←پرسشهای وابسته
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
#{{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و به آدمی سپردهایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است -و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیدهای سپاس بگزارم و کردار شایستهای که تو را خشنود کند به جای آرم و برای من، در دودمانم شایستگی نه که من به سوی تو بازگشتهام و من از فرمانبردارانم» سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref>. | #{{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و به آدمی سپردهایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است -و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیدهای سپاس بگزارم و کردار شایستهای که تو را خشنود کند به جای آرم و برای من، در دودمانم شایستگی نه که من به سوی تو بازگشتهام و من از فرمانبردارانم» سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}<ref>«آیا پاداش نیکی، جز نیکی است؟» سوره الرحمن، آیه ۶۰.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۵.</ref> | #{{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}<ref>«آیا پاداش نیکی، جز نیکی است؟» سوره الرحمن، آیه ۶۰.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۵.</ref> | ||
===معنای [[احسان]]=== | |||
راغب در مفردات فرموده: گفته میشود احسان بر دو وجه است: یکی [[بخشش]] به غیر، و دیگری نیکویی در فعل، و آن وقتی است که [[علمی]] را [[نیکو]] بداند و یا عملی را نیکو به انجام رساند، و لذا [[امیرمؤمنان]]، [[علی]]{{ع}}، فرمود: {{متن حدیث|النَّاسُ أَبْنَاءُ مَا يُحْسِنُونَ}}: «[[مردم]] به آنچه میدانند و به آنچه از [[کارهای نیک]] انجام میدهند، منسوبند». احسان، اعم از انعام و بخشش است. قال تعالی: {{متن قرآن|إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ}}<ref>«اگر نیکی ورزید به خویش نیکی ورزیدهاید» سوره اسراء، آیه ۷.</ref>، و قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}، پس احسان بالاتر از [[عدل]] است؛ چرا که عدل، عبارت از بخشیدن و یا گرفتن چیزی است که بر او لازم است و احسان، بخشیدن است به بیش از آنچه بر او لازم است و دریافتکردن است به کمتر از آنچه [[حق]] اوست، پس احسان، زاید بر [[عدل]] است؛ چنانکه [[اقدام]] به عدل [[واجب]] بوده، در حالیکه اقدام به [[احسان]]، [[مستحب]] و [[پسندیده]] است<ref>مفردات، ص۱۱۸.</ref>. | |||
فخرالدین در مجمعالبحرین فرموده: درباره قوله: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، از [[معصوم]] سؤال گردید که این چه نوع احسانی است؟ [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|أَنْ تُحْسِنَ صُحْبَتَهُمَا وَ أَنْ لَا تُكَلِّفَهُمَا أَنْ يَسْأَلَاكَ شَيْئاً مِمَّا يَحْتَاجَانِ إِلَيْهِ}}: «در [[مصاحبت]] با آن دو، خوشرو بودن و اینکه اگر از او درخواستی دارند که مورد [[حاجت]] آنان است، این درخواست بر آنها مشکل و طاقتفرسا ننماید»<ref>مجمعالبحرین، ص۵۰۳.</ref>. | |||
[[طبرسی]] در [[مجمعالبیان]] فرموده: لفظ احسان جامع هر خیری است و استعمال آن بیشتر در [[بخشش مال]] و بذل سعی [[جمیل]] است. در معنای: {{متن قرآن|وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ}} با استناد به گفته [[ابن عباس]] و مروی از [[امام صادق]]{{ع}} فرموده: یعنی در صورت امکان، آن را بدون معطلی بپردازند و به امروز و فردا موکول نکنند<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۲۶۵.</ref>. | |||
نیز در معنای {{متن قرآن|إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا}}، فرموده: معنای آن، نیکویینمودن برای رفع [[منازعه]] است<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۶۷.</ref>. | |||
همچنین در معنای: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} فرموده: معنای آن: {{متن حدیث|و أوصى بالوالدين إحسانا}} است، و [[دلیل]] آن را یکی {{متن قرآن|مَا حَرَّمَ}} در قوله: {{متن قرآن|مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ}} الی آخر [[آیه]] و [[نهی]] در {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا... وَلَا تَقْرَبُوا...}} در ذیل آیه مزبور، دانسته است<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۳۸۲.</ref>. | |||
نیز در معنای: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: معنای آن [[تبعیت]] از آنان در [[امور خیر]] و دخول در [[اسلام]] و پیمودن طریق و [[راه]] آنان است<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۶۴.</ref>. | |||
در معنای: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، فرموده: به معنای: {{متن حدیث|و أوصى بالوالدين إحسانا}} است؛ چرا که معنای «قضی» و «اوصی» یکی بوده و هر دو امرند<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۴۰۹.</ref>. | |||
همینطور در معنای احسان در آیه: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}، فرموده: یعنی [[پاداش]] در برابر احسان کسی که در [[دنیا]] احسان نموده (هر خیری که انجام داده)، چیزی جز احسان در [[آخرت]] نیست<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۸.</ref>. | |||
و نیز درباره نسبت معنای [[عدل]] به [[احسان]] فرموده:گفتهاند که عدل [[توحید]] است و احسان ادای [[واجبات]]. گفتهاند: که عدل در [[افعال]] است و احسان در اقوال؛ گفتهاند که عدل در نصفکردن و نصفخواستن است و احسان در نصفکردن و نصفنخواستن (کمتر از نصف را خواستن)<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۳۸۰.</ref>. | |||
همچنین [[علامه طباطبایی]] در معنای: {{متن قرآن|تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: تسریح، در اصل در معنای چراگاه بهکار میرود و این اطلاق از: {{عربی|سرحت الإبل}} اخذ شده است که به معنای آزادگذاشتن شتر برای چریدن است. بعد برای طلاقدادن [[زن]] عاریه گرفته شده است و به معنای عدم [[رجوع]] به او در [[زمان]] عده و بهسر بردن بدون اوست تا آنکه زمان عده آن زن منقضی گردد<ref>المیزان، ج۲، ص۲۴۴.</ref>. | |||
در [[تفسیر نمونه]] به [[نقل]] از [[تفسیر المنار]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، آمده است: احسان گاهی با «الی» ذکر شود و گاهی هم با «ب». در صورتیکه با «الی» ذکر شود، مفهوم آن [[نیکیکردن]] است، هر چند که به طور غیرمستقیم باشد، اما هنگامی که با «ب» ذکر شود، معنای آن نیکیکردن بهطور مستقیم و بدون واسطه است<ref>تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۳.</ref>. | |||
و فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، در معنای احسان آورده است: مطلقبودن احسان، هر گونه [[نیکی]] را در برمیگیرد و نکرهبودن آن برای بیان [[عظمت]] است، و اینکه با «باء» متعدی شده، مباشرت را بیان میکند؛ یعنی شخصاً و بدون واسطه آنان را مورد [[محبت]] قرار دهند، و کلمه «قضی»، مفهوم مؤکّدتری از امر دارد و آن امر و [[فرمان]] [[قطعی]] و محکم را میرساند<ref>تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۷۴</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۷.</ref> | |||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |