پرش به محتوا

رشد در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۱
خط ۵۰: خط ۵۰:
خدای متعالی به مؤمنان [[فرمان]] می‌دهد که او را [[استجابت]] کنند و [[ایمان]] آورند؛ شاید [[رشد]] یابند: {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ}}<ref>«و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref> [[استجابت]] [[خدا]] را به [[پذیرش]] [[دعوت الهی]] در اطاعت از [[اوامر]] او <ref>جامع‌البیان، ج ۲، ص ۹۳؛ تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۱۲۴؛ التحریر و التنویر، ج ۲، ص ۱۷۷.</ref> یا ایمان و [[فرمانبری]] <ref>فتح‌القدیر، ج ۱، ص ۲۱۳؛ روح البیان، ج ۱، ص ۲۹۶؛ الصافی، ج ۱، ص ۲۲۳.</ref>و برخی به درخواست پذیرش[[دعا]]<ref>البحر المحیط، ج ۲، ص ۲۰۹؛ روح المعانی، ج ۱، ص ۴۶۰؛ تفسیر آیات الاحکام، ص ۸۶.</ref> [[تفسیر]] کرده‌اند؛ همچنین ایمان را به [[تصدیق]] به تمام آنچه خدا نازل کرده <ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۵۰۰.</ref> یا [[ثبات]] و [[مداومت]] بر ایمان.<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص ۱۲۵؛ زبدة التفاسیر، ج ۱، ص ۳۰۵؛ روح المعانی، ج ۱، ص ۴۶۰.</ref> روایتی آن را [[علم]] به [[قدرت الهی]] در برآوردن درخواست [[بنده]] دانسته است.<ref> تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۸۳؛ البرهان، ج ۱، ص ۳۹۷.</ref>
خدای متعالی به مؤمنان [[فرمان]] می‌دهد که او را [[استجابت]] کنند و [[ایمان]] آورند؛ شاید [[رشد]] یابند: {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ}}<ref>«و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref> [[استجابت]] [[خدا]] را به [[پذیرش]] [[دعوت الهی]] در اطاعت از [[اوامر]] او <ref>جامع‌البیان، ج ۲، ص ۹۳؛ تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۱۲۴؛ التحریر و التنویر، ج ۲، ص ۱۷۷.</ref> یا ایمان و [[فرمانبری]] <ref>فتح‌القدیر، ج ۱، ص ۲۱۳؛ روح البیان، ج ۱، ص ۲۹۶؛ الصافی، ج ۱، ص ۲۲۳.</ref>و برخی به درخواست پذیرش[[دعا]]<ref>البحر المحیط، ج ۲، ص ۲۰۹؛ روح المعانی، ج ۱، ص ۴۶۰؛ تفسیر آیات الاحکام، ص ۸۶.</ref> [[تفسیر]] کرده‌اند؛ همچنین ایمان را به [[تصدیق]] به تمام آنچه خدا نازل کرده <ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۵۰۰.</ref> یا [[ثبات]] و [[مداومت]] بر ایمان.<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص ۱۲۵؛ زبدة التفاسیر، ج ۱، ص ۳۰۵؛ روح المعانی، ج ۱، ص ۴۶۰.</ref> روایتی آن را [[علم]] به [[قدرت الهی]] در برآوردن درخواست [[بنده]] دانسته است.<ref> تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۸۳؛ البرهان، ج ۱، ص ۳۹۷.</ref>


از [[آیه]] {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن  ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> نیز فهمیده می‌شود که رشد در ایمان به خداست و [[کفر]] و [[پیروی]] از [[طاغوت]]، [[غیّ]] و [[گمراهی]] است؛<ref>ر. ک: الصافی، ج ۱، ص ۲۸۳.</ref> نیز [[دوست داشتن]] [[ایمان]] و جذب ‌شدن به آن و گریزانی از کفر و [[فسوق]] ([[خروج]] از [[طاعت]] به [[معصیت]] یا [[دروغ]]) و [[عصیان]] ([[نافرمانی]] و تمام [[گناهان]]) اسباب رشد انسان‌اند: {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ}}<ref>«و بدانید که فرستاده خداوند در میان شماست، اگر در بسیاری از کارها از شما پیروی کند به سختی می‌افتید امّا خداوند ایمان را در نظر شما محبوب ساخت و آن را در دل‌های شما آراست و کفر و بزهکاری و سرکشی را در نظر شما ناپسند گردانید؛ آنانند که راهدانند» سوره حجرات، آیه ۷.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۳۱۴.</ref> برخی گفته‌اند: این آیه ۵ مرتبه را بیان می‌کند که کسی جز با کمال تحقق آنها در وی، جزو راشدان نمی‌شود، ایمان؛ آراسته بودن آن در [[دل]] یعنی رسیدن به مرحله [[علم‌الیقین]] و [[عین الیقین]] نسبت به آن؛ [[نفی]] [[کفر]] و [[بیزاری جستن]] از آن؛ نفی [[فسوق]]؛ نفی [[عصیان]]، که این سه مورد پایانی، عامّ هستند و شامل همه افراد کفر، فسوق و عصیان.<ref>الالفین، ص ۳۶۹.</ref> در برخی از [[روایات تفسیری]]، [[ایمان]] در این [[آیه]] به [[محبّت]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[تفسیر]] شده و کفر، فسوق و عصیان به [[دشمنی]] با ایشان <ref>الکافی، ج ۱، ص ۴۲۶؛ کنز الدقائق، ج ۸، ص ۳۶۴؛ تفسیر فرات الکوفی، ص ۴۲۸.</ref>. از داستان [[نافرمانی]] [[آدم]]{{ع}} و همسرش از [[امر ارشادی]] [[خدا]] و خوردن آنان از درخت [[ممنوع]] نیز که به برهنگی ایشان انجامید، می‌‌توان تأثیر نافرمانی در دوری از [[رشد]] را برداشت کرد: {{متن قرآن|فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى}}<ref>«آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاه‌هاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۲۲۲؛ نمونه، ج ۱۳، ص ۳۲۲ - ۳۲۳.</ref> [[روایات]] نیز مطلب تأکید دارند که هر کس از خدا و رسولش [[اطاعت]] کند، [[رشد]] می‌یابد و هرکه خدا و رسولش را نافرمانی کند، [[گمراه]] می‌گردد.<ref> الکافی، ج ۳، ص ۴۲۲؛ المستدرک، ج ۱، ص ۲۸۹؛ بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۲۶.</ref> همچنین [[قرآن]] [[اسلام]] آورندگان را در پی رسیدن به رشد و [[راه]] درست می‌شناساند: {{متن قرآن|وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا}}<ref>«و اینکه برخی از ما فرمانبردارند و برخی رویگردان از راه درست ، پس کسانی که فرمانبرداری کنند، رهیافتی را می‌جویند» سوره جن، آیه ۱۴.</ref> اسلام در این آیه به [[ایمان به خدا]] و [[تسلیم]] [[اوامر]] او بودن تفسیر شده است.<ref> زبدة التفاسیر، ج ۷، ص۲۱۱؛ تفسیر مراغی، ج ۲۹، ص ۱۰۰؛ المنیر، ج ۲۹، ص ۱۷۰.</ref> به دیده برخی از [[مفسران]]، اسلام در مانند این آیه، [[سلامت]] [[دل]] از پیامدهای [[شهوت]] و [[غضب]] است که سودمندترین چیز پس از [[معرفت]] است.<ref> تفسیر صدر المتالهین، ج ۵، ص ۲۳۵.</ref>همان‌گونه که از دید قرآن، ایمان به خدا مایه رشد [[انسان]] است، کفر و [[تکذیب آیات الهی]] و [[غفلت]] از آنها مانع رشد اوست و وی را به [[غیّ]] و [[گمراهی]] می‌کشاند: {{متن قرآن|سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ}}<ref>«به زودی کسانی را که در زمین ناحق گردنفرازی می‌ورزند از نشانه‌های خود روگردان خواهم کرد و هر نشانه‌ای ببینند بدان ایمان نخواهند آورد؛ و اگر راه درست را ببینند آن را راه (خویش) نخواهند گزید و چون کژراهه را ببینند آن را راه (خود) برخواهند گزید؛ این از آن روست که آنان نشانه‌های ما را دروغ شمردند و از آن غافل بودند» سوره اعراف، آیه ۱۴۶.</ref>.<ref> تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۴۲۷؛ المیزان، ج ۵، ص ۲۷۰؛ ج ۸، ص ۲۴۷؛ تیسیر الکریم الرحمن، ص ۳۴۲.</ref> برخی، از جمله «واِن یَرَوا سَبیلَ الرُّشدِ لا یَتَّخِذوهُ سَبیلاً» برداشت کرده‌اند که دیدن و شناختنِ [[راه رشد]]، به [[تنهایی]] برای رسیدن به آن بس نیست، بلکه [[پیروی]] از آن نیز لازم است.<ref>کشف الاسرار، ج ۳، ص ۷۵۰.</ref>
از [[آیه]] {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن  ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> نیز فهمیده می‌شود که رشد در ایمان به خداست و [[کفر]] و [[پیروی]] از [[طاغوت]]، [[غیّ]] و [[گمراهی]] است؛<ref>ر. ک: الصافی، ج ۱، ص ۲۸۳.</ref> نیز [[دوست داشتن]] [[ایمان]] و جذب ‌شدن به آن و گریزانی از کفر و [[فسوق]] ([[خروج]] از [[طاعت]] به [[معصیت]] یا [[دروغ]]) و [[عصیان]] ([[نافرمانی]] و تمام [[گناهان]]) اسباب رشد انسان‌اند: {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ}}<ref>«و بدانید که فرستاده خداوند در میان شماست، اگر در بسیاری از کارها از شما پیروی کند به سختی می‌افتید امّا خداوند ایمان را در نظر شما محبوب ساخت و آن را در دل‌های شما آراست و کفر و بزهکاری و سرکشی را در نظر شما ناپسند گردانید؛ آنانند که راهدانند» سوره حجرات، آیه ۷.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۳۱۴.</ref> برخی گفته‌اند: این آیه ۵ مرتبه را بیان می‌کند که کسی جز با کمال تحقق آنها در وی، جزو راشدان نمی‌شود، ایمان؛ آراسته بودن آن در [[دل]] یعنی رسیدن به مرحله [[علم‌الیقین]] و [[عین الیقین]] نسبت به آن؛ [[نفی]] [[کفر]] و [[بیزاری جستن]] از آن؛ نفی [[فسوق]]؛ نفی [[عصیان]]، که این سه مورد پایانی، عامّ هستند و شامل همه افراد کفر، فسوق و عصیان.<ref>الالفین، ص ۳۶۹.</ref> در برخی از [[روایات تفسیری]]، [[ایمان]] در این [[آیه]] به [[محبّت]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[تفسیر]] شده و کفر، فسوق و عصیان به [[دشمنی]] با ایشان <ref>الکافی، ج ۱، ص ۴۲۶؛ کنز الدقائق، ج ۸، ص ۳۶۴؛ تفسیر فرات الکوفی، ص ۴۲۸.</ref>. از داستان [[نافرمانی]] [[آدم]]{{ع}} و همسرش از [[امر ارشادی]] [[خدا]] و خوردن آنان از درخت [[ممنوع]] نیز که به برهنگی ایشان انجامید، می‌‌توان تأثیر نافرمانی در دوری از [[رشد]] را برداشت کرد: {{متن قرآن|فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى}}<ref>«آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاه‌هاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۲۲۲؛ نمونه، ج ۱۳، ص ۳۲۲ - ۳۲۳.</ref> [[روایات]] نیز مطلب تأکید دارند که هر کس از خدا و رسولش [[اطاعت]] کند، [[رشد]] می‌یابد و هرکه خدا و رسولش را نافرمانی کند، [[گمراه]] می‌گردد.<ref> الکافی، ج ۳، ص ۴۲۲؛ المستدرک، ج ۱، ص ۲۸۹؛ بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۲۶.</ref> همچنین [[قرآن]] [[اسلام]] آورندگان را در پی رسیدن به رشد و [[راه]] درست می‌شناساند: {{متن قرآن|وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا}}<ref>«و اینکه برخی از ما فرمانبردارند و برخی رویگردان از راه درست ، پس کسانی که فرمانبرداری کنند، رهیافتی را می‌جویند» سوره جن، آیه ۱۴.</ref> اسلام در این آیه به [[ایمان به خدا]] و [[تسلیم]] [[اوامر]] او بودن تفسیر شده است.<ref> زبدة التفاسیر، ج ۷، ص۲۱۱؛ تفسیر مراغی، ج ۲۹، ص ۱۰۰؛ المنیر، ج ۲۹، ص ۱۷۰.</ref> به دیده برخی از [[مفسران]]، اسلام در مانند این آیه، [[سلامت]] [[دل]] از پیامدهای [[شهوت]] و [[غضب]] است که سودمندترین چیز پس از [[معرفت]] است.<ref> تفسیر صدر المتالهین، ج ۵، ص ۲۳۵.</ref>همان‌گونه که از دید قرآن، ایمان به خدا مایه رشد [[انسان]] است، کفر و [[تکذیب آیات الهی]] و [[غفلت]] از آنها مانع رشد اوست و وی را به [[غیّ]] و [[گمراهی]] می‌کشاند: {{متن قرآن|سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ}}<ref>«به زودی کسانی را که در زمین ناحق گردنفرازی می‌ورزند از نشانه‌های خود روگردان خواهم کرد و هر نشانه‌ای ببینند بدان ایمان نخواهند آورد؛ و اگر راه درست را ببینند آن را راه (خویش) نخواهند گزید و چون کژراهه را ببینند آن را راه (خود) برخواهند گزید؛ این از آن روست که آنان نشانه‌های ما را دروغ شمردند و از آن غافل بودند» سوره اعراف، آیه ۱۴۶.</ref>.<ref> تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۴۲۷؛ المیزان، ج ۵، ص ۲۷۰؛ ج ۸، ص ۲۴۷؛ تیسیر الکریم الرحمن، ص ۳۴۲.</ref> برخی، از جمله {{متن قرآن|وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا}} برداشت کرده‌اند که دیدن و شناختنِ [[راه رشد]]، به [[تنهایی]] برای رسیدن به آن بس نیست، بلکه [[پیروی]] از آن نیز لازم است.<ref>کشف الاسرار، ج ۳، ص ۷۵۰.</ref>
 
===[[اعتقاد]] به [[آخرت]]===
===[[اعتقاد]] به [[آخرت]]===
[[مؤمن]] [[خاندان]] [[فرعون]]، پس از اینکه از قومش خواست که از وی پیروی کنند تا آنان را به راه رشد [[هدایت]] کند ([[غافر]] / ۴۰، ۳۸) در [[تبیین]] راه رشد، آن را اعتقاد به [[زندگی]] آخرت دانست که سرای [[پایدار]] و [[جاودانه]] و [[زندگی دنیا]] کالا و مقدمه‌ای برای آن است و در آنجا هرصاحب کار خوب یا بد، به جزای خود می‌رسد: «یـقَومِ اِنَّما هـذِهِ الحَیوةُ الدُّنیا مَتـعٌ واِنَّ الأخِرَةَ هِیَ دارُ القَرار * مَن عَمِلَ سَیِّئَةً فَلا یُجزَی اِلاّ مِثلَها ومَن عَمِلَ صــلِحـًا مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی وهُوَ مُؤمِنٌ فَاُولکَ یَدخُلُونَ الجَنَّةَ یُرزَقُونَ فیها بِغَیرِ حِساب».(۱) (غافر / ۴۰، ۳۹ ـ ۴۰)
[[مؤمن]] [[خاندان]] [[فرعون]]، پس از اینکه از قومش خواست که از وی پیروی کنند تا آنان را به راه رشد [[هدایت]] کند ([[غافر]] / ۴۰، ۳۸) در [[تبیین]] راه رشد، آن را اعتقاد به [[زندگی]] آخرت دانست که سرای [[پایدار]] و [[جاودانه]] و [[زندگی دنیا]] کالا و مقدمه‌ای برای آن است و در آنجا هرصاحب کار خوب یا بد، به جزای خود می‌رسد: «یـقَومِ اِنَّما هـذِهِ الحَیوةُ الدُّنیا مَتـعٌ واِنَّ الأخِرَةَ هِیَ دارُ القَرار * مَن عَمِلَ سَیِّئَةً فَلا یُجزَی اِلاّ مِثلَها ومَن عَمِلَ صــلِحـًا مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی وهُوَ مُؤمِنٌ فَاُولکَ یَدخُلُونَ الجَنَّةَ یُرزَقُونَ فیها بِغَیرِ حِساب».(۱) (غافر / ۴۰، ۳۹ ـ ۴۰)
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش