[تبری]] جست و [[امیرمؤمنان]]، [[علی]]{{ع}} را براساس خوابی که پیش از این دیده بود <ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۴، ص ۴۲۹.</ref> برای جبران [[کار ناپسند]] خالد به‌‌سوی بنی‌جذیمه فرستاد. [[امام علی]]{{ع}} این [[مأموریت]] را به خوبی انجام داد و رسول‌‌خدا{{صل}} را [[خرسند]] کرد.<ref>المغازی، ج ۳، ص ۸۸۲.</ref> خالد که در پی این رخداد [[موقعیت]] خود را نزد رسول خدا{{صل}} [[متزلزل]] می‌‌دید به بهانه‌‌های گوناگون، خود را در [[معرض]] دید [[پیامبر]]{{صل}} قرار می‌‌داد تا با وی هم صحبت شود؛ اما آن [[حضرت]] از او روی بر می‌‌گرداند.<ref>المغازی، ج ۳، ص ۸۸۳.</ref> [[خالد]] این عمل خود را با [[خواندن]] آیاتی از [[سوره توبه]] {{متن قرآن| قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ وَيُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ وَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَن يَشَاء وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ }}<ref>«با آنان پیکار کنید تا خداوند آنها را به دست شما عذاب کند و خوارشان گرداند و شما را بر آنان پیروزی دهد و دل‌های گروهی مؤمن را خنک گرداند و خشم دل‌های آنان را بزداید  و خداوند از هر که خواهد توبه می‌پذیرد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۱۴-۱۵.</ref> که به کشتن [[کافران]] سفارش می‌‌کرد، نزد [[رسول خدا]] توجیه کرد <ref>الاغانی، ج ۷، ص ۳۰۷.</ref> و گفت که دیگران وی را بر این [[کشتار]] [[ترغیب]] کرده‌‌اند،<ref>سبل الهدی، ج ۶، ص ۲۰۳.</ref> چنان که برخی برای توجیه [[اقدام]] خالد چنین گفته‌‌اند که چون بنی‌‌جذیمه در [[پرسش]] از این که [[اسلام]] آورده‌‌اند یا نه؟ به جای تعبیر {{عربی|"أسلمنا"}} از واژه {{عربی|"صبأنا"}} ([[خروج]] از [[دینی]] به [[دین]] دیگر)<ref>النهایه، ج ۳، ص ۳؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۱۰۸.</ref> که [[مشرکان]] در [[حق پیامبر]] به کار می‌‌بردند، و صراحت در [[پذیرفتن]] اسلام نداشت، استفاده کردند، خالد متوجه منظور آنان نشده و ایشان را کشت.<ref>صحیح البخاری، ج ۵، ص ۱۲۵؛ النهایه، ج ۳، ص ۳.</ref> از این [[عمل]] خالد حتی [[نزدیکان]] وی نیز [[تبری]] جستند؛ از جمله [[عبدالرحمن بن عوف]] وی را [[سرزنش]] کرد که در اسلام بر مرام [[جاهلیت]] عمل کرده است؛ اما خالد اقدام خود را برای [[خونخواهی]] [[پدر]] عبدالرحمن قلمداد کرد.<ref> المغازی، ج ۳، ص ۸۸۰.</ref> [[عمار]] نیز به [[سختی]] خالد را سرزنش کرد.<ref>المغازی، ج ۳، ص ۸۸۱.</ref>
[[رسول خدا]] پس از [[فتح مکه]] برای فراخوانی [[قبایل]] بیابان نشین اطراف [[مکه]] دسته‌‌هایی را برای [[دعوت]] گسیل داشت. یکی از این قبایل [[بنو جذیمه]] بود که [[خالد بن ولید]] [[مأمور]] فراخوانی آنان شد. هنگامی که [[خالد]] نزد آنان رسید، آنان که با [[سلاح]] بیرون آمده بودند، اعلام کردند [[اسلام]] را پیش از این پذیرفته، [[مساجد]] بنا کرده و [[اذان]] می‌‌گویند.<ref>المغازی، ج ۳، ص ۸۷۵.</ref> بنی‌‌جذیمه پس از [[اطمینان]] از آنکه خالد با آنان به [[خشونت]] [[رفتار]] نخواهد کرد، سلاح‌ها را بر [[زمین]] نهاده، [[تسلیم]] شدند؛ اما خالد به رغم [[اعتراض]] برخی از [[لشکریان]] مانند [[ابن عمر]] و [[سالم مولی]] [[حذیفه]] تنها به سبب کینه‌‌های دوران [[جاهلی]] (و‌‌احتمالا [[وصیت]] پدرش) حدود ۳۰ نفر از آنان را کشت.<ref> المنمق، ص ۲۰۹.</ref> در برابر [[دستور]] خالد مبنی بر [[قتل]] [[بنی‌جذیمه]]، [[مهاجران]] و [[انصار]] حاضر در [[لشکر]]، [[فرمان]] وی را گردن ننهادند و به [[قتل عام]] بنی‌جذیمه نپرداختند. تنها [[بنوسلیم]] که همراه لشکر خالد بودند و از بنی‌جذیمه [[کینه]] و [[دشمنی]] دیرین به [[دل]] داشتند<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۶۱؛ معجم ما استعجم، ج ۳، ص ۲۵۸.</ref> از دستور وی در کشتن [[اسیران]] [[اطاعت]] کردند.<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۱۱۲.</ref> چون این خبر به رسول خدا{{صل}} رسید از [[اقدام]] خالد [[تبری]] جست و [[امیرمؤمنان]]، [[علی]]{{ع}} را براساس خوابی که پیش از این دیده بود <ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۴، ص ۴۲۹.</ref> برای جبران [[کار ناپسند]] خالد به‌‌سوی بنی‌جذیمه فرستاد. [[امام علی]]{{ع}} این [[مأموریت]] را به خوبی انجام داد و رسول‌‌خدا{{صل}} را [[خرسند]] کرد.<ref>المغازی، ج ۳، ص ۸۸۲.</ref> خالد که در پی این رخداد موقعیت خود را نزد رسول خدا{{صل}} [[متزلزل]] می‌‌دید به بهانه‌‌های گوناگون، خود را در [[معرض]] دید [[پیامبر]]{{صل}} قرار می‌‌داد تا با وی هم صحبت شود؛ اما آن [[حضرت]] از او روی بر می‌‌گرداند.<ref>المغازی، ج ۳، ص ۸۸۳.</ref> [[خالد]] این عمل خود را با [[خواندن]] آیاتی از [[سوره توبه]] {{متن قرآن| قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ وَيُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ وَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَن يَشَاء وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ }}<ref>«با آنان پیکار کنید تا خداوند آنها را به دست شما عذاب کند و خوارشان گرداند و شما را بر آنان پیروزی دهد و دل‌های گروهی مؤمن را خنک گرداند و خشم دل‌های آنان را بزداید  و خداوند از هر که خواهد توبه می‌پذیرد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۱۴-۱۵.</ref> که به کشتن [[کافران]] سفارش می‌‌کرد، نزد [[رسول خدا]] توجیه کرد <ref>الاغانی، ج ۷، ص ۳۰۷.</ref> و گفت که دیگران وی را بر این [[کشتار]] [[ترغیب]] کرده‌‌اند،<ref>سبل الهدی، ج ۶، ص ۲۰۳.</ref> چنان که برخی برای توجیه [[اقدام]] خالد چنین گفته‌‌اند که چون بنی‌‌جذیمه در [[پرسش]] از این که [[اسلام]] آورده‌‌اند یا نه؟ به جای تعبیر {{عربی|"أسلمنا"}} از واژه {{عربی|"صبأنا"}} ([[خروج]] از [[دینی]] به [[دین]] دیگر)<ref>النهایه، ج ۳، ص ۳؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۱۰۸.</ref> که [[مشرکان]] در [[حق پیامبر]] به کار می‌‌بردند، و صراحت در [[پذیرفتن]] اسلام نداشت، استفاده کردند، خالد متوجه منظور آنان نشده و ایشان را کشت.<ref>صحیح البخاری، ج ۵، ص ۱۲۵؛ النهایه، ج ۳، ص ۳.</ref> از این [[عمل]] خالد حتی [[نزدیکان]] وی نیز [[تبری]] جستند؛ از جمله [[عبدالرحمن بن عوف]] وی را [[سرزنش]] کرد که در اسلام بر مرام [[جاهلیت]] عمل کرده است؛ اما خالد اقدام خود را برای [[خونخواهی]] [[پدر]] عبدالرحمن قلمداد کرد.<ref> المغازی، ج ۳، ص ۸۸۰.</ref> [[عمار]] نیز به [[سختی]] خالد را سرزنش کرد.<ref>المغازی، ج ۳، ص ۸۸۱.</ref>


صرف نظر از اقدام ناصواب خالد در کشتار جذیمیان، بیشتر منابع به ساختن [[مساجد]] و [[اذان]] گفتن [[بنی‌جذیمه]] اشاره کرده‌‌اند که این امر با توجه به مناسباتی که با [[قریش]] داشتند بعید به نظر می‌‌رسد، به ویژه با در‌‌نظر گرفتن این موضوع که تا پیش از [[فتح مکه]] بنی‌‌جذیمه در [[صلح حدیبیه]] از جمله قبایلی بودند که با قریش [[همراهی]] کرده، با آنان همپیمان شدند. اعزام خالد به سوی ایشان در کمتر از یک ماه پس از فتح مکه صورت گرفت، از این رو مسجد‌سازی به صورت گسترده که اقدامی [[فرهنگی]] و نماد [[اسلام]] بود، برای جا افتادن نیاز به [[فرصت]] بیشتری داشت. ضمن آنکه فرستادن [[سریه]] [[تبلیغی]] از طرف [[پیامبر]] به سوی بنی‌‌جذیمه نشان از همه‌‌گیر نشدن اسلام در میان ایشان بود.
صرف نظر از اقدام ناصواب خالد در کشتار جذیمیان، بیشتر منابع به ساختن [[مساجد]] و [[اذان]] گفتن [[بنی‌جذیمه]] اشاره کرده‌‌اند که این امر با توجه به مناسباتی که با [[قریش]] داشتند بعید به نظر می‌‌رسد، به ویژه با در‌‌نظر گرفتن این موضوع که تا پیش از [[فتح مکه]] بنی‌‌جذیمه در [[صلح حدیبیه]] از جمله قبایلی بودند که با قریش [[همراهی]] کرده، با آنان همپیمان شدند. اعزام خالد به سوی ایشان در کمتر از یک ماه پس از فتح مکه صورت گرفت، از این رو مسجد‌سازی به صورت گسترده که اقدامی [[فرهنگی]] و نماد [[اسلام]] بود، برای جا افتادن نیاز به [[فرصت]] بیشتری داشت. ضمن آنکه فرستادن [[سریه]] [[تبلیغی]] از طرف [[پیامبر]] به سوی بنی‌‌جذیمه نشان از همه‌‌گیر نشدن اسلام در میان ایشان بود.
خط ۲۸: خط ۲۸:
[[خداوند]] در آیه {{متن قرآن|وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتَّى يُهَاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا}}<ref>«آنها دوست می‌دارند چنان که خود کافر شدند شما (نیز) کافر می‌شدید تا با ایشان یگانه می‌بودید پس هیچ‌یک از آنان را دوست مگیرید تا در راه خداوند هجرت کنند و اگر رویگردان شدند هر کجا آنان را یافتید بگیرید و بکشید و از ایشان یار و یاوری مگیرید» سوره نساء، آیه ۸۹.</ref> [[مسلمانان]] را از [[دوستی با کافران]] و [[منافقان]] منع کرده و آنان را به [[پیکار]] با آن دسته از کافرانی که بر ضدّ مسلمانان [[اقدام]] می‌‌کنند فرا خوانده است؛ آنگاه در آیه {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا}}<ref>«مگر آنان را که با گروهی وابستگی دارند که میان شما و ایشان پیمانی است یا آنکه با دلتنگی از نبرد با شما و یا نبرد با قوم خویش، نزد شما آمده‌اند- و اگر خداوند می‌خواست آنان را بر شما چیرگی می‌داد و با شما به نبرد می‌پرداختند- باری، اگر اینان از شما کناره‌جویی کردند و با شما نبرد نکردند و از در سازش درآمدند، خداوند برای شما (در تجاوز) بر آنان راهی ننهاده است» سوره نساء، آیه ۹۰.</ref>، [[نبرد]] با [[قبایل]] و افرادی را که با پیامبر{{صل}} [[پیمان]] عدم تعرض داشته‌‌اند منع کرده و آنان را از [[حکم]] پیشین استثنا کرده است. مطابق قول [[عکرمه]] این آیه مربوط به بنی‌‌جذیمه است؛<ref>جامع‌‌البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۲۶۸؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۳، ص‌‌۱۰۲۷؛ تفسیر جلالین، ص ۲۶۳.</ref> اما [[مقاتل]] این آیه را مربوط به پیمان [[خزاعه]] و [[بنی‌جذیمه]] و بنو مدلج و [[هلال ‌‌بن‌‌ عُویمِر]] و [[سُراقة ‌‌بن مالک]] دانسته است؛<ref>تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۳۹۶.</ref> همچنین ادامه آیه را که به تنگی عرصه (حَصِرَت صُدورُهُم) برای برخی قبایل اشاره دارد مربوط به بنی‌‌جذیمه دانسته است.
