پرش به محتوا

رشد در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'خدای متعالی' به 'خدای متعال'
جز (جایگزینی متن - 'خدای متعالی' به 'خدای متعال')
خط ۲۵: خط ۲۵:


==اهمیت رشد==
==اهمیت رشد==
والایی [[جایگاه]] [[رشد]] و مطلوب بودن آن، امری [[فطری]] است، ازاین‌رو همه انسان‌های خوب و بد، رشد را [[ارزشمند]] و دارای آثار مثبت می‌دانند، چنان‌که [[قوم شعیب]]{{ع}} که [[دعوت]] آن [[حضرت]] به ترک [[بت پرستی]] و [[پرهیز]] از [[مال]] [[حرام]] را سفیهانه می‌خواندند، به او گفتند که چگونه چنین خواسته‌ای از ما داری، درحالی‌که تو رشیدی: {{متن قرآن|قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ}}<ref>«گفتند: ای شعیب! آیا دینت  تو را وا می‌دارد که (به ما بگویی) آنچه را پدرانمان می‌پرستیدند وا نهیم یا با دارایی‌های خود آنچه می‌خواهیم انجام ندهیم؟ بی‌گمان تو خود بردبار راهدانی» سوره هود، آیه ۸۷.</ref>.<ref>التفسیرالکبیر، ج ۱۸، ص ۳۸۷؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۶۵ - ۳۶۶.</ref>؛ البته بسیاری از [[مفسران]]، [[رشید]] [[خواندن]] [[شعیب]]{{ع}} را از روی ریشخند یا به معنای رشید بودن وی نزد قومش دانسته‌اند.<ref> التبیان، ج ۶، ص ۴۹ـ۵۰؛ الکشاف، ج ۲، ص ۴۲۰؛ زبدة التفاسیر، ج ۳، ص ۳۰۷.</ref> همچنین [[فرعون]] [[متکبّر]]، [[ستمگر]]، [[قاتل]] و [[مفسد]] {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.</ref> در دعوت قومش به کشتن [[موسی]]{{ع}} و ماندن بر [[دین]] گذشته‌شان <ref> جامع‌البیان، ج ۲۴، ص ۳۹؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۸۱۱؛ تفسیر قرطبی،ج ۱۶، ص ۳۱۰.</ref> ادعا داشت که قومش را جز به [[راه رشد]] [[هدایت]] نمی‌کند: {{متن قرآن|يَا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظَاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنَا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جَاءَنَا قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِيكُمْ إِلَّا مَا أَرَى وَمَا أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشَادِ}}<ref>«ای قوم من! امروز فرمانروایی از آن شماست در حالی که در این سرزمین چیرگی دارید پس اگر عذاب خداوند بر سرمان بیاید چه کسی ما را یاری خواهد داد؟ فرعون گفت:جز چیزی را که خود (صلاح) می‌بینم به شما نشان نمی‌دهم و شما را جز به راه رستگاری  رهنمون نمی‌شوم!» سوره غافر، آیه ۲۹.</ref>؛ ولی خدای متعالی با [[نکوهش]] [[پیروان]] [[فرعون]]، گفتار ([[فرمان]]) و [[رفتار]] او را نارشید می‌خواند: {{متن قرآن|إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ}}<ref>«نزد فرعون و سرکردگان وی؛ آنگاه، آن (سرکرده) ها از فرمان فرعون پیروی کردند و فرمان فرعون از سر کاردانی نبود» سوره هود، آیه ۹۷.</ref>.<ref>روض‌الجنان، ج ۱۰، ص ۳۲۹؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۸۰.</ref>، زیرا او [[مردم]] را به سوی [[گمراهی]] و [[دوزخ]] می‌برد و سرانجام، [[کیفر]] او و پیروانش [[گرفتاری]] به [[لعنت الهی]] و ورود به [[آتش دوزخ]] است که پیشاپیش آنان در آن گام می‌نهد: {{متن قرآن|يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ}}<ref>«او در روز رستخیز، پیشاپیش قومش می‌آید و آنان را به دوزخ درمی‌آورد و بد آبشخوری است که بدان درمی‌آیند» سوره هود، آیه ۹۸.</ref>، {{متن قرآن|وَأُتْبِعُوا فِي هَذِهِ لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ}}<ref>«و در این (جهان) و روز رستخیز با لعنت بدرقه شده‌اند؛ بد دهشی است که به آنان می‌دهند» سوره هود، آیه ۹۹.</ref> [[رشد]]، افزون بر اینکه [[انسان]] را از [[اعمال زشت]] باز می‌دارد، سبب می‌شود که شخص [[رشید]] دیگران را نیز از [[زشتی]] باز دارد، چنان‌که [[لوط]]{{ع}} پس از [[نهی]] [[قوم]] خود از عمل ننگینِ [[همجنس بازی]] به آنان گفت: آیا از شما مردی رشید نیست:{{متن قرآن|وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِنْ قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ}}<ref>«و قوم او شتابان به سویش رو آوردند و (آنان) پیش از آن، کارهای زشت انجام می‌دادند؛ (لوط) گفت: ای قوم من! اینان دختران منند، آنان برای شما پاکیزه‌ترند، از خداوند پروا کنید و مرا در (کار) مهمانانم خوار نگردانید، آیا در میان شما مرد کاردانی نیست؟» سوره هود، آیه ۷۸.</ref> به دیده بسیاری از [[مفسران]]، مراد این است که آیا میان شما مردی رشید نیست که شما را از این عمل [[زشت]] باز دارد<ref>جامع‌البیان، ج ۱۲، ص ۵۲؛ تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۱۶۴؛ تفسیر اثنا عشری، ج ۶، ص ۱۱۰.</ref>.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[رشد (مقاله)|مقاله «رشد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>
والایی [[جایگاه]] [[رشد]] و مطلوب بودن آن، امری [[فطری]] است، ازاین‌رو همه انسان‌های خوب و بد، رشد را [[ارزشمند]] و دارای آثار مثبت می‌دانند، چنان‌که [[قوم شعیب]]{{ع}} که [[دعوت]] آن [[حضرت]] به ترک [[بت پرستی]] و [[پرهیز]] از [[مال]] [[حرام]] را سفیهانه می‌خواندند، به او گفتند که چگونه چنین خواسته‌ای از ما داری، درحالی‌که تو رشیدی: {{متن قرآن|قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ}}<ref>«گفتند: ای شعیب! آیا دینت  تو را وا می‌دارد که (به ما بگویی) آنچه را پدرانمان می‌پرستیدند وا نهیم یا با دارایی‌های خود آنچه می‌خواهیم انجام ندهیم؟ بی‌گمان تو خود بردبار راهدانی» سوره هود، آیه ۸۷.</ref>.<ref>التفسیرالکبیر، ج ۱۸، ص ۳۸۷؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۶۵ - ۳۶۶.</ref>؛ البته بسیاری از [[مفسران]]، [[رشید]] [[خواندن]] [[شعیب]]{{ع}} را از روی ریشخند یا به معنای رشید بودن وی نزد قومش دانسته‌اند.<ref> التبیان، ج ۶، ص ۴۹ـ۵۰؛ الکشاف، ج ۲، ص ۴۲۰؛ زبدة التفاسیر، ج ۳، ص ۳۰۷.</ref> همچنین [[فرعون]] [[متکبّر]]، [[ستمگر]]، [[قاتل]] و [[مفسد]] {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.</ref> در دعوت قومش به کشتن [[موسی]]{{ع}} و ماندن بر [[دین]] گذشته‌شان <ref> جامع‌البیان، ج ۲۴، ص ۳۹؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۸۱۱؛ تفسیر قرطبی،ج ۱۶، ص ۳۱۰.</ref> ادعا داشت که قومش را جز به [[راه رشد]] [[هدایت]] نمی‌کند: {{متن قرآن|يَا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظَاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنَا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جَاءَنَا قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِيكُمْ إِلَّا مَا أَرَى وَمَا أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشَادِ}}<ref>«ای قوم من! امروز فرمانروایی از آن شماست در حالی که در این سرزمین چیرگی دارید پس اگر عذاب خداوند بر سرمان بیاید چه کسی ما را یاری خواهد داد؟ فرعون گفت:جز چیزی را که خود (صلاح) می‌بینم به شما نشان نمی‌دهم و شما را جز به راه رستگاری  رهنمون نمی‌شوم!» سوره غافر، آیه ۲۹.</ref>؛ ولی خدای متعال با [[نکوهش]] [[پیروان]] [[فرعون]]، گفتار ([[فرمان]]) و [[رفتار]] او را نارشید می‌خواند: {{متن قرآن|إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ}}<ref>«نزد فرعون و سرکردگان وی؛ آنگاه، آن (سرکرده) ها از فرمان فرعون پیروی کردند و فرمان فرعون از سر کاردانی نبود» سوره هود، آیه ۹۷.</ref>.<ref>روض‌الجنان، ج ۱۰، ص ۳۲۹؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۸۰.</ref>، زیرا او [[مردم]] را به سوی [[گمراهی]] و [[دوزخ]] می‌برد و سرانجام، [[کیفر]] او و پیروانش [[گرفتاری]] به [[لعنت الهی]] و ورود به [[آتش دوزخ]] است که پیشاپیش آنان در آن گام می‌نهد: {{متن قرآن|يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ}}<ref>«او در روز رستخیز، پیشاپیش قومش می‌آید و آنان را به دوزخ درمی‌آورد و بد آبشخوری است که بدان درمی‌آیند» سوره هود، آیه ۹۸.</ref>، {{متن قرآن|وَأُتْبِعُوا فِي هَذِهِ لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ}}<ref>«و در این (جهان) و روز رستخیز با لعنت بدرقه شده‌اند؛ بد دهشی است که به آنان می‌دهند» سوره هود، آیه ۹۹.</ref> [[رشد]]، افزون بر اینکه [[انسان]] را از [[اعمال زشت]] باز می‌دارد، سبب می‌شود که شخص [[رشید]] دیگران را نیز از [[زشتی]] باز دارد، چنان‌که [[لوط]]{{ع}} پس از [[نهی]] [[قوم]] خود از عمل ننگینِ [[همجنس بازی]] به آنان گفت: آیا از شما مردی رشید نیست:{{متن قرآن|وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِنْ قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ}}<ref>«و قوم او شتابان به سویش رو آوردند و (آنان) پیش از آن، کارهای زشت انجام می‌دادند؛ (لوط) گفت: ای قوم من! اینان دختران منند، آنان برای شما پاکیزه‌ترند، از خداوند پروا کنید و مرا در (کار) مهمانانم خوار نگردانید، آیا در میان شما مرد کاردانی نیست؟» سوره هود، آیه ۷۸.</ref> به دیده بسیاری از [[مفسران]]، مراد این است که آیا میان شما مردی رشید نیست که شما را از این عمل [[زشت]] باز دارد<ref>جامع‌البیان، ج ۱۲، ص ۵۲؛ تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۱۶۴؛ تفسیر اثنا عشری، ج ۶، ص ۱۱۰.</ref>.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[رشد (مقاله)|مقاله «رشد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>


==مراتب [[رشد]]==
==مراتب [[رشد]]==
خط ۴۴: خط ۴۴:
==عوامل رشد==
==عوامل رشد==
[[آیات]] متعددی به عوامل رشد اشاره دارند که همه آنها در عرض یکدیگر نیستند و برخی از آنها از عوامل بیرونی و برخی دیگر از اوصاف و حالات درونی [[انسان]] هستند.
[[آیات]] متعددی به عوامل رشد اشاره دارند که همه آنها در عرض یکدیگر نیستند و برخی از آنها از عوامل بیرونی و برخی دیگر از اوصاف و حالات درونی [[انسان]] هستند.
===[[ارشاد]] خدای متعالی و اولیای او===
===[[ارشاد]] خدای متعال و اولیای او===
اعطا کننده [[حقیقی]] [[رشد]]، مانند دیگر [[خوبی‌ها]]، همانا خدای متعالی است و مرشد حقیقی تنها اوست، بنابراین کسی را که [[خدا]] نظر [[لطف]] و [[توفیق]] خود را به سبب [[عناد]] بسیار از او برداشته، وی را [[گمراه]] کند، هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند [[ارشاد]] کند: {{متن قرآن|وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَزَاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِنْهُ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِدًا}}<ref>«و خورشید را چون بر می‌آمد می‌دیدی که از غار آنان به راست می‌گرایید  و چون غروب می‌کرد در سوی چپ از آنان می‌گذشت  و آنان در جای گشاده‌ای از آن (غار) بودند؛ این از نشانه‌های خداوند است؛ هر که را خداوند راه نماید، رهیافته است و هر که را بیراه نهد، هرگز برای او سروری رهنما نخواهی یافت» سوره کهف، آیه ۱۷.</ref>.<ref>منهج الصادقین، ج۵، ص ۳۲۸.</ref> چون پس از [[خذلان]] [[الهی]] هیچ کس در ارشاد توان ندارد،<ref> الکشاف، ج ۲، ص ۷۰۸؛ تفسیر مراغی، ج ۱۵، ص ۱۲۸؛ زبدة التفاسیر، ج ۴، ص ۹۳.</ref> ازاین‌رو [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز که دیگران را به سوی [[رشد]] [[هدایت]] می‌کند، نمی‌تواند رشد را در دیگران پدید آورد: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي لَا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا رَشَدًا}}<ref>«بگو: من برای شما نه یارای زیانی دارم و نه رهیافتی» سوره جن، آیه ۲۱.</ref>.<ref> مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۵۶۲؛ الجدید، ج ۷، ص ۲۵۲.</ref> در برخی از [[روایات]]، رَشَد در این [[آیه]] به [[ولایت]] امیر مؤمنان [[علی]]{{ع}} [[تفسیر]] شده که [[انتصاب]] ایشان به [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} تنها در [[اختیار]] خدا بوده؛ حتّی در اختیار شخص پیامبر اکرم{{صل}} نیز نیست.<ref> الکافی، ج ۱، ص ۴۳۴.</ref> تنها مرشد حقیقی بودن خدا به این معنا نیست که [[پیامبران]]{{عم}} و [[اولیای الهی]] هیچ در رشد دیگران اثر ندارند، بلکه آنان نیز در طول خدا و به [[اذن]] او دیگران را به رشد می‌رسانند، چنان‌که [[مؤمن]] [[خاندان]] [[فرعون]] از قومش خواست که از وی [[پیروی]] کنند، تا آنان را به [[راه رشد]] هدایت کند: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشَادِ}}<ref>«و آنکه مؤمن (آل فرعون) بود گفت: ای قوم من! از من پیروی کنید تا شما را به راه رستگاری  رهنمون شوم» سوره غافر، آیه ۳۸.</ref>؛ همچنین در روایاتی، پیامبر اکرم{{صل}} [[هدایت کننده]] به رشد <ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹۵؛ بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۲۴.</ref> و [[کارها]] <ref>غررالحکم، ص ۱۰۹.</ref> و سنّتش <ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۹۴.</ref> مصداق رشد خوانده شده و در [[حدیثی]] [[نبوی]] آمده است: [[عترت]] من شما را از [[غیّ]] باز می‌دارند و به رشد هدایت می‌کنند.<ref>بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۳۷۵.</ref> در برابر، [[شیطان]] و دیگر سران [[کفر]]، از [[رشد]] دور کرده و به سوی [[غیّ]] می‌کشانند: {{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد» سوره ص، آیه ۸۲.</ref>، {{متن قرآن|إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره حجر، آیه ۴۰.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ}}<ref>«و خبر آن کسی را برای آنان بخوان که (دانش) آیات خویش را بدو ارزانی داشتیم اما او از آنها کناره گرفت و شیطان در پی او افتاد  و از گمراهان شد» سوره اعراف، آیه ۱۷۵.</ref>،  {{متن قرآن|وَإِخْوَانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الْغَيِّ ثُمَّ لَا يُقْصِرُونَ}}<ref>«و برادران آنها  آنان را به گمراهی می‌کشانند  سپس هیچ کوتاهی نمی‌کنند» سوره اعراف، آیه ۲۰۲.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«گفت: پروردگارا! برای آنکه مرا بیراه نهادی، در زمین (بدی‌ها را) در دید آنها خواهم آراست و همگان را از راه به در خواهم برد» سوره حجر، آیه ۳۹.</ref>،  {{متن قرآن|قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ}}<ref>«کسانی که فرمان (عذاب) بر آنان به حقیقت پیوسته است می‌گویند: پروردگارا! اینان کسانی هستند که گمراه کردیم، آنان را گمراه کردیم چنان که خود گمراه بودیم؛ (اکنون) در پیشگاه تو (از آنان) دوری و بیزاری می‌جوییم؛ آنان ما را نمی‌پرستیدند» سوره قصص، آیه ۶۳.</ref>، {{متن قرآن|فَأَغْوَيْنَاكُمْ إِنَّا كُنَّا غَاوِينَ}}<ref>«آری، شما را گمراه کردیم، به راستی ما (خود نیز) گمراه بودیم» سوره صافات، آیه ۳۲.</ref>.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[رشد (مقاله)|مقاله «رشد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>
اعطا کننده [[حقیقی]] [[رشد]]، مانند دیگر [[خوبی‌ها]]، همانا خدای متعال است و مرشد حقیقی تنها اوست، بنابراین کسی را که [[خدا]] نظر [[لطف]] و [[توفیق]] خود را به سبب [[عناد]] بسیار از او برداشته، وی را [[گمراه]] کند، هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند [[ارشاد]] کند: {{متن قرآن|وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَزَاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِنْهُ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِدًا}}<ref>«و خورشید را چون بر می‌آمد می‌دیدی که از غار آنان به راست می‌گرایید  و چون غروب می‌کرد در سوی چپ از آنان می‌گذشت  و آنان در جای گشاده‌ای از آن (غار) بودند؛ این از نشانه‌های خداوند است؛ هر که را خداوند راه نماید، رهیافته است و هر که را بیراه نهد، هرگز برای او سروری رهنما نخواهی یافت» سوره کهف، آیه ۱۷.</ref>.<ref>منهج الصادقین، ج۵، ص ۳۲۸.</ref> چون پس از [[خذلان]] [[الهی]] هیچ کس در ارشاد توان ندارد،<ref> الکشاف، ج ۲، ص ۷۰۸؛ تفسیر مراغی، ج ۱۵، ص ۱۲۸؛ زبدة التفاسیر، ج ۴، ص ۹۳.</ref> ازاین‌رو [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز که دیگران را به سوی [[رشد]] [[هدایت]] می‌کند، نمی‌تواند رشد را در دیگران پدید آورد: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي لَا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا رَشَدًا}}<ref>«بگو: من برای شما نه یارای زیانی دارم و نه رهیافتی» سوره جن، آیه ۲۱.</ref>.<ref> مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۵۶۲؛ الجدید، ج ۷، ص ۲۵۲.</ref> در برخی از [[روایات]]، رَشَد در این [[آیه]] به [[ولایت]] امیر مؤمنان [[علی]]{{ع}} [[تفسیر]] شده که [[انتصاب]] ایشان به [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} تنها در [[اختیار]] خدا بوده؛ حتّی در اختیار شخص پیامبر اکرم{{صل}} نیز نیست.<ref> الکافی، ج ۱، ص ۴۳۴.</ref> تنها مرشد حقیقی بودن خدا به این معنا نیست که [[پیامبران]]{{عم}} و [[اولیای الهی]] هیچ در رشد دیگران اثر ندارند، بلکه آنان نیز در طول خدا و به [[اذن]] او دیگران را به رشد می‌رسانند، چنان‌که [[مؤمن]] [[خاندان]] [[فرعون]] از قومش خواست که از وی [[پیروی]] کنند، تا آنان را به [[راه رشد]] هدایت کند: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشَادِ}}<ref>«و آنکه مؤمن (آل فرعون) بود گفت: ای قوم من! از من پیروی کنید تا شما را به راه رستگاری  رهنمون شوم» سوره غافر، آیه ۳۸.</ref>؛ همچنین در روایاتی، پیامبر اکرم{{صل}} [[هدایت کننده]] به رشد <ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹۵؛ بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۲۴.</ref> و [[کارها]] <ref>غررالحکم، ص ۱۰۹.</ref> و سنّتش <ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۹۴.</ref> مصداق رشد خوانده شده و در [[حدیثی]] [[نبوی]] آمده است: [[عترت]] من شما را از [[غیّ]] باز می‌دارند و به رشد هدایت می‌کنند.<ref>بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۳۷۵.</ref> در برابر، [[شیطان]] و دیگر سران [[کفر]]، از [[رشد]] دور کرده و به سوی [[غیّ]] می‌کشانند: {{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد» سوره ص، آیه ۸۲.</ref>، {{متن قرآن|إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره حجر، آیه ۴۰.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ}}<ref>«و خبر آن کسی را برای آنان بخوان که (دانش) آیات خویش را بدو ارزانی داشتیم اما او از آنها کناره گرفت و شیطان در پی او افتاد  و از گمراهان شد» سوره اعراف، آیه ۱۷۵.</ref>،  {{متن قرآن|وَإِخْوَانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الْغَيِّ ثُمَّ لَا يُقْصِرُونَ}}<ref>«و برادران آنها  آنان را به گمراهی می‌کشانند  سپس هیچ کوتاهی نمی‌کنند» سوره اعراف، آیه ۲۰۲.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«گفت: پروردگارا! برای آنکه مرا بیراه نهادی، در زمین (بدی‌ها را) در دید آنها خواهم آراست و همگان را از راه به در خواهم برد» سوره حجر، آیه ۳۹.</ref>،  {{متن قرآن|قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ}}<ref>«کسانی که فرمان (عذاب) بر آنان به حقیقت پیوسته است می‌گویند: پروردگارا! اینان کسانی هستند که گمراه کردیم، آنان را گمراه کردیم چنان که خود گمراه بودیم؛ (اکنون) در پیشگاه تو (از آنان) دوری و بیزاری می‌جوییم؛ آنان ما را نمی‌پرستیدند» سوره قصص، آیه ۶۳.</ref>، {{متن قرآن|فَأَغْوَيْنَاكُمْ إِنَّا كُنَّا غَاوِينَ}}<ref>«آری، شما را گمراه کردیم، به راستی ما (خود نیز) گمراه بودیم» سوره صافات، آیه ۳۲.</ref>.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[رشد (مقاله)|مقاله «رشد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>
===[[قرآن کریم]]===
===[[قرآن کریم]]===
قرآن کریم از مهم‌ترین عوامل رشد و به تعبیر برخی از [[روایات]]، جامع هر رشدی است.<ref>بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۱۵۵. </ref>قرآن از دسته‌ای از جنّیان یاد می‌کند که با شنیدن [[آیات الهی]] از [[شرک]] دست شستند <ref> مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۵۵۴؛ مراح لبید، ج ۲، ص ۵۷۰.</ref> و به قرآن و [[پروردگار]] خود [[ایمان]] آوردند و با [[وصف]] آن، به دو ویژگی [[شگفتی]] و [[هدایت]] به رُشد، همنوعان خود را نیز به سوی آن فراخواندند: {{متن قرآن|قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا}}<ref>«بگو: به من وحی شده است که دسته‌ای از پریان (به قرآن) گوش فراداشته‌اند آنگاه گفته‌اند: ما قرآنی شگفت‌انگیز را شنیده‌ایم» سوره جن، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا}}<ref>«که به سوی راهدانی  رهنمون می‌گردد، بنابراین به آن ایمان آورده‌ایم و هیچ‌گاه کسی را برای پروردگارمان شریک نخواهیم آورد» سوره جن، آیه ۲.</ref> [[مفسران]]، وجوه گوناگونی در [[تبیین]] [[حقیقت]] هدایت قرآن به رشد بیان کرده‌اند؛ مانند هدایت به صواب و [[حق]] <ref> الکشاف، ج ۴، ص ۶۲۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۶۶۶؛ الصافی، ج ۵، ص ۲۳۴.</ref> و [[صلاح]] [[دین]] و [[دنیا]]،<ref> روح‌البیان، ج ۱۰، ص ۱۸۹؛ تفسیر اثنا عشری، ج ۱۳، ص ۳۴۱؛ مواهب علیه، ص ۱۳۰۲.</ref> هدایت به [[عقاید]] و اعمالِ رساننده به واقع و [[سعادت حقیقی]]،<ref> المیزان، ج ۲۰، ص ۳۸؛ من وحی القرآن، ج ۲۳، ص ۱۴۹.</ref> هدایت و امر به هر خیری با [[ترغیب]] و [[بشارت]] و [[شناسایی]] و [[نهی]] از هر [[بدی]] با [[انذار]] و تحذیر از آن <ref>التفسیر الکاشف، ج ۷، ص ۴۳۵.</ref> و هدایتِ رساننده به مقصدِ [[توحید ذاتی]] [[الهی]].<ref>الفواتح الالهیه، ج ۲، ص ۴۵۰.</ref> در حقیقت، این وجوه با هم در معنا تضادّ ندارند. برپایه نظری، مُبین بودن قرآن (قصص / ۲۸، ۲) یعنی رشد را از غیّ جدا می‌سازد<ref>التبیان، ج ۸، ص ۱۲۸.</ref>.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[رشد (مقاله)|مقاله «رشد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>
قرآن کریم از مهم‌ترین عوامل رشد و به تعبیر برخی از [[روایات]]، جامع هر رشدی است.<ref>بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۱۵۵. </ref>قرآن از دسته‌ای از جنّیان یاد می‌کند که با شنیدن [[آیات الهی]] از [[شرک]] دست شستند <ref> مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۵۵۴؛ مراح لبید، ج ۲، ص ۵۷۰.</ref> و به قرآن و [[پروردگار]] خود [[ایمان]] آوردند و با [[وصف]] آن، به دو ویژگی [[شگفتی]] و [[هدایت]] به رُشد، همنوعان خود را نیز به سوی آن فراخواندند: {{متن قرآن|قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا}}<ref>«بگو: به من وحی شده است که دسته‌ای از پریان (به قرآن) گوش فراداشته‌اند آنگاه گفته‌اند: ما قرآنی شگفت‌انگیز را شنیده‌ایم» سوره جن، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا}}<ref>«که به سوی راهدانی  رهنمون می‌گردد، بنابراین به آن ایمان آورده‌ایم و هیچ‌گاه کسی را برای پروردگارمان شریک نخواهیم آورد» سوره جن، آیه ۲.</ref> [[مفسران]]، وجوه گوناگونی در [[تبیین]] [[حقیقت]] هدایت قرآن به رشد بیان کرده‌اند؛ مانند هدایت به صواب و [[حق]] <ref> الکشاف، ج ۴، ص ۶۲۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۶۶۶؛ الصافی، ج ۵، ص ۲۳۴.</ref> و [[صلاح]] [[دین]] و [[دنیا]]،<ref> روح‌البیان، ج ۱۰، ص ۱۸۹؛ تفسیر اثنا عشری، ج ۱۳، ص ۳۴۱؛ مواهب علیه، ص ۱۳۰۲.</ref> هدایت به [[عقاید]] و اعمالِ رساننده به واقع و [[سعادت حقیقی]]،<ref> المیزان، ج ۲۰، ص ۳۸؛ من وحی القرآن، ج ۲۳، ص ۱۴۹.</ref> هدایت و امر به هر خیری با [[ترغیب]] و [[بشارت]] و [[شناسایی]] و [[نهی]] از هر [[بدی]] با [[انذار]] و تحذیر از آن <ref>التفسیر الکاشف، ج ۷، ص ۴۳۵.</ref> و هدایتِ رساننده به مقصدِ [[توحید ذاتی]] [[الهی]].<ref>الفواتح الالهیه، ج ۲، ص ۴۵۰.</ref> در حقیقت، این وجوه با هم در معنا تضادّ ندارند. برپایه نظری، مُبین بودن قرآن (قصص / ۲۸، ۲) یعنی رشد را از غیّ جدا می‌سازد<ref>التبیان، ج ۸، ص ۱۲۸.</ref>.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[رشد (مقاله)|مقاله «رشد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>
===[[ایمان به خدا]] و [[اطاعت]] از او===
===[[ایمان به خدا]] و [[اطاعت]] از او===
خدای متعالی به مؤمنان [[فرمان]] می‌دهد که او را [[استجابت]] کنند و [[ایمان]] آورند؛ شاید [[رشد]] یابند: {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ}}<ref>«و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref> [[استجابت]] [[خدا]] را به [[پذیرش]] [[دعوت الهی]] در اطاعت از [[اوامر]] او <ref>جامع‌البیان، ج ۲، ص ۹۳؛ تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۱۲۴؛ التحریر و التنویر، ج ۲، ص ۱۷۷.</ref> یا ایمان و [[فرمانبری]] <ref>فتح‌القدیر، ج ۱، ص ۲۱۳؛ روح البیان، ج ۱، ص ۲۹۶؛ الصافی، ج ۱، ص ۲۲۳.</ref>و برخی به درخواست پذیرش[[دعا]]<ref>البحر المحیط، ج ۲، ص ۲۰۹؛ روح المعانی، ج ۱، ص ۴۶۰؛ تفسیر آیات الاحکام، ص ۸۶.</ref> [[تفسیر]] کرده‌اند؛ همچنین ایمان را به [[تصدیق]] به تمام آنچه خدا نازل کرده <ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۵۰۰.</ref> یا [[ثبات]] و [[مداومت]] بر ایمان.<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص ۱۲۵؛ زبدة التفاسیر، ج ۱، ص ۳۰۵؛ روح المعانی، ج ۱، ص ۴۶۰.</ref> روایتی آن را [[علم]] به [[قدرت الهی]] در برآوردن درخواست [[بنده]] دانسته است.<ref> تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۸۳؛ البرهان، ج ۱، ص ۳۹۷.</ref>
خدای متعال به مؤمنان [[فرمان]] می‌دهد که او را [[استجابت]] کنند و [[ایمان]] آورند؛ شاید [[رشد]] یابند: {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ}}<ref>«و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref> [[استجابت]] [[خدا]] را به [[پذیرش]] [[دعوت الهی]] در اطاعت از [[اوامر]] او <ref>جامع‌البیان، ج ۲، ص ۹۳؛ تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۱۲۴؛ التحریر و التنویر، ج ۲، ص ۱۷۷.</ref> یا ایمان و [[فرمانبری]] <ref>فتح‌القدیر، ج ۱، ص ۲۱۳؛ روح البیان، ج ۱، ص ۲۹۶؛ الصافی، ج ۱، ص ۲۲۳.</ref>و برخی به درخواست پذیرش[[دعا]]<ref>البحر المحیط، ج ۲، ص ۲۰۹؛ روح المعانی، ج ۱، ص ۴۶۰؛ تفسیر آیات الاحکام، ص ۸۶.</ref> [[تفسیر]] کرده‌اند؛ همچنین ایمان را به [[تصدیق]] به تمام آنچه خدا نازل کرده <ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۵۰۰.</ref> یا [[ثبات]] و [[مداومت]] بر ایمان.<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص ۱۲۵؛ زبدة التفاسیر، ج ۱، ص ۳۰۵؛ روح المعانی، ج ۱، ص ۴۶۰.</ref> روایتی آن را [[علم]] به [[قدرت الهی]] در برآوردن درخواست [[بنده]] دانسته است.<ref> تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۸۳؛ البرهان، ج ۱، ص ۳۹۷.</ref>


از [[آیه]] {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن  ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> نیز فهمیده می‌شود که رشد در ایمان به خداست و [[کفر]] و [[پیروی]] از [[طاغوت]]، [[غیّ]] و [[گمراهی]] است؛<ref>ر. ک: الصافی، ج ۱، ص ۲۸۳.</ref> نیز [[دوست داشتن]] [[ایمان]] و جذب ‌شدن به آن و گریزانی از کفر و [[فسوق]] ([[خروج]] از [[طاعت]] به [[معصیت]] یا [[دروغ]]) و [[عصیان]] ([[نافرمانی]] و تمام [[گناهان]]) اسباب رشد انسان‌اند: {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ}}<ref>«و بدانید که فرستاده خداوند در میان شماست، اگر در بسیاری از کارها از شما پیروی کند به سختی می‌افتید امّا خداوند ایمان را در نظر شما محبوب ساخت و آن را در دل‌های شما آراست و کفر و بزهکاری و سرکشی را در نظر شما ناپسند گردانید؛ آنانند که راهدانند» سوره حجرات، آیه ۷.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۳۱۴.</ref> برخی گفته‌اند: این آیه ۵ مرتبه را بیان می‌کند که کسی جز با کمال تحقق آنها در وی، جزو راشدان نمی‌شود، ایمان؛ آراسته بودن آن در [[دل]] یعنی رسیدن به مرحله [[علم‌الیقین]] و [[عین الیقین]] نسبت به آن؛ [[نفی]] [[کفر]] و [[بیزاری جستن]] از آن؛ نفی [[فسوق]]؛ نفی [[عصیان]]، که این سه مورد پایانی، عامّ هستند و شامل همه افراد کفر، فسوق و عصیان.<ref>الالفین، ص ۳۶۹.</ref> در برخی از [[روایات تفسیری]]، [[ایمان]] در این [[آیه]] به [[محبّت]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[تفسیر]] شده و کفر، فسوق و عصیان به [[دشمنی]] با ایشان <ref>الکافی، ج ۱، ص ۴۲۶؛ کنز الدقائق، ج ۸، ص ۳۶۴؛ تفسیر فرات الکوفی، ص ۴۲۸.</ref>. از داستان [[نافرمانی]] [[آدم]]{{ع}} و همسرش از [[امر ارشادی]] [[خدا]] و خوردن آنان از درخت [[ممنوع]] نیز که به برهنگی ایشان انجامید، می‌‌توان تأثیر نافرمانی در دوری از [[رشد]] را برداشت کرد: {{متن قرآن|فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى}}<ref>«آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاه‌هاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۲۲۲؛ نمونه، ج ۱۳، ص ۳۲۲ - ۳۲۳.</ref> [[روایات]] نیز مطلب تأکید دارند که هر کس از خدا و رسولش [[اطاعت]] کند، [[رشد]] می‌یابد و هرکه خدا و رسولش را نافرمانی کند، [[گمراه]] می‌گردد.<ref> الکافی، ج ۳، ص ۴۲۲؛ المستدرک، ج ۱، ص ۲۸۹؛ بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۲۶.</ref> همچنین [[قرآن]] [[اسلام]] آورندگان را در پی رسیدن به رشد و [[راه]] درست می‌شناساند: {{متن قرآن|وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا}}<ref>«و اینکه برخی از ما فرمانبردارند و برخی رویگردان از راه درست ، پس کسانی که فرمانبرداری کنند، رهیافتی را می‌جویند» سوره جن، آیه ۱۴.</ref> اسلام در این آیه به [[ایمان به خدا]] و [[تسلیم]] [[اوامر]] او بودن تفسیر شده است.<ref> زبدة التفاسیر، ج ۷، ص۲۱۱؛ تفسیر مراغی، ج ۲۹، ص ۱۰۰؛ المنیر، ج ۲۹، ص ۱۷۰.</ref> به دیده برخی از [[مفسران]]، اسلام در مانند این آیه، [[سلامت]] [[دل]] از پیامدهای [[شهوت]] و [[غضب]] است که سودمندترین چیز پس از [[معرفت]] است.<ref> تفسیر صدر المتالهین، ج ۵، ص ۲۳۵.</ref>همان‌گونه که از دید قرآن، ایمان به خدا مایه رشد [[انسان]] است، کفر و [[تکذیب آیات الهی]] و [[غفلت]] از آنها مانع رشد اوست و وی را به [[غیّ]] و [[گمراهی]] می‌کشاند: {{متن قرآن|سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ}}<ref>«به زودی کسانی را که در زمین ناحق گردنفرازی می‌ورزند از نشانه‌های خود روگردان خواهم کرد و هر نشانه‌ای ببینند بدان ایمان نخواهند آورد؛ و اگر راه درست را ببینند آن را راه (خویش) نخواهند گزید و چون کژراهه را ببینند آن را راه (خود) برخواهند گزید؛ این از آن روست که آنان نشانه‌های ما را دروغ شمردند و از آن غافل بودند» سوره اعراف، آیه ۱۴۶.</ref>.<ref> تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۴۲۷؛ المیزان، ج ۵، ص ۲۷۰؛ ج ۸، ص ۲۴۷؛ تیسیر الکریم الرحمن، ص ۳۴۲.</ref> برخی، از جمله {{متن قرآن|وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا}} برداشت کرده‌اند که دیدن و شناختنِ [[راه رشد]]، به [[تنهایی]] برای رسیدن به آن بس نیست، بلکه [[پیروی]] از آن نیز لازم است<ref>کشف الاسرار، ج ۳، ص ۷۵۰.</ref>.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[رشد (مقاله)|مقاله «رشد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>
از [[آیه]] {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن  ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> نیز فهمیده می‌شود که رشد در ایمان به خداست و [[کفر]] و [[پیروی]] از [[طاغوت]]، [[غیّ]] و [[گمراهی]] است؛<ref>ر. ک: الصافی، ج ۱، ص ۲۸۳.</ref> نیز [[دوست داشتن]] [[ایمان]] و جذب ‌شدن به آن و گریزانی از کفر و [[فسوق]] ([[خروج]] از [[طاعت]] به [[معصیت]] یا [[دروغ]]) و [[عصیان]] ([[نافرمانی]] و تمام [[گناهان]]) اسباب رشد انسان‌اند: {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ}}<ref>«و بدانید که فرستاده خداوند در میان شماست، اگر در بسیاری از کارها از شما پیروی کند به سختی می‌افتید امّا خداوند ایمان را در نظر شما محبوب ساخت و آن را در دل‌های شما آراست و کفر و بزهکاری و سرکشی را در نظر شما ناپسند گردانید؛ آنانند که راهدانند» سوره حجرات، آیه ۷.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۳۱۴.</ref> برخی گفته‌اند: این آیه ۵ مرتبه را بیان می‌کند که کسی جز با کمال تحقق آنها در وی، جزو راشدان نمی‌شود، ایمان؛ آراسته بودن آن در [[دل]] یعنی رسیدن به مرحله [[علم‌الیقین]] و [[عین الیقین]] نسبت به آن؛ [[نفی]] [[کفر]] و [[بیزاری جستن]] از آن؛ نفی [[فسوق]]؛ نفی [[عصیان]]، که این سه مورد پایانی، عامّ هستند و شامل همه افراد کفر، فسوق و عصیان.<ref>الالفین، ص ۳۶۹.</ref> در برخی از [[روایات تفسیری]]، [[ایمان]] در این [[آیه]] به [[محبّت]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[تفسیر]] شده و کفر، فسوق و عصیان به [[دشمنی]] با ایشان <ref>الکافی، ج ۱، ص ۴۲۶؛ کنز الدقائق، ج ۸، ص ۳۶۴؛ تفسیر فرات الکوفی، ص ۴۲۸.</ref>. از داستان [[نافرمانی]] [[آدم]]{{ع}} و همسرش از [[امر ارشادی]] [[خدا]] و خوردن آنان از درخت [[ممنوع]] نیز که به برهنگی ایشان انجامید، می‌‌توان تأثیر نافرمانی در دوری از [[رشد]] را برداشت کرد: {{متن قرآن|فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى}}<ref>«آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاه‌هاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۲۲۲؛ نمونه، ج ۱۳، ص ۳۲۲ - ۳۲۳.</ref> [[روایات]] نیز مطلب تأکید دارند که هر کس از خدا و رسولش [[اطاعت]] کند، [[رشد]] می‌یابد و هرکه خدا و رسولش را نافرمانی کند، [[گمراه]] می‌گردد.<ref> الکافی، ج ۳، ص ۴۲۲؛ المستدرک، ج ۱، ص ۲۸۹؛ بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۲۶.</ref> همچنین [[قرآن]] [[اسلام]] آورندگان را در پی رسیدن به رشد و [[راه]] درست می‌شناساند: {{متن قرآن|وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا}}<ref>«و اینکه برخی از ما فرمانبردارند و برخی رویگردان از راه درست ، پس کسانی که فرمانبرداری کنند، رهیافتی را می‌جویند» سوره جن، آیه ۱۴.</ref> اسلام در این آیه به [[ایمان به خدا]] و [[تسلیم]] [[اوامر]] او بودن تفسیر شده است.<ref> زبدة التفاسیر، ج ۷، ص۲۱۱؛ تفسیر مراغی، ج ۲۹، ص ۱۰۰؛ المنیر، ج ۲۹، ص ۱۷۰.</ref> به دیده برخی از [[مفسران]]، اسلام در مانند این آیه، [[سلامت]] [[دل]] از پیامدهای [[شهوت]] و [[غضب]] است که سودمندترین چیز پس از [[معرفت]] است.<ref> تفسیر صدر المتالهین، ج ۵، ص ۲۳۵.</ref>همان‌گونه که از دید قرآن، ایمان به خدا مایه رشد [[انسان]] است، کفر و [[تکذیب آیات الهی]] و [[غفلت]] از آنها مانع رشد اوست و وی را به [[غیّ]] و [[گمراهی]] می‌کشاند: {{متن قرآن|سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ}}<ref>«به زودی کسانی را که در زمین ناحق گردنفرازی می‌ورزند از نشانه‌های خود روگردان خواهم کرد و هر نشانه‌ای ببینند بدان ایمان نخواهند آورد؛ و اگر راه درست را ببینند آن را راه (خویش) نخواهند گزید و چون کژراهه را ببینند آن را راه (خود) برخواهند گزید؛ این از آن روست که آنان نشانه‌های ما را دروغ شمردند و از آن غافل بودند» سوره اعراف، آیه ۱۴۶.</ref>.<ref> تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۴۲۷؛ المیزان، ج ۵، ص ۲۷۰؛ ج ۸، ص ۲۴۷؛ تیسیر الکریم الرحمن، ص ۳۴۲.</ref> برخی، از جمله {{متن قرآن|وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا}} برداشت کرده‌اند که دیدن و شناختنِ [[راه رشد]]، به [[تنهایی]] برای رسیدن به آن بس نیست، بلکه [[پیروی]] از آن نیز لازم است<ref>کشف الاسرار، ج ۳، ص ۷۵۰.</ref>.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[رشد (مقاله)|مقاله «رشد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش