پرش به محتوا

شناخت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'صدر' به 'صدر'
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار')
جز (جایگزینی متن - 'صدر' به 'صدر')
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
*بیشتر خردورزان، حقایق اصیل را با [[عقل]] و [[وجدان]] خود می‌شناسند؛ ولی [[هوا و هوس]]، [[خودمحوری]] و مادّیات گاهی آنان را از [[حقیقت]] دور می‌کنند، از این‌رو [[تذکّر]] دائمی برای رسیدن به [[شناخت]] اصیل و [[حقیقی]] ضروری است: {{متن قرآن|وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و یادآوری کن که یادآوری مؤمنان را سودمند است» سوره ذاریات، آیه ۵۵.</ref> به نظر، تذکرهای [[قرآن کریم]]، برای بیدار کردن [[فطرت]] و [[عقل انسان]] و بصیرت‌افزایی و رسیدن به [[یقین]]<ref>روح البیان، ج۹، ص۱۷۵؛ روح المعانی، ج۱۴، ص۲۰؛ الفواتح الالهیه، ج۲، ص۳۵۶.</ref> و [[شناخت]] امور حقیقی‌اند؛ از جمله [[تذکّر]] مهم به اینکه از [[شیطان]] [[پیروی]] نکنند: {{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش  نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟» سوره یس، آیه ۶۰.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
*بیشتر خردورزان، حقایق اصیل را با [[عقل]] و [[وجدان]] خود می‌شناسند؛ ولی [[هوا و هوس]]، [[خودمحوری]] و مادّیات گاهی آنان را از [[حقیقت]] دور می‌کنند، از این‌رو [[تذکّر]] دائمی برای رسیدن به [[شناخت]] اصیل و [[حقیقی]] ضروری است: {{متن قرآن|وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و یادآوری کن که یادآوری مؤمنان را سودمند است» سوره ذاریات، آیه ۵۵.</ref> به نظر، تذکرهای [[قرآن کریم]]، برای بیدار کردن [[فطرت]] و [[عقل انسان]] و بصیرت‌افزایی و رسیدن به [[یقین]]<ref>روح البیان، ج۹، ص۱۷۵؛ روح المعانی، ج۱۴، ص۲۰؛ الفواتح الالهیه، ج۲، ص۳۵۶.</ref> و [[شناخت]] امور حقیقی‌اند؛ از جمله [[تذکّر]] مهم به اینکه از [[شیطان]] [[پیروی]] نکنند: {{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش  نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟» سوره یس، آیه ۶۰.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
====[[قلب]]====
====[[قلب]]====
*[[قرآن کریم]] با سه واژه "[[قلب]]"، "[[صدر]]" و "فؤاد"، [[قلب]] را به مثابه یکی از [[ابزارهای شناخت]] می‌شناساند. در هیچ آیه‌ای مقصود از [[قلب]]، عضو صنوبری شکل [[بدن]] نیست. در وجود [[انسان]] جز [[عقل]] و [[حس]]، مرکز دیگری هست که عمق [[جان]] و [[روح]] اوست و [[قرآن]] از آن به "[[قلب]]" تعبیر کرده است<ref>شناخت در قرآن، مطهری، ص۷۲ - ۷۳.</ref>. [[قلب]]، مصدر و منبع اصلی همه شعورها و شناخت‌ها و آگاهی‌ها و [[احساسات]] [[انسان]]<ref>مبانی شناخت، ص۲۲۲.</ref> و منشأ [[تعقل]] و [[شناخت]] است: {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ}}<ref>«آیا در زمین نگشته‌اند تا آنان را دل‌هایی باشد که بدان دریابند یا گوش‌هایی که بدان بشنوند؟ زیرا (تنها) چشم‌ها نابینا نمی‌شوند بلکه آن دل‌ها که درون سینه‌ها جا دارند (نیز) نابینا می‌گردند» سوره حج، آیه ۴۶.</ref><ref>التفسیر الکبیر، ج۲۳، ص۲۳۴.</ref>و از این‌رو واژگان "[[قلب]]" و "فؤاد" در برخی [[آیات]] به معنای عقل‌اند <ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۳۰۰؛ تفسیر سمرقندی، ج۳، ص۳۳۹؛ البحر المحیط، ج۱، ص۷۶.</ref>؛ مانند {{متن قرآن|إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ}}<ref>«بی‌گمان در این، یادکردی  است برای آنکه دلی دارد یا (به سخن) گوش می‌سپارد در حالی که خود گواه است» سوره ق، آیه ۳۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ}}<ref>«و اوست که برای شما گوش و دیدگان و دل‌ها را پدید آورد (اما) اندک سپاس می‌نهید» سوره مؤمنون، آیه ۷۸.</ref> در روایتی از [[امام کاظم]]{{ع}} واژه [[قلب]] در این [[آیه]] به [[عقل]] [[تفسیر]] شده است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۶.</ref>. قلب‌ها از نگاه [[قرآن]] دو دسته‌اند:
*[[قرآن کریم]] با سه واژه "[[قلب]]"، "صدر" و "فؤاد"، [[قلب]] را به مثابه یکی از [[ابزارهای شناخت]] می‌شناساند. در هیچ آیه‌ای مقصود از [[قلب]]، عضو صنوبری شکل [[بدن]] نیست. در وجود [[انسان]] جز [[عقل]] و [[حس]]، مرکز دیگری هست که عمق [[جان]] و [[روح]] اوست و [[قرآن]] از آن به "[[قلب]]" تعبیر کرده است<ref>شناخت در قرآن، مطهری، ص۷۲ - ۷۳.</ref>. [[قلب]]، مصدر و منبع اصلی همه شعورها و شناخت‌ها و آگاهی‌ها و [[احساسات]] [[انسان]]<ref>مبانی شناخت، ص۲۲۲.</ref> و منشأ [[تعقل]] و [[شناخت]] است: {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ}}<ref>«آیا در زمین نگشته‌اند تا آنان را دل‌هایی باشد که بدان دریابند یا گوش‌هایی که بدان بشنوند؟ زیرا (تنها) چشم‌ها نابینا نمی‌شوند بلکه آن دل‌ها که درون سینه‌ها جا دارند (نیز) نابینا می‌گردند» سوره حج، آیه ۴۶.</ref><ref>التفسیر الکبیر، ج۲۳، ص۲۳۴.</ref>و از این‌رو واژگان "[[قلب]]" و "فؤاد" در برخی [[آیات]] به معنای عقل‌اند <ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۳۰۰؛ تفسیر سمرقندی، ج۳، ص۳۳۹؛ البحر المحیط، ج۱، ص۷۶.</ref>؛ مانند {{متن قرآن|إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ}}<ref>«بی‌گمان در این، یادکردی  است برای آنکه دلی دارد یا (به سخن) گوش می‌سپارد در حالی که خود گواه است» سوره ق، آیه ۳۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ}}<ref>«و اوست که برای شما گوش و دیدگان و دل‌ها را پدید آورد (اما) اندک سپاس می‌نهید» سوره مؤمنون، آیه ۷۸.</ref> در روایتی از [[امام کاظم]]{{ع}} واژه [[قلب]] در این [[آیه]] به [[عقل]] [[تفسیر]] شده است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۶.</ref>. قلب‌ها از نگاه [[قرآن]] دو دسته‌اند:
#[[قلب]] با بصیرت که [[جایگاه]] [[الهامات]] و [[وحی الهی]] است: {{متن قرآن|قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا می‌خوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است؛ و پاکاکه خداوند است و من از مشرکان نیستم» سوره یوسف، آیه ۱۰۸.</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بی‌گمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را  پیش از آن بوده است راست می‌شمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است» سوره بقره، آیه ۹۷.</ref> [[بصیرت]]، [[نور]] [[قلب]] و ابزار [[تأمل]] و [[تفکر]] است<ref>الکشاف، ج۲، ص۵۴ - ۵۵.</ref> و [[عارفان]] از آن به "قوّه عاقله" یا "قوّه قدسیه" و از [[نور]] [[بصیرت]] به "[[نور]] [[اللّه]]"، "[[نور]] [[حق]]" و "[[نور]] [[کشف]]" تعبیر کرده‌اند<ref> تفسیر صدرالمتألهین، ج ۲، ص ۳۳۲؛ فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ص ۱۹۶.</ref>. ویژگی این [[قلب]]، قابلیت [[ادراک شهودی]] است: {{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى}}<ref>«دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت،» سوره نجم، آیه ۱۱.</ref> واژه "[[رؤیت]]" در [[آیه]] بر کمال روشنی دریافت و [[ادراک شهودی]] از سوی [[پیامبر]]{{صل}}دلالت دارد <ref> المیزان، ج۱۹، ص۲۹ - ۳۰.</ref>. این [[بصیرت]] [[قلبی]]، همان [[بینایی]] است که هر کس به خویشتن خود دارد: {{متن قرآن|بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ}}<ref>«آری، (آن روز) آدمی بر خویشتن گواهی بیناست» سوره قیامه، آیه ۱۴.</ref> این حالت، نزدیک‌ترین واقعیت برای [[انسان]] است. هیچ بخشی از زوایای وجود و [[زندگی]] [[انسان]] از او پنهان نیست، بلکه به همه آنها [[شناخت]] کافی دارد<ref>من وحی القرآن، ج۲۳، ص۲۴۲.</ref>. [[آدمی]] با [[بصیرت]] [[قلبی]] [[ادراک]] می‌کند که چگونه شخصیتی دارد و چه ویژگی‌هایی در درون دارد؛ [[عادل]] است یا [[ستمگر]] و به خوبی [[گرایش]] دارد یا به [[بدی]]. این [[بینایی]] و [[آگاهی]] به خود، چنانچه [[رشد]] کند، به [[بینایی]] و [[بصیرت]] به همه پدیده‌های هستی می‌انجامد<ref>نک: شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۴۹۲ - ۴۹۳.</ref>. [[قرآن کریم]] از [[بصیرت]] به "[[بصر]]" یاد کرده تا کنایه از روشنی و بروز حقیقتی باشد که گویا وجود خارجی دارد و با چشم ظاهری آن را می‌توان دید<ref>نک: المیزان، ج۳، ص۹۵.</ref>. در مقابل [[بصیرت]]، کوردلی است: {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ}}<ref>«آیا در زمین نگشته‌اند تا آنان را دل‌هایی باشد که بدان دریابند یا گوش‌هایی که بدان بشنوند؟ زیرا (تنها) چشم‌ها نابینا نمی‌شوند بلکه آن دل‌ها که درون سینه‌ها جا دارند (نیز) نابینا می‌گردند» سوره حج، آیه ۴۶.</ref>. [[خداوند]] در این [[قلب]] [[نور هدایت]] و [[شناخت]] را می‌تاباند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و راه‌های خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند می‌نماییم و بی‌گمان خداوند با نیکوکاران است» سوره عنکبوت، آیه ۶۹.</ref> و آن را به نیرویی مجهز می‌کند که خوب و بد و [[حق و باطل]] را از یکدیگر بازشناسد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد  و از گناهانتان چشم می‌پوشد و شما را می‌آمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره انفال، آیه ۲۹.</ref> "[[هدایت]]" در [[آیه]] نخست و "فرقان" در [[آیه]] دوم به معنای [[معرفت]] <ref>شناخت در قرآن، مطهری، ص۷۳.</ref> و [[خروج]] از [[شبهات]] و جداسازی میان [[حق و باطل]] است<ref>تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۱۷؛ المیزان، ج۳، ص۹؛ من هدی القرآن، ج۴، ص۴۵.</ref>.
#[[قلب]] با بصیرت که [[جایگاه]] [[الهامات]] و [[وحی الهی]] است: {{متن قرآن|قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا می‌خوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است؛ و پاکاکه خداوند است و من از مشرکان نیستم» سوره یوسف، آیه ۱۰۸.</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بی‌گمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را  پیش از آن بوده است راست می‌شمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است» سوره بقره، آیه ۹۷.</ref> [[بصیرت]]، [[نور]] [[قلب]] و ابزار [[تأمل]] و [[تفکر]] است<ref>الکشاف، ج۲، ص۵۴ - ۵۵.</ref> و [[عارفان]] از آن به "قوّه عاقله" یا "قوّه قدسیه" و از [[نور]] [[بصیرت]] به "[[نور]] [[اللّه]]"، "[[نور]] [[حق]]" و "[[نور]] [[کشف]]" تعبیر کرده‌اند<ref> تفسیر صدرالمتألهین، ج ۲، ص ۳۳۲؛ فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ص ۱۹۶.</ref>. ویژگی این [[قلب]]، قابلیت [[ادراک شهودی]] است: {{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى}}<ref>«دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت،» سوره نجم، آیه ۱۱.</ref> واژه "[[رؤیت]]" در [[آیه]] بر کمال روشنی دریافت و [[ادراک شهودی]] از سوی [[پیامبر]]{{صل}}دلالت دارد <ref> المیزان، ج۱۹، ص۲۹ - ۳۰.</ref>. این [[بصیرت]] [[قلبی]]، همان [[بینایی]] است که هر کس به خویشتن خود دارد: {{متن قرآن|بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ}}<ref>«آری، (آن روز) آدمی بر خویشتن گواهی بیناست» سوره قیامه، آیه ۱۴.</ref> این حالت، نزدیک‌ترین واقعیت برای [[انسان]] است. هیچ بخشی از زوایای وجود و [[زندگی]] [[انسان]] از او پنهان نیست، بلکه به همه آنها [[شناخت]] کافی دارد<ref>من وحی القرآن، ج۲۳، ص۲۴۲.</ref>. [[آدمی]] با [[بصیرت]] [[قلبی]] [[ادراک]] می‌کند که چگونه شخصیتی دارد و چه ویژگی‌هایی در درون دارد؛ [[عادل]] است یا [[ستمگر]] و به خوبی [[گرایش]] دارد یا به [[بدی]]. این [[بینایی]] و [[آگاهی]] به خود، چنانچه [[رشد]] کند، به [[بینایی]] و [[بصیرت]] به همه پدیده‌های هستی می‌انجامد<ref>نک: شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۴۹۲ - ۴۹۳.</ref>. [[قرآن کریم]] از [[بصیرت]] به "[[بصر]]" یاد کرده تا کنایه از روشنی و بروز حقیقتی باشد که گویا وجود خارجی دارد و با چشم ظاهری آن را می‌توان دید<ref>نک: المیزان، ج۳، ص۹۵.</ref>. در مقابل [[بصیرت]]، کوردلی است: {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ}}<ref>«آیا در زمین نگشته‌اند تا آنان را دل‌هایی باشد که بدان دریابند یا گوش‌هایی که بدان بشنوند؟ زیرا (تنها) چشم‌ها نابینا نمی‌شوند بلکه آن دل‌ها که درون سینه‌ها جا دارند (نیز) نابینا می‌گردند» سوره حج، آیه ۴۶.</ref>. [[خداوند]] در این [[قلب]] [[نور هدایت]] و [[شناخت]] را می‌تاباند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و راه‌های خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند می‌نماییم و بی‌گمان خداوند با نیکوکاران است» سوره عنکبوت، آیه ۶۹.</ref> و آن را به نیرویی مجهز می‌کند که خوب و بد و [[حق و باطل]] را از یکدیگر بازشناسد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد  و از گناهانتان چشم می‌پوشد و شما را می‌آمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره انفال، آیه ۲۹.</ref> "[[هدایت]]" در [[آیه]] نخست و "فرقان" در [[آیه]] دوم به معنای [[معرفت]] <ref>شناخت در قرآن، مطهری، ص۷۳.</ref> و [[خروج]] از [[شبهات]] و جداسازی میان [[حق و باطل]] است<ref>تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۱۷؛ المیزان، ج۳، ص۹؛ من هدی القرآن، ج۴، ص۴۵.</ref>.
#[[قلبی]] که به آسیب‌ها [[مبتلا]] و [[بیمار]] است: {{متن قرآن|فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ}}<ref>«به دل بیماری‌یی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود ؛ و برای دروغی که می‌گفتند عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۰.</ref><ref>مفردات، ص۳۸۷، «زیغ».</ref> به گفته برخی، مقصود از [[بیماری قلب]]، [[شک و تردید]] و [[کفر]] و [[نفاق]] <ref>جوامع الجامع، ج۱، ص۲۰؛ الجدید، ج۱، ص۳۸؛ مجمع البیان، ج۱، ص۲۷۹.</ref> و [[خروج]] از [[اعتدال]] است که این امور [[انسان]] را از [[شناخت]] حقایق بازمی‌دارند.
#[[قلبی]] که به آسیب‌ها [[مبتلا]] و [[بیمار]] است: {{متن قرآن|فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ}}<ref>«به دل بیماری‌یی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود ؛ و برای دروغی که می‌گفتند عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۰.</ref><ref>مفردات، ص۳۸۷، «زیغ».</ref> به گفته برخی، مقصود از [[بیماری قلب]]، [[شک و تردید]] و [[کفر]] و [[نفاق]] <ref>جوامع الجامع، ج۱، ص۲۰؛ الجدید، ج۱، ص۳۸؛ مجمع البیان، ج۱، ص۲۷۹.</ref> و [[خروج]] از [[اعتدال]] است که این امور [[انسان]] را از [[شناخت]] حقایق بازمی‌دارند.
۲۱۸٬۲۱۵

ویرایش