بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۸: | خط ۸: | ||
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اخلاق (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اخلاق (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
==مقدمه== | |||
از خصوصیات اساسی [[انسان]] که باعث تمایز وی از دیگر موجودات زنده و موجب [[شرافت]] او بر حیوانات میشود، [[درک]] او نسبت به مفاهیم [[اخلاقی]] و پایبندی به اصول [[اخلاق]] است<ref>[[فضلالله خالقیان|خالقیان، فضلالله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «اخلاق»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۹.</ref>. اخلاق شاخهای از [[علوم]] انسانی است که موضوع آن [[ارزش]] اعمال [[آدمی]] است. اهمیت اخلاق در [[دین اسلام]] به حدی است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} علت [[بعثت]] خود را در زمینههای بروز و تحقّق کامل [[مکارم اخلاق]] در [[جامعه]] ذکر میکند و [[قرآن کریم]] نیز با عباراتی مانند: <ref>{{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى }}؛ سوره اعلی، ۱۴</ref>، <ref>{{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا}}؛ سوره شمس، آیه ۹ ـ ۱۰</ref> بر اهمیت موضوع اخلاق تأکید ورزیده است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 93- 95.</ref>. | |||
==مفهومشناسی== | |||
اخلاق در لغت بهمعنای [[خوی]] و طبع<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۸۷.</ref> روش، [[رفتار]] و [[خصلت]] است<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ص۲۹۶.</ref> و در اصطلاحِ [[علم اخلاق]]، عبارت از ملکهای [[نفسانی]] است که باعث میشود [[انسان]] بدون نیاز به [[تفکر]] و درنگ، به آسانی کارهای مناسب با آنرا انجام دهد<ref>محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۲۶.</ref>. به عبارت دیگر اخلاق یعنی دستورهای صریح و قاطعی که [[وجدان]] به انسان [[الهام]] میکند<ref>مرتضی مطهری، فلسفه اخلاق، ص۵۷.</ref>. اخلاق از طریق آثار و [[افعال]] قابل شناسایی است؛ زیرا [[رفتار]] خاصی که به طور مستمر از کسی سر میزند، نشان از ریشۀ درونی است، از این رو میتوان اخلاق یک [[انسان]] را از ملاحظۀ [[رفتار]] او شناسایی کرد<ref>ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج۱، ص۱۹.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الهی]]، ج۱، ص 31 ـ ۳۳؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۱؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۵.</ref> | |||
==پایههای اخلاق== | |||
اخلاق از نظر [[اسلام]] بر پایههای [[توحید]]، [[معاد]]، وجود [[روح]] و بقای آن بعد از [[مرگ]] [[استوار]] است؛ بهترین ضامن اجرایی آن، [[ایمان]] است، که اگر در کالبد افراد [[جامعه]] نهادینه شود، [[نهان]] و آشکار جامعه با [[نور ایمان]] [[هدایت]] میگردد و میوههای شیرین این درخت، [[اعتماد]]، [[امنیت]]، [[حیا]]، [[عفت]]، [[راستی]]، [[حقطلبی]] و... خواهد شد. [[زندگی]] در چنین جامعهای مثل زندگی در گوشهای از [[بهشت]] خواهد بود<ref>اخلاق در نهجالبلاغه، ص۲۴.</ref>.<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۲۷.</ref> | |||
==[[قلمرو اخلاق]]== | |||
[[قلمرو اخلاق]] بسیار وسیع است به گونهای که رابطه با [[خدا]]، رابطه با خود، رابطه با [[مردم]] و رابطه با [[جهان]] ([[طبیعت]]) را شامل میشود. به این ترتیب شاخههای گوناگون [[علم اخلاق]] به وجود میآید. به عنوان مثال، [[اخلاق خانوادگی]]، اخلاق [[شهروندی]] و اخلاق [[سیاسی]] شاخههایی از اخلاق است که در بخش رابطه با [[مردم]] میتوان به آنها اشاره کرد<ref>اخلاق و تربیت اسلامی، ص۷-۸.</ref>.<ref>[[فضلالله خالقیان|خالقیان، فضلالله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «اخلاق»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۹.</ref> | |||
==اخلاق در اسلام== | |||
[[اخلاق]] در [[اسلام]] و [[قرآن کریم]] جایگاهی والا و [[شایسته]] دارد. [[خداوند]] پیامبرش را به سبب داشتن خُلقی [[نیکو]] و [[عظیم]] میستاید: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>. در [[سوره شمس]] پس از یازده [[سوگند]] چنین میگوید: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}}<ref>«بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۹-۱۰.</ref>. از نگاه [[قرآن]] [[فلسفه بعثت]] [[خاتم پیامبران]] [[تعلیم و تربیت]] و [[تزکیه]] انسانهاست<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}} «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>. | |||
[[امام علی]]{{ع}} میفرماید: «حتی اگر ما به [[بهشت]] امیدی نداشته باشیم و از [[آتش جهنم]] نهراسیم و به [[پاداش]] و [[مجازات]] ([[اخروی]]) [[باور]] نداشته باشیم، شایسته است که در جستوجوی [[مکارم اخلاق]] برآییم؛ زیرا آن از جمله چیزهایی است که به [[راه]] [[نجات]] دلالت میکند»<ref>مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۸۳.</ref>. همچنین فرمودند: «همانطور که کشتزار [[تشنه]] آب [[باران]] است، افراد [[عاقل]] و [[خردمند]] [[نیازمند]] [[ادب]] هستند»<ref>غررالحکم، ج۱، ص۳۲۴.</ref>.<ref>[[فضلالله خالقیان|خالقیان، فضلالله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «اخلاق»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۹.</ref>. | |||
==[[دانش اخلاق]]== | ==[[دانش اخلاق]]== |