ابن عبدیالیل: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'شان نزول' به 'شأن نزول'
(تغییرمسیر به کنانة بن عبدیالیل ثقفی حذف شد) برچسب: تغییرمسیر حذف شد |
|||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
منابع درباره مسلمانیاش، گوناگون سخن گفتهاند: به روایتی،<ref>الطبقات، ج ۶، ص ۴۷؛ الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۲۹ و ۳۸۶.</ref> وی یکی از اعضای بلندپایه هیأت ثقیف بود که در رمضان سال ۹هجری<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۱۸۰.</ref> برای [[گفتوگو]] و [[مصالحه]] با [[پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]] آمدند و همگی [[مسلمان]] شدند؛ ولی [[ابنهشام]]<ref>سیره ابنهشام، ج ۲، ص ۵۳۹.</ref> و [[واقدی]]<ref>المغازی، ج ۳، ص ۹۶۳.</ref> که نام تمام افراد هیأت ثقیف را بر شمردهاند، از او یاد نکردهاند. مدائنی،<ref> الإصابه، ج ۵، ص ۴۹۶.</ref> او را یکی از افراد هیأت دانسته؛ امّا مسلمانیاش را نپذیرفته است؛ زیرا [[اعتقاد]] دارد: [[سروری]] مردی [[قریشی]] را برنتابید و [[مشرک]] بازگشت. برابر این خبر، او از [[طائف]] به [[نجران]] و پس از مدّتی به [[روم]] نزد "هرقل" رفت و به [[ابوعامر راهب]]، [[پدر]] [[حنظله غسیل الملائکه]] و [[علقمة بن علاثه قیسی]] پیوست <ref>جامعالبیان، مج ۷، ج ۱۱، ص ۳۵؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۴۷۳.</ref>. پس از [[مرگ]] [[ابوعامر]] در روم، [[کنانه]] بر سر [[میراث]] او با [[علقمه]] به نزاع برخاست و هِرْقِلْ در دعوای آن دو به این [[دلیل]] که ابوعامر و کنانه هر دو [[شهرنشین]]، و علقمه [[بدوی]] است، به سود کنانه [[داوری]] کرد. بر پایه این [[روایت]]، سرانجام کنانه در [[سرزمین]] روم، مشرک از [[دنیا]] رفت <ref> اسدالغابه، ج ۴، ص ۴۷۳؛ الإصابه، ج ۵، ص ۴۹۶.</ref>. به [[نقل]] [[طبری]]،<ref>جامعالبیان، مج ۷، ج ۱۱، ص ۳۵.</ref>کنانه و علقمه پس از مدّتی به مدینه بازگشته، مسلمان شدند و با پیامبر{{صل}} [[بیعت]] کردند؛ به هر حال از فرجام او اطلاعی در دست نیست؛ هر چند زرکلی مرگ او را حدود [[سال ۱۵ هجری]] دانسته است <ref> الأعلام، ج ۵، ص ۲۳۴.</ref>.<ref>[[محمد اللهاکبری|اللهاکبری، محمد]]، [[ابن عبدیالیل (مقاله)|مقاله «ابن عبدیالیل»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref> | منابع درباره مسلمانیاش، گوناگون سخن گفتهاند: به روایتی،<ref>الطبقات، ج ۶، ص ۴۷؛ الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۲۹ و ۳۸۶.</ref> وی یکی از اعضای بلندپایه هیأت ثقیف بود که در رمضان سال ۹هجری<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۱۸۰.</ref> برای [[گفتوگو]] و [[مصالحه]] با [[پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]] آمدند و همگی [[مسلمان]] شدند؛ ولی [[ابنهشام]]<ref>سیره ابنهشام، ج ۲، ص ۵۳۹.</ref> و [[واقدی]]<ref>المغازی، ج ۳، ص ۹۶۳.</ref> که نام تمام افراد هیأت ثقیف را بر شمردهاند، از او یاد نکردهاند. مدائنی،<ref> الإصابه، ج ۵، ص ۴۹۶.</ref> او را یکی از افراد هیأت دانسته؛ امّا مسلمانیاش را نپذیرفته است؛ زیرا [[اعتقاد]] دارد: [[سروری]] مردی [[قریشی]] را برنتابید و [[مشرک]] بازگشت. برابر این خبر، او از [[طائف]] به [[نجران]] و پس از مدّتی به [[روم]] نزد "هرقل" رفت و به [[ابوعامر راهب]]، [[پدر]] [[حنظله غسیل الملائکه]] و [[علقمة بن علاثه قیسی]] پیوست <ref>جامعالبیان، مج ۷، ج ۱۱، ص ۳۵؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۴۷۳.</ref>. پس از [[مرگ]] [[ابوعامر]] در روم، [[کنانه]] بر سر [[میراث]] او با [[علقمه]] به نزاع برخاست و هِرْقِلْ در دعوای آن دو به این [[دلیل]] که ابوعامر و کنانه هر دو [[شهرنشین]]، و علقمه [[بدوی]] است، به سود کنانه [[داوری]] کرد. بر پایه این [[روایت]]، سرانجام کنانه در [[سرزمین]] روم، مشرک از [[دنیا]] رفت <ref> اسدالغابه، ج ۴، ص ۴۷۳؛ الإصابه، ج ۵، ص ۴۹۶.</ref>. به [[نقل]] [[طبری]]،<ref>جامعالبیان، مج ۷، ج ۱۱، ص ۳۵.</ref>کنانه و علقمه پس از مدّتی به مدینه بازگشته، مسلمان شدند و با پیامبر{{صل}} [[بیعت]] کردند؛ به هر حال از فرجام او اطلاعی در دست نیست؛ هر چند زرکلی مرگ او را حدود [[سال ۱۵ هجری]] دانسته است <ref> الأعلام، ج ۵، ص ۲۳۴.</ref>.<ref>[[محمد اللهاکبری|اللهاکبری، محمد]]، [[ابن عبدیالیل (مقاله)|مقاله «ابن عبدیالیل»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref> | ||
==ابن عبدیالیل در [[ | ==ابن عبدیالیل در [[شأن نزول]]== | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |