|
|
خط ۱۷: |
خط ۱۷: |
|
| |
|
| ==شیبه در [[شان نزول]] و گزارشهای [[تفسیری]]== | | ==شیبه در [[شان نزول]] و گزارشهای [[تفسیری]]== |
| بنا به [[نقل]] [[مفسران]]، دستهای از [[اشراف قریش]]، از جمله شیبه، نزد [[ابوطالب]] آمدند و ضمن شِکوه درباره پیامبر{{صل}}با او گفت و گو کردند. آن حضرت به ایشان گفت که اگر آنان کلمه "لا [[إله]] إلاّ [[اللّه]]" را بر زبان آورند بر [[عرب]] [[سیطره]] یافته و [[عجم]] را به [[فرمان]] در خواهند آورد. در این حال مشرکان[[دست]] برهم زده و با شگفت دانستن سخن [[رسول خدا]]{{صل}} و در حالی که یکدیگر را بر [[شکیبایی]] بر خدایانشان سفارش میکردند، پراکنده شدند. در پی آن، آیاتِ {{متن قرآن| وَعَجِبُوا أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ أَجَعَلَ الآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ}}<ref>«و از اینکه بیمدهندهای از خودشان به سراغشان آمد شگفتی کردند و کافران گفتند: این جادوگری بسیار دروغگوست آیا (همه) خدایان را خدایی یگانه کرده است؟ بیگمان این چیزی شگفت است. و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) میخواهند» سوره ص، آیه ۴-۶.</ref> درباره آنان نازل شد.<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۷۲۵؛ مبهمات القرآن، ص۴۶۳؛ غرر التبیان، ص۴۴۶.</ref> براساس [[نقل]] برخی [[مفسران]] و [[مورخان]]، مقصود از {{متن قرآن|الْمُقْتَسِمِينَ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|كَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ}}<ref>«همچنان که (عذاب را) بر بخشکنندگان فرو فرستادیم» سوره حجر، آیه 90.</ref>)، گروهی از سران [[مشرکان]]، از جمله [[شیبه]] است <ref> المحبّر، ص۱۶۰؛ تاریخ دمشق، ج۳۸، ص۲۵۷ - ۲۵۹؛ زاد المسیر، ج۲، ص۵۴۴.</ref> که هر ساله در موسم [[حجّ]] با تقسیم ورودیهای [[مکه]] میان خود، [[مردم]] را از [[ارتباط]] با [[پیامبر]]{{صل}}بازمیداشتند.<ref>المحبّر، ص۱۶۰؛ تاریخ دمشق، ج۳۸، ص۲۵۷ - ۲۵۹؛ الاعلام، ج۳، ص۱۸۱.</ref> برپایه نقل برخی مفسران، برخی اشراف [[بنیعبد مناف]]، از جمله شیبه، نزد [[ابوطالب]] عموی [[رسول خدا]]{{صل}} رفته، از وی خواستند به آن [[حضرت]] پیشنهاد کند تا وی تهیدستانی را که برده اشراف بوده و [[مسلمان]] شدهاند از خود براند تا شاید زمینه [[ایمان آوردن]] [[اشراف]] فراهم شود.<ref> جامع البیان، ج۷، ص۲۶۵؛ روض الجنان، ج۷، ص۲۹۷ - ۲۹۸؛ زاد المسیر، ج۲، ص۳۲.</ref> در پی آن، [[خداوند]] به پیامبر{{صل}}هشدار داد که آنان را از خود دور نسازد، زیرا ایشان [[صبح و شام]] [[خدا]] را میخوانند: {{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.</ref> بنا به [[نقلی]] از [[ابن عباس]]، شیبه همراه گروهی از مشرکان [[مکّه]] نزد پیامبر{{صل}} آمدند و آن حضرت را از [[بدگویی]] و [[نکوهش]] کردن بتان و سفیه [[خواندن]] عقلای [[قریش]] [[نهی]] کردند و به او [[وعده]] [[مال]] و [[مقام]] دادند. آن حضرت در رد سخن آنان، خود را [[نذیر]] و [[بشیر]] و فرستاده خداوند دانست که برای [[هدایت]] و [[دعوت]] [[امت]] برانگیخته شده است و از آنان خواست تا با پذیرش [[قرآن]]، از درخواستهای نامعقول و [[بهانهجویی]] [[دست]] بردارند. در پی آن، [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا}}<ref>«و گفتند: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا برای ما از زمین چشمهای فرا جوشانی» سوره اسراء، آیه ۹۰.</ref> نازل شد <ref> اسباب النزول، ص۳۰۰؛ مجمع البیان، ج۶، ص۶۷۸؛ زاد المسیر، ج۳، ص۵۳.</ref> و به بخشی از بهانهجوییها و درخواستهای نامعقول آنان اشاره کرد. به [[نقل]] [[شیخ طوسی]]، از جمله کسانی که [[پیامبر]] را [[تصدیق]] نکرد و به او [[ایمان]] نیاورد، [[شیبه]] بود که این آیه درباره آنان نازل شد.<ref>التبیان، ج۶، ص۵۱۹.</ref> از [[ابن عباس]] [[روایت]] شده که پیامبر به لحاظ عدم بهرهگیری بزرگان [[قوم]] خود از جمله شیبه از خیرخواهیهای او و پافشاری بر [[بدفرجامی]] خویش به [[سختی]] [[اندوهگین]] میشد که [[خداوند]] با فرو فرستادن آیه {{متن قرآن|فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا}}<ref>«بسا اگر به این سخن ایمان نیاورند تو، به دنبال ایشان از دریغ، جان خود بفرسایی» سوره کهف، آیه ۶.</ref> آن [[حضرت]] را تسلّی داد؛<ref> الدرالمنثور، ج۴، ص۲۱۱.</ref> همچنین از [[ابنعباس]] روایت شده که شیبه همراه [[ولید بن مغیره]] نزد پیامبر{{صل}}آمدند و از وی خواستند تا از دعوتش دست بردارد و به [[دین]] نیاکانش بازگردد. در پی آن، آیه {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءَنِيَ الْبَيِّنَاتُ مِنْ رَبِّي وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو: من که برهانها (ی روشن) پروردگارم به من رسیده است، از پرستیدن کسانی که به جای خداوند (به پرستش) میخوانید نهی شدهام و فرمان یافتهام که فرمانپذیر پروردگار جهانیان باشم» سوره غافر، آیه ۶۶.</ref> فرود آمد.<ref> الدر المنثور، ج۵، ص۳۵۷.</ref> در این آیه، خداوند به [[رسول اکرم]]{{صل}} [[فرمان]] داده به [[مشرکان]] پاسخ دهد که آن حضرت از [[پرستش]] معبودهای آنها [[نهی]] شده و او فرمان یافته تا تنها در برابر [[پروردگار]] عالمیان [[تسلیم]] باشد.
| |
|
| |
| بنا به گفته برخی، [[ولید بن مغیره]] و شیبه نزد پیامبر{{صل}} آمدند و از او خواستند تا از دین و دعوتش دست بردارد و به دین نیاکانش باز گردد و در برابر آن نیمی از داراییشان و دختر شیبه را به او بدهند. در پی این [[گفتوگو]]، آیه {{متن قرآن|فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و از هوسهای آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافتهام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شما، هیچ چالشی میان ما و شما نیست، خداوند میان ما را جمع میگرداند و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره شوری، آیه ۱۵.</ref> نازل شد <ref>تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۱۴.</ref> و [[رسول خدا]] به [[استقامت]] و [[پایداری]] و [[پیروی]] نکردن از خواستههای [[کافران]] [[فرمان]] یافت.
| |
|
| |
| بنا به [[نقلی]]، [[شیبه]] با گروهی از [[مشرکان]]، نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمدند و پیشنهاد کردند در صورت بازگشت از دینش، مقداری از اموالشان را در [[اختیار]] او قرار داده و دختر شیبه را به همسری او درآورند و [[تهدید]] کردند که در غیر این صورت [[منافقان]] [[مدینه]] آن [[حضرت]] را خواهند کشت. در پی آن، [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«ای پیامبر! از خداوند پروا کن و از کافران و منافقان فرمانبرداری مکن، بیگمان خداوند دانایی فرزانه است» سوره احزاب، آیه ۱.</ref> نازل شد و آن حضرت را از پیروی کافران و منافقان برحذر داشت.<ref>الکشاف، ج۳، ص۵۱۹.</ref> این [[نقل]] پذیرفتنی نیست، زیرا [[سوره احزاب]] [[مدنی]] است. افزون بر این، جریان [[نفاق]] پس از [[نبرد بدر]] آشکار شد.
| |
|
| |
| بنا به قول [[مفسران]]، سران [[مشرک]] از جمله شیبه، در [[دارالندوه]] پیشنهاد [[قتل]]، [[اخراج]] یا [[زندانی]] کردن پیامبر{{صل}} را دادند که آیه {{متن قرآن|وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ میباختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ میباختند و خداوند تدبیر میکرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.</ref> از [[توطئه]] آنان پرده برداشت.<ref> شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۷۹ - ۲۸۰؛ مجمع البیان، ج۴، ص۸۲۶؛ مفحمات الاقران، ص۵۵.</ref> به گفته برخی مفسران، مقصود از {{متن قرآن|إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ}}<ref>«ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسندهایم» سوره حجر، آیه ۹۵.</ref> کسانی چون شیبه است که با [[مسخره کردن]] و استهزای پیوسته پیامبر{{صل}} و [[مسلمانان]]، [[قلب]] آن حضرت را میآزردند.<ref>غرر التبیان، ص۳۰۰؛ مبهمات القرآن، ص۳۰۲ - ۳۰۳؛ روح المعانی، ج۸، ص۱۹۶.</ref> [[خداوند]] در این آیه به رسول خدا یادآور میشود که آن حضرت را از [[شر]] ایشان کفایت خواهد کرد.
| |
|
| |
| در نقلی از [[ابن عباس]]، بزرگانی از [[قریش]]، مانند شیبه، درحالی که کنار [[کعبه]] به [[تلاوت]] پیامبر گوش فرا میدادند، از [[نضر بن حارث]]، درباره آنچه آن حضرت میخواند پرسیدند که او آنها را افسانه و داستانهای پیشینیان دانست. در پی آن، آیه {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا حَتَّى إِذَا جَاءُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«و برخی از آنان کسانی هستند که به تو گوش میدهند در حالی که بر دلهایشان پوششهایی افکندهایم تا درنیابند و در گوشهایشان سنگینییی (نهادهایم) و اگر هر نشانهای ببینند به آن ایمان نمیآورند تا آنجا که چون نزد تو آیند با تو چالش میورزند؛ کافران میگوی» سوره انعام، آیه ۲۵.</ref> نازل شد.<ref> اسباب النزول، ص۲۱۷؛ روض الجنان، ج۷، ص۲۵۷؛ زاد المسیر، ج۳، ص۱۸،</ref> در این [[آیه]]، [[خداوند]] یادآور میشود که با وجود افکنده شدن پرده بر [[دل]] و گوش آنان، اگر ایشان همه [[نشانههای حق]] را هم ببینند به [[حق]] [[ایمان]] نخواهند آورد.
| |
|
| |
| برخی، آیه {{متن قرآن|كَلاَّ إِنَّ الإِنسَانَ لَيَطْغَى أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى}}<ref>«حاشا؛ انسان سرکشی میورزد، چون خود را بینیاز بیند» سوره علق، آیه ۶-۷.</ref> را درباره گروهی از بزرگان [[قریش]] مانند [[شیبه]] دانستهاند که [[پیامبر]]{{صل}}آنها را [[لعن]] کرد و سرانجام در [[غزوه بدر]] کشته شدند.<ref> البدایه والنهایه، ج۳، ص۲۶۳ - ۲۶۵.</ref> مخاطب خداوند در این [[آیات]]، کسانی هستند که چون خود را به لحاظ مادی مستغنی میبینند، [[راه]] [[طغیان]] در پیش میگیرند. از [[مجاهد]] [[نقل]] شده است که مراد از {{متن قرآن|أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَى}}<ref>«اما آنکه بینیازی نشان میدهد؛» سوره عبس، آیه ۵.</ref> شیبه و برادرش [[عتبه]] است <ref> جامع البیان، ج۳۰، ص۳۴؛ مبهمات القرآن، ص۵۹۱.</ref> که خود را [[بینیاز]] میدانستند.
| |
|
| |
| برخی [[مفسران]]، [[نزول آیه]] {{متن قرآن|ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ}}<ref>«نون؛ سوگند به قلم و آنچه برنگارند» سوره قلم، آیه ۱.</ref> را درباره [[کافران]] [[مکّه]]، مانند شیبه دانستهاند که پیامبر{{صل}} را [[مجنون]] میخواندند.<ref>تفسیر مقاتل، ج۴، ص۴۰۳.</ref> برپایه نقل برخی مفسران، در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلائِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ}}<ref>«ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغی بندد کیست یا گوید به من وحی شده است در حالی که هیچچیز به او وحی نشده است و (یا) آن کس که گوید: به زودی مانند آنچه خداوند فرو فرستاده است، فرو خواهم فرستاد؛ و کاش هنگامی را میدیدی که ستمگران در سختیهای مرگند و فرشتگان دست گشودهاند که: جانهایتان را بسپارید! امروز به سبب آنچه ناحق درباره خداوند میگفتید و از آیات او سر برمیتافتید با عذاب خوارساز کیفر داده میشوید» سوره انعام، آیه ۲۱.</ref>، مقصود از کسانی که هنگام [[سختی]] [[جان]] دادن [[فرشتگان]] به آنها میگویند جان خود را خارج سازید: {{متن قرآن|أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ}} گروهی از [[مشرکان]]، از جمله شیبه است که بر اثر پافشاری بر [[شرک]] و [[کفر]] و در برابر دروغهایی که به [[خدا]] بسته و درباره آیات او [[تکبر]] ورزیدهاند، [[کیفر]] خوارکنندهای دارند و آنان در [[دوزخ]] [[جاودانه]] خواهند بود.<ref> تفسیر مقاتل، ج۱، ص۵۷۸ - ۵۷۹.</ref> به نقل [[ابن عباس]]، مراد از {{متن قرآن|الْمُفْسِدِينَ}} در آیه {{متن قرآن|أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ}}<ref>«آیا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند چون فسادانگیزان در زمین میشماریم؟ یا پرهیزگاران را چون گناهکاران میدانیم؟» سوره ص، آیه ۲۸.</ref> شیبه، عتبه و فرزندش [[ولید]] است که در [[جنگ بدر]] [[مسلمانان]] را برای [[پیکار]] تن به تن به مبارزه طلبیدند.<ref>تفسیر سمرقندی، ج۳، ص۱۶۵؛ الدر المنثور، ج۵، ص ۳۰۸.</ref> [[خداوند]] در این [[آیه]] یادآور میشود کسانی که [[ایمان]] و [[عمل صالح]] دارند مانند [[تبهکاران]] نیستند.
| |
|
| |
| چون [[شیبه]] از مُطْعِمان (طعام دهندگان) [[لشکر]] [[کفر]] در [[جنگ بدر]] بود، آیه آغازین [[سوره محمد]]{{صل}}درباره او و دیگر مطعمان نازل شد: {{متن قرآن|الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ}}<ref>«(خداوند) کردارهای کسانی را که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند باز داشتند بیراه گرداند» سوره محمد، آیه ۱.</ref>.<ref> کشف الاسرار، ج۹، ص۱۷۶ - ۱۷۷.</ref> و آنان را "بازدارندگان [[مردم]] از [[راه خدا]]" نامید و به [[تباهی]] و نابودی اعمالشان [[تهدید]] کرد. [[فخر رازی]]، مقصود از [[کافران]] در آیه یادشده را گروهی از جمله شیبه دانسته است که در جنگ بدر به [[اطعام]] [[مشرکان]] میپرداختند. براساس [[نقل]] [[مفسران]]، آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ}}<ref>«بیگمان کافران داراییهای خود را برای بازداشتن (مردم) از راه خدا میبخشند؛ به زودی (همه) آن را خواهند بخشید آنگاه برای آنان مایه دریغ خواهد بود سپس مغلوب میگردند و کافران به سوی دوزخ گرد آورده میشوند» سوره انفال، آیه ۳۶.</ref> نیز درباره شیبه و دیگر مطعمان نازل شده است.<ref>اسباب النزول، ص۲۴۰؛ مجمع البیان، ج۴، ص۸۳۲؛ روض الجنان، ج۹، ص۱۱۳.</ref> به نقل از [[ابوذر غفاری]]، آیه {{متن قرآن|هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِنْ نَارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِيمُ}}<ref>«اینان دو گروه دشمنند که درباره پروردگارشان با هم به دشمنی برخاستند، پس بر (تن) آنان که کفر ورزیدند جامهای از آتش بریدهاند، از فراز سرشان آب جوش میریزند» سوره حج، آیه ۱۹.</ref> درباره دو گروه نازل شد که در باره پروردگارشان به [[مخاصمه]] و [[جدال]] پرداختند. در این آیه [[مؤمنان]]، [[امام علی]]{{ع}}، [[حمزه]] و [[عبیدة بن حارث]] و کافران، شیبه، [[عتبه]] و فرزندش [[ولید]] هستند<ref> الطبقات، ج۲، ص۱۲؛ ج۳، ص۱۲؛ دلائل النبوه، ج۳، ص۷۲، جامع البیان، ج۱۷، ص۱۷۲ - ۱۷۳.</ref> که در [[روز]] [[بدر]] در برابر هم قرار گرفتند.
| |
|
| |
| به نقل [[ابن عباس]]، آیه {{متن قرآن|أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ}}<ref>«آیا آنان که کارهای بد انجام میدهند پنداشتهاند که بر ما پیشی میگیرند؟ بد داوری میکنند» سوره عنکبوت، آیه ۴.</ref> در باره گروهی از سران [[مشرک]]، از جمله شیبه نازل شده است که امام علی، حمزه و عبیدة بن حارث را به مبارزه طلبیدند.<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۵۷۹؛ غرر التبیان، ص۴۰۱.</ref> اینان به عنوان [[مجرمان]] توان فرار از محضر [[خدا]] را ندارند. در این آیه، خداوند [[داوری]] کسانی را که با کارهای بد، میپندارند بر او پیشی خواهند جست، داوری بد دانسته است.
| |
|
| |
| برخی مفسران، [[نزول آیه]] {{متن قرآن|أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ}}<ref>«آیا کسانی که به گناهان دست یازیدهاند گمان دارند که آنان را همانند کسانی قرار میدهیم که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، به گونهای که زندگانی و مرگشان همگون باشد؟! بد داوری میکنند!» سوره جاثیه، آیه ۲۱.</ref> را درباره [[شیبه]]، [[عتبه]] و فرزندش [[ولید]] به عنوان "بدکاران" و [[حضرت علی]]{{ع}}، [[حمزه]] و [[عبیدة بن حارث]] به عنوان "[[مؤمنان]]" دانستهاند.<ref>شواهد التنزیل، ج۲، ص۲۳۷ - ۲۳۸؛ البحر المحیط، ج ۹، ص۴۱۹.</ref> [[خداوند]] در این [[آیه]] [[مشرکان]] را [[اهل]] ارتکاب [[سیئات]] دانسته و [[گمان]] بدکاران را که میپنداشتند با اهل [[ایمان]] برابر و همسطحاند [[باطل]] و مردود میشمارد و [[حیات]] و [[مرگ]] بدکاران را متفاوت با حیات و مرگ مؤمنان میداند.
| |
|
| |
| برخی [[مفسران]]، آیه {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ}}<ref>«و با آن (قرآن) کسانی را که از گرد آورده شدن نزد پروردگارشان میهراسند در حالی که جز او، هیچ سرور و میانجی ندارند، بیم بده باشد که پرهیزگاری ورزند» سوره انعام، آیه ۵۱.</ref> را درباره گروهی از جمله شیبه و گروهی دیگر از [[فرزندان]] [[عبد مناف]] میدانند که از [[محشور]] شدن نزد پروردگارشان اندیشناک بودند <ref>تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۲۳۳.</ref> به [[نقل]] بلنسی، آیه {{متن قرآن|وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هَذَا لِي وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُجِعْتُ إِلَى رَبِّي إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنَى فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِمَا عَمِلُوا وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ}}<ref>«و چون پس از رنجی که به وی رسیده است رحمتی از خویش بدو بچشانیم میگوید این از آن من است و گمان ندارم رستخیز برپا گردد و اگر هم نزد پروردگارم بازم گردانند بیگمان در نزد او پاداش نیکو خواهم داشت، پس کافران را از آنچه کردهاند آگاه خواهیم کرد و به آنان از» سوره فصلت، آیه ۵۰.</ref> در باره عتبه و شیبه نازل شده است<ref>مبهمات القرآن، ص۴۸۵.</ref>که ضمن رد [[رحمت الهی]]، منکر [[برپایی قیامت]] بودند.
| |
|
| |
| براساس نقل [[ابن عباس]]، آیه {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«گروهی را نمییابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدهاند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بیگمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref> درباره گروهی از کشته شدگان، مانند شیبه به دست حمزه در [[جنگ بدر]] نازل شده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۲۷۷.</ref> در برخی کتب [[تفسیری]] با اندکی [[اختلاف]]، این آیه را درباره [[مبارزه حضرت علی]]{{ع}}، حمزه و [[عبیده]] با عتبه، شیبه و [[ولید بن عتبه]] دانستهاند <ref>مبهمات القرآن، ص۵۴۶.</ref>. در این آیه، خداوند مؤمنان به [[خدا]] و [[روز قیامت]] را دوستدارانِ [[دشمنان خدا]] و رسولش نمیداند.
| |
|
| |
| برخی مفسران، آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بیگمان بر کافران برابر است، چه بیمشان دهی یا بیمشان ندهی، ایمان نمیآورند» سوره بقره، آیه ۶.</ref> را درباره گروهی از سران [[کفر]]، مانند شیبه دانستهاند <ref>غرر التبیان، ص۱۹۶.</ref> که [[انذار]] یا عدم انذار ایشان از این رو که [[ایمان]] نمیآورند یکسان است.
| |
|
| |
| براساس روایتی ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا}}<ref>«و بر دلهای آنان پردههایی افکندهایم تا آن (آیات قرآنی) را درنیابند و در گوشهایشان سنگینی (نهادهایم) و هنگامی که در قرآن پروردگارت را به تنهایی یاد کنی با رمیدگی واپس میگریزند» سوره اسراء، آیه ۴۶.</ref>، [[شیبه]] همراه گروهی از [[مشرکان]]، هنگامی که به [[تلاوت]] [[رسول خدا]] گوش فرا میدادند با شنیدن [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.</ref> روی میگرداندند و میرفتند و چون [[پیامبر]]{{صل}} از قرائت این آیه فارغ میشد باز میگشتند.<ref>تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۹۵.</ref> بنا به [[نقل]] [[ابنعباس]]، آیه {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ}}<ref>«و از مردم کسی است که خداوند را با دو دلی میپرستد، اگر خیری به او رسد بدان دل استوار میدارد و اگر بلایی بدو رسد دگرگون میشود ؛ در این جهان و در جهان واپسین زیان دیده است؛ این همان زیان آشکار است» سوره حج، آیه ۱۱.</ref> درباره شیبه نازل شد که در [[دین]] خود ثَبات [[عقیده]] نداشت و برای [[ایمان آوردن]] خود شرط میگذاشت <ref>تفسیر قرطبی، ج۱۲، ص۱۷؛ مبهمات القرآن، ص۳۶۴.</ref>. در گزارشی ذیل آیه {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ}}<ref>«و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب میپندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و (کافر) خداوند را نزد آن (کارهای خویش) فرا مییابد که به حسابش تمام میرسد و خداوند حسابرسی سریع است» سوره نور، آیه ۳۹.</ref>، شیبه در [[دوران جاهلیت]] آرزوی [[دین جدید]] میکرد؛ ولی پس از آمدن [[اسلام]] بدان [[کافر]] شد،<ref>تفسیر مقاتل، ج۳، ص۲۰۲؛ نیز نک: تفسیر قرطبی، ج۱۲، ص۲۸۲.</ref> هرچند بیشتر [[مفسران]] این مطلب را به [[عتبه]] نسبت دادهاند.<ref>الکشاف، ج۳، ص۲۴۴؛ مجمع البیان، ج۷، ص۲۳۰؛ تفسیر قرطبی، ج۱۲، ص۲۸۶.</ref> [[خداوند]] در این آیه [[اعمال]] [[کافران]] را به سراب در بیابان [[تشبیه]] کرده و از احوال آنان خبر داده است؛ نیز اعمال کافران به حجابهای ظلمانیِ برهم انباشته تشبیه شدهاند که بر دلهای کافران قرار گرفته و مانع تابیدن [[نور]] [[معرفت]] بر آن میشوند.
| |
|
| |
| بنا به نقل [[زمخشری]]، مقصود از {{متن قرآن|فَوْجًا}} در آیه {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ}}<ref>«و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دستهای از آنان را که نشانههای ما را دروغ میشمردند گرد میآوریم و آنگاه آنان را به هم میپیوندند» سوره نمل، آیه ۸۳.</ref> شیبه و شماری دیگر هستند که در [[قیامت]] گروه فراوانی با ایشان با عنوان "[[رهبران]] [[کفر]]" وارد [[دوزخ]] میشوند.<ref>الکشاف، ج۳، ص۳۸۵.</ref> [[قرطبی]] در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عَرِيضٍ}}<ref>«و چون به انسان نعمتی دهیم روی میگرداند و با تکبر کناره میجوید و چون گزندی بدو رسد بسیار (خداوند را) میخواند» سوره فصلت، آیه ۵۱.</ref> از [[ابن عباس]] [[روایت]] کرده که مراد این [[آیه]]، [[شیبه]] و [[عتبه]] [[فرزندان]] [[ربیعه]] و [[امیّة بن خلف]] است که از [[اسلام]] روی گردانده و دوری گزیدند.<ref>تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۴۳.</ref> به گفته برخی [[مفسران]]، مراد از [[کافران]] در آیه {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كَانَ خَيْرًا مَا سَبَقُونَا إِلَيْهِ وَإِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هَذَا إِفْكٌ قَدِيمٌ}}<ref>«و کافران درباره مؤمنان گفتند: اگر آن (ایمان به قرآن) خیر میبود آنان در آن بر ما پیشی نمیگرفتند و چون با آن (قرآن) رهیاب نشدهاند خواهند گفت که این دروغی دیرین است» سوره احقاف، آیه ۱۱.</ref> سران [[قریش]]، از جمله شیبه است که به اسلام کسانی مانند زنیره [[کنیز]]، خرده میگرفتند. بنا به [[نقل]] [[میبدی]]، این [[زن]] که چشمانی کمسو داشت، هنگامی که [[مسلمان]] شد، شیبه و برخی دیگر از اشراف [[مشرک]] [[مکه]] به استهزای او پرداخته و با [[خنده]] میگفتند: اگر [[دین]] [[محمد]]{{صل}} خیری داشت، زنیره در [[گرایش]] به آن بر ما [[سبقت]] نمیگرفت!<ref>کشف الاسرار، ج۱۰، ص۵۱۷.</ref>.<ref>[[محمد زاهدی مقدم |زاهدی مقدم، محمد]]، [[شیبة بن ربیعه (مقاله)|مقاله "شیبة بن ربیعه"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>
| |
|
| |
|
| |
|
| ==منابع== | | ==منابع== |