[[خداوند]] در آیه {{متن قرآن|وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتَّى يُهَاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا}}<ref>«آنها دوست می‌دارند چنان که خود کافر شدند شما (نیز) کافر می‌شدید تا با ایشان یگانه می‌بودید پس هیچ‌یک از آنان را دوست مگیرید تا در راه خداوند هجرت کنند و اگر رویگردان شدند هر کجا آنان را یافتید بگیرید و بکشید و از ایشان یار و یاوری مگیرید» سوره نساء، آیه ۸۹.</ref> [[مسلمانان]] را از [[دوستی با کافران]] و [[منافقان]] منع کرده و آنان را به [[پیکار]] با آن دسته از کافرانی که بر ضدّ مسلمانان [[اقدام]] می‌‌کنند فرا خوانده است؛ آنگاه در آیه {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا}}<ref>«مگر آنان را که با گروهی وابستگی دارند که میان شما و ایشان پیمانی است یا آنکه با دلتنگی از نبرد با شما و یا نبرد با قوم خویش، نزد شما آمده‌اند- و اگر خداوند می‌خواست آنان را بر شما چیرگی می‌داد و با شما به نبرد می‌پرداختند- باری، اگر اینان از شما کناره‌جویی کردند و با شما نبرد نکردند و از در سازش درآمدند، خداوند برای شما (در تجاوز) بر آنان راهی ننهاده است» سوره نساء، آیه ۹۰.</ref>، [[نبرد]] با [[قبایل]] و افرادی را که با پیامبر{{صل}} [[پیمان]] عدم تعرض داشته‌‌اند منع کرده و آنان را از [[حکم]] پیشین استثنا کرده است. مطابق قول [[عکرمه]] این آیه مربوط به بنی‌‌جذیمه است؛<ref>جامع‌‌البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۲۶۸؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۳، ص‌‌۱۰۲۷؛ تفسیر جلالین، ص ۲۶۳.</ref> اما [[مقاتل]] این آیه را مربوط به پیمان [[خزاعه]] و [[بنی‌جذیمه]] و بنو مدلج و [[هلال ‌‌بن‌‌ عُویمِر]] و [[سُراقة ‌‌بن مالک]] دانسته است؛<ref>تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۳۹۶.</ref> همچنین ادامه آیه را که به تنگی عرصه (حَصِرَت صُدورُهُم) برای برخی قبایل اشاره دارد مربوط به بنی‌‌جذیمه دانسته است.


مفسران در [[تفسیر]] و توضیح آیاتی مانند آیه یاد شده که از سویی می‌‌تواند مصادیق متعددی داشته باشد و از سوی دیگر گزارش‌های [[تاریخی]] کافی برای انصراف آیه به موردی خاص وجود ندارد، [[دست]] به تعمیم زده و هر آنچه از رخدادهای تاریخی دوره [[پیامبر]] را که می‌‌توانست این [[آیه]] آن را [[پوشش]] دهد به عنوان توضیح و مصداق آیه آورده‌‌اند؛ اما در گزارش‌های کتب [[تاریخ]] و [[سیره]] درباره [[بنی‌جذیمه]] گزارشی که با آن بتوان، پیوندی میان بنی‌‌جذیمه و این آیه برقرار کرد یافت نمی‌‌شود و به احتمال چون این آیه درباره [[قبایل]] [[کنانی]] دیگری مانند بنی‌‌ضمره و بنی‌‌مدلج دانسته شده به [[قبیله]] بنی‌جذیمه که از جمله قبایل کنانی است نیز تسری داده شده است، افزون بر این [[موقعیت]] جغرافیایی بنی‌‌جذیمه که در جنوب [[مکه]] سکونت داشت با موقعیت جغرافیایی دو قبیله کنانی دیگر (بنی‌‌ضمره و بنی‌‌مدلج) که جایگاهشان به [[مدینه]] نزدیک‌‌تر بود تا به مکه، و اینکه بنی‌‌جذیمه به‌‌جهت فاصله مکانی از تیررس پیامبر دور بود، نمی‌‌توانست جذیمیان را در موقعیتی قرار دهد که به [[پناه]] آوردن به پیامبر یا قبایل کنانی همتای خود وادار شوند.
مفسران در [[تفسیر]] و توضیح آیاتی مانند آیه یاد شده که از سویی می‌‌تواند مصادیق متعددی داشته باشد و از سوی دیگر گزارش‌های [[تاریخی]] کافی برای انصراف آیه به موردی خاص وجود ندارد، [[دست]] به تعمیم زده و هر آنچه از رخدادهای تاریخی دوره [[پیامبر]] را که می‌‌توانست این [[آیه]] آن را [[پوشش]] دهد به عنوان توضیح و مصداق آیه آورده‌‌اند؛ اما در گزارش‌های کتب [[تاریخ]] و [[سیره]] درباره [[بنی‌جذیمه]] گزارشی که با آن بتوان، پیوندی میان بنی‌‌جذیمه و این آیه برقرار کرد یافت نمی‌‌شود و به احتمال چون این آیه درباره [[قبایل]] [[کنانی]] دیگری مانند بنی‌‌ضمره و بنی‌‌مدلج دانسته شده به [[قبیله]] بنی‌جذیمه که از جمله قبایل کنانی است نیز تسری داده شده است، افزون بر این موقعیت جغرافیایی بنی‌‌جذیمه که در جنوب [[مکه]] سکونت داشت با موقعیت جغرافیایی دو قبیله کنانی دیگر (بنی‌‌ضمره و بنی‌‌مدلج) که جایگاهشان به [[مدینه]] نزدیک‌‌تر بود تا به مکه، و اینکه بنی‌‌جذیمه به‌‌جهت فاصله مکانی از تیررس پیامبر دور بود، نمی‌‌توانست جذیمیان را در موقعیتی قرار دهد که به [[پناه]] آوردن به پیامبر یا قبایل کنانی همتای خود وادار شوند.


[[مفسران]] [[آیات]] {{متن قرآن|بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«(این) بیزاری خداوند و پیامبر اوست از مشرکانی که با آنان پیمان بسته‌اید» سوره توبه، آیه ۱.</ref>،  {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از (پیمان) شما نکاسته‌اند و در برابر شما از کسی پشتیبانی نکرده‌اند؛ پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید؛ بی‌گمان خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۴.</ref>،  {{متن قرآن|كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«چگونه مشرکان را نزد خداوند و پیامبرش پیمانی تواند بود؟ جز کسانی که با آنها در کنار مسجد الحرام پیمان بسته‌اید پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید که خداوند پرهیزگاران را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۷.</ref> را که به پیمانهای [[مشرکان]] با [[رسول خدا]]{{صل}} اشاره می‌‌کند، درباره قبایلی چون بنی‌‌جذیمه دانسته‌‌اند. آیات یاد شده پیمانهای رسول خدا{{صل}} با مشرکان را ملغا اعلام کرده، تنها کسانی را که بر [[پیمان]] پایبند بوده‌‌اند استثنا ‌‌می‌‌کند. مفسران در این زمینه نیز با مراجعه به گزارشهای [[تاریخی]] به مصداق یابی پرداخته و از جمله قبایلی را که در [[صلح حدیبیه]] با [[قریش]] همراه شدند ولی مانند قریش پیمان نشکستند بنی‌‌جذیمه دانسته و ادامه آیات را که [[مسلمانان]] را به [[تعهد]] بر پیمان تا پایان [[زمان]] آن سفارش می‌‌کند، درباره این قبایل دانسته‌‌اند.
[[مفسران]] [[آیات]] {{متن قرآن|بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«(این) بیزاری خداوند و پیامبر اوست از مشرکانی که با آنان پیمان بسته‌اید» سوره توبه، آیه ۱.</ref>،  {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از (پیمان) شما نکاسته‌اند و در برابر شما از کسی پشتیبانی نکرده‌اند؛ پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید؛ بی‌گمان خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۴.</ref>،  {{متن قرآن|كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«چگونه مشرکان را نزد خداوند و پیامبرش پیمانی تواند بود؟ جز کسانی که با آنها در کنار مسجد الحرام پیمان بسته‌اید پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید که خداوند پرهیزگاران را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۷.</ref> را که به پیمانهای [[مشرکان]] با [[رسول خدا]]{{صل}} اشاره می‌‌کند، درباره قبایلی چون بنی‌‌جذیمه دانسته‌‌اند. آیات یاد شده پیمانهای رسول خدا{{صل}} با مشرکان را ملغا اعلام کرده، تنها کسانی را که بر [[پیمان]] پایبند بوده‌‌اند استثنا ‌‌می‌‌کند. مفسران در این زمینه نیز با مراجعه به گزارشهای [[تاریخی]] به مصداق یابی پرداخته و از جمله قبایلی را که در [[صلح حدیبیه]] با [[قریش]] همراه شدند ولی مانند قریش پیمان نشکستند بنی‌‌جذیمه دانسته و ادامه آیات را که [[مسلمانان]] را به [[تعهد]] بر پیمان تا پایان [[زمان]] آن سفارش می‌‌کند، درباره این قبایل دانسته‌‌اند.
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش