علم در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان') |
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
#درمقابل [[خوی]] امتیازطلبی و نگاه اشرافی [[مخالفان]] [[دعوت]] [[توحیدی]] پیامبرگرامی [[اسلام]] و [[نوح]] [[نبی]] [[خداوند]] میفرماید: به آنها بگو اگر شما [[خیال]] میکنید و [[انتظار]] دارید من امتیازی جز از [[طریق وحی]] و [[اعجاز]] بر شما داشته باشم [[اشتباه]] است، با صراحت باید بگویم که: من نه به شما میگویم [[خزائن الهی]] در [[اختیار]] من است و نه هر کاری بخواهم میتوانم انجام دهم {{متن قرآن|قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ}}، {{متن قرآن|وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ}} و نه میگویم من فرشتهام {{متن قرآن|وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ}} اینگونه ادعاهای بزرگ و دروغین مخصوص مدّعیان کاذب است، و هیچ گاه یک [[پیامبر]] [[راستین]] چنین ادّعاهایی نخواهد کرد. و درباره [[ایمان]] آورندگان [[مستضعف]] تأکید میکند که: “من هرگز نمیتوانم درباره این افرادی که در چشم شما حقیرند بگویم: [[خداوند]] [[خیر]] و [[پاداش]] [[نیکی]] به آنها نخواهد داد {{متن قرآن|وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا}} بلکه به عکس خیر این [[جهان]] و آن [[جهان]] [[مال]] آنهاست، هر چند دستشان [[مال]] و [[ثروت]] تهی است، این شما هستید که بر اثر خیالات خام، [[خیر]] را در [[مال]] و [[مقام]] منحصر ساختهاید و از [[حقیقت]] و معنی به کلی بیخبرید. و به فرض که گفته شما راست باشد و آنها اراذل و اوباش باشند [[خدا]] از درون [[جان]] آنها و نیاتشان آگاهتر است {{متن قرآن|أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنْفُسِهِمْ}} من که جز [[ایمان]] و [[صداقت]] از آنها چیزی نمیبینم، و به همین [[دلیل]] [[وظیفه]] دارم آنان را بپذیرم، و اگر غیر از این کاری کنم مسلما در این صورت از [[ستمکاران]] خواهم بود{{متن قرآن|إِنِّي إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ}}؛ | #درمقابل [[خوی]] امتیازطلبی و نگاه اشرافی [[مخالفان]] [[دعوت]] [[توحیدی]] پیامبرگرامی [[اسلام]] و [[نوح]] [[نبی]] [[خداوند]] میفرماید: به آنها بگو اگر شما [[خیال]] میکنید و [[انتظار]] دارید من امتیازی جز از [[طریق وحی]] و [[اعجاز]] بر شما داشته باشم [[اشتباه]] است، با صراحت باید بگویم که: من نه به شما میگویم [[خزائن الهی]] در [[اختیار]] من است و نه هر کاری بخواهم میتوانم انجام دهم {{متن قرآن|قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ}}، {{متن قرآن|وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ}} و نه میگویم من فرشتهام {{متن قرآن|وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ}} اینگونه ادعاهای بزرگ و دروغین مخصوص مدّعیان کاذب است، و هیچ گاه یک [[پیامبر]] [[راستین]] چنین ادّعاهایی نخواهد کرد. و درباره [[ایمان]] آورندگان [[مستضعف]] تأکید میکند که: “من هرگز نمیتوانم درباره این افرادی که در چشم شما حقیرند بگویم: [[خداوند]] [[خیر]] و [[پاداش]] [[نیکی]] به آنها نخواهد داد {{متن قرآن|وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا}} بلکه به عکس خیر این [[جهان]] و آن [[جهان]] [[مال]] آنهاست، هر چند دستشان [[مال]] و [[ثروت]] تهی است، این شما هستید که بر اثر خیالات خام، [[خیر]] را در [[مال]] و [[مقام]] منحصر ساختهاید و از [[حقیقت]] و معنی به کلی بیخبرید. و به فرض که گفته شما راست باشد و آنها اراذل و اوباش باشند [[خدا]] از درون [[جان]] آنها و نیاتشان آگاهتر است {{متن قرآن|أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنْفُسِهِمْ}} من که جز [[ایمان]] و [[صداقت]] از آنها چیزی نمیبینم، و به همین [[دلیل]] [[وظیفه]] دارم آنان را بپذیرم، و اگر غیر از این کاری کنم مسلما در این صورت از [[ستمکاران]] خواهم بود{{متن قرآن|إِنِّي إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ}}؛ | ||
#سئوال از [[پیامبر]] درباره [[روح]] و [[دستور خداوند]] به [[پیامبر]] که در پاسخ بگوید [[روح]] از امر [[پروردگار]] است {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي}} و [[آموزش]] [[تواضع]] به [[پیامبر]] و [[مردم]] و دوری از [[غرور]] [[علمی]] با تأکید بر این مسئله که [[دانش]] بسیار کم از سوی [[خدا]] به [[انسانها]] اعطا شده است: آن [[علم]] به [[روح]] که [[خداوند]] به شما داده اندکی از بسیار است، زیرا [[روح]] موقعیتی در عالم وجود دارد و آثار و خواصی در این عالم بروز میدهد که بسیار [[بدیع]] و عجیب است، و شما از آن آثار بیخبرید {{متن قرآن|وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا}} دانشی که به [[انسان]] داده شده کم است و اطلاعات زیادی در مورد ماورای [[طبیعت]] و حتی [[روح]] خود ندارد. این واقعیتی است که پس از قرنها به [[اثبات]] رسیده که [[دانش]] ما در مورد [[اسرار]] کل [[جهان]] به ویژه [[حقیقت]] [[روح]] بسیار اندک است، چرا که [[حواس]] [[انسان]] مادیات و [[محسوسات]] را [[درک]] میکند و مسائل ماوراء [[طبیعت]] از دسترس [[انسان]] تقریباً خارج است؛ | #سئوال از [[پیامبر]] درباره [[روح]] و [[دستور خداوند]] به [[پیامبر]] که در پاسخ بگوید [[روح]] از امر [[پروردگار]] است {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي}} و [[آموزش]] [[تواضع]] به [[پیامبر]] و [[مردم]] و دوری از [[غرور]] [[علمی]] با تأکید بر این مسئله که [[دانش]] بسیار کم از سوی [[خدا]] به [[انسانها]] اعطا شده است: آن [[علم]] به [[روح]] که [[خداوند]] به شما داده اندکی از بسیار است، زیرا [[روح]] موقعیتی در عالم وجود دارد و آثار و خواصی در این عالم بروز میدهد که بسیار [[بدیع]] و عجیب است، و شما از آن آثار بیخبرید {{متن قرآن|وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا}} دانشی که به [[انسان]] داده شده کم است و اطلاعات زیادی در مورد ماورای [[طبیعت]] و حتی [[روح]] خود ندارد. این واقعیتی است که پس از قرنها به [[اثبات]] رسیده که [[دانش]] ما در مورد [[اسرار]] کل [[جهان]] به ویژه [[حقیقت]] [[روح]] بسیار اندک است، چرا که [[حواس]] [[انسان]] مادیات و [[محسوسات]] را [[درک]] میکند و مسائل ماوراء [[طبیعت]] از دسترس [[انسان]] تقریباً خارج است؛ | ||
#در مقابل سؤال جدلی [[کافران]] که برای [[انکار]]، از زمان وقوع [[رستاخیز]] سئوال میکردند [[خداوند]] به [[رسول]] گرامیاش میفرماید: بگو که [[علم]] به اینکه [[قیامت]] چه وقت میرسد نزد [[خدا]] است {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ}} و غیر از [[خدای تعالی]] کسی را از آن [[آگاهی]] نیست همچنان که خودش در جای دیگر [[قرآن]] فرموده: {{متن قرآن|لَا يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ}}<ref>«هیچ کس جز او در زمان آن از آن پرده بر نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۱۸۷.</ref> کسی جز او آن را به موقع خود | #در مقابل سؤال جدلی [[کافران]] که برای [[انکار]]، از زمان وقوع [[رستاخیز]] سئوال میکردند [[خداوند]] به [[رسول]] گرامیاش میفرماید: بگو که [[علم]] به اینکه [[قیامت]] چه وقت میرسد نزد [[خدا]] است {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ}} و غیر از [[خدای تعالی]] کسی را از آن [[آگاهی]] نیست همچنان که خودش در جای دیگر [[قرآن]] فرموده: {{متن قرآن|لَا يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ}}<ref>«هیچ کس جز او در زمان آن از آن پرده بر نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۱۸۷.</ref> کسی جز او آن را به موقع خود آشکار نمیکند و من به جز اینکه نذیری آشکار هستم {{متن قرآن|وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ}} [[مسئولیت]] و اختیاری ندارم، من تنها مأمورم به شما خبر دهم که به زودی به سوی [[خدا]] [[محشور]] میشوید، و اما اینکه چه وقت [[محشور]] میشوید، نمیدانم. در این جا [[خداوند]] به [[پیامبر]] میآموزد که به محدویت علمش و ندانستن بعضی از امور از جمله زمان وقوع [[قیامت]] که [[علم]] به آن اختصاصی [[خداوند]] است متواضعانه اعتراف کند. | ||
==[[نادانی]] [[دلیل]] [[مخالفت با پیامبر]]== | ==[[نادانی]] [[دلیل]] [[مخالفت با پیامبر]]== | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
# [[خداوند]] میگوید این چنین ما [[آیات]] و دلائل را در شکلهای گوناگون و قیافههای مختلف بیان کردیم {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ}} ولی جمعی به [[مخالفت]] برخاستند و بدون مطالعه و هیچگونه [[دلیل]]، گفتند این درسها را از دیگران از [[یهود]] و [[نصاری]] و کتابهای آنها فرا گرفتهای {{متن قرآن|وَلِيَقُولُوا دَرَسْتَ}} ولی جمع دیگری که [[آمادگی]] [[پذیرش]] [[حق]] را دارند، و عالم و آگاهند، به [[وسیله]] آن چهره [[حقیقت]] را میبینند و میپذیرند {{متن قرآن|وَلِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}} و این [[آیه]] به این نکته توجه میدهد که بیان [[آیات]] در قلمرو [[وحی]] و [[علم الهی]] است که [[خدا]] به [[پیامبر]] آموخته و سخن [[مخالفان]] [[دعوت]] بیپایه و اساس است و بدون مبنای [[علمی]] و [[آگاهی]] و [[تهمت]] به [[پیامبر]]{{صل}} از نظر [[فراگیری]] تعلیماتش از [[یهود]] و [[نصاری]]، مطلبی است که بارها از طرف [[مشرکان]] عنوان شد و هنوز هم [[مخالفان]] لجوج آن را تعقیب میکنند: در حالی که اصولاً در محیط [[جزیره عربستان]]، درس و [[مکتب]] و [[علمی]] نبود که [[پیامبر]]{{صل}} آن را فرا گیرد، و مسافرتهای [[پیامبر]]{{صل}} به خارج شبه جزیره به قدری کوتاه بود که جای اینگونه احتمال ندارد؛ | # [[خداوند]] میگوید این چنین ما [[آیات]] و دلائل را در شکلهای گوناگون و قیافههای مختلف بیان کردیم {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ}} ولی جمعی به [[مخالفت]] برخاستند و بدون مطالعه و هیچگونه [[دلیل]]، گفتند این درسها را از دیگران از [[یهود]] و [[نصاری]] و کتابهای آنها فرا گرفتهای {{متن قرآن|وَلِيَقُولُوا دَرَسْتَ}} ولی جمع دیگری که [[آمادگی]] [[پذیرش]] [[حق]] را دارند، و عالم و آگاهند، به [[وسیله]] آن چهره [[حقیقت]] را میبینند و میپذیرند {{متن قرآن|وَلِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}} و این [[آیه]] به این نکته توجه میدهد که بیان [[آیات]] در قلمرو [[وحی]] و [[علم الهی]] است که [[خدا]] به [[پیامبر]] آموخته و سخن [[مخالفان]] [[دعوت]] بیپایه و اساس است و بدون مبنای [[علمی]] و [[آگاهی]] و [[تهمت]] به [[پیامبر]]{{صل}} از نظر [[فراگیری]] تعلیماتش از [[یهود]] و [[نصاری]]، مطلبی است که بارها از طرف [[مشرکان]] عنوان شد و هنوز هم [[مخالفان]] لجوج آن را تعقیب میکنند: در حالی که اصولاً در محیط [[جزیره عربستان]]، درس و [[مکتب]] و [[علمی]] نبود که [[پیامبر]]{{صل}} آن را فرا گیرد، و مسافرتهای [[پیامبر]]{{صل}} به خارج شبه جزیره به قدری کوتاه بود که جای اینگونه احتمال ندارد؛ | ||
#گروهی از [[منافقان]] نزد [[پیامبر]] آمدند و پس از بیان عذرهای گوناگون و حتی [[سوگند]] خوردن، اجازه خواستند که آنها را از شرکت در میدان “تبوک” معذور دارد، و [[پیامبر]] به این عده اجازه داد. [[خداوند]] پیامبرش را مورد [[عتاب]] قرار میدهد و میگوید: [[خداوند]] تو را بخشید، چرا به آنها اجازه دادی که از شرکت در میدان [[جهاد]] خودداری کنند {{متن قرآن|عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ}} چرا نگذاشتی آنها که راست میگویند از آنها که [[دروغ]] میگویند شناخته شوند و به ماهیت آنها پی بری {{متن قرآن|حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ}} از این [[آیه]] دو نکته استفاده میشود یک: برخورد [[پیامبر]] در [[امور اجتماعی]] و با [[مردم]] از طریق [[قلمرو علم]] عادی است و [[علم غیب]] و دانستنهای ماورایی برای [[قضاوت]] درباره موضوعات کافی نیست، بلکه باید از طریق مدارک عادی وضع آنها روشن گردد، دوم [[هدف]] تنها این نبوده که [[پیامبر]]{{صل}} بداند بلکه ممکن است [[هدف]] این بوده که همه [[مسلمانان]] [[آگاه]] شوند، هر چند روی سخن به [[پیامبر]]{{صل}} است؛ | #گروهی از [[منافقان]] نزد [[پیامبر]] آمدند و پس از بیان عذرهای گوناگون و حتی [[سوگند]] خوردن، اجازه خواستند که آنها را از شرکت در میدان “تبوک” معذور دارد، و [[پیامبر]] به این عده اجازه داد. [[خداوند]] پیامبرش را مورد [[عتاب]] قرار میدهد و میگوید: [[خداوند]] تو را بخشید، چرا به آنها اجازه دادی که از شرکت در میدان [[جهاد]] خودداری کنند {{متن قرآن|عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ}} چرا نگذاشتی آنها که راست میگویند از آنها که [[دروغ]] میگویند شناخته شوند و به ماهیت آنها پی بری {{متن قرآن|حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ}} از این [[آیه]] دو نکته استفاده میشود یک: برخورد [[پیامبر]] در [[امور اجتماعی]] و با [[مردم]] از طریق [[قلمرو علم]] عادی است و [[علم غیب]] و دانستنهای ماورایی برای [[قضاوت]] درباره موضوعات کافی نیست، بلکه باید از طریق مدارک عادی وضع آنها روشن گردد، دوم [[هدف]] تنها این نبوده که [[پیامبر]]{{صل}} بداند بلکه ممکن است [[هدف]] این بوده که همه [[مسلمانان]] [[آگاه]] شوند، هر چند روی سخن به [[پیامبر]]{{صل}} است؛ | ||
# [[خداوند]] میفرماید همانگونه که بر [[اهل کتاب]] و [[پیامبران پیشین]] [[کتاب آسمانی]] فرستادیم این [[قرآن]] را نیز بر تو نازل کردیم در حالی که مشتمل بر [[احکام]] روشن و | # [[خداوند]] میفرماید همانگونه که بر [[اهل کتاب]] و [[پیامبران پیشین]] [[کتاب آسمانی]] فرستادیم این [[قرآن]] را نیز بر تو نازل کردیم در حالی که مشتمل بر [[احکام]] روشن و آشکار است {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا}} و [[پیامبر]] دارای [[علمی]] عطا شده از جانب [[خداوند]] است {{متن قرآن|وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ...} } و موظف به عمل به آن علم و دوری از دنبالهروی و عمل به هواها و دیدگاههای منفعتطلبانه اهل کتاب دیگران و در آخر آیه خداوند خطاب به پیامبر میگوید: اگر از هوا و هوسهای آنها بعد از آنکه حقیقت بر تو آشکار شد پیروی کنی به کیفر الهی مجازات خواهی شد و هیچکس در برابر خدا قدرت حمایت از تو و نگهداریت را نخواهد داشت {{متن قرآن|وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا وَاقٍ}} گر چه احتمال [[انحراف]]، مسلماً در [[پیامبر]]{{صل}} با آن [[مقام عصمت]] و [[معرفت]] و [[آگاهی]] وجود نداشته، اما این تعبیر اولاً روشن میسازد که [[خدا]] با هیچکس [[ارتباط]] خصوصی و به اصطلاح [[خویشاوندی]] ندارد، و حتی اگر [[پیامبر]]، مقامش والا است به خاطر [[تسلیم]] و [[عبودیت]] و [[ایمان]] و [[استقامت]] او است، ثانیاً تأکیدی است برای دیگران، زیرا جایی که [[پیامبر]]{{صل}} در صورت [[انحراف]] از مسیر [[حق]] و [[گرایش]] به خط [[باطل]]، مصونیتی از مجازات [[الهی]] نداشته باشد حساب دیگران آشکار است؛ | ||
#دو نوع [[هدایت]] داریم یک: [[هدایت]] به معنای ارائه راه به [[مردم]] و [[راهنمایی]] آنان، که این کار [[پیامبران الهی]] است و از [[طریق وحی]] [[الهی]] ودانش دریافت شده از طرف [[خداوند]] انجام میشود {{متن قرآن|إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ}} دوم: [[هدایت]] به معنای رساندن افراد به سرمنزل مقصود و رهنمون کردن آنها به مطلوب، که این کار تنها توسط خداست {{متن قرآن|وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ}} و در [[قلمرو علم]] اوست و از قلمرو [[دانش]] [[پیامبر]] خارج است {{متن قرآن|وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}} این [[هدایت تکوینی]] و یا توسط [[الهام]] و فیوضات ربانی است. | #دو نوع [[هدایت]] داریم یک: [[هدایت]] به معنای ارائه راه به [[مردم]] و [[راهنمایی]] آنان، که این کار [[پیامبران الهی]] است و از [[طریق وحی]] [[الهی]] ودانش دریافت شده از طرف [[خداوند]] انجام میشود {{متن قرآن|إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ}} دوم: [[هدایت]] به معنای رساندن افراد به سرمنزل مقصود و رهنمون کردن آنها به مطلوب، که این کار تنها توسط خداست {{متن قرآن|وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ}} و در [[قلمرو علم]] اوست و از قلمرو [[دانش]] [[پیامبر]] خارج است {{متن قرآن|وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}} این [[هدایت تکوینی]] و یا توسط [[الهام]] و فیوضات ربانی است. | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
*'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است: | *'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است: | ||
# [[خداوند]] در مقابل کسانی که [[سعی]] داشتند با [[فریب]] [[پیامبر]]، بیگناهی را متهم کنند و به [[شخصیت اجتماعی]] و [[معنوی]] ایشان آسیب بزنند میفرماید: [[خدا]]، کتاب و [[حکمت]] بر تو نازل کرد {{متن قرآن|وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}} و آنچه را نمیدانستی به تو آموخت {{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}} و در پایان [[آیه]] میفرماید: “فضل [[خداوند]] بر تو بسیار بزرگ بوده است” {{متن قرآن|وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}} [[علامه طباطبایی]] مینویسد: از ظاهر این [[آیه]] بر میآید، آن چیزی که [[عصمت]] به [[وسیله]] آن تحقق مییابد و شخص [[معصوم]] به [[وسیله]] آن [[معصوم]] میشود نوعی از [[علم]] است. [[علمی]] است که نمیگذارد صاحبش [[مرتکب معصیت]] و [[خطا]] گردد. و به عبارتی دیگر [[علمی]] است که [[مانع]] از [[ضلالت]] میشود. همچنان که (در جای خود مسلم شده) که سایر [[اخلاق پسندیده]] از قبیل [[شجاعت]] و [[عفت]] و سخاء نیز هر کدامش صورتی است [[علمی]] که در نفس صاحبش [[راسخ]] شده و باعث میشود آثار آن بروز کند. و [[مانع]] میشود از اینکه صاحبش متصف به ضد آن صفات گردد. مثلاً آثار [[جبن]] و تهور و [[خمود]] و [[شره]] و [[بخل]] و [[تبذیر]] از او بروز کند<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص۱۲۴.</ref>. | # [[خداوند]] در مقابل کسانی که [[سعی]] داشتند با [[فریب]] [[پیامبر]]، بیگناهی را متهم کنند و به [[شخصیت اجتماعی]] و [[معنوی]] ایشان آسیب بزنند میفرماید: [[خدا]]، کتاب و [[حکمت]] بر تو نازل کرد {{متن قرآن|وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}} و آنچه را نمیدانستی به تو آموخت {{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}} و در پایان [[آیه]] میفرماید: “فضل [[خداوند]] بر تو بسیار بزرگ بوده است” {{متن قرآن|وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}} [[علامه طباطبایی]] مینویسد: از ظاهر این [[آیه]] بر میآید، آن چیزی که [[عصمت]] به [[وسیله]] آن تحقق مییابد و شخص [[معصوم]] به [[وسیله]] آن [[معصوم]] میشود نوعی از [[علم]] است. [[علمی]] است که نمیگذارد صاحبش [[مرتکب معصیت]] و [[خطا]] گردد. و به عبارتی دیگر [[علمی]] است که [[مانع]] از [[ضلالت]] میشود. همچنان که (در جای خود مسلم شده) که سایر [[اخلاق پسندیده]] از قبیل [[شجاعت]] و [[عفت]] و سخاء نیز هر کدامش صورتی است [[علمی]] که در نفس صاحبش [[راسخ]] شده و باعث میشود آثار آن بروز کند. و [[مانع]] میشود از اینکه صاحبش متصف به ضد آن صفات گردد. مثلاً آثار [[جبن]] و تهور و [[خمود]] و [[شره]] و [[بخل]] و [[تبذیر]] از او بروز کند<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص۱۲۴.</ref>. | ||
# [[خداوند]] درباره [[منکران]] [[وحی]] میفرماید: آنها [[خدا]] را آن چنانکه [[شایسته]] است نشناختند زیرا گفتند: [[خدا]] هیچ کتابی بر هیچ [[انسانی]] نازل نکرده است {{متن قرآن|وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ}} [[خداوند]] به پیامبرش [[دستور]] میدهد که در جواب آنها بگو: “چه کسی کتابی را که [[موسی]] آورد و [[نور]] و [[هدایت]] برای [[مردم]] بود نازل گردانید” {{متن قرآن|قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ}} “همان کتابی که آن را به صفحات پراکندهای تبدیل کردهاید، بعضی را که به سود شماست | # [[خداوند]] درباره [[منکران]] [[وحی]] میفرماید: آنها [[خدا]] را آن چنانکه [[شایسته]] است نشناختند زیرا گفتند: [[خدا]] هیچ کتابی بر هیچ [[انسانی]] نازل نکرده است {{متن قرآن|وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ}} [[خداوند]] به پیامبرش [[دستور]] میدهد که در جواب آنها بگو: “چه کسی کتابی را که [[موسی]] آورد و [[نور]] و [[هدایت]] برای [[مردم]] بود نازل گردانید” {{متن قرآن|قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ}} “همان کتابی که آن را به صفحات پراکندهای تبدیل کردهاید، بعضی را که به سود شماست آشکار میکنید و بسیاری را که به زبان خود میدانید پنهان میدارید {{متن قرآن|تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا}} و در این [[کتاب آسمانی]] مطالبی به شما [[تعلیم]] داده شده که نه شما و نه پدرانتان از آن باخبر نبودید و بدون [[تعلیم الهی]] نمیتوانستید باخبر شوید {{متن قرآن|وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ}} در پایان [[آیه]] به [[پیامبر]]{{صل}} [[دستور]] میدهد که تنها [[خدا]] را یاد کن و آنها را در [[اباطیل]] و [[لجاجت]] و بازیگری خود رها ساز” زیرا آنها جمعیتی هستند که [[کتاب الهی]] و [[آیات]] او را به [[بازی]] گرفتهاند {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ}}؛ | ||
# [[خداوند]] میگوید این چنین ما [[آیات]] و [[دلایل]] را در شکلهای گوناگون و قیافههای مختلف بیان کردیم {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ}} ولی جمعی به [[مخالفت]] برخاستند و بدون مطالعه و هیچگونه [[دلیل]]، گفتند این درسها را از دیگران از [[یهود]] و [[نصاری]] و کتابهای آنها فرا گرفتهای {{متن قرآن|وَلِيَقُولُوا دَرَسْتَ}} ولی جمع دیگری که [[آمادگی]] [[پذیرش]] [[حق]] را دارند، و عالم و آگاهند، بهوسیله آن چهره [[حقیقت]] را میبینند و میپذیرند که از طرف [[خداوند]] به [[پیامبر]] [[وحی]] گردیده است {{متن قرآن|وَلِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}؛ | # [[خداوند]] میگوید این چنین ما [[آیات]] و [[دلایل]] را در شکلهای گوناگون و قیافههای مختلف بیان کردیم {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ}} ولی جمعی به [[مخالفت]] برخاستند و بدون مطالعه و هیچگونه [[دلیل]]، گفتند این درسها را از دیگران از [[یهود]] و [[نصاری]] و کتابهای آنها فرا گرفتهای {{متن قرآن|وَلِيَقُولُوا دَرَسْتَ}} ولی جمع دیگری که [[آمادگی]] [[پذیرش]] [[حق]] را دارند، و عالم و آگاهند، بهوسیله آن چهره [[حقیقت]] را میبینند و میپذیرند که از طرف [[خداوند]] به [[پیامبر]] [[وحی]] گردیده است {{متن قرآن|وَلِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}؛ | ||
# [[خداوند]] به افترای مخالفین به [[پیامبر اسلام]]، که میگفتند [[قرآن]] [[وحی]] از طرف [[خداوند]] نیست اشاره نموده و چنین میگوید: و ما میدانیم آنها میگویند: این [[آیات]] را بشری به او [[تعلیم]] میدهد {{متن قرآن|وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ}} و [[قرآن]] با یک پاسخ محکم خط بطلان بر این ادعاهای بیپایه میکشد و میگوید: اینها توجه ندارد، [[زبان]] کسی که [[قرآن]] را به او نسبت میدهند عجمی است، در حالی که این [[قرآن]] به زبان [[عربی]] [[فصیح]] و | # [[خداوند]] به افترای مخالفین به [[پیامبر اسلام]]، که میگفتند [[قرآن]] [[وحی]] از طرف [[خداوند]] نیست اشاره نموده و چنین میگوید: و ما میدانیم آنها میگویند: این [[آیات]] را بشری به او [[تعلیم]] میدهد {{متن قرآن|وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ}} و [[قرآن]] با یک پاسخ محکم خط بطلان بر این ادعاهای بیپایه میکشد و میگوید: اینها توجه ندارد، [[زبان]] کسی که [[قرآن]] را به او نسبت میدهند عجمی است، در حالی که این [[قرآن]] به زبان [[عربی]] [[فصیح]] و آشکار نازل شده است {{متن قرآن|لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ}}؛ | ||
# [[سیر شبانه پیامبر]] که اینگونه در [[قرآن]] مطرح میشود منزّه است آن خداوندی که بندهاش را در یک [[شب]] از [[مسجد الحرام]] به [[مسجد]] اقصی - که گرداگردش را پربرکت ساختهایم - برد {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا}} این [[سیر]] شبانه [[خارقالعاده]] به خاطر آن بود که بخشی از [[آیات]] [[عظمت]] خود را به او نشان دهیم {{متن قرآن|لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا}} [[پیامبر]] گرچه [[عظمت خدا]] را شناخته بود، اما [[سیر]] در [[آسمانها]] به [[روح]] پرعظمت او در پرتو [[مشاهده]] آن [[آیات]] بیّنات [[عظمت]] بیشتری داد تا [[آمادگی]] فزونتری برای [[هدایت]] [[انسانها]] پیدا کند؛ | # [[سیر شبانه پیامبر]] که اینگونه در [[قرآن]] مطرح میشود منزّه است آن خداوندی که بندهاش را در یک [[شب]] از [[مسجد الحرام]] به [[مسجد]] اقصی - که گرداگردش را پربرکت ساختهایم - برد {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا}} این [[سیر]] شبانه [[خارقالعاده]] به خاطر آن بود که بخشی از [[آیات]] [[عظمت]] خود را به او نشان دهیم {{متن قرآن|لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا}} [[پیامبر]] گرچه [[عظمت خدا]] را شناخته بود، اما [[سیر]] در [[آسمانها]] به [[روح]] پرعظمت او در پرتو [[مشاهده]] آن [[آیات]] بیّنات [[عظمت]] بیشتری داد تا [[آمادگی]] فزونتری برای [[هدایت]] [[انسانها]] پیدا کند؛ | ||
# [[خداوند]] [[پیامبر]] را مخاطب ساخته، میفرماید: بگو: آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند یکسانند {{متن قرآن|قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ}} نه، یکسان نیستند تنها [[خردمندان]] متذکر میشوند {{متن قرآن|إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ}} یعنی از این [[تذکر]] تنها کسانی متذکر میشوند که صاحبان عقلند، و این جمله در [[مقام]] تعلیل مساوی نبودن دو [[طایفه]] است، میفرماید: اینکه گفتیم مساوی نیستند، علتش آن است که اولی به حقایق امور متذکر میشود و دومی نمیشود، پس برابر نیستند، بلکه آنها که [[علم]] دارند بر دیگران رجحان دارند؛ | # [[خداوند]] [[پیامبر]] را مخاطب ساخته، میفرماید: بگو: آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند یکسانند {{متن قرآن|قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ}} نه، یکسان نیستند تنها [[خردمندان]] متذکر میشوند {{متن قرآن|إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ}} یعنی از این [[تذکر]] تنها کسانی متذکر میشوند که صاحبان عقلند، و این جمله در [[مقام]] تعلیل مساوی نبودن دو [[طایفه]] است، میفرماید: اینکه گفتیم مساوی نیستند، علتش آن است که اولی به حقایق امور متذکر میشود و دومی نمیشود، پس برابر نیستند، بلکه آنها که [[علم]] دارند بر دیگران رجحان دارند؛ |