تمسک به طاغوت: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
جز (جایگزینی متن - 'بیان' به 'بیان') |
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
*منظور از "[[طاغوت]]" نیز، هر کسی است که از راه خیر و [[صراط مستقیم]] [[تجاوز]] کرده به جانبی دیگر [[رود]]؛ به عبارتی دیگر، هر معبودی جز از [[حضرت حق]] [[طاغوت]] خوانده میشود. | *منظور از "[[طاغوت]]" نیز، هر کسی است که از راه خیر و [[صراط مستقیم]] [[تجاوز]] کرده به جانبی دیگر [[رود]]؛ به عبارتی دیگر، هر معبودی جز از [[حضرت حق]] [[طاغوت]] خوانده میشود. | ||
*[[راغب اصفهانی]] نیز در کتاب "مفردات الفاظ القرآن الکریم"، [[طاغوت]] را همینگونه معنی کرده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۲۸.</ref>. | *[[راغب اصفهانی]] نیز در کتاب "مفردات الفاظ القرآن الکریم"، [[طاغوت]] را همینگونه معنی کرده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۲۸.</ref>. | ||
*بدین ترتیب، میتوان گفت که هرکس از [[قرآن کریم]] - که کتاب واضح و | *بدین ترتیب، میتوان گفت که هرکس از [[قرآن کریم]] - که کتاب واضح و آشکار [[حق]] است-، از [[عترت پیامبر]] اکرم{{صل}} - که راه مستقیم [[الهی]] هستند- به هرگونه منصرف شده روی گردانَد، رو به سوی [[طاغوت]] نهاده از [[خداوند]] بازگشته و به [[باطل]] پیوسته است. بدیهی است که انصراف از [[قرآن و عترت]]، تنها ظلالت و [[گمراهی]] است و بس: {{متن قرآن|فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ}}<ref>«بنابراین، پس از حقّ جز گمراهی چه خواهد بود؟» سوره یونس، آیه ۳۲.</ref>. | ||
*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز در این زمینه میفرمایند: "من دو چیز در میان شما به جای گذاردم، که پس از من مادام که آن دو را به دست داشته باشید [[گمراه]] نخواهید شد" <ref>{{متن حدیث|إِنِّي قَدْ خَلَّفْتُ فِيكُمْ شَيْئَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي أَبَداً مَا أَخَذْتُمْ بِهِمَا}}؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۳۲.</ref>؛ نیز آن [[حضرت]] میفرمایند:"مثال [[اهل بیت]] من در میان شما، مثال [[کشتی نوح]] است، که هرکس بدان [[پناه]] جست [[نجات]] یافت، و هرکس از آن بازماند [[غرق]] شد"<ref>{{متن حدیث|مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ}}؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۱۹.</ref>. | *[[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز در این زمینه میفرمایند: "من دو چیز در میان شما به جای گذاردم، که پس از من مادام که آن دو را به دست داشته باشید [[گمراه]] نخواهید شد" <ref>{{متن حدیث|إِنِّي قَدْ خَلَّفْتُ فِيكُمْ شَيْئَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي أَبَداً مَا أَخَذْتُمْ بِهِمَا}}؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۳۲.</ref>؛ نیز آن [[حضرت]] میفرمایند:"مثال [[اهل بیت]] من در میان شما، مثال [[کشتی نوح]] است، که هرکس بدان [[پناه]] جست [[نجات]] یافت، و هرکس از آن بازماند [[غرق]] شد"<ref>{{متن حدیث|مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ}}؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۱۹.</ref>. | ||
*به این [[آیه شریفه]] نیز بنگرید: {{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى}}<ref>«و هر که از یادکرد من روی برتابد بیگمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت» سوره طه، آیه ۱۲۴.</ref>. میبینیم که این [[آیات]] و [[روایات]] و نمونههای بسیار دیگر آنها، بر این مطلب دلالت مینماید که رویگردانی از [[قرآن]] و مفسّران [[حقیقی]] آن، موجب [[گمراهی]] و [[زیانکاری]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] میباشد. حال اگر کسی بعد از رویگردانی از این دو، به غیر آنها تمسّک جسته آنها را سرمشق خود گیرد، چه عاقبتی در این دو [[جهان]] خواهد داشت!. [[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]] حال متمسّکان به [[طاغوت]] - که به [[قرآن و عترت]] پشت کرده دیگران را بر آنها برگزیدهاند- را اینگونه بیان فرموده است: {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم! ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم! به راستی او مرا از قرآن پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد و شیطان آدمی را وا مینهد و پیامبر میگوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند» سوره فرقان، آیه ۲۷-۳۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۲۹-۴۳۰.</ref>. | *به این [[آیه شریفه]] نیز بنگرید: {{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى}}<ref>«و هر که از یادکرد من روی برتابد بیگمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت» سوره طه، آیه ۱۲۴.</ref>. میبینیم که این [[آیات]] و [[روایات]] و نمونههای بسیار دیگر آنها، بر این مطلب دلالت مینماید که رویگردانی از [[قرآن]] و مفسّران [[حقیقی]] آن، موجب [[گمراهی]] و [[زیانکاری]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] میباشد. حال اگر کسی بعد از رویگردانی از این دو، به غیر آنها تمسّک جسته آنها را سرمشق خود گیرد، چه عاقبتی در این دو [[جهان]] خواهد داشت!. [[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]] حال متمسّکان به [[طاغوت]] - که به [[قرآن و عترت]] پشت کرده دیگران را بر آنها برگزیدهاند- را اینگونه بیان فرموده است: {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم! ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم! به راستی او مرا از قرآن پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد و شیطان آدمی را وا مینهد و پیامبر میگوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند» سوره فرقان، آیه ۲۷-۳۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۲۹-۴۳۰.</ref>. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
*در خبر است که: پس از [[نزول]] این [[آیه]]، مردی از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} باز پرسید که [[نصب]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} به عنوان [[خلیفه]] [[مسلمانان]]، آیا به واسطه [[امر الهی]] صورت پذیرفته، و یا تنها تعیین خود [[پیامبر]] بوده است؟؛ او اضافه کرد: اگر این مطلب به درخواست و تعیین خود شما بوده، که آن را نمیپذیریم، امّا اگر [[خداوند]] ایشان را به [[امامت]] [[نصب]] فرموده است، [[دعا]] کن تا صاعقهای نازل شود و مرا نابود سازد!. | *در خبر است که: پس از [[نزول]] این [[آیه]]، مردی از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} باز پرسید که [[نصب]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} به عنوان [[خلیفه]] [[مسلمانان]]، آیا به واسطه [[امر الهی]] صورت پذیرفته، و یا تنها تعیین خود [[پیامبر]] بوده است؟؛ او اضافه کرد: اگر این مطلب به درخواست و تعیین خود شما بوده، که آن را نمیپذیریم، امّا اگر [[خداوند]] ایشان را به [[امامت]] [[نصب]] فرموده است، [[دعا]] کن تا صاعقهای نازل شود و مرا نابود سازد!. | ||
*در این حال، [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَإِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که گفتند: بار خداوندا! اگر این (آیات) که از سوی توست راستین است بر ما از آسمان سنگ ببار یا بر (سر) ما عذابی دردناک بیاور» سوره انفال، آیه ۳۲.</ref> نازل شد. | *در این حال، [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَإِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که گفتند: بار خداوندا! اگر این (آیات) که از سوی توست راستین است بر ما از آسمان سنگ ببار یا بر (سر) ما عذابی دردناک بیاور» سوره انفال، آیه ۳۲.</ref> نازل شد. | ||
*یکی از نکات قابل تأمّل در این [[آیه]]، آن است که هرچند آن کس که در [[ولایت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} تردید نمود تنها یک نفر بود، اما همه ضمیرها در این [[آیه شریفه]] به صورت جمع آمده است؛ این شاید از آن رو باشد که نشان دهد، عناد و [[لجاجت]] در [[جان]] بسیاری از [[مردم]] ریشه دوانیده است، هرچند بعضی از آنها این عناد را | *یکی از نکات قابل تأمّل در این [[آیه]]، آن است که هرچند آن کس که در [[ولایت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} تردید نمود تنها یک نفر بود، اما همه ضمیرها در این [[آیه شریفه]] به صورت جمع آمده است؛ این شاید از آن رو باشد که نشان دهد، عناد و [[لجاجت]] در [[جان]] بسیاری از [[مردم]] ریشه دوانیده است، هرچند بعضی از آنها این عناد را آشکار میکنند و برخی دیگر آن را پوشیده میدارند، برخی به [[ترور]] و کشتن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دست میبرند، و بعضی به اهانت به ایشان میپردازند؛ حال جای آن دارد که [[آدمی]] از خود بپرسد: این عنادها و لجاجتها را بر چه چیزی جز از [[رسوخ]] تعصّبهای [[جاهلی]] و... میتوان حمل نمود؟. | ||
*از اینرو اگر کسی بگوید که دست کشیدن از [[قرآن و عترت]]، و تمسّک به غیر این دو برای بسیاری از [[مردم]] تنها از سر [[لجاجت]] پدید آمده، سخن به گزاف نگفته است. | *از اینرو اگر کسی بگوید که دست کشیدن از [[قرآن و عترت]]، و تمسّک به غیر این دو برای بسیاری از [[مردم]] تنها از سر [[لجاجت]] پدید آمده، سخن به گزاف نگفته است. | ||
*بر این اساس، سالکان کوی کمال را سفارش میکنیم که به [[تهذیب نفس]] بپردازند تا در [[ظلمت]] این [[رذیلت]] گرفتار نشوند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۳۹.</ref>. | *بر این اساس، سالکان کوی کمال را سفارش میکنیم که به [[تهذیب نفس]] بپردازند تا در [[ظلمت]] این [[رذیلت]] گرفتار نشوند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۳۹.</ref>. |