|
|
خط ۹: |
خط ۹: |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> |
|
| |
|
| ==مقدمه== | | ==معناشناسی تفقه== |
| *تفقّه: طلب [[فقه]] و تخصص در آن<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۴۳.</ref>. اصل آن "فقه" به معنای [[ادراک]] چیزی و [[علم]] به آن<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۴۲۲.</ref>، [[فهم]] دقیق و با [[تأمل]]<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۱۲۳.</ref>. در اصطلاح به "علم دین"<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۳، ص۳۷۰.</ref> و "[[علم شریعت]]" اطلاق میشود و به "عالمِ به [[حلال]] و حرام" [[فقیه]] میگویند<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۴۲۲.</ref>.
| | تفقّه در لغت بهمعنای طلب [[فقه]] و تخصص در آن است<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۴۳.</ref>. اصل آن از "فقه" به معنای [[ادراک]] چیزی و [[علم]] به آن<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۴۲۲.</ref>، [[فهم]] دقیق و با [[تأمل]] است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۱۲۳.</ref>. فقه این است که از یک امر ظاهر و آشکار، به یک حقیقت مخفی و پنهان پیبرده شود<ref>ده گفتار، ص۱۲۸.</ref> و در اصطلاح به "علم دین"<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۳، ص۳۷۰.</ref> و "[[علم شریعت]]" اطلاق میشود. تفقه [[معرفت]] به [[معارف]] و [[احکام]] و دستورهای دین است از نوع معرفت عمیق است و به "عالمِ به [[حلال]] و حرام" [[فقیه]] میگویند<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۴۲۲.</ref>. برخی [[علم]] [[فقه]] را اشرف [[علوم]] میدانند <ref>ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، ص۱۲۳-۱۲۷.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۱۹۳؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۶۱.</ref> |
| *{{متن قرآن|فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ}}<ref>«اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دینآگاه شوند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref>.
| |
| *بنا بر این [[آیه شریفه]]، کوچ به سوی [[پیامبر]]{{صل}} برای [[فراگیری]] [[دین]]، هموزن کوچ برای [[جهاد]] است. باید عدهای محدود نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمده، [[دین]] و [[شریعت]] را فراگیرند تا هنگام بازگشت، [[معارف دین]] را برای [[قوم]] خود [[تبیین]] نمایند؛ البته مراد از [[تفقه در دین]]، [[فهم]] جمیع [[معارف دینی]] از اصول و [[فروع]] است، نه خصوص [[احکام عملی]] و حلام و [[حرام]] که [[فقه]] مصطلح متکفل بیان آن است <ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۹، ص۴۰۴.</ref>. درباره [[شرافت]] و [[فضیلت]] [[علم]] [[فقه]] بحثهای بسیاری میان [[اندیشمندان]] [[مسلمان]] رواج داشته و دارد. برخی [[علم]] [[فقه]] را اشرف [[علوم]] میدانند <ref>ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، ص۱۲۳-۱۲۷.</ref>.
| |
| *[[مذهب]] [[شیعه امامیه]] برای [[فقیه]] [[جایگاه]] ویژهای در [[حکومت]] قایل است و برخی [[علمای شیعه]] [[حکومت]] را آیینه تمام نمای [[فقه]] برشمردهاند و [[ولایت فقیه]] را به عنوان مبنای [[حکومت اسلامی]] مطرح کردهاند<ref>ر.ک: روحالله خمینی، ولایت فقیه (حکومت اسلامی).</ref><ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۱۹۳.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==تفقه در فرهنگ مطهر== | | ==تفقه در [[قرآن]]== |
| [[تفقّه]] از ماده “فقه” است. معنای [[فقه]]، مطلق [[فهم]] نیست، بلکه فهم عمیق و [[بصیرت]] کامل به [[حقیقت]] یک چیز را فقه میگویند. “راغب” در “مفردات” میگوید: {{عربی|الفقه هو التوصل إلى علم غائب بعلم شاهد}} یعنی فقه این است که از یک امر ظاهر و آشکار، به یک حقیقت مخفی و پنهان پیبرده شود. در تعریف تفقه میگویند: {{عربی|تفقه إذا طلبه فتخصص به}}. یعنی [[طلب]] کرد چیزی را و در آن تخصص پیدا کرد<ref>ده گفتار، ص۱۲۸.</ref>. | | در آیه 122 سوره توبه چنین آمده است: {{متن قرآن|فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ}}<ref>«اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دینآگاه شوند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref>. براساس این [[آیه]]، کوچ به سوی [[پیامبر]]{{صل}} برای [[فراگیری]] [[دین]]، مانند کوچ برای [[جهاد]] است. باید عدهای محدود نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمده، [[دین]] و [[شریعت]] را فراگیرند تا هنگام بازگشت، [[معارف دین]] را برای [[قوم]] خود [[تبیین]] نمایند؛ البته مراد از [[تفقه در دین]]، [[فهم]] جمیع [[معارف دینی]] از اصول و [[فروع]] است، نه خصوص [[احکام عملی]] و حلام و [[حرام]] که [[فقه]] مصطلح متکفل بیان آن است<ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۹، ص۴۰۴.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۱۹۳.</ref> |
| [[علم]] یک مفهوم وسیعی است. هر دانستنی را علم میگویند. ولی تفقه به طور کلّی در هر موردی استعمال نمیشود. تفقه در جائی گفته میشود که [[انسان]] یک [[دانش]] عمیقی پیدا بکند، یعنی علم سطحی علم هست ولی تفقه نیست. “راغب اصفهانی” میگوید: {{عربی|التفقه هو التوسل بعلم ظاهر الى علم باطن}}. تفقه این است که انسان از ظاهر، [[باطن]] را [[کشف]] کند، از پوست مغز را دریابد، از آنچه که به چشم میبیند و حسّ میکند، آنچه را که حسّ نمیکند [[درک]] بکند. معنای [[تفقه در دین]] این است که انسان [[دین]] را سطحی نشناسد؛ یعنی در دین، [[روحی]] است و تنی، در شناختن دین تنها به شناختن تن اکتفا نکند<ref>اسلام و مقتضیات زمان، ج۱، ص۲۳۴.</ref>. پس تفقه این است که انسان معنی را به دست بیاورد<ref>اسلام و مقتضیات زمان، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. | | |
| به عبارت دیگر تفقه همان [[معرفت]] به [[معارف]] و [[احکام]] و دستورهای دین است، نه معرفت سطحی بلکه معرفت عمقی، [[دستور]] تفقه میرساند که در [[دین مقدس اسلام]] خاصیتی وجود دارد که آن خاصیت با تفقه روشن میشود، یعنی در [[دستورات]] این دین ظاهرهایی است و باطنهائی<ref>اسلام و مقتضیات زمان، ج۱، ص۲۴۵.</ref>. تفقه را [[اجتهاد]] نامیدند که با [[جهاد]] به یک معنی است<ref>تکامل اجتماعی انسان، ص۱۶۹.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۶۱.</ref>
| | ==فقه و حکومت== |
| | [[مذهب]] [[شیعه امامیه]] برای [[فقیه]] [[جایگاه]] ویژهای در [[حکومت]] قائل است و برخی [[علمای شیعه]] [[حکومت]] را آیینه تمام نمای [[فقه]] برشمردهاند و [[ولایت فقیه]] را به عنوان مبنای [[حکومت اسلامی]] مطرح کردهاند<ref>ر.ک: روحالله خمینی، ولایت فقیه (حکومت اسلامی).</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۱۹۳.</ref> |
|
| |
|
| ==منابع== | | ==منابع== |