پرش به محتوا

حسن و قبح عقلی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
مسئله "[[حسن و قبح عقلی]]" از مسائل کهن و بحث برانگیز در [[علم کلام]] است که اثبات بسیاری از مسائل اساسی [[علم کلام]]، مانند [[معرفت خداوند]] و [[عدل الهی]] برآن [[استوار]] است؛ حتی تمام [[احکام دینی]] و بلکه بنای همه [[ادیان]] بر این اصل مترتب است <ref>آیت الله سبحانی در پاورقی کتاب کشف المراد در همین مسئله و همچنین در فصل یازدهم از کتاب حسن و قبح عقلی، موارد متعددی از مسائل اساسی علم کلام را نام می‌برد که متفرع بر اصل حسن و قبح عقلی است.</ref>. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} آمده است: {{متن حدیث|فبالعقل عرف العباد خالقهم و عرفوا به الحسن من القبیح}}<ref>کلینی، اصول کافی، ج۱، کتاب العقل و الجهل، ح۳۵.</ref>.<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۰۶-۱۰۸.</ref>
مسئله "حسن و قبح عقلی" از مسائل کهن و بحث برانگیز در [[علم کلام]] است که اثبات بسیاری از مسائل اساسی [[علم کلام]]، مانند [[معرفت خداوند]] و [[عدل الهی]] برآن [[استوار]] است؛ حتی تمام [[احکام دینی]] و بلکه بنای همه [[ادیان]] بر این اصل مترتب است <ref>آیت الله سبحانی در پاورقی کتاب کشف المراد در همین مسئله و همچنین در فصل یازدهم از کتاب حسن و قبح عقلی، موارد متعددی از مسائل اساسی علم کلام را نام می‌برد که متفرع بر اصل حسن و قبح عقلی است.</ref>. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} آمده است: {{متن حدیث|فبالعقل عرف العباد خالقهم و عرفوا به الحسن من القبیح}}<ref>کلینی، اصول کافی، ج۱، کتاب العقل و الجهل، ح۳۵.</ref>.<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۰۶-۱۰۸.</ref>


==معناشناسی [[حسن و قبح]]==
==معناشناسی [[حسن و قبح]]==
خط ۳۸: خط ۳۸:
[[اشاعره]] [[حسن]] و قبح‌ها را اموری نسبی و تابع شرایط خاص محیط و زمان و تحت‌تأثیر یک سلسله تقلیدها و تلقین‌ها دانستند؛ ثانیاً [[عقل]] را در [[ادراک]] [[حسن]] و قبح‌ها تابع [[راهنمایی]] [[شرع]] عنوان کردند. [[اشاعره]]، چون به [[عقل]] مستقل و در [[حقیقت]] به مستقلات عقلیه اعتراف نداشتند؛ خواسته‌اند راه تنزیه را طل کنند و [[خداوند]] را از [[شرک]] در [[خالقیت]] و [[ظلم و ستم]] منزه و مبرا بدانند. از این‌رو از طرفی از غیر [[خدا]] نفی فاعلیت کرده‌اند و از طرف دیگر، صفت [[عدل]] را در مرتبه متأخر از فعل [[خدا]] قرار داده‌اند. با این مقدمات، نتیجه گرفته‌اند که [[خداوند]] نه در فاعلیت شریک دارد و نه [[ظلم]] می‌‌کند<ref>مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص۳۰۱ ـ ۳۰۰؛ همو، عدل الهی، ص۲۰، ۵۴ ـ ۵۰.</ref>.<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۰۶-۱۰۸.</ref>
[[اشاعره]] [[حسن]] و قبح‌ها را اموری نسبی و تابع شرایط خاص محیط و زمان و تحت‌تأثیر یک سلسله تقلیدها و تلقین‌ها دانستند؛ ثانیاً [[عقل]] را در [[ادراک]] [[حسن]] و قبح‌ها تابع [[راهنمایی]] [[شرع]] عنوان کردند. [[اشاعره]]، چون به [[عقل]] مستقل و در [[حقیقت]] به مستقلات عقلیه اعتراف نداشتند؛ خواسته‌اند راه تنزیه را طل کنند و [[خداوند]] را از [[شرک]] در [[خالقیت]] و [[ظلم و ستم]] منزه و مبرا بدانند. از این‌رو از طرفی از غیر [[خدا]] نفی فاعلیت کرده‌اند و از طرف دیگر، صفت [[عدل]] را در مرتبه متأخر از فعل [[خدا]] قرار داده‌اند. با این مقدمات، نتیجه گرفته‌اند که [[خداوند]] نه در فاعلیت شریک دارد و نه [[ظلم]] می‌‌کند<ref>مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص۳۰۱ ـ ۳۰۰؛ همو، عدل الهی، ص۲۰، ۵۴ ـ ۵۰.</ref>.<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۰۶-۱۰۸.</ref>


==[[ادله]] [[حسن و قبح عقلی]]==
==[[ادله]] حسن و قبح عقلی==
#[[اجماع]] [[عقلای بشر]]، حتی منکرین [[خداوند]] بر [[حسن و قبح]] برخی قضایا، مانند [[صدق]] و [[کذب]] که نمی‌توان آنرا براساس چیزی جز وجه مشترک [[بشر]] ([[عقل]] و [[فطرت انسان‌ها]]) دانست.
#[[اجماع]] [[عقلای بشر]]، حتی منکرین [[خداوند]] بر [[حسن و قبح]] برخی قضایا، مانند [[صدق]] و [[کذب]] که نمی‌توان آنرا براساس چیزی جز وجه مشترک [[بشر]] ([[عقل]] و [[فطرت انسان‌ها]]) دانست.
#[[اعتقاد]] به اینکه [[حسن و قبح]] شرعی بدون [[حسن و قبح عقلی]] معقول نیست؛ زیرا اثبات [[حسن و قبح]] شرعی از دو راه ممکن است: یکی از راه [[اخبار]] شرعی و دیگری [[اوامر و نواهی]] شرعی. به دست آوردن این [[حسن و قبح]] شرعی نیز در گرو پذیرش دو اصل است: یکی اینکه [[پیامبر]] [[دروغ]] نمی‌گوید و دیگری اینکه [[پیامبر]] در [[امر و نهی]] خود [[صادق]] و جدی است. بدیهی است پذیرش این دو اصل از طریق [[شرع]] دور است و راهی جز [[حسن و قبح عقلی]] نداریم.
#[[اعتقاد]] به اینکه [[حسن و قبح]] شرعی بدون حسن و قبح عقلی معقول نیست؛ زیرا اثبات [[حسن و قبح]] شرعی از دو راه ممکن است: یکی از راه [[اخبار]] شرعی و دیگری [[اوامر و نواهی]] شرعی. به دست آوردن این [[حسن و قبح]] شرعی نیز در گرو پذیرش دو اصل است: یکی اینکه [[پیامبر]] [[دروغ]] نمی‌گوید و دیگری اینکه [[پیامبر]] در [[امر و نهی]] خود [[صادق]] و جدی است. بدیهی است پذیرش این دو اصل از طریق [[شرع]] دور است و راهی جز حسن و قبح عقلی نداریم.
#عدم [[التزام]] به این اصل، موجب انسداد [[باب]] [[معرفت]] [[نبی]] می‌‌شود؛ زیرا [[معجزه]] اثبات‌کننده [[صدق]] [[نبی]] در دعوی [[نبوت]] او هست و این در صورتی صحیح است که دادن [[معجزه]] به دست [[آدم]] [[دروغ‌گو]] قبیح باشد و بری بودن [[خدا]] از [[فعل قبیح]] را پذیرفته باشیم؛ اینها مانند مورد قبلی تنها از طریق [[حسن و قبح عقلی]] امکان‌پذیر است.
#عدم [[التزام]] به این اصل، موجب انسداد [[باب]] [[معرفت]] [[نبی]] می‌‌شود؛ زیرا [[معجزه]] اثبات‌کننده [[صدق]] [[نبی]] در دعوی [[نبوت]] او هست و این در صورتی صحیح است که دادن [[معجزه]] به دست [[آدم]] [[دروغ‌گو]] قبیح باشد و بری بودن [[خدا]] از [[فعل قبیح]] را پذیرفته باشیم؛ اینها مانند مورد قبلی تنها از طریق حسن و قبح عقلی امکان‌پذیر است.
#علاوه بر این، [[آیات]] متعددی از [[قرآن کریم]] بر این امر دلالت دارد. به این بیان که [[حسن و قبح]] برخی [[افعال]]، مانند [[عدل]] و [[احسان]] و [[فحشا]] و منکر بین عقلا مسلّم شمرده شده است<ref>بنگرید به: سبحانی، رسالة فی التحسین و التقبیح العقلیین، ص۶۰ - ۴۸؛ ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیه، ص۶۰ - ۵۹.</ref>.<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۰۸.</ref>
#علاوه بر این، [[آیات]] متعددی از [[قرآن کریم]] بر این امر دلالت دارد. به این بیان که [[حسن و قبح]] برخی [[افعال]]، مانند [[عدل]] و [[احسان]] و [[فحشا]] و منکر بین عقلا مسلّم شمرده شده است<ref>بنگرید به: سبحانی، رسالة فی التحسین و التقبیح العقلیین، ص۶۰ - ۴۸؛ ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیه، ص۶۰ - ۵۹.</ref>.<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۰۸.</ref>


۱۱۷٬۸۳۵

ویرایش