پرش به محتوا

علم: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۱
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:
منطقیین و [[فلاسفه]] بعد از [[تحقیق]] و جستجوی بسیار به این نتیجه رسیده‌اند که هیچ علمی خالی از موضوع نیست و آن چیزی که مسائل هر علمی را به صورت افراد یک [[خانواده]] در می‌آورد و همان “موضوع” آن علم است و آن چیزی هم که منشأ قرابت‌های فامیلی و [[نژادی]] [[علوم]] است همانا قرابت‌هایی است که بین موضوعات علوم برقرار است و اگر برای همه علوم جدّ اعلایی قایل شویم همانا آن جدّ اعلا نیز مربوط به موضوعات علوم است<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۴۷۰.</ref>.
منطقیین و [[فلاسفه]] بعد از [[تحقیق]] و جستجوی بسیار به این نتیجه رسیده‌اند که هیچ علمی خالی از موضوع نیست و آن چیزی که مسائل هر علمی را به صورت افراد یک [[خانواده]] در می‌آورد و همان “موضوع” آن علم است و آن چیزی هم که منشأ قرابت‌های فامیلی و [[نژادی]] [[علوم]] است همانا قرابت‌هایی است که بین موضوعات علوم برقرار است و اگر برای همه علوم جدّ اعلایی قایل شویم همانا آن جدّ اعلا نیز مربوط به موضوعات علوم است<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۴۷۰.</ref>.
پس موضوع هر علمی عبارت است از آن چیزی که در آن علم از احوال و عوارض او [[گفتگو]] می‌شود و قضایای مربوط به او حل می‌شود. [[تدبیر]] و تدقیق در مسائل هر علمی و تجزیه مسائل آن روشن می‌کند که همه آن مسائل [[بیان احکام]] و آثار و عوارض و حالات یک شیء بخصوص است و همان شیء بخصوص است که همه آن مسائل را به صورت افراد یک خانواده درآورده است و ما آن را موضوع آن علم می‌نامیم<ref>مجموعه آثار، ج۵، ص۴۸.</ref>.
پس موضوع هر علمی عبارت است از آن چیزی که در آن علم از احوال و عوارض او [[گفتگو]] می‌شود و قضایای مربوط به او حل می‌شود. [[تدبیر]] و تدقیق در مسائل هر علمی و تجزیه مسائل آن روشن می‌کند که همه آن مسائل [[بیان احکام]] و آثار و عوارض و حالات یک شیء بخصوص است و همان شیء بخصوص است که همه آن مسائل را به صورت افراد یک خانواده درآورده است و ما آن را موضوع آن علم می‌نامیم<ref>مجموعه آثار، ج۵، ص۴۸.</ref>.
به عبارت دیگر موضوع هر علم و فنی [[نماینده]] [[استقلال]] و [[تعیین]] کننده روش و اسلوب تحقیق و منشأ اختصاص اصول متعارفه و مبانی اولیه آن علم به آن علم است<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۲۷۹.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۷۳.</ref>
به عبارت دیگر موضوع هر علم و فنی [[نماینده]] [[استقلال]] و [[تعیین]] کننده روش و اسلوب تحقیق و منشأ اختصاص اصول متعارفه و مبانی اولیه آن علم به آن علم است<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۲۷۹.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۷۳.</ref>


===علم===
===علم===
خط ۱۵۵: خط ۱۵۵:


===علم از نظر [[بوعلی]]===
===علم از نظر [[بوعلی]]===
بوعلی در “اشارات” در بعضی کلماتش و در “شفا” در بعضی جاها تصریح می‌کند که علم و [[ادراک]] عبارت است از [[تمثیل]] [[حقیقت]] شیء در نزد [[عقل]]<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۲۷۲.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۷۴.</ref>
بوعلی در “اشارات” در بعضی کلماتش و در “شفا” در بعضی جاها تصریح می‌کند که علم و [[ادراک]] عبارت است از [[تمثیل]] [[حقیقت]] شیء در نزد [[عقل]]<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۲۷۲.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۷۴.</ref>


===علم از نظر [[حکما]]===
===علم از نظر [[حکما]]===
علم عبارت است از حضور ماهیت معلوم در نزد عالم<ref>مقالات فلسفی، ج۳، ص۱۴۸.</ref>. در [[قرن ششم]] برای اولین بار این [[فکر]] مطرح شد که مقصود حکما از اینکه علم عبارت است از [[تمثل]] صورت معلوم در [[ذهن]]، این نیست که واقعاً ماهیت معلوم در ذهن وجود پیدا می‌کند. بلکه مقصود این است که شبحی از معلوم نظیر سایه‌ای که از شخص در [[آفتاب]] پیدا می‌شود و یا عکسی که از وی در آب می‌افتد، در ذهن وجود پیدا می‌کند<ref>مقالات فلسفی، ج۳، ص۶۰.</ref>.
علم عبارت است از حضور ماهیت معلوم در نزد عالم<ref>مقالات فلسفی، ج۳، ص۱۴۸.</ref>. در [[قرن ششم]] برای اولین بار این [[فکر]] مطرح شد که مقصود حکما از اینکه علم عبارت است از [[تمثل]] صورت معلوم در [[ذهن]]، این نیست که واقعاً ماهیت معلوم در ذهن وجود پیدا می‌کند. بلکه مقصود این است که شبحی از معلوم نظیر سایه‌ای که از شخص در [[آفتاب]] پیدا می‌شود و یا عکسی که از وی در آب می‌افتد، در ذهن وجود پیدا می‌کند<ref>مقالات فلسفی، ج۳، ص۶۰.</ref>.
حکما از قدیم علم را صورت حاصله از ماهیت شیء در نزد عقل می‌دانسته‌اند<ref>مقالات فلسفی، ج۳، ص۱۸۱.</ref>. به عبارت دیگر علم و ادراک عبارت است از نوعی وجود برای ادراک شده در ادراک ک<ref>مجموعه آثار، ج۵، ص۱۶۴.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۷۴.</ref>
حکما از قدیم علم را صورت حاصله از ماهیت شیء در نزد عقل می‌دانسته‌اند<ref>مقالات فلسفی، ج۳، ص۱۸۱.</ref>. به عبارت دیگر علم و ادراک عبارت است از نوعی وجود برای ادراک شده در ادراک ک<ref>مجموعه آثار، ج۵، ص۱۶۴.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۷۴.</ref>


===علم از نظر [[فارابی]]===
===علم از نظر [[فارابی]]===
علم عبارت است از تجرید صورت شیء در نزد عقل<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۲۷۲.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۷۵.</ref>
علم عبارت است از تجرید صورت شیء در نزد عقل<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۲۷۲.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۷۵.</ref>


===علم از نظر فخرالدین [[رازی]]===
===علم از نظر فخرالدین [[رازی]]===
خط ۱۶۸: خط ۱۶۸:


===علم از نظر [[فلاسفه]]===
===علم از نظر [[فلاسفه]]===
فلاسفه که اکثراً تعبیرشان این بوده است که علم عبارت است از صورت شیء معلوم در [[ذهن]] یا حصول صورت شیء معلوم در ذهن<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۲۸۱.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۷۵.</ref>
فلاسفه که اکثراً تعبیرشان این بوده است که علم عبارت است از صورت شیء معلوم در [[ذهن]] یا حصول صورت شیء معلوم در ذهن<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۲۸۱.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۷۵.</ref>


===علم از نظر [[قرآن]]===
===علم از نظر [[قرآن]]===
قرآن علم را [[نور]] و [[جهل]] را [[ظلمت]] می‌داند<ref>بیست گفتار، ص۲۶۱.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۷۵.</ref>
قرآن علم را [[نور]] و [[جهل]] را [[ظلمت]] می‌داند<ref>بیست گفتار، ص۲۶۱.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۷۵.</ref>


===علم از نظر متقدمین [[حکمای اسلامی]]===
===علم از نظر متقدمین [[حکمای اسلامی]]===
علم عبارت است از وجود تجرید شده ماهیت معلوم در نفس عالم<ref>مقالات فلسفی، ج۳، ص۱۵۱.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۷۵.</ref>
علم عبارت است از وجود تجرید شده ماهیت معلوم در نفس عالم<ref>مقالات فلسفی، ج۳، ص۱۵۱.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۷۵.</ref>


===علم اعلی ([[فلسفه]] اُولی)===
===علم اعلی ([[فلسفه]] اُولی)===
۱. امور عامّه ۲. [[الهیات]] بالمعنی الأخص یا “فن مفارقات” که شامل مباحث مربوط به [[خدا]] و [[عوالم]] ماوراء الطبیعی است. و البته الهیات بالمعنی الاعم که مشتمل بر مجموع این دو قسمت است، “علم اعلی” و “علم مابعدالطبیعه” و “فلسفه اولی” نیز نامیده می‌شود<ref>مجموعه آثار، ج۵، ص۴۶۸.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۷۵.</ref>
۱. امور عامّه ۲. [[الهیات]] بالمعنی الأخص یا “فن مفارقات” که شامل مباحث مربوط به [[خدا]] و [[عوالم]] ماوراء الطبیعی است. و البته الهیات بالمعنی الاعم که مشتمل بر مجموع این دو قسمت است، “علم اعلی” و “علم مابعدالطبیعه” و “فلسفه اولی” نیز نامیده می‌شود<ref>مجموعه آثار، ج۵، ص۴۶۸.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۷۵.</ref>


===[[علم افاضی]]===
===[[علم افاضی]]===
یعنی [[علمی]] که از درون می‌جوشد<ref>انسان کامل، ص۱۷۹.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۷۶.</ref>
یعنی [[علمی]] که از درون می‌جوشد<ref>انسان کامل، ص۱۷۹.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۷۶.</ref>


===علم [[اقتصاد]]===
===علم [[اقتصاد]]===
از لحاظ [[روابط]] اعتباری، علم اقتصاد علم به روابط است آنچنان که باید باشد<ref>نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص۳۷.</ref>. مقصود از علم اقتصاد، [[علم به قوانین طبیعی]] خارج از [[اختیار]] [[بشر]] در روابط تولیدی است<ref>منبع قبلی، ص۴۰.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۷۶.</ref>
از لحاظ [[روابط]] اعتباری، علم اقتصاد علم به روابط است آنچنان که باید باشد<ref>نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص۳۷.</ref>. مقصود از علم اقتصاد، [[علم به قوانین طبیعی]] خارج از [[اختیار]] [[بشر]] در روابط تولیدی است<ref>منبع قبلی، ص۴۰.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۷۶.</ref>


===[[علم الهی]]===
===[[علم الهی]]===
علم الهی علمی است که از اسباب و مبادی اولی وجودات طبیعی و [[تعلیمی]](ریاضی) و متعلقات آنها و از اولین سبب و نخستین مبدأ یعنی [[خدای متعال]] [[گفتگو]] می‌کند<ref>مقالات فلسفی (۲)، ص۱۷۸.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۷۶.</ref>
علم الهی علمی است که از اسباب و مبادی اولی وجودات طبیعی و [[تعلیمی]](ریاضی) و متعلقات آنها و از اولین سبب و نخستین مبدأ یعنی [[خدای متعال]] [[گفتگو]] می‌کند<ref>مقالات فلسفی (۲)، ص۱۷۸.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۷۶.</ref>


===علم الحیات===
===علم الحیات===
علم الحیات عبارت است از مطلق علم [[شناخت]] موجودات زنده که به دو بخش گیاه‌شناسی و حیوان‌شناسی منقسم می‌شود<ref>منبع قبلی، ص۴۶۸.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۷۶.</ref>
علم الحیات عبارت است از مطلق علم [[شناخت]] موجودات زنده که به دو بخش گیاه‌شناسی و حیوان‌شناسی منقسم می‌شود<ref>منبع قبلی، ص۴۶۸.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۷۶.</ref>


===علم بسیط===
===علم بسیط===
خط ۲۰۱: خط ۲۰۱:


===علم [[تصوری]]===
===علم [[تصوری]]===
علم تصوری همان است که [[تصور]] کرده‌اید و در [[ذهن]] شما هست<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۲۰.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۷۸.</ref>
علم تصوری همان است که [[تصور]] کرده‌اید و در [[ذهن]] شما هست<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۲۰.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۷۸.</ref>


===[[علم تفسیر]]===
===[[علم تفسیر]]===
علم تفسیر مربوط به مفاهیم و معانی [[کلام الله مجید]] است<ref>خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۵۰.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۷۸.</ref>
علم تفسیر مربوط به مفاهیم و معانی [[کلام الله مجید]] است<ref>خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۵۰.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۷۸.</ref>


===[[علم حصولی]]===
===[[علم حصولی]]===
خط ۲۲۰: خط ۲۲۰:


===علم حیل===
===علم حیل===
“علم حیل” همان علم مکانیک است، یعنی همان کاری که با [[تدابیر]] مکانیکی اجسام سنگین را جابه جا می‌کنند و چون نوعی تدابیر بود آن را “علم حیل” می‌گفتند. همه اینها را چون با ریاضیات مربوط می‌شود یعنی با حساب ریاضیات کار می‌کنند ذکر می‌کند<ref>مجموعه آثار، ج۸، ص۲۲۱.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۸۰.</ref>
“علم حیل” همان علم مکانیک است، یعنی همان کاری که با [[تدابیر]] مکانیکی اجسام سنگین را جابه جا می‌کنند و چون نوعی تدابیر بود آن را “علم حیل” می‌گفتند. همه اینها را چون با ریاضیات مربوط می‌شود یعنی با حساب ریاضیات کار می‌کنند ذکر می‌کند<ref>مجموعه آثار، ج۸، ص۲۲۱.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۸۰.</ref>


===[[علم رجال]]===
===[[علم رجال]]===
“علم رجال”، یعنی علم [[تحقیق]] در احوال کسانی که [[راویان]] این [[احادیث]] می‌باشند که آیا قابل [[اعتماد]] می‌باشند و یا نمی‌باشند<ref>حکمت‌ها و اندرزها، ص۵۶.</ref>. به عبارت دیگر علم رجال یعنی [[معرفت]] به احوال روات احادیث<ref>تکامل اجتماعی انسان.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۸۰.</ref>
“علم رجال”، یعنی علم [[تحقیق]] در احوال کسانی که [[راویان]] این [[احادیث]] می‌باشند که آیا قابل [[اعتماد]] می‌باشند و یا نمی‌باشند<ref>حکمت‌ها و اندرزها، ص۵۶.</ref>. به عبارت دیگر علم رجال یعنی [[معرفت]] به احوال روات احادیث<ref>تکامل اجتماعی انسان.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۸۰.</ref>


===علم شیمی===
===علم شیمی===
خط ۲۲۹: خط ۲۲۹:


===علم [[علل]]===
===علم [[علل]]===
مطابق آنچه [[تاریخ]] [[فلسفه]] نشان می‌دهد در دوره‌های بسیار قدیم که فلسفه [[دوران کودکی]] خود را طی می‌کرده و با سایر رشته‌های [[علمی]] آمیخته بوده، آن را به نام “علم علل” می‌خوانده‌اند و در دوره‌های نسبتاً نزدیک به ما نیز که فلسفه رسماً از سایر رشته‌ها جدا شد و [[دانشمندان]] در تمام فرق و تمیز فلسفه از سایر رشته‌ها برآمدند احیاناً می‌بینیم که فلسفه را به عنوان “علم علل اولیه” تعریف کرده‌اند. ما هر چند این تعریف را از لحاظ فنی صحیح ندانیم ولی تردیدی نداریم که بزرگ‌ترین انتظاری که [[بشر]] از فلسفه دارد این است که او را به علل اولیه دستگاه هستی آشنا نماید و رمز اوّلی [[جهان]] را بر وی مکشوف سازد<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۶۴۶.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۸۰.</ref>
مطابق آنچه [[تاریخ]] [[فلسفه]] نشان می‌دهد در دوره‌های بسیار قدیم که فلسفه [[دوران کودکی]] خود را طی می‌کرده و با سایر رشته‌های [[علمی]] آمیخته بوده، آن را به نام “علم علل” می‌خوانده‌اند و در دوره‌های نسبتاً نزدیک به ما نیز که فلسفه رسماً از سایر رشته‌ها جدا شد و [[دانشمندان]] در تمام فرق و تمیز فلسفه از سایر رشته‌ها برآمدند احیاناً می‌بینیم که فلسفه را به عنوان “علم علل اولیه” تعریف کرده‌اند. ما هر چند این تعریف را از لحاظ فنی صحیح ندانیم ولی تردیدی نداریم که بزرگ‌ترین انتظاری که [[بشر]] از فلسفه دارد این است که او را به علل اولیه دستگاه هستی آشنا نماید و رمز اوّلی [[جهان]] را بر وی مکشوف سازد<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۶۴۶.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۸۰.</ref>


===علم [[فقه]]===
===علم [[فقه]]===
علم فقه یک علم نظری است، برخلاف [[حدیث]] که صرفاً [[نقلی]] و حفظی است. فقه به معنی فن [[استنباط]] و استخراج و [[تطبیق]] اصول و کلیات بر جزئیات. از صدر اول هم در میان [[شیعه]] وجود داشته و هم در میان [[اهل سنت]]، با [[اختلافات]] اساسی که از نظر منابع فقه و [[اعتماد]] یا عدم اعتماد به [[رأی]] و [[قیاس]] میان این دو [[فرقه]] [[اسلامی]] وجود داشته است<ref>خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۷۷.</ref>. چیزهایی که مربوط است به عمل و کار [[انسان]] “فقه” نام گرفته است<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۵۸.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۸۰.</ref>
علم فقه یک علم نظری است، برخلاف [[حدیث]] که صرفاً [[نقلی]] و حفظی است. فقه به معنی فن [[استنباط]] و استخراج و [[تطبیق]] اصول و کلیات بر جزئیات. از صدر اول هم در میان [[شیعه]] وجود داشته و هم در میان [[اهل سنت]]، با [[اختلافات]] اساسی که از نظر منابع فقه و [[اعتماد]] یا عدم اعتماد به [[رأی]] و [[قیاس]] میان این دو [[فرقه]] [[اسلامی]] وجود داشته است<ref>خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۷۷.</ref>. چیزهایی که مربوط است به عمل و کار [[انسان]] “فقه” نام گرفته است<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۵۸.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۸۰.</ref>


===علم قرائت===
===علم قرائت===
علم قرائت مربوط به لفظ [[قرآن]] است که چگونه خوانده شود. در علم قرائت، اصول و [[قواعد]] [[وقف]]، وصل، مد، تشدید، ادغام و غیره بیان می‌شود، به علاوه بعضی از کلمات [[قرآن کریم]] که به شکل‌های مختلف قرائت شده است، شکل‌های مختلف قرائت آنها بیان می‌شود<ref>خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۵۰.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۸۱.</ref>
علم قرائت مربوط به لفظ [[قرآن]] است که چگونه خوانده شود. در علم قرائت، اصول و [[قواعد]] [[وقف]]، وصل، مد، تشدید، ادغام و غیره بیان می‌شود، به علاوه بعضی از کلمات [[قرآن کریم]] که به شکل‌های مختلف قرائت شده است، شکل‌های مختلف قرائت آنها بیان می‌شود<ref>خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۵۰.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۸۱.</ref>


===[[علم کلام]]===
===[[علم کلام]]===
خط ۲۴۲: خط ۲۴۲:


===[[علم مطبوع]]===
===[[علم مطبوع]]===
علم مطبوع، یعنی آن علمی که از [[طبیعت]] و [[سرشت انسان]] سرچشمه می‌گیرد، علمی که انسان از دیگری یاد نگرفته و معلوم است که همان [[قوه]] [[ابتکار]] شخص است<ref>تعلیم و تربیت در اسلام، ص۱۹.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۸۲.</ref>
علم مطبوع، یعنی آن علمی که از [[طبیعت]] و [[سرشت انسان]] سرچشمه می‌گیرد، علمی که انسان از دیگری یاد نگرفته و معلوم است که همان [[قوه]] [[ابتکار]] شخص است<ref>تعلیم و تربیت در اسلام، ص۱۹.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۸۲.</ref>


===علم [[منطق]]===
===علم [[منطق]]===
خط ۲۴۸: خط ۲۴۸:


===[[علم نافع]]===
===[[علم نافع]]===
علم نافع، علمی که دانستن آن فایده برساند و ندانستن آن ضرر برساند. هر علمی که متضمن فایده و اثری باشد و آن فایده و اثر را [[اسلام]] به رسمیّت بشناسد - یعنی آن اثر را خوب و مفید بداند - آن علم از نظر اسلام خوب و مورد توصیه و [[تشویق]] است<ref>بیست گفتار، ص۲۵۹.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۸۲.</ref>
علم نافع، علمی که دانستن آن فایده برساند و ندانستن آن ضرر برساند. هر علمی که متضمن فایده و اثری باشد و آن فایده و اثر را [[اسلام]] به رسمیّت بشناسد - یعنی آن اثر را خوب و مفید بداند - آن علم از نظر اسلام خوب و مورد توصیه و [[تشویق]] است<ref>بیست گفتار، ص۲۵۹.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۸۲.</ref>


===علم واحد===
===علم واحد===
علم واحد این است که مسائل آن علم در [[حکم]] افراد نوع واحد به شمار می‌روند، که دارای یک ماهیّت‌اند و تفاوت در مشخصات فردی است<ref>مقالات فلسفی، ج۲، ص۱۹۴.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۸۲.</ref>
علم واحد این است که مسائل آن علم در [[حکم]] افراد نوع واحد به شمار می‌روند، که دارای یک ماهیّت‌اند و تفاوت در مشخصات فردی است<ref>مقالات فلسفی، ج۲، ص۱۹۴.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۸۲.</ref>


===علم و [[ادراک]] از نظر [[فخر رازی]]===
===علم و [[ادراک]] از نظر [[فخر رازی]]===
علم و ادراک عبارت است از اضافه بین شخص و آن صورت. (مباحث المشرقیه، ص۳۳۱)<ref>مقالات فلسفی، ج۳، ص۱۵۸.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۸۲.</ref>
علم و ادراک عبارت است از اضافه بین شخص و آن صورت. (مباحث المشرقیه، ص۳۳۱)<ref>مقالات فلسفی، ج۳، ص۱۵۸.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۸۲.</ref>


===علم و [[فلسفه]]===
===علم و [[فلسفه]]===
خط ۲۶۱: خط ۲۶۱:


===علم و [[معرفت]]===
===علم و [[معرفت]]===
علم و معرفت و [[آگاهی]]، یعنی علم من به اشیاء خارج، معرفت من نسبت به اشیاء خارج، آگاهی من از اشیاء خارج<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۲، ص۹۴.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۸۳.</ref>
علم و معرفت و [[آگاهی]]، یعنی علم من به اشیاء خارج، معرفت من نسبت به اشیاء خارج، آگاهی من از اشیاء خارج<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۲، ص۹۴.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۸۳.</ref>


===علم و معلوم===
===علم و معلوم===
علم را وقتی در مقابل شیء خارجی قرار می‌دهیم به آن می‌گوییم “علم” و به شیء خارجی می‌گوییم “معلوم”. ولی وقتی که به مرحله دیگر توجه می‌کنیم و می‌بینیم آن شیء خارجی که برای من معلوم است به تبع “این” معلوم است<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۲، ص۳۹.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۸۳.</ref>
علم را وقتی در مقابل شیء خارجی قرار می‌دهیم به آن می‌گوییم “علم” و به شیء خارجی می‌گوییم “معلوم”. ولی وقتی که به مرحله دیگر توجه می‌کنیم و می‌بینیم آن شیء خارجی که برای من معلوم است به تبع “این” معلوم است<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۲، ص۳۹.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۸۳.</ref>


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
۷۵٬۷۲۰

ویرایش