پرش به محتوا

حجت الهی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==[[ولی الله]]؛ مبیّن اعتباریّات [[شرعی]]==
*[[امر الهی]] در تکوینیات، به منزله اعطای هستی و [[کمالات]] هستی به موجودات است؛ چنان‌که می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.</ref>
*[[امر الهی]] در اعتباریّات، به معنای انطباق مأمورٌبه با [[مصالح]] [[حقیقی]] است. [[نهی]] [[الهی]] نیز به معنای انطباق مأمورٌبه با [[مفاسد]] [[حقیقی]] است؛ که شخص در صورت ارتکاب آن، [[مبتلا]] به [[مفاسد]] آن در [[دنیا]] و [[آخرت]] می‌شود؛ مثلاً [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref>«و به مال یتیم نزدیک نشوید جز به گونه‌ای که (برای یتیم) نیکوتر است» سوره انعام، آیه ۱۵۲.</ref>.
*ظاهر این [[نهی]]، فرمانی اعتباری است که مکلّف می‌تواند [[امتثال]] کند و یا نکند؛ ولی [[نهی]] [[الهی]]، [[کشف]] از مفسده‌ای می‌کند که اگر مکلّف آن را مرتکب بشود، در گرفتاری [[سختی]] قرار می‌گیرد. به عنوان مثالی دیگر، [[خداوند]] درباره تصرّف غاصبانه و ظالمانه در [[مال یتیم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا}}<ref>«آنان که دارایی‌های یتیمان را به ستم می‌خورند جز این نیست که در شکم خود آتش می‌انبارند و زودا که در آتشی برافروخته درآیند» سوره نساء، آیه ۱۰.</ref>.
*[[حقیقت]] این [[مفسده]] در جهان‌های بعد از [[مرگ]] برای او روشن می‌شود و در این عالم، که ظرف اعتباریّات است، [[خداوند]] تنها خبر از آن [[مفسده]] می‌دهد. همچنین [[خداوند]] درباره کسانی که حریصانه در جمع [[مال]] می‌کوشند و از پرداخت [[حقوق الهی]] آن اجتناب می‌کنند، در ابتدا می‌فرماید: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«و آنان را که زر و سیم را می‌انبارند و آن را در راه خداوند نمی‌بخشند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳۴.</ref>.
*سپس در [[آیه]] بعد، [[حقیقت]] [[عذاب الهی]] را این‌چنین [[تبیین]] می‌نماید: {{متن قرآن|يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ}}<ref>«روزی که آن را در آتش دوزخ بگدازند و با آن بر پیشانی و پهلو و پشت آنان داغ نهند» سوره توبه، آیه ۳۵.</ref>.
*نکته مهم آن است که در ادامه [[آیه]]، [[خداوند]] رابطه [[عذاب الهی]] و [[عمل حرام]] در [[دنیا]] را، رابطه [[باطن]] و ظاهر یک [[حقیقت]] بیان می‌نماید و می‌فرماید: {{متن قرآن|هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ}}<ref>«این همان چیزی است که برای خود می‌انباشتید اکنون آنچه را می‌انباشتید بچشید!» سوره توبه، آیه ۳۵.</ref>
*همچنین درباره [[مصلحت]] [[امتثال]] [[فرامین الهی]]، خطاب به [[مؤمنین]] می‌فرماید:{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ}}<ref>«و کسانی که به خداوند و پیامبرانش ایمان آورده‌اند، نزد پروردگار خویش همان راستگویان و شهیدانند؛ آنان راست پاداش و فروغشان؛ و آن کسان که کافر شدند و آیات ما را دروغ شمردند دوزخی‌اند» سوره حدید، آیه ۱۹.</ref>.
*به این ترتیب، [[خداوند]] درباره اجرکارهای [[پسندیده]] صدّیقین و [[شهداء]]، تنها به ذکر [[پاداش]] اکتفا نمی‌کند: {{متن قرآن|لَهُمْ أَجْرُهُمْ}}؛ بلکه برای آنان [[نور]] نیز قرار می‌دهد: {{متن قرآن|وَنُورُهُمْ}}؛ که مراد از آن، [[حقیقت]] [[نورانی]] اعمالِ به ظاهر اعتباری آنان در [[دنیا]] و [[آخرت]] است<ref>خداوند درباره نورانیت مؤمن و اعمال او در دنیا می‌فرماید: {{متن قرآن|أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}} «و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدین‌گونه آنچه کافران می‌کردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه ۱۲۲؛ و در همین ارتباط، درباره نورانیّت مؤمن در قیامت می‌فرماید: {{متن قرآن|يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ}} «روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان می‌گویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهره‌ای) بگیریم، (به آنان) گفته می‌شود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی می‌کشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد» سوره حدید، آیه ۱۳.</ref>.
*نتیجه آنکه، همه [[اوامر]] اعتباری [[خداوند]] در [[احکام]] فردی و [[اجتماعی]]، خبر از واقعیّاتی می‌دهند که رابطه آن [[حقیقت]] با این [[احکام]] اعتباری [[شرعی]]، رابطه [[روح]] با [[جسد]] و [[نور]] با سایه و [[باطن]] با ظاهر خود است. بنابراین، رابطه آن دو به حدّی تنگاتنگ و درهم تنیده است که کمترین تغییری در اعتباریّات، موجب بی‌فایده شدن [[حکم]] و [[خروج]] آن از تحت مصلحتی است که [[خداوند]] برای آن قرار داده است. برای مثال، اگر کسی [[فریضه]] [[روزه]] را به جای [[طلوع فجر]]، از هنگام [[طلوع]] [[خورشید]] آغاز کند و یا در پایان روز، قبل از [[مغرب]] [[شرعی]] افطارنماید، هرچند همه روز را در زحمت نخوردن و نیاشامیدن گذرانده و عقلاً زحمت [[روزه]] را کشیده است، ولی نتایج [[معنوی]] از [[روزه]] را دریافت نمی‌کند؛ چنان‌که [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} درباره برخی روزه‌دارانی که [[حریم]] [[معنوی]] [[روزه]] را رعایت نکردند، می‌فرماید:{{متن حدیث|كَمْ مِنْ صَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ صِيَامِهِ إِلَّا الْجُوعُ وَ الظَّمَأُ وَ كَمْ مِنْ قَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيَامِهِ إِلَّا السَّهَرُ وَ الْعَنَاءُ حَبَّذَا نَوْمُ الْأَكْيَاسِ وَ إِفْطَارُهُمْ‌}}<ref>نهج البلاغه (للصبحی صالح) (ط. هجرت، ۱۴۱۴ ق.)، ص۴۹۵، حکمت ۱۴۵.</ref>.
*به همین علت است که وقتی [[ابان بن تغلب]] در [[استنباط]] [[حکم]] [[قصاص]]، [[قیاس]] [[عقلانی]] می‌کند، [[امام صادق]]{{ع}} به [[تندی]] به او می‌فرمایند: {{متن حدیث|مَهْلًا يَا أَبَانُ... إِنَّكَ أَخَذْتَنِي بِالْقِيَاسِ وَ السُّنَّةُ إِذَا قِيسَتْ مُحِقَ الدِّينُ}}<ref>الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۷، ص۳۰۰.</ref>.
*بنابراین، اگر رابطه [[دین]] و [[احکام]] آن، با [[حقیقت]] [[دین]] و [[مقام]] مکنون آن، رابطه تصویر با صاحب آن و حتّی دقیق‌تر است، بنابراین، می‌باید [[خداوند]] در تمام مسائل و جزئیّات [[زندگی]]، [[احکام]] خود را به تفصیل بیان نماید؛ تا [[مسلمانان]] در عمل، کمترین زمینه تخطّی از آنها را پیدا کنند و در نتیجه، از نتایج مادّی و [[معنوی]] آن [[محروم]] نگردند.
*از سوی دیگر، در [[قرآن]] تنها به بیان کلیّات [[احکام]] اکتفا شده؛ در حالی که [[مسلمانان]] [[نیازمند]] به دانستن تفصیل [[احکام الهی]] هستند. اکنون می‌توان گفت: [[حکمت بالغه الهی]] ایجاب می‌کند که همیشه در میان [[بشر]] کسانی باشند که جزئیّات [[احکام الهی]] را از [[قرآن]] برای [[امّت اسلام]] [[تبیین]] نمایند؛ تا راه برای عمل صحیح به [[احکام]] و درنتیجه، انطباق میان [[تکوین]] و [[تشریع]] در [[نظام]] [[دینی]] وجود داشته باشد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۴۷۶-۴۷۸.</ref>.
==رابطه حجة الله بودن با نظریه [[نصب الهی امام]]==
==رابطه حجة الله بودن با نظریه [[نصب الهی امام]]==
از مباحث قابل [[تأمل]] این است که اگر در روایتی، [[امام]]، [[حجت خدا]] خوانده شده باشد، آیا می‌توان آن را به معنای [[الهی]] بودن [[امام]] دانست و یا اینکه [[حجت خدا]] بودن، اعم از [[نصب الهی]] یا مردمی بودن [[انتخاب امام]] است؟ اگر لازمه [[حجت خدا]] بودن [[امام]]، [[الهی بودن امامت]] ایشان است، این [[امامت الهی]] زیر مجموعه کدام یک از اقسام [[امامت]] “دینی و سیاسی” قرار می‌گیرد؟
از مباحث قابل [[تأمل]] این است که اگر در روایتی، [[امام]]، [[حجت خدا]] خوانده شده باشد، آیا می‌توان آن را به معنای [[الهی]] بودن [[امام]] دانست و یا اینکه [[حجت خدا]] بودن، اعم از [[نصب الهی]] یا مردمی بودن [[انتخاب امام]] است؟ اگر لازمه [[حجت خدا]] بودن [[امام]]، [[الهی بودن امامت]] ایشان است، این [[امامت الهی]] زیر مجموعه کدام یک از اقسام [[امامت]] “دینی و سیاسی” قرار می‌گیرد؟
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش