پرش به محتوا

قیس بن سعد بن عباده در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت'
جز (جایگزینی متن - 'قوت' به 'قوت')
جز (جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت')
خط ۱۰: خط ۱۰:
[[قیس]] فرزند [[سعد بن عباده بن دلیم|سعد بن عبادة بن دُلیم]]، [[رئیس قبیله خزرج]] و از [[انصار]] و [[مردم مدینه]] بود. کنیه‌اش ابالفضل بوده و [[ابا عبدالله]] و ابا [[عبدالملک]] نیز گفته شده و مادرش، فُکیهه، دختر [[عبید بن دلیم بن حارثه|عبید بن دُلیم بن حارثه]] است. قیس از بزرگان [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} و از مردان [[زیرک]] [[عرب]] و بخشندگان آنان بود. او فردی [[شجاع]] و [[با تدبیر]] بود و مخصوصاً در [[فنون]] [[جنگی]] مهارت خاصی داشت. قیس پس از پدرش [[رئیس]] [[قوم]] خود شد و تمام افراد [[قبیله]] [[ریاست]] او را پذیرفتند. قیس در [[زمان]] [[پیامبر]]{{صل}} رئیس شهربانی آن [[حضرت]] بود<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۲۹۰؛ اسدالغابه، [[ابن اثیر]]، ج۴، ص۱۲۴-۱۲۵؛ و نیز ر.ک: البدایه و النهایه، [[ابن کثیر]]، ج۸، ص۱۰۰ - ۹۹؛ الطبقات الکبری، [[ابن سعد]] (ترجمه: [[مهدوی]] دامغانی)، ج۶، ص۵۰۰ – ۴۹۹؛ المنتظم، [[ابن جوزی]]، ج۵، ص۳۱۶.</ref>.
[[قیس]] فرزند [[سعد بن عباده بن دلیم|سعد بن عبادة بن دُلیم]]، [[رئیس قبیله خزرج]] و از [[انصار]] و [[مردم مدینه]] بود. کنیه‌اش ابالفضل بوده و [[ابا عبدالله]] و ابا [[عبدالملک]] نیز گفته شده و مادرش، فُکیهه، دختر [[عبید بن دلیم بن حارثه|عبید بن دُلیم بن حارثه]] است. قیس از بزرگان [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} و از مردان [[زیرک]] [[عرب]] و بخشندگان آنان بود. او فردی [[شجاع]] و [[با تدبیر]] بود و مخصوصاً در [[فنون]] [[جنگی]] مهارت خاصی داشت. قیس پس از پدرش [[رئیس]] [[قوم]] خود شد و تمام افراد [[قبیله]] [[ریاست]] او را پذیرفتند. قیس در [[زمان]] [[پیامبر]]{{صل}} رئیس شهربانی آن [[حضرت]] بود<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۲۹۰؛ اسدالغابه، [[ابن اثیر]]، ج۴، ص۱۲۴-۱۲۵؛ و نیز ر.ک: البدایه و النهایه، [[ابن کثیر]]، ج۸، ص۱۰۰ - ۹۹؛ الطبقات الکبری، [[ابن سعد]] (ترجمه: [[مهدوی]] دامغانی)، ج۶، ص۵۰۰ – ۴۹۹؛ المنتظم، [[ابن جوزی]]، ج۵، ص۳۱۶.</ref>.


از افتخارات قیس این است که پدرش او را به [[خدمتگزاری]] پیامبر{{صل}} گماشت، با آنکه او پسر رئیس قبیله و [[موقعیت]] [[اجتماعی]] بالایی داشت و شاید به همین [[دلیل]] بود که [[رسول خدا]]{{صل}} توجه خاصی نسبت به او داشت. قیس می‌گوید: روزی هنگام [[تعقیب نماز]] در [[مسجد]] نشسته بودم که پیامبر{{صل}} از کنار من عبور کرد و نوک پایی به من زد و فرمود: "می‌خواهی تو را به یکی از درهای [[بهشت]] [[راهنمایی]] کنم؟" گفتم: بسیار علاقه‌مندم. فرمود: "همواره بگو {{متن حدیث|لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ }}"<ref>اسدالغابة، ابن اثیر، ج۴، ص۱۲۵.</ref>.
از افتخارات قیس این است که پدرش او را به [[خدمتگزاری]] پیامبر{{صل}} گماشت، با آنکه او پسر رئیس قبیله و موقعیت [[اجتماعی]] بالایی داشت و شاید به همین [[دلیل]] بود که [[رسول خدا]]{{صل}} توجه خاصی نسبت به او داشت. قیس می‌گوید: روزی هنگام [[تعقیب نماز]] در [[مسجد]] نشسته بودم که پیامبر{{صل}} از کنار من عبور کرد و نوک پایی به من زد و فرمود: "می‌خواهی تو را به یکی از درهای [[بهشت]] [[راهنمایی]] کنم؟" گفتم: بسیار علاقه‌مندم. فرمود: "همواره بگو {{متن حدیث|لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ }}"<ref>اسدالغابة، ابن اثیر، ج۴، ص۱۲۵.</ref>.


در [[زمان]] [[پیامبر]]{{صل}} ده نفر از [[اهل]] [[مدینه]] بسیار بلند قامت بودند و طول قامتشان به اندازه ده وجب از وجب‌های خودشان بود، یکی از این ده نفر [[قیس بن سعد]] بوده است<ref>رجال الکشی، کشی، ص۱۱۱.</ref>.<ref>ثعالبی مثل زدن به شلوارهای [[قیس]] را از جمله مثل‌های مشهور و متداول به شمار آورده و می‌گوید: [[لباس]] مردان [[تنومند]] و بلند بالا را به شلوار قیس مثال می‌زدند. [[قیصر روم]]، مردی تنومند و [[قوی]] جثه از [[رومیان]] را که از نظر بزرگی جثّه باعث شگفتی همگان بود، نزد [[معاویه]] فرستاد. معاویه دانست که برای [[خوار]] کردن او جز قیس بن سعد [[شایستگی]] ندارد و هنگامی که آن مرد رومی نزد معاویه بود، به قیس گفت: وقتی که به [[منزل]] خود رفتی، شلوار خود را برای من بفرست. قیس مقصود معاویه را فهمید، پس در همان مجلس شوار خود را بیرون آورد و به طرف آن مرد قوی هیکل رومی انداخت. آن مرد رومی در حالی که دیگران او را تماشا می‌کردند، شلوار قیس را پوشید که تا سینه‌اش رسید و [[مردم]] تعجب کردند و مرد رومی سرافکنده شد.</ref> و نیز [[نقل]] شده در [[مدینه]] چهار نفر بودند که تار موئی در صورتشان نبود، که یکی از آنها [[قیس]] بوده است. با این حال، او بسیار [[زیبا]] بود و نداشتن [[محاسن]] چیزی از زیبایی‌اش نمی‌کاست و [[انصار]] و [[مردم مدینه]] به خاطر علاقه‌ای که به قیس داشتند، می‌گفتند [[دوست]] داریم تمام اموالمان را بدهیم و برای قیس محاسنی بخریم<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۲۹۲.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[قیس بن سعد بن عباده (مقاله)|مقاله «قیس بن سعد بن عباده»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۵۲۳-۵۲۵.</ref>
در [[زمان]] [[پیامبر]]{{صل}} ده نفر از [[اهل]] [[مدینه]] بسیار بلند قامت بودند و طول قامتشان به اندازه ده وجب از وجب‌های خودشان بود، یکی از این ده نفر [[قیس بن سعد]] بوده است<ref>رجال الکشی، کشی، ص۱۱۱.</ref>.<ref>ثعالبی مثل زدن به شلوارهای [[قیس]] را از جمله مثل‌های مشهور و متداول به شمار آورده و می‌گوید: [[لباس]] مردان [[تنومند]] و بلند بالا را به شلوار قیس مثال می‌زدند. [[قیصر روم]]، مردی تنومند و [[قوی]] جثه از [[رومیان]] را که از نظر بزرگی جثّه باعث شگفتی همگان بود، نزد [[معاویه]] فرستاد. معاویه دانست که برای [[خوار]] کردن او جز قیس بن سعد [[شایستگی]] ندارد و هنگامی که آن مرد رومی نزد معاویه بود، به قیس گفت: وقتی که به [[منزل]] خود رفتی، شلوار خود را برای من بفرست. قیس مقصود معاویه را فهمید، پس در همان مجلس شوار خود را بیرون آورد و به طرف آن مرد قوی هیکل رومی انداخت. آن مرد رومی در حالی که دیگران او را تماشا می‌کردند، شلوار قیس را پوشید که تا سینه‌اش رسید و [[مردم]] تعجب کردند و مرد رومی سرافکنده شد.</ref> و نیز [[نقل]] شده در [[مدینه]] چهار نفر بودند که تار موئی در صورتشان نبود، که یکی از آنها [[قیس]] بوده است. با این حال، او بسیار [[زیبا]] بود و نداشتن [[محاسن]] چیزی از زیبایی‌اش نمی‌کاست و [[انصار]] و [[مردم مدینه]] به خاطر علاقه‌ای که به قیس داشتند، می‌گفتند [[دوست]] داریم تمام اموالمان را بدهیم و برای قیس محاسنی بخریم<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۲۹۲.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[قیس بن سعد بن عباده (مقاله)|مقاله «قیس بن سعد بن عباده»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۵۲۳-۵۲۵.</ref>
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش