حیی بن اخطب: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'خدای متعالی' به 'خدای متعال'
(←منابع) |
جز (جایگزینی متن - 'خدای متعالی' به 'خدای متعال') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
گفته شده است [[آیه]] {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ }}<ref>«اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد » سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> به همین مناسبت نازل گردید و تلاش برای [[تفسیر]] [[آیات متشابه]] را عمل کسانی دانست که در پی [[حقیقت]] نیستند<ref> جامع البیان، ج ۳، ص ۲۴۲.</ref> احتمالاً در همین دوره، [[پیامبر]]{{صل}} به [[ایمان آوردن]] [[یهودیان]] [[امیدوار]] بود؛ [[ولی خدا]] از [[حضرت]] خواست چندان به آنها [[خوشبین]] نباشد. بر پایه روایت [[ابن عباس]] و کلبی، مصداق "[[کافران]]" در آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بیگمان بر کافران برابر است، چه بیمشان دهی یا بیمشان ندهی، ایمان نمیآورند» سوره بقره، آیه ۶.</ref> سران [[یهود]] از جمله حیی بن اخطب است. در این [[آیات]]، [[خدا]] به رسولش [[اطمینان]] میدهد که این افراد [[ایمان]] نخواهند آورد<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۸۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص ۱۸۴.</ref> ابنهشام در بیان [[دشمنان]] [[یهودی]] پیامبر{{صل}} از [[قبیله]] [[بنینضیر]]، نام حیی بن اخطب را در صدر فهرست خود آورده است.<ref> السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۱۴.</ref> با ایمان آوردن برخی از یهودیان یثرب به [[رسول خدا]]{{صل}} حیی و دیگران خطاب به آنها گفتند که از میان [[عرب]] [[پیامبری]] برانگیخته نمیشود و [[محمد]] فرمانرواست؛ سپس آنان نزد حضرت آمده و از ایشان درباره [[ذوالقرنین]] پرسیدند که پیامبر{{صل}} بر اساس آیات مکی به آنان پاسخ گفت.<ref>السیرهالنبویه، ج ۱، ص ۵۷۱.</ref> | گفته شده است [[آیه]] {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ }}<ref>«اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد » سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> به همین مناسبت نازل گردید و تلاش برای [[تفسیر]] [[آیات متشابه]] را عمل کسانی دانست که در پی [[حقیقت]] نیستند<ref> جامع البیان، ج ۳، ص ۲۴۲.</ref> احتمالاً در همین دوره، [[پیامبر]]{{صل}} به [[ایمان آوردن]] [[یهودیان]] [[امیدوار]] بود؛ [[ولی خدا]] از [[حضرت]] خواست چندان به آنها [[خوشبین]] نباشد. بر پایه روایت [[ابن عباس]] و کلبی، مصداق "[[کافران]]" در آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بیگمان بر کافران برابر است، چه بیمشان دهی یا بیمشان ندهی، ایمان نمیآورند» سوره بقره، آیه ۶.</ref> سران [[یهود]] از جمله حیی بن اخطب است. در این [[آیات]]، [[خدا]] به رسولش [[اطمینان]] میدهد که این افراد [[ایمان]] نخواهند آورد<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۸۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص ۱۸۴.</ref> ابنهشام در بیان [[دشمنان]] [[یهودی]] پیامبر{{صل}} از [[قبیله]] [[بنینضیر]]، نام حیی بن اخطب را در صدر فهرست خود آورده است.<ref> السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۱۴.</ref> با ایمان آوردن برخی از یهودیان یثرب به [[رسول خدا]]{{صل}} حیی و دیگران خطاب به آنها گفتند که از میان [[عرب]] [[پیامبری]] برانگیخته نمیشود و [[محمد]] فرمانرواست؛ سپس آنان نزد حضرت آمده و از ایشان درباره [[ذوالقرنین]] پرسیدند که پیامبر{{صل}} بر اساس آیات مکی به آنان پاسخ گفت.<ref>السیرهالنبویه، ج ۱، ص ۵۷۱.</ref> | ||
بر اساس روایت [[امام باقر]]{{ع}} حیی از افرادی بود که در پی [[دروغگو]] دانستن [[پیامبر]]{{صل}} برآمد.<ref>تفسیر منسوب به امام عسکری{{ع}}، ص ۹۲.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«آنان که پیمان با خداوند و سوگندهای خود را به بهای ناچیز میفروشند، در جهان واپسین بیبهرهاند و خداوند با آنان سخن نمیگوید و در روز رستخیز به آنان نمینگرد و آنان را پاکیزه نمیدارد و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره آل عمران، آیه ۷۷.</ref> نیز از افرادی یاد میکند که به [[پیمان]] و [[سوگند]] خود پایبند نیستند و در [[آخرت]] بیبهرهاند و [[خدا]] با آنها سخن نخواهد گفت و عذابی در [[انتظار]] آنان است. بر اساس روایتی از [[عکرمه]]، این آیه درباره تنی چند از بزرگان [[یهود]] از جمله حیی فرود آمده است که منکر [[نبوت]] پیامبر{{صل}} بودند. طبق ادامه این [[آیات]]، برخی از آنها سخنانی با استناد به کتاب به زبان میآورند که از کتاب نیست، بلکه این گفتار را به [[دروغ]] به خدا نسبت میدهند: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«بیگمان آنان که از کتاب (آسمانی) آنچه را خداوند فرو فرستاده است پنهان میدارند و (آن را) به بهای اندک میفروشند جز آتش در اندرون خود نمیانبارند و روز رستخیز خداوند با آنان سخن نمیگوید و آنها را پاکیزه نمیگرداند و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۴.</ref>.<ref> جامعالبیان، ج ۳، ص ۴۳۵؛ التبیان، ج ۲، ص ۵۰۶ - ۵۰۷؛ اسباب النزول، ص ۱۱۵.</ref> به دیده [[طبرسی]] در [[مجمعالبیان]] این آیه درباره علمای یهود از جمله حیی بن اخطب نازل شده است که آنچه را در کتاب خود دارند پنهان ساختهاند. خدای | بر اساس روایت [[امام باقر]]{{ع}} حیی از افرادی بود که در پی [[دروغگو]] دانستن [[پیامبر]]{{صل}} برآمد.<ref>تفسیر منسوب به امام عسکری{{ع}}، ص ۹۲.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«آنان که پیمان با خداوند و سوگندهای خود را به بهای ناچیز میفروشند، در جهان واپسین بیبهرهاند و خداوند با آنان سخن نمیگوید و در روز رستخیز به آنان نمینگرد و آنان را پاکیزه نمیدارد و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره آل عمران، آیه ۷۷.</ref> نیز از افرادی یاد میکند که به [[پیمان]] و [[سوگند]] خود پایبند نیستند و در [[آخرت]] بیبهرهاند و [[خدا]] با آنها سخن نخواهد گفت و عذابی در [[انتظار]] آنان است. بر اساس روایتی از [[عکرمه]]، این آیه درباره تنی چند از بزرگان [[یهود]] از جمله حیی فرود آمده است که منکر [[نبوت]] پیامبر{{صل}} بودند. طبق ادامه این [[آیات]]، برخی از آنها سخنانی با استناد به کتاب به زبان میآورند که از کتاب نیست، بلکه این گفتار را به [[دروغ]] به خدا نسبت میدهند: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«بیگمان آنان که از کتاب (آسمانی) آنچه را خداوند فرو فرستاده است پنهان میدارند و (آن را) به بهای اندک میفروشند جز آتش در اندرون خود نمیانبارند و روز رستخیز خداوند با آنان سخن نمیگوید و آنها را پاکیزه نمیگرداند و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۴.</ref>.<ref> جامعالبیان، ج ۳، ص ۴۳۵؛ التبیان، ج ۲، ص ۵۰۶ - ۵۰۷؛ اسباب النزول، ص ۱۱۵.</ref> به دیده [[طبرسی]] در [[مجمعالبیان]] این آیه درباره علمای یهود از جمله حیی بن اخطب نازل شده است که آنچه را در کتاب خود دارند پنهان ساختهاند. خدای متعال در این آیه به آنان [[وعده]] داده که در آخرت با آنان سخن نخواهد گفت و عذابی دردناک منتظرشان است.<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۶۸.</ref> به [[روایت]] ابن اسحق در [[منابع تفسیری]]<ref> جامع البیان، ج ۱، ص ۶۸۲؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۵۳.</ref> نیز [[تاریخی]]،<ref> السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۴۸.</ref> حیی بن اخطب و برادرش [[ابویاسر]] بیش از دیگران به [[قبایل عرب]] [[حسادت]] ورزیده و با همه توان میکوشیدند [[مردم]] را از [[اسلام]] بازگردانند، ازاینرو آیه {{متن قرآن|وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند ؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۰۹.</ref> نازل گردید و به [[مسلمانان]] [[یادآوری]] کرد بسیاری از [[اهل کتاب]] پس از آنکه [[حقیقت]] بر آنان روشن شد، از روی [[حسادت]] به دست برداشتن از [[اسلام]] [[گرایش]] دارند. این گزارش مینمایاند که [[گسترش اسلام]] در یثرب سبب نگرانیهایی برای حیی و دیگر سران [[یهود]] شده بود. | ||
با گذشت [[زمان]]، وقت آن فرا رسید که حیی و دیگر بزرگان یهود با ابراز [[تمسخر]] به مقابله با [[پیامبر]]{{صل}} و هوادارانش برآیند. بر پایه روایتی از [[قتاده]] و [[حسن بصری]]، حیی از کسانی بود که پس از درخواست [[کمک مالی]] [[مسلمانان]] که با عنوان "[[قرض]] به [[الله]] " یاد شده بود، الله را به ریشخند گرفته و خود را [[بینیاز]] و اللّهرا محتاج دانستند. بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاءُ سَنَكْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«خداوند سخن آن کسان را که گفتند: خداوند تهیدست است و ما توانگریم شنیده است؛ به زودی آنچه را گفتهاند و اینکه پیامبران را ناروا میکشتند مینویسیم و میگوییم:عذاب آتش سوزان را بچشید» سوره آل عمران، آیه ۱۸۱.</ref> که به این مناسبت فرود آمد، [[خدا]] فرمود که سخنان آنان [[ثبت]] خواهد شد و به آنها گفته خواهد شد که [[عذاب]] [[آتش]] را بچشید<ref> جامعالبیان، ج ۴، ص ۲۵۹؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۸۹۸.</ref> طبق [[روایت]] [[ابن عباس]] در آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَيَكْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا}}<ref>«همان کسان که تنگچشمی میورزند و مردم را به تنگچشمی وا میدارند و آنچه را خداوند از بخشش خود به آنان داده است پنهان میکنند و برای کافران عذابی خوارساز آماده کردهایم» سوره نساء، آیه ۳۷.</ref> حیی و برخی دیگر از سران یهود یثرب، از [[انصار]] میخواستند با مساعدتهای [[مالی]] خود از پیامبر{{صل}} [[حمایت]] نکنند و آنان را از گرفتار آمدن به [[فقر]] هشدار میدادند و [[آینده]] [[حضرت]] را مبهم میشمردند. پس از [[نزول]] این [[آیات]]، خدا غیر مستقیم اعلام داشت که برای [[کافران]] عذابی دردناک آماده کرده است.<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۶۰؛ جامعالبیان، ج ۵، ص ۱۲۱؛ زادالمسیر، ج ۱، ص ۴۰۴ - ۴۰۵.</ref> در [[سال ۴ هجری]]، حیی و تنی از [[بنینضیر]] در [[سرزمین]] مسکونی خود گرد هم نشسته بودند که [[پیامبر]]{{صل}} و شماری از یارانش نزد آنها آمدند و [[حضرت]] از آنان خواست در پرداخت دیه دو تن از [[بنیعامر]] که اشتباهی یکی از [[مسلمانان]] او را کشته بود به وی کمک کنند، زیرا آنها با بنیعامر همپیمان بودند. حیی و همراهانش از حضرت خواستند نزدشان بماند تا از او [[پذیرایی]] شود؛ ولی اندکی بعد حیی از دیگران خواست از این [[فرصت]] بهره گرفته و پیامبر{{صل}} را بکشند، در حالی که همراهان حضرت [[گمان]] میکردند ایشان برای انجام کاری بیرون رفته و دوباره نزد آنها بازمیگردد؛ ولی پیامبر{{صل}} به [[مدینه]] بازگشته بود. در پی این رخداد، همراهان حضرت نیز بازگشتند و سپس [[رسول خدا]]{{صل}} از ایشان خواست که ۱۰ [[روزه]] یثرب را ترک کنند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۶۴ - ۳۶۵.</ref> | با گذشت [[زمان]]، وقت آن فرا رسید که حیی و دیگر بزرگان یهود با ابراز [[تمسخر]] به مقابله با [[پیامبر]]{{صل}} و هوادارانش برآیند. بر پایه روایتی از [[قتاده]] و [[حسن بصری]]، حیی از کسانی بود که پس از درخواست [[کمک مالی]] [[مسلمانان]] که با عنوان "[[قرض]] به [[الله]] " یاد شده بود، الله را به ریشخند گرفته و خود را [[بینیاز]] و اللّهرا محتاج دانستند. بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاءُ سَنَكْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«خداوند سخن آن کسان را که گفتند: خداوند تهیدست است و ما توانگریم شنیده است؛ به زودی آنچه را گفتهاند و اینکه پیامبران را ناروا میکشتند مینویسیم و میگوییم:عذاب آتش سوزان را بچشید» سوره آل عمران، آیه ۱۸۱.</ref> که به این مناسبت فرود آمد، [[خدا]] فرمود که سخنان آنان [[ثبت]] خواهد شد و به آنها گفته خواهد شد که [[عذاب]] [[آتش]] را بچشید<ref> جامعالبیان، ج ۴، ص ۲۵۹؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۸۹۸.</ref> طبق [[روایت]] [[ابن عباس]] در آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَيَكْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا}}<ref>«همان کسان که تنگچشمی میورزند و مردم را به تنگچشمی وا میدارند و آنچه را خداوند از بخشش خود به آنان داده است پنهان میکنند و برای کافران عذابی خوارساز آماده کردهایم» سوره نساء، آیه ۳۷.</ref> حیی و برخی دیگر از سران یهود یثرب، از [[انصار]] میخواستند با مساعدتهای [[مالی]] خود از پیامبر{{صل}} [[حمایت]] نکنند و آنان را از گرفتار آمدن به [[فقر]] هشدار میدادند و [[آینده]] [[حضرت]] را مبهم میشمردند. پس از [[نزول]] این [[آیات]]، خدا غیر مستقیم اعلام داشت که برای [[کافران]] عذابی دردناک آماده کرده است.<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۶۰؛ جامعالبیان، ج ۵، ص ۱۲۱؛ زادالمسیر، ج ۱، ص ۴۰۴ - ۴۰۵.</ref> در [[سال ۴ هجری]]، حیی و تنی از [[بنینضیر]] در [[سرزمین]] مسکونی خود گرد هم نشسته بودند که [[پیامبر]]{{صل}} و شماری از یارانش نزد آنها آمدند و [[حضرت]] از آنان خواست در پرداخت دیه دو تن از [[بنیعامر]] که اشتباهی یکی از [[مسلمانان]] او را کشته بود به وی کمک کنند، زیرا آنها با بنیعامر همپیمان بودند. حیی و همراهانش از حضرت خواستند نزدشان بماند تا از او [[پذیرایی]] شود؛ ولی اندکی بعد حیی از دیگران خواست از این [[فرصت]] بهره گرفته و پیامبر{{صل}} را بکشند، در حالی که همراهان حضرت [[گمان]] میکردند ایشان برای انجام کاری بیرون رفته و دوباره نزد آنها بازمیگردد؛ ولی پیامبر{{صل}} به [[مدینه]] بازگشته بود. در پی این رخداد، همراهان حضرت نیز بازگشتند و سپس [[رسول خدا]]{{صل}} از ایشان خواست که ۱۰ [[روزه]] یثرب را ترک کنند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۶۴ - ۳۶۵.</ref> |