|
|
خط ۹: |
خط ۹: |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> |
|
| |
|
| ==مقدمه== | | ==نام و [[نسب]] آسیه== |
| "[[آسیه]]" نام [[همسر]] رامسس دوم [[فرعون]] [[مصر]] از "اسی" یا "اسو" اشتقاق یافته است. در کتب لغت "اسی" به معنای [[اندوه]] و غصه یا [[اندوهگین]] شدن آمده است<ref>فرهنگ معاصر، آذرنوش.</ref>. | | "[[آسیه]]" نام [[همسر]] رامسس دوم [[فرعون]] [[مصر]] از "اسی" یا "اسو" اشتقاق یافته است. در کتب لغت "اسی" به معنای [[اندوه]] و غصه یا [[اندوهگین]] شدن آمده است<ref>فرهنگ معاصر، آذرنوش.</ref> و شاید نام وی محرف استات باشد<ref>اعلام قرآن، ص۴۸۳.</ref>. او یکی از [[زنان]] بافضیلت [[تاریخ]] است که [[قرآن]] او را نمونه [[ایمان]] دانسته است<ref>{{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}} «و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۴؛ [[مرضیه السادات کدخدایی|کدخدایی، مرضیه السادات]]، [[آسیه - کدخدایی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۸-۴۹.</ref> |
|
| |
|
| [[همسر فرعون]] در قصص [[اسلامی]]، [[آسیه بنت مزاحم]] معرفی شده و شاید نام وی محرف استات باشد<ref>اعلام قرآن، ص۴۸۳.</ref>؛ اگرچه در نژاد [[آسیه]] [[اختلاف]] نظر وجود دارد، ولی گویند [[آسیه]] از تبار [[بنیاسرائیل]] بوده و نام وی از اسماء [[عربی]] است<ref>معارف و معاریف، ج۱، ص۲۹.</ref>. | | در اینکه وی از [[نژاد]] [[بنیاسرائیل]] یا از قبطیان بوده [[اختلاف]] است. به گفته [[طبری]]، آسیه دختر [[مزاحم بن عبید بن ریّان بن ولید قبطی]]، فرعون [[زمان]] [[یوسف]] بوده است<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref>. [[مقاتل]] نیز گفته: از قبطیان فقط سه نفر به موسی ایمان آوردند که یکی از آنان آسیه بود<ref>بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۵۱.</ref>. گروهی دیگر قائلند وی از [[بهترین زنان]] بنیاسرائیل، پیامبرزاده و [[مادر]] و مددکار [[مؤمنان]] بوده است<ref>مجمعالبیان، ج ۷، ص ۳۷۸.</ref> و برخی او را عمّه موسی دانستهاند؛<ref>قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۳۲.</ref> ولی [[آلوسی]] این نسبت را بعید شمرده است<ref>روحالمعانی، مج۱۱، ج ۲۰، ص ۷۱.</ref>. جمع بین دو نظر این است که آسیه از سوی [[پدر]] قبطی و از سوی مادر از بنیاسرائیل یا به عکس بوده است. به نوشته طبری، آسیه ابتدا [[همسر]] [[قابوس بن مصعب بن معاویه]] بود. هنگامی که موسی به [[پیامبری]] رسید، قابوس (فرعون زمان [[کودکی]] موسی) مُرد و برادرش ولید (فرعون [[غرق]] شده در نیل) به جای وی نشست و با آسیه، همسر برادرش [[ازدواج]] کرد<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref>؛ ولی از [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ}}<ref>«(فرعون) گفت: آیا در کودکی تو را نزد خود نپروردیم و سالهایی از عمرت را نزد ما نگذراندی؟» سوره شعراء، آیه ۱۸.</ref> برمیآید که فرعونِ [[غرق]] شده در نیل، همان فرعونِ زمانِ [[کودکی]] [[موسی]] است و گفته [[طبری]] [[تضعیف]] میشود. از سوی دیگر، نامهای نامتناسب با [[فرهنگ]] و [[زبان]] قبطی، خود میتواند دلیلی بر [[نادرستی]] گزارشهای مذکور باشد<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آسیه - دشتی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱؛ [[مرضیه السادات کدخدایی|کدخدایی، مرضیه السادات]]، [[آسیه - کدخدایی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۸-۴۹.</ref>. |
|
| |
|
| عدهای [[آسیه]] را دختر [[مزاحم بن عبید بن ریان بن ولید قبطی]]، [[فرعون]] زمان دانستهاند<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۲۹۵.</ref>؛ و گروهی دیگر وی را از [[بهترین زنان]] [[بنیاسرائیل]]، پیامبرزاده و [[مادر]] و مددکار [[مؤمنان]] میدانند<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۳۷۸.</ref>. برخی هم او را عمه [[موسی]] دانستهاند<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۱۳۲.</ref>؛ جمع بین دو نظر این است که [[آسیه]] از سوی [[پدر]]، قبطی و از سوی [[مادر]] از [[بنیاسرائیل]] یا به عکس بوده است و برخی معتقدند [[آسیه]] ابتدا [[همسر]] [[قابوس بن مصعب بن معاویه]] بود. هنگامی که [[موسی]] به [[پیامبری]] رسید، قابوس ([[فرعون]] زمان [[کودکی]] [[موسی]]) از [[دنیا]] رفت و برادرش [[ولید]] ([[فرعون]] [[غرق]] شده در نیل) به جای وی نشست و با [[آسیه]] [[همسر]] برادرش [[ازدواج]] کرد <ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۲۹۵.</ref>.
| | ==نقش [[آسیه]] در [[حفظ جان]] موسی== |
| | درباره گرفتن موسی از [[رود نیل]] و [[رفتار]] [[فرعون]] با وی، آرای گوناگونی وجود دارد: به گفته برخی، آسیه به بَرَص دچار شده بود و پزشکان از درمان آن [[ناتوان]] بودند. [[کاهنان]] به فرعون گفتند: در فلان [[زمان]]، کودکی را در رود نیل، در صندوق مییابید که آب دهان او شفای این [[بیماری]] است. فرعون کسانی را کنار رود نیل قرار داد. هنگامی که صندوق را یافتند، آسیه آب دهان وی را بر برص مالید و بیدرنگ [[شفا]] یافت. اطرافیان فرعون گفتند: این همان طفلی است که باید کشته شود؛ ولی آسیه مانع شد و به فرعون گفت: {{متن قرآن|وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«و همسر فرعون گفت: روشنی چشمی برای من و توست، او را نکشید باشد که به ما سود رساند یا آنکه او را به فرزندی بگیریم و آنان درنمییافتند (که چه میکنند)» سوره قصص، آیه ۹.</ref> و موسی اینگونه از [[مرگ]] [[رهایی]] یافت. آسیه نام [[کودک]] را موسی (برگرفته از میان آب و درخت<ref>لسانالعرب، ج ۱۳، ص ۲۲۲.</ref> یا فرزند آب<ref> الجواهر، مج ۷، ج ۱۴، ص ۲۱.</ref>) نهاد<ref> روضالجنان، ج ۱۵، ص ۱۰۱.</ref> این وجه تسمیه از [[عهد عتیق]] گرفته شده است<ref>کتاب مقدّس سفر خروج، ۲: ۱۰.</ref>. |
|
| |
|
| [[آسیه]] به [[خداوند]] [[ایمان]] داشت و در [[راه]] [[ایمان]] خود متحمل شکنجهها و [[شداید]] گردید. [[آسیه]] به برص دچار شده بود و پزشکان از درمان وی [[ناتوان]] بودند. [[کاهنان]] به [[فرعون]] گفتند: در فلان زمان [[کودکی]] را در [[رود نیل]] در صندوق مییابید که آب دهان او شفای این [[بیماری]] است. [[فرعون]]، کسانی را برکنار [[رود نیل]] بگماشت. هنگامی که صندوق را یافتند، [[آسیه]] آب دهان وی را بر برص مالید و بیدرنگ [[شفا]] یافت. اطرافیان [[فرعون]] گفتند: این همان طفلی است که باید کشته شود، ولی [[آسیه]] مانع شد و نام [[فرزند]] را [[موسی]] (برگرفته از آب و درخت یا [[فرزند]] آب) نهاد. | | همچنین گفتهاند: آسیه برای [[انکار]] انتساب موسی به [[بنیاسرائیل]]، در دفاع از وی گفت: [[زنان]] بنیاسرائیل علاقه شدیدی به فرزندانشان دارند و آنها را پنهان میکنند؛ پس چگونه ممکن است آنها را به دریا بیندازند؟<ref> کشفالأسرار، ج ۷، ص ۲۷۷.</ref> به گفته [[ثعلبی]]، کنیزانی که برای شست و شو و بردن آب به کنار نیل آمده بودند، صندوق حامل موسی را یافته، نزد [[آسیه]] آوردند. چون آسیه درِ آنرا گشود، [[خداوند]] [[محبّت]] او را در دلش افکند. از [[فرعون]] خواست آن [[کودک]] را که مایه روشنی چشمانشان شده، به او ببخشد. فرعون گفت: میترسم این همان کسی باشد که نابودی ما به دست او است؛ ولی با [[اصرار]] آسیه، [[موسی]] را به او بخشید<ref>قصص الانبیا، ص ۱۴۹.</ref>. |
|
| |
|
| به گفته [[ثعلبی]]، کنیزانی که برای شستشو و بردن آب به کنار نیل آمده بودند صندوق حامل [[موسی]] را یافته نزد [[آسیه]] آوردند. چون [[آسیه]] در آن را گشود [[خداوند]] [[محبت]] او را در دلش افکند و [[آسیه]] از [[فرعون]] خواست آن [[کودک]] را که مایه روشنی چشمانشان شده به او ببخشد<ref>اعلام قرآن، ص۱۰۴.</ref>. [[آسیه]] با [[مشاهده]] [[معجزه]] [[عصای موسی]] و [[غلبه]] وی بر ساحران به او [[ایمان]] آورد، ولی [[ایمان]] خود را اظهار نمیکرد تا زمانی که [[همسر]] حرقیل (خزانهدار [[فرعون]] و آرایشگر دخترش) به سبب ایمانش به دست [[فرعون]] کشته شد. آنگاه با [[اعتراض]] به [[فرعون]] و [[سرزنش]] وی [[ایمان]] خود را آشکار ساخت<ref>روض الجنان، ج۲۰، ص۲۶۸.</ref>. پس از آنکه [[آسیه]] ایمانش را آشکار کرد، [[فرعون]] او را دیوانه خواند و [[دستور]] داد [[آسیه]] را به [[زمین]] میخکوب کرده سنگی بزرگ را بالای سرش بیاویزند، اگر از ایمانش دست برنداشت، سنگ را بر او بیفکنند <ref>جامع البیان، ج۲۵، ص۶۵۵.</ref>. [[آسیه]] از [[ایمان]] خود دست برنداشت و از [[خداوند]] خواست که به جای [[قصر]] [[فرعون]]، خانهای در جوار [[رحمت]] خویش در [[بهشت]] برایش بنا کند و او را از [[فرعون]] و [[کفر]] و [[ستم]] وی و اطرافیانش [[رهایی]] بخشد{{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref>.
| | از [[امام باقر]]{{ع}} [[نقل]] شده که آسیه و فرعون برای [[تفریح]] در ایام [[بهار]]، در خیمهای (قصری)<ref>نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۱۵.</ref> کنار [[رود نیل]] به سر میبردند که موسی را یافتند <ref>نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۱۴.</ref> و فرعون با دیدن موسی گفت: چگونه است که این کودک کشته نشده؟ آسیه گفت: تو [[فرمان]] کشتن کودکانی را صادر کردهای که امسال به [[دنیا]] آمدهاند و این کودک، بیش از یک سال دارد<ref>مجمعالبیان، ج ۷، ص ۳۷۸.</ref>. به گفته بیشتر [[مفسّران]]، فرعون ابتدا قصد کشتن موسی را داشت و در مقابل سخن آسیه که این کودک، [[نور]] چشم من و تو است، گفت: نور چشم من نیست<ref>روضالجنان، ج۱۵، ص۱۰۱؛ عرائس المجالس، ثعلبی، ص ۱۴۹.</ref>. از جملۀ {{متن قرآن|لَا تَقْتُلُوهُ}} نیز برمیآید که آنها قصد کشتن موسی را داشتند؛ همچنین آسیه واسطه میشود تا [[مادر موسی]] در [[مقام]] دایه پذیرفته شود. از امام باقر{{ع}} نقل شده که فرعون، ابتدا نمیپذیرفت مادر موسی که از [[بنیاسرائیل]] بود، به وی شیر دهد؛ ولی با اصرار آسیه پذیرفت<ref>نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۱۵.</ref>. بار دیگر که فرعون [[تصمیم]] گرفت موسی را به [[قتل]] برساند، آسیه با [[زیرکی]] مانع شد. به گفته [[علی بن ابراهیم]]، این بار هنگامی بود که موسی با چنگ زدن به ریش فرعون چند مو از آنرا کَند. فرعون به شدّت ناراحت شد و تصمیم گرفت او را بکشد. آسیه گفت: این [[کودکی]] است که نمیداند چه میکند. فرعون گفت: خوب میداند. آسیه گفت: دانهای خرما (یاقوت)<ref> کشفالأسرار، ج ۶، ص ۱۱۸؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۳۳.</ref> و حبّهای [[آتش]] در برابرش بگذار؛ اگر آن دو را تشخیص داد، تو راست میگویی. او چنین کرد و به [[موسی]] گفت: بخور. موسی دست به طرف خرما برد؛ ولی [[جبرئیل]]، دستش را به طرف [[آتش]] گرداند. موسی آتش را گرفت و در دهان گذاشت<ref>قمی، ج ۲، ص ۱۳۷.</ref> (و همین سوختن [[زبان]]، سبب لکنت زبان او شد)<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۳۳؛ کشفالأسرار، ج ۶، ص ۱۱۹.</ref> و بدین وسیله [[رهایی]] یافت<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آسیه - دشتی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱؛ [[مرضیه السادات کدخدایی|کدخدایی، مرضیه السادات]]، [[آسیه - کدخدایی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۸-۴۹.</ref>. |
|
| |
|
| از [[سلمان فارسی]] [[نقل]] شده که [[همسر فرعون]] را زیر [[آفتاب]] سوزان [[شکنجه]] میدادند و هنگامی که حرارت [[خورشید]] او را [[آزار]] میداد، [[فرشتگان]] با بالهای خود بر او سایه میافکندند<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۱۳۲.</ref>.
| | ==[[ایمان]] [[آسیه]]== |
| | آسیه، با [[مشاهده]] [[معجزه]] [[عصای موسی]] و [[غلبه]] وی بر ساحران به او ایمان آورد<ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۴۷۹.</ref>؛ ولی ایمان خود را اظهار نمیکرد تا زمانی که [[همسر حزقیل]] (خزانهدار [[فرعون]] و آرایشگر دخترش) به سبب ایمانش به دست فرعون کشته شد؛ آنگاه، با [[اعتراض]] به فرعون و [[سرزنش]] وی، ایمان خود را آشکار ساخت<ref>کشفالأسرار، ج ۱۰، ص ۴۸۶؛ روضالجنان، ج ۲۰، ص ۲۶۸.</ref>. براساس روایتی از [[پیامبر]]{{صل}} اگر فرعون هم میگفت: موسی [[نور]] چشم من است، [[خدا]] او را چون آسیه [[هدایت]] میکرد<ref>مجمعالبیان، ج۷، ص۳۷۸؛ الکشّاف، ج۳، ص۳۹۴.</ref>. از این [[حدیث]] استفاده میشود زمینه ایمان آسیه، پیشتر فراهم بوده است. در روایتی، آسیه، پیش از ایمان به موسی زنی [[نیکوکار]] شمرده شده است<ref>نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۱۴.</ref>. [[جابر]] از پیامبر{{صل}} [[نقل]] کرده که سه نفر ([[مؤمن]] [[آل یاسین]]، [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} و [[آسیه همسر فرعون]]) حتّی یک لحظه به [[وحی]] [[کافر]] نشدند<ref> الخصال، ص ۱۷۴.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آسیه - دشتی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۴؛ [[مرضیه السادات کدخدایی|کدخدایی، مرضیه السادات]]، [[آسیه - کدخدایی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۸-۴۹.</ref> |
|
| |
|
| به گفته [[ابنعباس]] هنگام [[شکنجه]] [[آسیه]]، [[موسی]] بر وی گذشت. [[آسیه]] با اشاره از شکنجهاش به [[موسی]] [[شکایت]] کرد. [[موسی]] او را [[دعا]] و [[خداوند]] [[شکنجه]] را بر وی آسان کرد و [[آسیه]] بر اثر [[شکنجه]] از [[دنیا]] رفت<ref>اعلام قرآن، ص۱۰۷.</ref>.
| | ==[[شکنجه]] و [[شهادت]] آسیه== |
| | پس از آنکه آسیه ایمانش را آشکار کرد، فرعون او را دیوانه خواند. آسیه گفت: من دیوانه نیستم. خدای من و تو و همه جهانیان کسی است که [[آسمان]]، [[زمین]]، [[کوه]] و دریا را آفرید. فرعون بر او [[خشم]] گرفت و او را از خود راند. آسیه در پاسخِ [[نصیحت]] [[پدر]] و مادرش که از وی میخواستند با فرعون که به [[عقیده]] آنان خدای آسمان و زمین بود، [[مخالفت]] نکند، گفت: اگر او خدای آسمان و زمین است، بگویید برای من تاجی بسازد که [[آفتاب]] در پیش، ماه در پشت و [[ستارگان]] بر گرد آن باشند. گفتند: او نمیتواند. [[آسیه]] گفت: [[خداوند]] بر این کار تواناست<ref>روضالجنان، ج ۲۰، ص ۲۶۸.</ref>. [[نیشابوری]] میگوید: هنگامی که آسیه، خبر [[قتل]] آرایشگر را شنید، به [[فرعون]] گفت: وای بر تو! چه چیز تو را این [[قدر]] در مقابل [[خداوند بزرگ]] گستاخ کرده است؟ فرعون گفت: شاید تو نیز دیوانه شدهای! آسیه گفت: دیوانه نشدهام؛ بلکه به [[پروردگار]] خود و تو و همه جهانیان [[ایمان]] آوردهام<ref>عرائسالمجالس، ثعلبی، ص ۱۶۶.</ref>. |
|
| |
|
| [[آسیه]] پیش از [[ایمان]] به [[موسی]]{{ع}}، زنی [[نیکوکار]] محسوب میشده و [[قرآن کریم]] در برابر زنانی مانند [[همسران]] [[لوط]] و [[نوح]] که با وجود [[معاشرت]] و [[مصاحبت]] با [[پیامبران خدا]] [[کفر]] میورزیدند از [[آسیه]] به عنوان نمونه [[زنان]] [[پرهیزکار]] و [[موحد]] یاد میکند که به رغم [[زندگی]] در محیطی کفرآلود، [[ایمان]] خود را به [[پروردگار]] رها نکرد<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱، ص۳۹۸.</ref>؛ [[خداوند]]، [[آسیه]] را در کنار [[مریم]] و مقدم بر او الگوی [[مؤمنان]] معرفی میکند {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref>. سبب [[الگو]] بودن [[آسیه]] آن است که [[ایمان]] خود را در کنار [[فرعون]] [[حفظ]] کرد و از همه جاذبههای [[زندگی دنیا]] گذشت و جوار [[رحمت]] [[خداوند]] را بر [[زندگی]] در [[قصر]] [[فرعون]] ترجیح داد و در دعای خود [[کرامت]] [[معنوی]] ([[قرب]] [[خداوند]]) و صوری ([[بهشت]]) را طلبید<ref>المیزان، ج۱۹، ص۵۷۸.</ref>. | | به [[روایت]] [[ابوالعالیه]]، هنگامی که فرعون از ایمانِ آسیه [[آگاه]] شد، از سران دربارش درباره آسیه نظر خواست و همگی او را ستودند. فرعون گفت: او پروردگاری جز مرا [[عبادت]] میکند. آنها قتل آسیه را پیشنهاد کردند<ref>قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۳۲.</ref>. فرعون [[دستور]] داد آسیه را به [[زمین]] میخکوب کرده، سنگی بزرگ را بالای سرش بیاویزند؛ اگر از ایمانش دست برداشت، به [[قصر]] فرعون باز گردد و همچنان [[همسر]] وی باشد و گرنه سنگ را بر او بیفکنند<ref>جامعالبیان، ج۱۲، ص۱۱۰؛ التبیان، ج ۱۰، ص ۵۵.</ref>. آسیه از ایمان خود دست برنداشت و از خداوند خواست که به جای قصر فرعون، خانهای در جوار [[رحمت]] خویش در [[بهشت]] برایش بنا کند و او را از فرعون و [[کفر]] و [[ستم]] او و نیز از [[عُمّال]] ستمکارش [[رهایی]] بخشد: {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref> بیشتر [[مفسّران]]، [[عمل]] فرعون را به کفر و [[گمراهی]] یا به ستم و [[شکنجه]] او [[تفسیر]] کردهاند و در روایتی از [[ابنعباس]]، به آمیزش تفسیر شده<ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۴۷۹.</ref>؛ ولی [[ابنعطیه]] این نظر را [[ضعیف]] دانسته است<ref>المحررالوجیز، ج ۱۶، ص ۵۷.</ref>. خداوند، دعای آسیه را [[اجابت]] کرد و خانهاش را در بهشت که از درّ و مروارید ساخته شده بود، به او نشان داد و آسیه با [[مشاهده]] آن خندید. [[فرعون]] که نظارهگر بود گفت: از دیوانگی این [[زن]] [[تعجب]] نمیکنید؟ در حالی که او را [[شکنجه]] میدهم، میخندد<ref>قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۳۲.</ref>؛ آنگاه سنگ را رها کردند؛ امّا پیش از فرود آمدن سنگ، [[روح]] از بدنش جدا شده بود<ref>التبیان، ج ۱۰، ص ۵۵.</ref>. از [[سلمان فارسی]] [[نقل]] شده که [[همسر فرعون]] را زیر [[آفتاب]] سوزان شکنجه میدادند و هنگامی که حرارت [[خورشید]] او را [[آزار]] میداد، [[فرشتگان]] با بالهای خود بر او سایه میافکندند<ref>جامعالبیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص ۲۱۸؛ قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۳۲.</ref>. به گفته ابنعبّاس، هنگام شکنجه [[آسیه]]، [[موسی]] بر وی گذشت. آسیه با اشاره از شکنجهاش به موسی [[شکایت]] کرد. موسی او را [[دعا]] و [[خداوند]] شکنجه را بر وی آسان کرد و آسیه بر اثر شکنجه از [[دنیا]] رفت<ref>عرائسالمجالس، ثعلبی، ص ۱۶۷.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آسیه - دشتی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱؛ [[مرضیه السادات کدخدایی|کدخدایی، مرضیه السادات]]، [[آسیه - کدخدایی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۸-۴۹.</ref> |
|
| |
|
| [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز [[آسیه]] را در کنار [[مریم]]، [[خدیجه]] و [[فاطمه]] یکی از چهار [[زن]] کامل و [[برتر]] عالم و نیز از [[بهترین زنان]] [[اهل بهشت]] شمرده است<ref>دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۱، ص۳۵.</ref>؛ [[پیامبر]]{{صل}} [[آسیه]] را همراه [[مریم]]، [[خدیجه]] و [[فاطمه]] از زنانی بر میشمرد که به نهایت مراتب کمال رسیدند<ref>الکشاف، ج۴، ص۵۷۳.</ref>. طبق روایتی دیگر از [[پیامبر]]{{صل}} در [[دوران پیش از اسلام]] سه تن هرگز [[کفر]] نورزیدند و حتی یک لحظه به [[وحی]] [[کافر]] نشدند: [[مؤمن آل فرعون]]، [[علی بن ابی طالب]]، [[آسیه همسر فرعون]]<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱، ص۳۹۸. </ref>. | | ==دیگر [[فضایل]] آسیه== |
| | | [[آسیه]] پیش از [[ایمان]] به [[موسی]]{{ع}}، زنی [[نیکوکار]] محسوب میشده و [[قرآن کریم]] در برابر زنانی مانند [[همسران]] [[لوط]] و [[نوح]] که با وجود [[معاشرت]] و [[مصاحبت]] با [[پیامبران خدا]] [[کفر]] میورزیدند از [[آسیه]] به عنوان نمونه [[زنان]] [[پرهیزکار]] و [[موحد]] یاد میکند که به رغم [[زندگی]] در محیطی کفرآلود، [[ایمان]] خود را به [[پروردگار]] رها نکرد<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱، ص۳۹۸.</ref>. در [[آیه]] {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref> خداوند آسیه را در کنار [[مریم]] و مقدّم بر او، الگوی [[مؤمنان]] معرّفی میکند. سبب [[الگو]] بودن آسیه آن است که [[ایمان]] خود را در کنار فرعون [[حفظ]] کرد<ref>التبیان، ج ۱۰، ص ۵۴.</ref> و از همه جاذبههای [[زندگی دنیا]] گذشت و جوار [[رحمت]] خداوند را بر [[زندگی]] در [[قصر]] فرعون ترجیح داد و در دعای خود، [[کرامت]] [[معنوی]] ([[قرب]] خداوند) و صوری ([[بهشت]]) را طلبید<ref> المیزان، ج ۱۹، ص ۳۴۴ و ۳۴۵.</ref>. در [[روایات]] نیز از آسیه به [[نیکی]] یاد شده است. [[پیامبراکرم]]{{صل}}، آسیه را در کنار مریم، [[خدیجه]] و [[فاطمه]] {{عم}} یکی از چهار زن کامل و [[برتر]] عالم و نیز از [[بهترین زنان]] [[اهل بهشت]] شمرده است<ref>التبیان، ج ۱۰، ص ۵۵؛ بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} به نقل [[ابوموسی]]، آسیه را به همراه مریم و خدیجه و فاطمه {{عم}} از زنانی میشمرد که به نهایت مراتب کمال رسیدند<ref>صحیح بخاری، ج۴، ص۲۶۴؛ الکشّاف، ج۴، ص۵۷۳؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص ۴۸۰.</ref>. |
| ==آسیه در [[قرآن]]==
| |
| در [[قرآن کریم]] به نام [[آسیه]] تصریح نشده، ولی دو بار از این بانو بدون ذکر نام و با عنوان [[همسر فرعون]] یاد شده است: یک بار در جریان گرفتن [[موسی]] از آب که با میانجیگری مانع از کشتن طفل گردید و باعث شد که [[فرعون]] طفل را به وی ببخشد و با [[زیرکی]] [[مادر موسی]] را به عنوان دایه برای طفل برگزید {{متن قرآن|وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«و همسر فرعون گفت: روشنی چشمی برای من و توست، او را نکشید باشد که به ما سود رساند یا آنکه او را به فرزندی بگیریم و آنان درنمییافتند (که چه میکنند)» سوره قصص، آیه ۹.</ref>؛ و در جای دیگر که [[فرعون]] از [[ایمان]] [[آسیه]] [[آگاه]] شد و [[دستور]] [[شکنجه]] وی را صادر نمود. [[آسیه]] در حین [[شکنجه]] از [[خداوند]]، قصری در [[بهشت]] در جوار رحمتش درخواست کرد و [[رهایی]] از [[فرعون]] و اطرافیانش را از [[خداوند]] [[طلب]] نمود {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref>. | |
| | |
| در [[تورات]] دو بار در مورد [[آسیه]] بحث شده است: یک بار به نام دختر [[فرعون]]<ref>سفر خروج، فصل دوم، آیه ۱۰، ۱۰۴.</ref> و جایی دیگر در کتاب اول تواریخ ایام با نام "بتیا" و "بتیه" از او یاد شده است که دختر [[فرعون]] و [[همسر]] مردی به نام "مرد" بوده است<ref>کتاب اول تواریخ ایام، فصل چهارم، آیه ۱۸، ۷۶۳.</ref>.
| |
| | |
| [[ابوبکر عتیق نیشابوری]] به طرح چند سؤال و جواب میپردازد. مثلاً ذیل {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref> سؤال میکند: چرا [[آسیه]] از [[خدا]] خانهای در [[بهشت]] خواست نه همه [[بهشت]] را؟ در جواب بیان میکند: [[آسیه]] در آن حال برهنه بود و هیچ [[غم]] و اندوهی جز ستر عورت نداشت؛ از این رو از [[خداوند]] در [[بهشت]] نهفتگی خواست<ref>تفسیر سورآبادی، ج۴، ص۲۶۴۳.</ref>.
| |
| | |
| [[سید قطب]] در [[تفسیر]] "[[فی ظلال القرآن (کتاب)|فی ظلال القرآن]]" با بیان شرح [[زندگی]] [[آسیه]] و امکانات موجود در [[قصر]] [[فرعون]]، [[تقرب]] وی به سوی [[خداوند]] را ارجمند و با [[ارزش]] معرفی میکند و دعای [[همسر فرعون]] و [[جایگاه]] وی را مانند شخصی میداند که درصدد [[رهایی]] یافتن از دنیای فانی و بیارزش و رسیدن به [[مقامات]] [[اخروی]] و [[قرب الهی]] است {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref>؛ و [[محبت]] وارده در [[قلب]] [[آسیه]] را همچون سلاحی میداند که در برابر [[فرعون]] [[ظهور]] میکند و [[دستور]] وی را در مورد کشتن [[موسی]] بینتیجه میسازد {{متن قرآن|وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«و همسر فرعون گفت: روشنی چشمی برای من و توست، او را نکشید باشد که به ما سود رساند یا آنکه او را به فرزندی بگیریم و آنان درنمییافتند (که چه میکنند)» سوره قصص، آیه ۹.</ref>. | |
| | |
| [[علامه طباطبایی]] نیز ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref>، [[دلیل]] [[الگو]] قرار دادن [[آسیه]] برای [[مؤمنان]] را به تفصیل بیان میکند و تمامی عبارات را به طور کامل توضیح میدهد<ref>المیزان، ج۱۹، ص۵۷۸-۵۷۵.</ref>. | |
| | |
| برخی از محققان اروپایی مانند هروتیز، [[آسیه]] را با اسناث [[همسر]] [[حضرت یوسف]] یکی دانسته و این کلمه را تحریفی از آسنث یا آسناث که به [[آسیه]] تبدیل شده پنداشتهاند<ref>دانشنامه ایران و اسلام، ج۱، ص۹۷.</ref>؛[[آسیه همسر فرعون]] زمان [[موسی]] از [[زنان]] [[پرهیزکار]] و [[موحد]] [[تاریخ]] است که در [[روایات]] مختلف در شمار [[برترین]] [[زنان]] عالم محسوب شده است.
| |
|
| |
|
| نقش [[آسیه]] در [[قرآن]] همانند نقش دختر [[فرعون]] در [[تورات]] است. [[آسیه]] با قبول [[موسی]] به [[فرزند]] خواندگی و ممانعت از کشتن شدن او، باعث [[تحول]] عظیمی در [[جهان]] گردید و عامل [[ترویج دین]] شد. همچنین [[مقاومت]] و [[پایداری]] [[آسیه]] حین [[شکنجه]] و [[ثابت قدم]] بودن در [[راه]] [[ایمان]] به همراه [[توکل]] بر [[خداوند]] رمز [[جاودانگی]] این [[شخصیت]] بزرگ در [[اسلام]] گشت.<ref>[[مرضیه السادات کدخدایی|کدخدایی، مرضیه السادات]]، [[آسیه - کدخدایی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۸-۴۹.</ref>
| | نقل شده که [[آسیه]]، به همراه حوّا، [[مریم]] و [[مادر موسی]] برای کمک به وضع حمل [[فاطمه بنت اسد]] داخل [[کعبه]] شد و آسیه، [[علی]]{{ع}} را پس از تولّد در پارچهای پیچید<ref>بحارالانوار، ج ۳۵، ص ۱۵.</ref> و هنگام تولّد [[فاطمه]] ([[دختر پیامبر]]) آسیه به همراه [[ساره]]، مریم و [[خواهر]] [[موسی]]، برای کمک به [[خدیجه]] نزد وی آمدند<ref>بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳.</ref>. آسیه، همدم خدیجه در [[بهشت]] <ref>الدّرالمنثور، ج ۸، ص ۲۹۹.</ref> و از [[همسران]] بهشتی [[پیامبر]] دانسته شده است<ref>الدرّالمنثور، ج ۸، ص ۲۲۹؛ بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۲۴.</ref>. [[نقل]] شده هنگام [[وفات خدیجه]]، پیامبر به وی گفت: هنگامی که بر هووهای خود، مریم، [[کلثوم]] خواهر موسی و آسیه، [[همسر فرعون]] وارد شدی، [[سلام]] مرا برسان<ref>بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۲۰ و ۲۴.</ref>. [[امام حسین]]{{ع}} هنگام [[دفن]] [[امیرمؤمنان]]، آسیه را به همراه فاطمه و حوّا و مریم در حال [[ندبه]] بر ایشان [[مشاهده]] کرد<ref>بحارالانوار، ج۴۲، ص ۳۰۱.</ref>. از پیامبر{{صل}} نقل شد [[حوا]] در [[روز قیامت]]، درحالیکه آسیه با اوست، در میان هفتاد هزار حوریه به استقبال فاطمه میآید<ref> بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۷.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آسیه - دشتی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱؛ [[مرضیه السادات کدخدایی|کدخدایی، مرضیه السادات]]، [[آسیه - کدخدایی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۸-۴۹.</ref> |
|
| |
|
| ==آسیه در دایره المعارف قرآن کریم==
| |
| ==آسیه در قرآن== | | ==آسیه در قرآن== |
| در [[قرآن]] به نام [[آسیه]] تصریح نشده؛ امّا با عنوان [[همسر فرعون]] دو بار از او یاد شده است: {{متن قرآن|وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«و همسر فرعون گفت: روشنی چشمی برای من و توست، او را نکشید باشد که به ما سود رساند یا آنکه او را به فرزندی بگیریم و آنان درنمییافتند (که چه میکنند)» سوره قصص، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref> در [[تورات]] دختر [[فرعون]]، [[نجات دهنده]] [[موسی]] و کسی که او را به [[فرزندی]] پذیرفت، دانسته شده است<ref>کتاب مقدّس سفر خروج، ۲: ۱ ـ ۱۰.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آسیه - دشتی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref> | | در [[قرآن]] به نام [[آسیه]] تصریح نشده؛ امّا با عنوان [[همسر فرعون]] دو بار از او یاد شده است: |
| | | #یک بار در جریان گرفتن [[موسی]] از آب که با میانجیگری مانع از کشتن طفل گردید و باعث شد که [[فرعون]] طفل را به وی ببخشد و با [[زیرکی]] [[مادر موسی]] را به عنوان دایه برای طفل برگزید: {{متن قرآن|وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«و همسر فرعون گفت: روشنی چشمی برای من و توست، او را نکشید باشد که به ما سود رساند یا آنکه او را به فرزندی بگیریم و آنان درنمییافتند (که چه میکنند)» سوره قصص، آیه ۹.</ref>، |
| ==نام و [[نسب]] آسیه==
| | #و در جای دیگر که [[فرعون]] از [[ایمان]] [[آسیه]] [[آگاه]] شد و [[دستور]] [[شکنجه]] وی را صادر نمود. [[آسیه]] در حین [[شکنجه]] از [[خداوند]]، قصری در [[بهشت]] در جوار رحمتش درخواست کرد و [[رهایی]] از [[فرعون]] و اطرافیانش را از [[خداوند]] [[طلب]] نمود: {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref>. |
| همسر فرعون، به اتّفاق [[مفسّران]]، آسیه نام داشته است و [[روایات]] فراوانی نیز همین نظر را [[تأیید]] میکند؛<ref>بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۴۷ و ج ۱۳، ص ۵۱.</ref> ولی در این که وی از [[نژاد]] [[بنیاسرائیل]] یا از قبطیان بوده، [[اختلاف]] است. به گفته [[طبری]]، آسیه دختر [[مزاحم بن عبید بن ریّان بن ولید قبطی]]، فرعون [[زمان]] [[یوسف]] بوده است.<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref> [[مقاتل]] نیز گفته: از قبطیان فقط سه نفر به موسی ایمان آوردند که یکی از آنان آسیه بود.<ref>بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۵۱.</ref> گروهی دیگر برآنند که وی از [[بهترین زنان]] بنیاسرائیل، پیامبرزاده و [[مادر]] و مددکار [[مؤمنان]] بوده است <ref>مجمعالبیان، ج ۷، ص ۳۷۸.</ref> و برخی او را عمّه موسی دانستهاند؛<ref>قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۳۲.</ref> ولی [[آلوسی]] این نسبت را بعید شمرده.<ref>روحالمعانی، مج۱۱، ج ۲۰، ص ۷۱.</ref> جمع بین دو نظر این است که آسیه از سوی [[پدر]]، قبطی، و از سوی مادر، از بنیاسرائیل یا به عکس بوده است. به نوشته طبری، آسیه ابتدا [[همسر]] [[قابوس بن مصعب بن معاویه]] بود. هنگامی که موسی به [[پیامبری]] رسید، قابوس (فرعون زمان [[کودکی]] موسی) مُرد و برادرش ولید (فرعون [[غرق]] شده در نیل) به جای وی نشست و با آسیه، همسر برادرش [[ازدواج]] کرد<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref>؛ ولی از [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ}}<ref>«(فرعون) گفت: آیا در کودکی تو را نزد خود نپروردیم و سالهایی از عمرت را نزد ما نگذراندی؟» سوره شعراء، آیه ۱۸.</ref> برمیآید که فرعونِ [[غرق]] شده در نیل، همان فرعونِ زمانِ [[کودکی]] [[موسی]] است و گفته [[طبری]] [[تضعیف]] میشود. از سوی دیگر، نامهای نامتناسب با [[فرهنگ]] و [[زبان]] قبطی، خود میتواند دلیلی بر [[نادرستی]] گزارشهای مذکور باشد.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آسیه - دشتی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
| |
| | |
| ==نقش [[آسیه]] در [[حفظ جان]] موسی==
| |
| درباره گرفتن موسی از [[رود نیل]] و [[رفتار]] [[فرعون]] با وی، آرای گوناگونی وجود دارد: به گفته برخی، آسیه به بَرَص دچار شده بود و پزشکان از درمان آن [[ناتوان]] بودند. [[کاهنان]] به فرعون گفتند: در فلان [[زمان]]، کودکی را در رود نیل، در صندوق مییابید که آب دهان او شفای این [[بیماری]] است. فرعون کسانی را بر کنار رود نیل بگماشت. هنگامی که صندوق را یافتند، آسیه آب دهان وی را بر برص مالید و بیدرنگ [[شفا]] یافت. اطرافیان فرعون گفتند: این همان طفلی است که باید کشته شود؛ ولی آسیه مانع شد و به فرعون گفت: {{متن قرآن|وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«و همسر فرعون گفت: روشنی چشمی برای من و توست، او را نکشید باشد که به ما سود رساند یا آنکه او را به فرزندی بگیریم و آنان درنمییافتند (که چه میکنند)» سوره قصص، آیه ۹.</ref> و موسی اینگونه از [[مرگ]] [[رهایی]] یافت. آسیه، نام [[کودک]] را موسی (برگرفته از میان آب و درخت<ref>لسانالعرب، ج ۱۳، ص ۲۲۲.</ref> یا فرزند آب<ref> الجواهر، مج ۷، ج ۱۴، ص ۲۱.</ref>) نهاد<ref> روضالجنان، ج ۱۵، ص ۱۰۱.</ref> این وجه تسمیه از [[عهد عتیق]] برگرفته شده است.<ref>کتاب مقدّس سفر خروج، ۲: ۱۰.</ref>
| |
|
| |
|
| نیز گفتهاند: آسیه برای [[انکار]] انتساب موسی به [[بنیاسرائیل]]، در دفاع از وی گفت: [[زنان]] بنیاسرائیل علاقه شدیدی به فرزندانشان دارند و آنها را پنهان میکنند؛ پس چگونه ممکن است آنها را به دریا بیندازند؟<ref> کشفالأسرار، ج ۷، ص ۲۷۷.</ref> به گفته [[ثعلبی]]، کنیزانی که برای شست و شو و بردن آب به کنار نیل آمده بودند، صندوق حامل موسی را یافته، نزد [[آسیه]] آوردند. چون آسیه درِ آن را گشود، [[خداوند]] [[محبّت]] او را در دلش افکند. از [[فرعون]] خواست آن [[کودک]] را که مایه روشنی چشمانشان شده، به او ببخشد. فرعون گفت: میترسم این همان کسی باشد که نابودی ما به دست او است؛ ولی با [[اصرار]] آسیه، [[موسی]] را به او بخشید.<ref>قصص الانبیا، ص ۱۴۹.</ref>
| | در [[تورات]] دو بار در مورد [[آسیه]] بحث شده است: یک بار به نام دختر [[فرعون]]، [[نجات دهنده]] [[موسی]] و کسی که او را به [[فرزندی]] پذیرفت <ref>سفر خروج، فصل دوم، آیه ۱۰، ۱۰۴.</ref> و جایی دیگر در کتاب اول تواریخ ایام با نام "بتیا" و "بتیه" از او یاد شده است که دختر [[فرعون]] و [[همسر]] مردی به نام "مرد" بوده است<ref>کتاب اول تواریخ ایام، فصل چهارم، آیه ۱۸، ۷۶۳.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آسیه - دشتی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱؛ [[مرضیه السادات کدخدایی|کدخدایی، مرضیه السادات]]، [[آسیه - کدخدایی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۸-۴۹.</ref> |
|
| |
|
| از [[امام باقر]]{{ع}} [[نقل]] شده که آسیه و فرعون برای [[تفریح]] در ایام [[بهار]]، در خیمهای (قصری)<ref>نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۱۵.</ref> کنار [[رود نیل]] به سر میبردند که موسی را یافتند <ref>نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۱۴.</ref> و فرعون با دیدن موسی گفت: چگونه است که این کودک کشته نشده؟ آسیه گفت: تو [[فرمان]] کشتن کودکانی را صادر کردهای که امسال به [[دنیا]] آمدهاند و این کودک، بیش از یک سال دارد.<ref>مجمعالبیان، ج ۷، ص ۳۷۸.</ref> به گفته بیشتر [[مفسّران]]، فرعون ابتدا قصد کشتن موسی را داشت و در مقابل سخن آسیه که این کودک، [[نور]] چشم من و تو است، گفت: نور چشم من نیست.<ref>روضالجنان، ج۱۵، ص۱۰۱؛ عرائس المجالس، ثعلبی، ص ۱۴۹.</ref> از جمله {{متن قرآن|لَا تَقْتُلُوهُ}} نیز برمیآید که آنها قصد کشتن موسی را داشتند؛ همچنین آسیه واسطه میشود تا [[مادر موسی]] در [[مقام]] دایه پذیرفته شود. از امام باقر{{ع}} نقل شده که فرعون، ابتدا نمیپذیرفت مادر موسی که از [[بنیاسرائیل]] بود، به وی شیر دهد؛ ولی با اصرار آسیه پذیرفت.<ref>نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۱۵.</ref> بار دیگر که فرعون [[تصمیم]] گرفت موسی را به [[قتل]] برساند، آسیه با [[زیرکی]] مانع شد. به گفته [[علی بن ابراهیم]]، این بار هنگامی بود که موسی با چنگ زدن به ریش فرعون چند مو از آن را کَند. فرعون به شدّت ناراحت شد و تصمیم گرفت او را بکشد. آسیه گفت: این [[کودکی]] است که نمیداند چه میکند. فرعون گفت: خوب میداند. آسیه گفت: دانهای خرما (یاقوت)<ref> کشفالأسرار، ج ۶، ص ۱۱۸؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۳۳.</ref> و حبّهای [[آتش]] در برابرش بگذار؛ اگر آن دو را تشخیص داد، تو راست میگویی. او چنین کرد و به [[موسی]] گفت: بخور. موسی دست به طرف خرما برد؛ ولی [[جبرئیل]]، دستش را به طرف [[آتش]] گرداند. موسی آتش را گرفت و در دهان گذاشت<ref>قمی، ج ۲، ص ۱۳۷.</ref> (و همین سوختن [[زبان]]، سبب لکنت زبان او شد)<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۳۳؛ کشفالأسرار، ج ۶، ص ۱۱۹.</ref> و بدین وسیله [[رهایی]] یافت.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آسیه - دشتی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
| | [[ابوبکر عتیق نیشابوری]] به طرح چند سؤال و جواب میپردازد. مثلاً ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}} سؤال میکند: چرا [[آسیه]] از [[خدا]] خانهای در [[بهشت]] خواست نه همه [[بهشت]] را؟ در جواب بیان میکند: [[آسیه]] در آن حال برهنه بود و هیچ [[غم]] و اندوهی جز ستر عورت نداشت؛ از این رو از [[خداوند]] در [[بهشت]] نهفتگی خواست<ref>تفسیر سورآبادی، ج۴، ص۲۶۴۳.</ref>. |
|
| |
|
| ==[[ایمان]] [[آسیه]]==
| | [[سید قطب]] در [[تفسیر]] "[[فی ظلال القرآن (کتاب)|فی ظلال القرآن]]" با بیان شرح [[زندگی]] [[آسیه]] و امکانات موجود در [[قصر]] [[فرعون]]، [[تقرب]] وی به سوی [[خداوند]] را ارجمند و با [[ارزش]] معرفی میکند و دعای [[همسر فرعون]] و [[جایگاه]] وی را مانند شخصی میداند که درصدد [[رهایی]] یافتن از دنیای فانی و بیارزش و رسیدن به [[مقامات]] [[اخروی]] و [[قرب الهی]] است: {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}} و [[محبت]] وارده در [[قلب]] [[آسیه]] را همچون سلاحی میداند که در برابر [[فرعون]] [[ظهور]] میکند و [[دستور]] وی را در مورد کشتن [[موسی]] بینتیجه میسازد {{متن قرآن|وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ}}. |
| آسیه، با [[مشاهده]] [[معجزه]] [[عصای موسی]] و [[غلبه]] وی بر ساحران به او ایمان آورد؛<ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۴۷۹.</ref> ولی ایمان خود را اظهار نمیکرد تا زمانی که [[همسر حزقیل]] (خزانهدار [[فرعون]] و آرایشگر دخترش) به سبب ایمانش به دست فرعون کشته شد؛ آن گاه، با [[اعتراض]] به فرعون و [[سرزنش]] وی، ایمان خود را آشکار ساخت.<ref>کشفالأسرار، ج ۱۰، ص ۴۸۶؛ روضالجنان، ج ۲۰، ص ۲۶۸.</ref> براساس روایتی از [[پیامبر]]{{صل}} اگر فرعون هم میگفت: موسی [[نور]] چشم من است، [[خدا]] او را چون آسیه [[هدایت]] میکرد.<ref>مجمعالبیان، ج۷، ص۳۷۸؛ الکشّاف، ج۳، ص۳۹۴.</ref> از این [[حدیث]] استفاده میشود که زمینه ایمان آسیه، پیشتر فراهم بوده است. در روایتی، آسیه، پیش از ایمان به موسی زنی [[نیکوکار]] شمرده شده است.<ref>نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۱۴.</ref> [[جابر]] از پیامبر{{صل}} [[نقل]] کرده که سه نفر ([[مؤمن]] [[آل یاسین]]، [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} و [[آسیه همسر فرعون]]) حتّی یک لحظه به [[وحی]] [[کافر]] نشدند<ref> الخصال، ص ۱۷۴.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آسیه - دشتی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
| |
|
| |
|
| ==[[شکنجه]] و [[شهادت]] آسیه==
| | برخی از محققان اروپایی مانند هروتیز، [[آسیه]] را با اسناث [[همسر]] [[حضرت یوسف]] یکی دانسته و این کلمه را تحریفی از آسنث یا آسناث که به [[آسیه]] تبدیل شده پنداشتهاند<ref>دانشنامه ایران و اسلام، ج۱، ص۹۷.</ref>؛ [[آسیه همسر فرعون]] زمان [[موسی]] از [[زنان]] [[پرهیزکار]] و [[موحد]] [[تاریخ]] است که در [[روایات]] مختلف در شمار [[برترین]] [[زنان]] عالم محسوب شده است. |
| پس از آنکه آسیه ایمانش را آشکار کرد، فرعون او را دیوانه خواند. آسیه گفت: من دیوانه نیستم. خدای من و تو و همه جهانیان کسی است که [[آسمان]]، [[زمین]]، [[کوه]] و دریا را آفرید. فرعون بر او [[خشم]] گرفت و او را از خود راند. آسیه در پاسخِ [[نصیحت]] [[پدر]] و مادرش که از وی میخواستند با فرعون که به [[عقیده]] آنان خدای آسمان و زمین بود، [[مخالفت]] نکند، گفت: اگر او خدای آسمان و زمین است، بگویید برای من تاجی بسازد که [[آفتاب]] در پیش، ماه در پشت و [[ستارگان]] بر گرد آن باشند. گفتند: او نمیتواند. [[آسیه]] گفت: [[خداوند]] بر این کار توانا است.<ref>روضالجنان، ج ۲۰، ص ۲۶۸.</ref> [[نیشابوری]] میگوید: هنگامی که آسیه، خبر [[قتل]] آرایشگر را شنید، به [[فرعون]] گفت: وای بر تو! چه چیز تو را این [[قدر]] در مقابل [[خداوند بزرگ]] گستاخ کرده است؟ فرعون گفت: شاید تو نیز دیوانه شدهای! آسیه گفت: دیوانه نشدهام؛ بلکه به [[پروردگار]] خود و تو و همه جهانیان [[ایمان]] آوردهام.<ref>عرائسالمجالس، ثعلبی، ص ۱۶۶.</ref>
| |
| | |
| به [[روایت]] [[ابوالعالیه]]، هنگامی که فرعون از ایمانِ آسیه [[آگاه]] شد، از سران دربارش درباره آسیه نظر خواست و همگی او را ستودند. فرعون گفت: او پروردگاری جز مرا [[عبادت]] میکند. آنها قتل آسیه را پیشنهاد کردند.<ref>قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۳۲.</ref> فرعون [[دستور]] داد آسیه را به [[زمین]] میخکوب کرده، سنگی بزرگ را بالای سرش بیاویزند؛ اگر از ایمانش دست برداشت، به [[قصر]] فرعون باز گردد و همچنان [[همسر]] وی باشد و گرنه سنگ را بر او بیفکنند.<ref>جامعالبیان، ج۱۲، ص۱۱۰؛ التبیان، ج ۱۰، ص ۵۵.</ref> آسیه از ایمان خود دست برنداشت و از خداوند خواست که به جای قصر فرعون، خانهای در جوار [[رحمت]] خویش در [[بهشت]] برایش بنا کند و او را از فرعون و [[کفر]] و [[ستم]] او و نیز از [[عُمّال]] ستمکارش [[رهایی]] بخشد: {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref> بیشتر [[مفسّران]]، [[عمل]] فرعون را به کفر و [[گمراهی]] یا به ستم و [[شکنجه]] او [[تفسیر]] کردهاند و در روایتی از [[ابنعباس]]، به آمیزش تفسیر شده؛<ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۴۷۹.</ref> ولی [[ابنعطیه]] این نظر را [[ضعیف]] دانسته است.<ref>المحررالوجیز، ج ۱۶، ص ۵۷.</ref> خداوند، دعای آسیه را [[اجابت]] کرد و خانهاش را در بهشت که از درّ و مروارید ساخته شده بود، به او نشان داد و آسیه با [[مشاهده]] آن خندید. [[فرعون]] که نظارهگر بود گفت: از دیوانگی این [[زن]] [[تعجب]] نمیکنید؟ در حالی که او را [[شکنجه]] میدهم، میخندد؛<ref>قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۳۲.</ref> آن گاه سنگ را رها کردند؛ امّا پیش از فرود آمدن سنگ، [[روح]] از بدنش جدا شده بود.<ref>التبیان، ج ۱۰، ص ۵۵.</ref> از [[سلمان فارسی]] [[نقل]] شده که [[همسر فرعون]] را زیر [[آفتاب]] سوزان شکنجه میدادند و هنگامی که حرارت [[خورشید]] او را [[آزار]] میداد، [[فرشتگان]] با بالهای خود بر او سایه میافکندند.<ref>جامعالبیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص ۲۱۸؛ قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۳۲.</ref> به گفته ابنعبّاس، هنگام شکنجه [[آسیه]]، [[موسی]] بر وی گذشت. آسیه با اشاره از شکنجهاش به موسی [[شکایت]] کرد. موسی او را [[دعا]]، و [[خداوند]]، شکنجه را بر وی آسان کرد و آسیه بر اثر شکنجه از [[دنیا]] رفت<ref>عرائسالمجالس، ثعلبی، ص ۱۶۷.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آسیه - دشتی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
| |
| | |
| ==دیگر [[فضایل]] آسیه==
| |
| در [[آیه]] {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref> خداوند آسیه را در کنار [[مریم]] و مقدّم بر او، الگوی [[مؤمنان]] معرّفی میکند. سبب [[الگو]] بودن آسیه آن است که [[ایمان]] خود را در کنار فرعون [[حفظ]] کرد<ref>التبیان، ج ۱۰، ص ۵۴.</ref> و از همه جاذبههای [[زندگی دنیا]] گذشت و جوار [[رحمت]] خداوند را بر [[زندگی]] در [[قصر]] فرعون ترجیح داد و در دعای خود، [[کرامت]] [[معنوی]] ([[قرب]] خداوند) و صوری ([[بهشت]]) را طلبید.<ref> المیزان، ج ۱۹، ص ۳۴۴ و ۳۴۵.</ref> در [[روایات]] نیز از آسیه به [[نیکی]] یاد شده است. [[پیامبراکرم]]{{صل}}، آسیه را در کنار مریم، [[خدیجه]] و [[فاطمه]] علیهاالسلام یکی از چهار زن کامل و [[برتر]] عالم و نیز از [[بهترین زنان]] [[اهل بهشت]] شمرده است.<ref>التبیان، ج ۱۰، ص ۵۵؛ بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲.</ref> [[پیامبر]]{{صل}} به نقل [[ابوموسی]]، آسیه را به همراه مریم و خدیجه و فاطمه علیهاالسلام از زنانی میشمرد که به نهایت مراتب کمال رسیدند.<ref>صحیح بخاری، ج۴، ص۲۶۴؛ الکشّاف، ج۴، ص۵۷۳؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص ۴۸۰.</ref>
| |
|
| |
|
| نقل شده که [[آسیه]]، به همراه حوّا، [[مریم]] و [[مادر موسی]] برای کمک به وضع حمل [[فاطمه بنت اسد]] داخل [[کعبه]] شد و آسیه، [[علی]]{{ع}} را پس از تولّد در پارچهای پیچید <ref>بحارالانوار، ج ۳۵، ص ۱۵.</ref> و هنگام تولّد [[فاطمه]] ([[دختر پیامبر]]) آسیه به همراه [[ساره]]، مریم و [[خواهر]] [[موسی]]، برای کمک به [[خدیجه]] نزد وی آمدند.<ref>بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳.</ref> آسیه، همدم خدیجه در [[بهشت]] <ref>الدّرالمنثور، ج ۸، ص ۲۹۹.</ref> و از [[همسران]] بهشتی [[پیامبر]] دانسته شده است.<ref>الدرّالمنثور، ج ۸، ص ۲۲۹؛ بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۲۴.</ref> [[نقل]] شده که هنگام [[وفات خدیجه]]، پیامبر به وی گفت: هنگامی که بر هووهای خود، مریم، [[کلثوم]] خواهر موسی و آسیه، [[همسر فرعون]] وارد شدی، [[سلام]] مرا برسان.<ref>بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۲۰ و ۲۴.</ref> [[امام حسین]]{{ع}} هنگام [[دفن]] [[امیرمؤمنان]]، آسیه را به همراه فاطمه و حوّا و مریم در حال [[ندبه]] بر ایشان [[مشاهده]] کرد.<ref>بحارالانوار، ج۴۲، ص ۳۰۱.</ref> از پیامبر{{صل}} نقل شد که [[حوا]] در [[روز قیامت]]، درحالیکه آسیه بااو است، در میان هفتاد هزار حوریه به استقبال فاطمه میآید <ref> بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۷.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آسیه - دشتی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
| | نقش [[آسیه]] در [[قرآن]] همانند نقش دختر [[فرعون]] در [[تورات]] است. [[آسیه]] با قبول [[موسی]] به [[فرزند]] خواندگی و ممانعت از کشتن شدن او، باعث [[تحول]] عظیمی در [[جهان]] گردید و عامل [[ترویج دین]] شد. همچنین [[مقاومت]] و [[پایداری]] [[آسیه]] حین [[شکنجه]] و [[ثابت قدم]] بودن در [[راه]] [[ایمان]] به همراه [[توکل]] بر [[خداوند]] رمز [[جاودانگی]] این [[شخصیت]] بزرگ در [[اسلام]] گشت<ref> [[مرضیه السادات کدخدایی|کدخدایی، مرضیه السادات]]، [[آسیه - کدخدایی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۸-۴۹.</ref>. |
|
| |
|
| ==منابع== | | ==منابع== |
| *[[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[مرضیه السادات کدخدایی|کدخدایی، مرضیه السادات]]، [[آسیه - کدخدایی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']]
| | #[[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[مرضیه السادات کدخدایی|کدخدایی، مرضیه السادات]]، [[آسیه - کدخدایی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] |
| *[[پرونده:000052.jpg|22px]] [[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آسیه - دشتی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|''' دائرة المعارف قرآن کریم ج۱''']]
| | #[[پرونده:000052.jpg|22px]] [[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آسیه - دشتی (مقاله)|مقاله «آسیه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|''' دائرة المعارف قرآن کریم ج۱''']] |
| | # [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] |
|
| |
|
| ==پانویس== | | ==پانویس== |