پرش به محتوا

امری القیس بن حابس در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲ فوریهٔ ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - 'شان نزول' به 'شأن نزول'
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'شان نزول' به 'شأن نزول')
خط ۱۲: خط ۱۲:
او پس از [[رحلت رسول خدا]] بر خلاف [[قوم]] خود که [[مرتد]] شدند، بر اسلام خود [[پایدار]] ماند و قومش را [[انذار]] کرد و در [[نکوهش]] آنها اشعاری سرود.<ref>الرده، ص۲۵۳ـ۲۵۶؛ المحبر، ص۱۸۶؛ تاریخ مدینه، ج ۲، ص ۵۴۷.</ref> نیز به [[اشعث بن قیس]] بزرگ کنده در مورد [[مخالفت]] با [[حکومت]] [[مدینه]] و خودداری از پرداخت [[زکات]] هشدار داد و او را از [[قدرت]] [[دستگاه خلافت]] ترساند؛ اما [[اشعث]] مغرورانه [[نصیحت]] امرئ القیس را نپذیرفت.<ref>الاصابه، ج ۱، ص ۲۶۳.</ref> وی همچنین با [[نوشتن]] نامه‌ای به [[ابوبکر]]، او را از [[ارتداد]] قبیله کنده [[آگاه]] ساخت.<ref>المحبر، ص ۱۸۶ ـ ۱۸۷؛ تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۲۴۹ ـ ۲۵۰.</ref> در جنگ‌های ارتداد شرکت داشت.<ref> تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۲۵۰ ـ ۲۵۱.</ref> مطابق گزارش‌هایی او در [[فتح]] "نُجیر" یمن عموی مرتدش را کشت <ref>الاستیعاب، ج ۱، ص ۱۹۴؛ جمهرة انساب العرب، ص ۴۲۹؛ الاصابه، ج ۱، ص ۲۶۳.</ref> و در یکی از این [[نبردها]] سِمَت [[فرماندهی]] داشت.<ref> تاریخ‌طبری، ج۲، ص۳۳۶؛ الاصابه، ج ۱، ص ۲۶۳.</ref> از حضور او در [[جنگ]] "یَرْموک"<ref>تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۲۴۶.</ref> و [[فتوحات]] [[شام]] نیز گزارش‌هایی رسیده است. براساس برخی [[اخبار]]، او پس از این فتوحات، در "بیسان" سکنا گزید؛ اما با بروز [[طاعون]] "عَمَواس" (از توابع [[شام]] بین [[رمله]] و [[بیت المقدس]])<ref>معجم ما استعجم، ج ۳، ص ۲۲۷.</ref>در [[سال ۱۸ هجری]] نزد قبیله‌اش که در این [[زمان]] به [[کوفه]] [[مهاجرت]] کرده بودند، بازگشت و تا پایان [[عمر]] در آن [[شهر]] اقامت گزید.<ref>تاریخ دمشق، ج۹، ص۲۵۰؛ اسدالغابه، ج۱، ص۲۷۶.</ref> از [[تاریخ]] درگذشت او اطلاعی نیست؛ اما گزارش‌هایی از زنده بودن او در دوران [[خلافت عثمان]] حکایت دارد.<ref>تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۲۵۲.</ref> برخی وی را از [[راویان حدیث پیامبر]]{{صل}} برشمرده‌اند.<ref>رجال الطوسی، ج ص ۲۶؛ الاصابه، ج ۱، ص ۲۶۲.</ref>
او پس از [[رحلت رسول خدا]] بر خلاف [[قوم]] خود که [[مرتد]] شدند، بر اسلام خود [[پایدار]] ماند و قومش را [[انذار]] کرد و در [[نکوهش]] آنها اشعاری سرود.<ref>الرده، ص۲۵۳ـ۲۵۶؛ المحبر، ص۱۸۶؛ تاریخ مدینه، ج ۲، ص ۵۴۷.</ref> نیز به [[اشعث بن قیس]] بزرگ کنده در مورد [[مخالفت]] با [[حکومت]] [[مدینه]] و خودداری از پرداخت [[زکات]] هشدار داد و او را از [[قدرت]] [[دستگاه خلافت]] ترساند؛ اما [[اشعث]] مغرورانه [[نصیحت]] امرئ القیس را نپذیرفت.<ref>الاصابه، ج ۱، ص ۲۶۳.</ref> وی همچنین با [[نوشتن]] نامه‌ای به [[ابوبکر]]، او را از [[ارتداد]] قبیله کنده [[آگاه]] ساخت.<ref>المحبر، ص ۱۸۶ ـ ۱۸۷؛ تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۲۴۹ ـ ۲۵۰.</ref> در جنگ‌های ارتداد شرکت داشت.<ref> تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۲۵۰ ـ ۲۵۱.</ref> مطابق گزارش‌هایی او در [[فتح]] "نُجیر" یمن عموی مرتدش را کشت <ref>الاستیعاب، ج ۱، ص ۱۹۴؛ جمهرة انساب العرب، ص ۴۲۹؛ الاصابه، ج ۱، ص ۲۶۳.</ref> و در یکی از این [[نبردها]] سِمَت [[فرماندهی]] داشت.<ref> تاریخ‌طبری، ج۲، ص۳۳۶؛ الاصابه، ج ۱، ص ۲۶۳.</ref> از حضور او در [[جنگ]] "یَرْموک"<ref>تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۲۴۶.</ref> و [[فتوحات]] [[شام]] نیز گزارش‌هایی رسیده است. براساس برخی [[اخبار]]، او پس از این فتوحات، در "بیسان" سکنا گزید؛ اما با بروز [[طاعون]] "عَمَواس" (از توابع [[شام]] بین [[رمله]] و [[بیت المقدس]])<ref>معجم ما استعجم، ج ۳، ص ۲۲۷.</ref>در [[سال ۱۸ هجری]] نزد قبیله‌اش که در این [[زمان]] به [[کوفه]] [[مهاجرت]] کرده بودند، بازگشت و تا پایان [[عمر]] در آن [[شهر]] اقامت گزید.<ref>تاریخ دمشق، ج۹، ص۲۵۰؛ اسدالغابه، ج۱، ص۲۷۶.</ref> از [[تاریخ]] درگذشت او اطلاعی نیست؛ اما گزارش‌هایی از زنده بودن او در دوران [[خلافت عثمان]] حکایت دارد.<ref>تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۲۵۲.</ref> برخی وی را از [[راویان حدیث پیامبر]]{{صل}} برشمرده‌اند.<ref>رجال الطوسی، ج ص ۲۶؛ الاصابه، ج ۱، ص ۲۶۲.</ref>


==امری القیس در [[شان نزول]]==
==امری القیس در [[شأن نزول]]==
[[مفسران]] در ذیل آیاتی بدین شرح از [[امرئ القیس]] [[سخن]] به میان آورده‌اند:  
[[مفسران]] در ذیل آیاتی بدین شرح از [[امرئ القیس]] [[سخن]] به میان آورده‌اند:  
#در ذیل [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا إِنَّمَا عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ}}<ref>«و پیمان با خداوند را به بهایی اندک مفروشید؛ جز این نیست که آنچه نزد خداوند است برای شما بهتر است اگر بدانید آنچه نزد شماست پایان می‌یابد و آنچه نزد خداوند است پایاست و البته ما پاداش شکیبایان را نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند خواهیم داد کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۵-۹۷.</ref> از [[ابن‌عباس]] [[روایت]] شده است که یکی از اهالی حضرموت به [[پیامبر]]{{صل}} عرض کرد: [[همسایه]] من امرئ القیس بخشی از [[زمین]] مرا تصاحب کرده و [[مردم]] [[گواه]] [[صدق]] من هستند؛ ولی چون او بیش از من مردم را گرامی می‌دارد آنان حاضر به [[حمایت]] از من نیستند. امرئ القیس نخست همه چیز را [[انکار]] کرد و چون شاکی شاهدی نداشت [[حضرت]] از امرئ القیس خواست تا برای [[اثبات]] دعوی خود [[سوگند]] یاد کند. هنگامی که او برای ادای سوگند برخاست پیامبر{{صل}} او را از قسم [[دروغ]] برحذر داشت و او از سوگند [[امتناع]] ورزید. [[خداوند]] با فرو فرستادن آیات فوق [[مسلمانان]] را از فروش [[عهد]] و [[پیمان الهی]] به بهای اندک باز داشت.<ref>اسباب‌النزول، ص ۵۰؛ مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۴۹۷؛ زادالمسیر، ج ۴، ص ۳۵۶.</ref> امرئ القیس پس از شنیدن این آیات با اظهار اینکه آنچه نزد من است سرانجام فانی شدنی است اعتراف کرد که [[حق]] با شاکی است و چون مقدار [[زمین]] او را نمی‌داند هر مقدار که می‌خواهد برگیرد و در ازای بهره‌ای که در این مدت از زمین او [[برده]] است معادل آن را هم خواهد پرداخت. در این هنگام [[آیه]] {{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.</ref> نازل گشت: «مَن عَمِلَ صــلِحـًا مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی و هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَةً ولَنَجزِیَنَّهُم اَجرَهُم بِاَحسَنِ ما کانوا یَعمَلون» و به هر [[زن]] و مرد مؤمنی که [[کار نیک]] کند [[وعده]] [[حیات]] [[پاکیزه]] و [[پاداش]] [[نیکو]] داد.<ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص۵۹۲ ـ ۵۹۳؛ زادالمسیر، ج۴، ص ۳۵۶.</ref>
#در ذیل [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا إِنَّمَا عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ}}<ref>«و پیمان با خداوند را به بهایی اندک مفروشید؛ جز این نیست که آنچه نزد خداوند است برای شما بهتر است اگر بدانید آنچه نزد شماست پایان می‌یابد و آنچه نزد خداوند است پایاست و البته ما پاداش شکیبایان را نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند خواهیم داد کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۵-۹۷.</ref> از [[ابن‌عباس]] [[روایت]] شده است که یکی از اهالی حضرموت به [[پیامبر]]{{صل}} عرض کرد: [[همسایه]] من امرئ القیس بخشی از [[زمین]] مرا تصاحب کرده و [[مردم]] [[گواه]] [[صدق]] من هستند؛ ولی چون او بیش از من مردم را گرامی می‌دارد آنان حاضر به [[حمایت]] از من نیستند. امرئ القیس نخست همه چیز را [[انکار]] کرد و چون شاکی شاهدی نداشت [[حضرت]] از امرئ القیس خواست تا برای [[اثبات]] دعوی خود [[سوگند]] یاد کند. هنگامی که او برای ادای سوگند برخاست پیامبر{{صل}} او را از قسم [[دروغ]] برحذر داشت و او از سوگند [[امتناع]] ورزید. [[خداوند]] با فرو فرستادن آیات فوق [[مسلمانان]] را از فروش [[عهد]] و [[پیمان الهی]] به بهای اندک باز داشت.<ref>اسباب‌النزول، ص ۵۰؛ مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۴۹۷؛ زادالمسیر، ج ۴، ص ۳۵۶.</ref> امرئ القیس پس از شنیدن این آیات با اظهار اینکه آنچه نزد من است سرانجام فانی شدنی است اعتراف کرد که [[حق]] با شاکی است و چون مقدار [[زمین]] او را نمی‌داند هر مقدار که می‌خواهد برگیرد و در ازای بهره‌ای که در این مدت از زمین او [[برده]] است معادل آن را هم خواهد پرداخت. در این هنگام [[آیه]] {{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.</ref> نازل گشت: «مَن عَمِلَ صــلِحـًا مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی و هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَةً ولَنَجزِیَنَّهُم اَجرَهُم بِاَحسَنِ ما کانوا یَعمَلون» و به هر [[زن]] و مرد مؤمنی که [[کار نیک]] کند [[وعده]] [[حیات]] [[پاکیزه]] و [[پاداش]] [[نیکو]] داد.<ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص۵۹۲ ـ ۵۹۳؛ زادالمسیر، ج۴، ص ۳۵۶.</ref>
۲۱۸٬۰۹۰

ویرایش