پرش به محتوا

فلسفه: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۵۴۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۱
خط ۴۱: خط ۴۱:
===فلسفه [[عبادت]]===
===فلسفه [[عبادت]]===
فلسفه عبادت این است که انسان [[خدا]] را بیابد تا خودش را بیابد. فلسفه عبادت “بازیابی خود” و [[خودآگاهی]] [[واقعی]] به آن معنایی است که [[قرآن]] می‌گوید و بشر هنوز نتوانسته است [این مطلب را [[درک]] کند] مگر کسانی که از [[مکتب اسلام]] [[الهام]] گرفته‌اند<ref>انسان کامل، ص۳۴۳.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۱۸.</ref>
فلسفه عبادت این است که انسان [[خدا]] را بیابد تا خودش را بیابد. فلسفه عبادت “بازیابی خود” و [[خودآگاهی]] [[واقعی]] به آن معنایی است که [[قرآن]] می‌گوید و بشر هنوز نتوانسته است [این مطلب را [[درک]] کند] مگر کسانی که از [[مکتب اسلام]] [[الهام]] گرفته‌اند<ref>انسان کامل، ص۳۴۳.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۱۸.</ref>
===فلسفه [[علمی]] و عملی===
یک عدّه از [[دانشمندان]] جدید یکباره هر سبک و روشی را غیر از سبک و روش [[تجربی]] مردود شمردند و از این رو آن قسمت از [[علوم]] را که از دسترس تجربه خارج بود و هنوز تحت عنوان “فلسفه” باقی بود بی‌اعتبار دانستند. از نظر این دسته هر چه هست [[علم]] است، فلسفه وجود ندارد. ولی [[بدیهی]] است که [[قناعت]] کردن به فراورده‌های علوم طبعاً بسیاری از پرسش‌های [[اندیشه]] بشری را بلاجواب می‌گذارد. از این رو برخی دانشمندان به [[فکر]] تدوین و تأسیس فلسفه‌ای افتادند که از طرفی متّکی به علوم باشد و از طرف دیگر پاسخگوی آن [[سلسله]] سؤالات کلّی و عمومی باشد که [[بشر]] پاسخ آنها را از فلسفه می‌خواهد. این عدّه [[معتقد]] شدند که ممکن است از مجموع مسائلی که در علوم مختلف [[اثبات]] می‌شود یک سلسله قاعده‌های کلّی و عمومی [[استنباط]] نمود که از قلمرو هر یک از علوم، وسیع‌تر و عمومی‌تر باشد و به این ترتیب “فلسفه”‌ای به وجود آورد “علمی”، یعنی از طرفی رنگ فلسفه دارد زیرا مانند [[فلسفه الهی]] و علم اعلی کلّی و عمومی است و از طرف دیگر علمی است زیرا متکی به مسائل اثبات شده علوم است<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۳۲.</ref>.
فلسفه‌ای که فقط متّکی بر بررسی‌های جزیی و فرضیّه‌ها و آزمون‌ها باشد، فلسفه‌ای که در نهایت امر تنها و تنها از حواس مایه بگیرد را فلسفه علمی می‌گویند<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۳۲.</ref>.
پس “فلسفه علمی” یعنی فلسفه‌ای که صد در صد متکی به علوم است و در آن از مقایسه علوم با یکدیگر و پیوند مسائل آنها با مسائل دیگر و [[کشف]] نوعی رابطه و کلیّت میان [[قوانین]] و مسائل علوم با یکدیگر، یک سلسله مسائل کلی‌تر به دست می‌آید. این مسائل کلّی‌تر را به نام “فلسفه” خواندند. اگوست کنت فرانسوی و هربرت اسپنسر [[انگلیسی]] چنین روشی پیش گرفتند<ref>مجموعه آثار، ج۵، ص۱۳۷.</ref>.
فلسفه [[علمی]] یعنی [[علم]] درباره آنچه که باید بکنیم<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۶.</ref>. امروز بیان روش‌های [[علوم]] و متدهایی که در هر یک از علوم به کار برده می‌شوند به نام “فلسفه علمی” خوانده می‌شوند<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۶۱.</ref>.
“فلسفه عملی” آن است که درباره [[افعال]] [[انسان]] آن چنان که باید و [[شایسته]] است باشد بحث می‌کند<ref>مجموعه آثار، ج۵، ص۱۲۹.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۱۹.</ref>


==منابع==
==منابع==
۷۲٬۲۱۶

ویرایش