پرش به محتوا

حجت الهی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۱: خط ۳۱:
*[[هدایت ایصالی]] [[پروردگار]]، از [[شئون ولایت]] و [[ربوبیّت الهی]] است که مانند سایر رحمت‌های [[خداوند]]، از طریق [[اولیاء الهی]]{{عم}} (یعنی مظاهر اسم [[ولی الله]]) بر [[قلوب]] افراد مستعد (به [[میزان]] استعدادشان) سرازیر می‌گردد. [[مهتدی]]، به مقداری که [[تولّی]] به [[ولایت]] [[اولیاء الهی]]{{عم}} داشته باشد، مستعدّ بهره‌مندی از [[هدایت]] خاصّ آن ذوات [[مقدّس]] می‌شود و از آنجا که [[ولایت]] آنان مندک در [[ولایت الهی]] است، [[تولّی]] کامل به [[ولایت]] آنان، با ذوب شدن در [[محبّت]] ایشان و قبول همه جانبه [[سرپرستی]] آنها مقدور است.
*[[هدایت ایصالی]] [[پروردگار]]، از [[شئون ولایت]] و [[ربوبیّت الهی]] است که مانند سایر رحمت‌های [[خداوند]]، از طریق [[اولیاء الهی]]{{عم}} (یعنی مظاهر اسم [[ولی الله]]) بر [[قلوب]] افراد مستعد (به [[میزان]] استعدادشان) سرازیر می‌گردد. [[مهتدی]]، به مقداری که [[تولّی]] به [[ولایت]] [[اولیاء الهی]]{{عم}} داشته باشد، مستعدّ بهره‌مندی از [[هدایت]] خاصّ آن ذوات [[مقدّس]] می‌شود و از آنجا که [[ولایت]] آنان مندک در [[ولایت الهی]] است، [[تولّی]] کامل به [[ولایت]] آنان، با ذوب شدن در [[محبّت]] ایشان و قبول همه جانبه [[سرپرستی]] آنها مقدور است.
{{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان آنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند و چون در کاری همگانی همراه او باشند تا از او اجازه نگیرند (به راهی دیگر) نمی‌روند» سوره نور، آیه ۶۲.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۴۷۹-۴۸۰.</ref>.
{{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان آنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند و چون در کاری همگانی همراه او باشند تا از او اجازه نگیرند (به راهی دیگر) نمی‌روند» سوره نور، آیه ۶۲.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۴۷۹-۴۸۰.</ref>.
==[[ضرورت]] وجود [[ولی الله]] برای تنفیذ تصرّفات==
*معنای اصلی واژه [[ولایت]]، شدّت [[قرب]] میان دو شیء و [[تدبیر]] یکی توسّط دیگری است. همچنین چون اقرب موجودات به اشیاء، [[خالق]] آنهاست و پس از او، اقرب اسماء [[الهی]] به ذات باری است، پس بنابراین، بالاترین مصداق این لغت در [[تکوین]]، در [[درجه]] اوّل ذات باری [[متعال]] است که بر مخلوقات [[ولایت الهی]] دارد و پس از او، [[ولیّ]] [[الله]] است، که طریق [[تدبیر]] [[پروردگار]] بر خلایق می‌باشد. از لوازم [[ولایت]] [[ولیّ]] [[الله]]، [[مالکیّت]]، [[حاکمیّت]]، [[تدبیر]] و [[تربیت]] موَلَّی‌علیه است.
*بنابراین، اگر در [[روابط]] موجودات عالم، ولایت‌های دیگری به صورت [[حقیقی]] و [[تکوینی]] [[مشاهده]] می‌شود، همگی تحت [[ولایت الهی]] است. مثلاً اگر در [[نظام]] عالِم [[دنیا]]، [[خورشید]] نورافشانی می‌کند و منشأ [[گرما]] و [[روشنایی زمین]] است و باد و [[باران]]، عامل سرسبزی [[طبیعت]] و [[رویش گیاهان]] هستند، همگی اینها عوامل متوسّط در [[تدبیر]] و [[نظام]] عالمند و [[ولایت]] واقعی و اصلی، با فاعل [[حقیقی]]، یعنی [[خداوند]] است و اینها با [[اذن]] و [[استمداد]] از او، آثار [[تربیتی]] و پرورشی در عالم دارند. توجّه به این اصل، [[انسان]] را به سوی [[توحید افعالی]] و مراتب بالاتر آن [[هدایت]] می‌کند. اصولاً تأکید بر این اصل در [[قرآن]]، برای توجّه دادن [[انسان‌ها]] به [[ولایت الهی]] است؛ تا مبادا ولایت‌های میانی در [[تکوین]]، [[انسان]] را از توجّه به [[ولایت الهی]] بازدارد. برای نمونه کافی است به [[آیات]] ۵۸ به بعد [[سوره]] [[مبارکه]] واقعه توجه شود{{متن قرآن|أَفَرَأَيْتُمْ مَا تُمْنُونَ أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ عَلَى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنْشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذَكَّرُونَ أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ  أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ إِنَّا لَمُغْرَمُونَ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ أَأَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ أَأَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِلْمُقْوِينَ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ}}<ref> «آیا آبی را که فرو می‌ریزید، دیده‌اید؟ آیا شما آن را می‌آفرینید یا آفریننده ماییم؟ ما مرگ را میان شما رقم زده‌ایم و ناتوان نیستیم که همگونه‌هایتان را جایگزین شما گردانیم و شما را در آنچه نمی‌دانید، باز آفرینیم و به یقین، شما آفرینش نخستین (خود) را شناخته‌اید، پس چرا پند نمی‌پذیرید؟ آیا آنچه را می‌کارید، دیده‌اید؟ آیا شما آن را می‌رویانید یا رویاننده ماییم؟ اگر می‌خواستیم آن را گیاهی خشک و خرد می‌گرداندیم که به پشیمانی می‌افتید (و بگویید) بی‌گمان ما (زیان دیده و) غرامت زده‌ایم بلکه سخت بی‌بهره‌ایم آیا آبی را که می‌نوشید، دیده‌اید؟ آیا شما آن را از ابر فرو فرستاده‌اید یا فرو فرستنده ماییم؟ اگر می‌خواستیم آن را تلخاب می‌کردیم پس چرا سپاس نمی‌گزارید؟ آیا آتشی را که می‌افروزید دیده‌اید؟ آیا درخت آن را شما آفریده‌اید یا آفریننده ماییم؟ ما آن را مایه اندرز و سرمایه‌ای برای بیابانگردان کرده‌ایم پس نام سترگ پروردگار خویش را به پاکی بستای!» سوره واقعه، آیه ۵۸-۷۴.</ref>.
*سیطره [[ولایت الهی]]، تنها در [[روابط]] ظاهری موجودات در عالم [[تکوین]] نیست؛ بلکه در [[باطن]] [[انسان]] و سایر موجودات، هر آنچه از [[حاکمیّت]] و [[مالکیّت]] و [[تدبیر]] است، در اصل از [[ولایت الهی]] سرچشمه می‌گیرد. مثلاً [[انسان]] در [[باطن]] نفس خویش، خود را مالک صفات کمالی خود از قبیل [[علم]] و [[قدرت]] و [[حیات]] می‌داند و آنها را به خود نسبت می‌دهد؛ امّا با تحلیل دقیق‌تر روشن می‌شود که اگر ذات [[انسان]] مملوک و مخلوق [[پروردگار]] و در نتیجه، تحت [[ولایت الهی]] است، به طریق اولی متعلّقات ذات و آثارآن نیز مملوک [[الهی]] و در تحت [[ولایت الهی]] است. از همین رو است که [[خداوند]] با صراحت درباره [[قدرت]] و یا [[عزّت]] و [[کرامت انسانی]] می‌فرماید: {{متن قرآن|أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا}}<ref>«دریابند که تمام توان (ها) از آن خداوند است» سوره بقره، آیه ۱۶۵.</ref>.
*و یا خطاب به افراد ضعیف‌ الایمانی که [[عزّت]] را در سایه [[پناه]] بردن به [[کفّار]] جست‌وجو می‌کردند، می‌فرماید:{{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا}}<ref>«همان کسانی که به جای مؤمنان، کافران را دوست می‌گزینند؛ آیا عزّت را نزد آنان می‌جویند با آنکه بی‌گمان عزّت همه از آن خداوند است» سوره نساء، آیه ۱۳۹.</ref>.
*[[خداوند]] بر این اساس به [[مؤمنان]] در میدان‌های [[پیروز]] [[جنگ]] تذکّر می‌دهد که مبادا با [[پیروزی بر دشمن]] [[مغرور]] شوند؛ که دائماً و در همه حال، تحت [[ولایت الهی]] هستند و این آنها نبودند که [[جهاد]] کردند و [[پیروز]] شدند، بلکه همه چیز از آن [[خداوند]] است: {{متن قرآن|فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند و (چنین کرد) تا مؤمنان را از سوی خود نعمتی نیکو دهد که خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۱۷.</ref>.
*با این مقدّمه روشن می‌شود که اگر [[ولایت الهی]] فوق همه ولایت‌ها است و همه [[نظام تکوین]] در تحت [[ولایت]] و [[حاکمیّت]] [[خداوند]] [[اعمال]] [[ولایت]] و [[حاکمیّت]] می‌نمایند، بر همین مبنا، [[ولایت]] [[اولیاء الهی]]{{عم}} که مجاری [[تدبیر]] و [[اراده]] پروردگارند نیز- به [[اذن خداوند]] - فوق همه حاکمیّت‌ها و ولایت‌ها است.
*همچنین از آنجا که [[اراده]] آنان [[مظهر]] [[اراده الهی]] است، [[تدبیر]] همه امور از مجرای [[تدبیر]] و [[ولایت]] آنان بر ممکنات جاری می‌شود<ref>بر این اساس، همه معجزات انبیاء الهی{{عم}}، اعمال ولایت آنها در مقابل ولایت اسباب ظاهری است: {{متن قرآن|أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}} «من برای شما از گل، (اندامواره‌ای) به گونه پرنده می‌سازم و در آن می‌دمم، به اذن خداوند پرنده‌ای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانه‌ای برای شماست اگر مؤمن باشید» سوره آل عمران، آیه ۴۹.</ref>.
*به هر روی، در [[نظام تکوین]]، ولایت‌های جزئی در تحت [[تدبیر]] و [[ولایت]] [[اولیاء الهی]]{{عم}} انجام می‌گیرد. به عبارت دیگر، تا زمانی که تنفیذ و [[اذن]] [[ولیّ خدا]] در [[تکوین]] نباشد، [[ولایت]] سایر [[اولیاء]] مؤثر نخواهد بود. این همان اصلی است که [[ولایت تکوینی]] [[رسول اکرم]]{{صل}} و حضرات [[ائمه]] [[معصومین]]{{عم}} نامیده می‌شود<ref>در بخشی از زیارت مطلقه سیدالشهداء{{ع}} از بیان امام صادق{{ع}} چنین بیان شده: {{متن حدیث|بِكُمْ تُنْبِتُ الْأَرْضُ أَشْجَارَهَا وَ بِكُمْ تُخْرِجُ الْأَشْجَارُ أَثْمَارَهَا وَ بِكُمْ تُنْزِلُ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ رِزْقَهَا وَ بِكُمْ يَكْشِفُ اللَّهُ الْكَرْبَ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ اللَّهُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ تَسِيخُ الْأَرْضُ الَّتِي تَحْمِلُ أَبْدَانَكُمْ وَ تَسْتَقِرُّ جِبَالُهَا عَنْ مَرَاسِيهَا إِرَادَةُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُمْ وَ الصَّادِرُ عَمَّا فَصَلَ مِنْ أَحْكَامِ الْعِبَادِ}} (الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۴، ص۵۷۷).</ref>.
*اکنون که [[جایگاه]] [[ولیّ خدا]] در [[نظام تکوین]] روشن شد و معلوم گردید که [[ولایت]] او، بعد از [[ولایت الهی]]، فوق همه ولایت‌ها در [[تدبیر]] عالم است، باید گفت که همین قاعده در [[نظام]] [[تشریع]] نیز جاری است؛ با این تفاوت که در [[ولایت تکوینی]] [[خداوند]] و [[اولیاء الهی]]{{عم}}، امکان [[خروج]] و [[عصیان]] از [[فرمان]] [[مقام ولایت]] امکان‌پذیر نیست و [[نظام تکوین]]، خواسته یا ناخواسته، تحت [[فرمان خداوند]] گردش می‌کند<ref>{{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}} «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.</ref>؛ ولی در [[نظام]] [[تشریع]] و اعتباریّات، همه [[روابط فردی]] و [[اجتماعی]] باید – دراصل - تحت [[ولایت الهی]] و [[اولیاء]] او{{عم}} باشد تا امضاء شود. [[خروج]] از [[مقام ولایت]] در اینجا، نه به معنای معدوم شدن هستی یک شیء است؛ بلکه به معنای بی‌اثربودن [[اعمال]] ولایت‌هایی است که غاصبانه و بدون [[اذن]] [[ولیّ خدا]] انجام شده است.
*[[دلیل]] این مطلب، در تفاوت اعتبارات بشری با اعتبارات [[دینی]] است؛ یعنی [[قوانین]] و سنّت‌های بشری، برخاسته از اعتبارات [[اجتماعی]] است که [[مردم]] برای گذران [[نظام]] [[زندگی]] خود وضع نموده‌اند و [[مخالفت]] و یا موافقت با آنها، تأثیری در [[نظام]] عالم و یا [[باطن]] [[انسان‌ها]] و در نتیجه، [[نورانیّت]] و یا [[ظلمت]] در [[عوالم]] بعد از [[مرگ]] ندارد. در حالی که سنّت‌ها و [[قوانین]] [[شرعی]]، برگرفته از [[مصالح]] و [[مفاسد]] [[حقیقی]] است که [[باطن]] آنها برگرفته از حقایق [[عینی]] در [[نظام تکوین]] است. رابطه اعتبار با [[تکوین]] در این نگاه، دو روی یک سکّه و رابطه ظاهر با [[باطن]] یک [[حقیقت]] است. به همین [[دلیل]] است که [[خداوند]] در [[قرآن]]، خطاب به [[انسان‌ها]] می‌فرماید که اگر تابع [[فرامین الهی]] در [[نظام]] [[تشریع]] باشند، [[زمین]] و [[آسمان]] و [[نظام تکوین]] عالم با آنها [[همراهی]] می‌کند و در غیر این صورت، با ایشان سرناسازگاری می‌گذارد: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>.
*[[خداوند]] درباره [[اهل کتاب]] نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ}}<ref>«و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا می‌داشتند از نعمت‌های آسمانی و زمینی برخوردار می‌شدند» سوره مائده، آیه ۶۶.</ref>.
*بر این اساس، می‌توان عذاب‌های [[الهی]] و یا گشایش‌هایی را که [[خداوند]] برای [[مؤمنین]] در [[زندگی]] قرار می‌دهد، [[تبیین]] نمود. به عنوان قاعده‌ای کلّی، [[خداوند]] در [[سوره]] اللیل می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَى فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى}}<ref>«که کوشیدنتان گونه‌گون است امّا آنکه بخشش کند و پرهیزگاری ورزد و آن وعده نیکوترین (بهشت) را راست بشمارد زودا که او را در راه (خیر و) آسانی قرار دهیم و اما آنکه تنگ‌چشمی کند و بی‌نیازی نشان دهد و وعده نیکوترین (بهشت) را دروغ شمرد زودا که او را در راه سختی قرار دهیم» سوره لیل، آیه ۴-۱۰.</ref>.
*بنابراین، در [[احکام دینی]]، رابطه میان [[قوانین]] [[شرعی]] با یکدیگر از یک سو و هماهنگی آنها با [[قوانین]] [[تکوین]] از سوی دیگر، به حدّی دقیقه و پیچیده است که تنظیم آنها تنها از سوی [[پروردگار]] ممکن است. به همین [[دلیل]] است که اوّلاً، [[اشراف]] بر آنها و [[تبیین]] پیچیدگی‌های آن از عهده [[بشر]] عادّی خارج است و تنها کسانی که بر [[نظام تکوین]] و [[تشریع]]، به [[اذن الهی]]، [[اشراف]] دارند - یعنی صاحبان [[مقام ولایت الهی]]- می‌توانند آن را برای دیگران بیان کنند. لذا وجود آنها در میان [[مردم]] ضروری است (چنان‌که در [[برهان]] اوّل اشاره شد).
*نتیجه دیگری که از این بیان به دست می‌آید آنکه، در [[نظام تکوین]]، [[ولایت الهی]] فوق همه ولایت‌ها است و هیچ [[قانون]] و سنّتی در [[تکوین]]، بدون [[اذن]] و تنفیذ [[الهی]] در محلّ خود جاری نمی‌شود. به عبارت دقیق‌تر، [[امر]] وجودی و [[فرمان]] هستی‌بخش [[پروردگار]]، همان‌طور که به عالمْ هستی می‌بخشد، به آنان [[اذن]] در [[ولایت]] نیز می‌بخشد. به همین ترتیب، در [[نظام]] [[تشریع]]، که آن نیز مطابق با [[مصالح]] و [[مفاسد]] [[حقیقی]] و برخواسته از [[باطن]] [[نظام تکوین]] است، [[فرمان]] ولایی [[پروردگار]] از مجرای [[اولیاء الهی]]{{عم}} بر [[مردم]] جاری می‌شود و به ولایت‌ها و مالکیّت‌ها و [[حکومت‌ها]] اجازه [[نفوذ]] در عمل و تأثیر [[شرعی]] می‌بخشد. معنای این سخن در [[احکام]] اعتباری و نظامات [[اجتماعی]] آن است که همه ولایت‌ها و تصرّفات مالکانه، تا آنجا نافذ و صحیح است که با [[اذن]] و اجازه [[مقام ولایت]] صورت پذیرد؛ در غیر این صورت، [[ولایتی]] غاصبانه است و درنتیجه، نه در [[دنیا]] آثار [[تکوینی]] و یا [[اجتماعی]] خود را دارد و نه در [[آخرت]] [[نورانیّت]] و ثوابی برای عامل آن خواهد داشت. {{متن قرآن|قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا}}<ref>«بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟ آنان که کوشش‌هایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان می‌برند که نیکوکارند آنانند که آیات و لقای پروردگارشان را انکار کردند و کردارهایشان تباه گردید؛ از این رو روز رستخیز ترازویی برای آنان برپا نمی‌داریم» سوره کهف، آیه ۱۰۳.</ref>
*نتیجه آنکه، [[ضرورت]] [[اذن]] [[ولیّ خدا]] در همه تصرّفات ضروری است؛ خواه [[امام]] در رأس [[جامعه]] و دارای [[قدرت]] و [[حکومت]] باشد یا نباشد؛ نیز، خواه [[انسان]] در [[زندگی فردی]]، بر متعلّقات خود [[اعمال]] [[ولایت]] کند و یا در [[روابط اجتماعی]]، بخواهد بر دیگران [[اعمال]] [[ولایت]] و [[حکومت]] نماید، در هر صورت [[حاکمیّت]] [[انسان‌ها]] بر خود و یا متعلّقات خود - چه در امور فردی و یا [[اجتماعی]]- متوقّف بر [[اذن الهی]] و [[اولیاء]] او{{عم}} در قالب [[شرایع آسمانی]] است؛ زیرا مبنای [[ولایت]] به [[حاکمیّت]]، و [[حاکمیت]] نیز به خالقیّت باز می‌گردد. در نتیجه، [[ولایت]] [[خداوند]] فوق همه ولایت‌ها است و چون [[ولایت]] [[اولیاء الهی]]{{عم}} مندکّ در [[ولایت الهی]] است، همان [[حکم]] درباره [[ولایت]] آنان نیز جاری است. بر این اساس، همان طور که تصرّف در ممکنات بدون [[اذن خداوند]] عقلاً ممکن نیست، [[خداوند]] تشریعاً [[ولایت]] [[اولیاء]] خود{{عم}} را به منزله [[ولایت]] خود محسوب داشته و در نتیجه، همه مالکیّت‌ها و حاکمیّت‌ها و محاکمات و تصرّفات می‌باید با [[اذن]] و تنفیذ [[ولیّ خدا]] صورت گیرد؛ و الا هرگز مقبول نیست<ref>در بخش براهین قرآنی، به تفصیل به آیاتی که بیانگر عدم انفکاک ولایت الهی و اولیاء معصوم او{{عم}}، اعمّ از رسولان الهی{{عم}} و یا اوصیاء آنان{{عم}} است، اشاره خواهد شد. برای نمونه رجوع کنید به این آیه: {{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}} «بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بی‌گمان خداوند کافران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲.</ref>، {{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ}}<ref>«پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا}}<ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۴۸۵-۴۹۰.</ref>.
==رابطه حجة الله بودن با نظریه [[نصب الهی امام]]==
==رابطه حجة الله بودن با نظریه [[نصب الهی امام]]==
از مباحث قابل [[تأمل]] این است که اگر در روایتی، [[امام]]، [[حجت خدا]] خوانده شده باشد، آیا می‌توان آن را به معنای [[الهی]] بودن [[امام]] دانست و یا اینکه [[حجت خدا]] بودن، اعم از [[نصب الهی]] یا مردمی بودن [[انتخاب امام]] است؟ اگر لازمه [[حجت خدا]] بودن [[امام]]، [[الهی بودن امامت]] ایشان است، این [[امامت الهی]] زیر مجموعه کدام یک از اقسام [[امامت]] “دینی و سیاسی” قرار می‌گیرد؟
از مباحث قابل [[تأمل]] این است که اگر در روایتی، [[امام]]، [[حجت خدا]] خوانده شده باشد، آیا می‌توان آن را به معنای [[الهی]] بودن [[امام]] دانست و یا اینکه [[حجت خدا]] بودن، اعم از [[نصب الهی]] یا مردمی بودن [[انتخاب امام]] است؟ اگر لازمه [[حجت خدا]] بودن [[امام]]، [[الهی بودن امامت]] ایشان است، این [[امامت الهی]] زیر مجموعه کدام یک از اقسام [[امامت]] “دینی و سیاسی” قرار می‌گیرد؟
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش