دولت: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
#جمعیت؛ در دولتهای جدید، به خصوص از اواخر قرن نوزده به این طرف، در قالب [[ملت]] تعریف میشود و لذا واحدهای [[اجتماع سیاسی]] با عنصر [[ملیت]] از هم تفکیک شده و تمیز داده میشوند. در [[اسلام]] نگاه به [[جامعه بشری]] بیشتر [[اعتقادی]] و مکتبی است و ویژگیهای فیزیکی، [[نژادی]]، قومی و زبانی کمتر مورد توجه هستند. بنابراین، [[امت اسلام]]، حتی فراتر از [[دولتها]] و واحدهای [[سیاسی]]، جایگاه ویژهای در تعریف [[اجتماع]] [[مسلمین]] دارد. | #جمعیت؛ در دولتهای جدید، به خصوص از اواخر قرن نوزده به این طرف، در قالب [[ملت]] تعریف میشود و لذا واحدهای [[اجتماع سیاسی]] با عنصر [[ملیت]] از هم تفکیک شده و تمیز داده میشوند. در [[اسلام]] نگاه به [[جامعه بشری]] بیشتر [[اعتقادی]] و مکتبی است و ویژگیهای فیزیکی، [[نژادی]]، قومی و زبانی کمتر مورد توجه هستند. بنابراین، [[امت اسلام]]، حتی فراتر از [[دولتها]] و واحدهای [[سیاسی]]، جایگاه ویژهای در تعریف [[اجتماع]] [[مسلمین]] دارد. | ||
# [[سرزمین]]؛ در تعریف فوق، از آن جهت در کنار [[کشور]] قرار میگیرد که عمدهترین ویژگی کشور در عنصر جغرافیایی آن نهفته است و ازاینرو آن را ظرف تحقق [[نظام سیاسی]] قرار میدهد؛ بنابراین مرزهای جغرافیایی قراردادی، جداکننده [[نظامهای سیاسی]] متعین یا دولتها هستند. | # [[سرزمین]]؛ در تعریف فوق، از آن جهت در کنار [[کشور]] قرار میگیرد که عمدهترین ویژگی کشور در عنصر جغرافیایی آن نهفته است و ازاینرو آن را ظرف تحقق [[نظام سیاسی]] قرار میدهد؛ بنابراین مرزهای جغرافیایی قراردادی، جداکننده [[نظامهای سیاسی]] متعین یا دولتها هستند. | ||
# [[حکومت]]؛ مراد از آن، سازمان اجرایی درون | # [[حکومت]]؛ مراد از آن، سازمان اجرایی درون دولت است و به مجموعه افراد، [[مناصب]] و ارگانهایی اطلاق میشود که دست اندرکار تنظیم و [[اداره امور]] [[جامعه]] هستند. | ||
# [[حاکمیت]]؛ یعنی [[حق]] [[اعمال]] [[اراده جمعی]] که در محدوده سرزمین، مطلق و غیرقابل تقیید است و از آن به [[استقلال]] نیز یاد میشود، در [[نظام جهانی]] شکلگرفته در سده اخیر. دولتها بخشی از این [[حقوق]] سازمان را از خود سلب نموده و در [[اختیار]] سازمانهای فرا دولتی، و به اصطلاح بینالمللی، قرار دادهاند؛ نظیر: سازمان [[ملل]] [[متحد]]، شورای [[امنیت]] و دیگر سازمانهای بینالمللی و منطقهای. | # [[حاکمیت]]؛ یعنی [[حق]] [[اعمال]] [[اراده جمعی]] که در محدوده سرزمین، مطلق و غیرقابل تقیید است و از آن به [[استقلال]] نیز یاد میشود، در [[نظام جهانی]] شکلگرفته در سده اخیر. دولتها بخشی از این [[حقوق]] سازمان را از خود سلب نموده و در [[اختیار]] سازمانهای فرا دولتی، و به اصطلاح بینالمللی، قرار دادهاند؛ نظیر: سازمان [[ملل]] [[متحد]]، شورای [[امنیت]] و دیگر سازمانهای بینالمللی و منطقهای. | ||
در تعریف دیگر، تنها قومی مجریه را میتوان دولت نامید که طبق این تعریف، حکومت در مقایسه با دولت در موضع شاملتری قرار میگیرد و دولت بخشی از [[وظایف حکومت]] را عهدهدار است؛ چنانچه اگر حکومت عامل تنظیم و اداره امور کشور باشد، دولت تنظیمکننده مستقیم بوده و همراه حکومت، نقش اجرایی این تنظیم را بر عهده میگیرد؛ به عنوان مثال، میتوان از [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]]، چنین برداشت کرد که حکومت را در موضع شاملتری نسبت به دولت خوانده است و در اولین اصل، تصریح دارد: “حکومت [[ایران]]، [[جمهوری اسلامی]] است که [[ملت ایران]] بر اساس [[اعتقاد]] دیرینهاش به [[حکومت حق]]، [[عدل]] و [[قرآن]]، در پی [[انقلاب اسلامی]]، به آن [[رأی]] مثبت داد”. اگر این مطلب با مفاد اصل دوم که میگوید: جمهوری اسلامی نظامی است بر پایه [[ایمان]]...”، مقایسه شود این نتیجه حاصل میشود که [[حکومت]] [[ایران]]، همان [[نظام]] شکل یافته [[اسلامی]] است و این مطلب متضمن تعریف اول از | در تعریف دیگر، تنها قومی مجریه را میتوان دولت نامید که طبق این تعریف، حکومت در مقایسه با دولت در موضع شاملتری قرار میگیرد و دولت بخشی از [[وظایف حکومت]] را عهدهدار است؛ چنانچه اگر حکومت عامل تنظیم و اداره امور کشور باشد، دولت تنظیمکننده مستقیم بوده و همراه حکومت، نقش اجرایی این تنظیم را بر عهده میگیرد؛ به عنوان مثال، میتوان از [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]]، چنین برداشت کرد که حکومت را در موضع شاملتری نسبت به دولت خوانده است و در اولین اصل، تصریح دارد: “حکومت [[ایران]]، [[جمهوری اسلامی]] است که [[ملت ایران]] بر اساس [[اعتقاد]] دیرینهاش به [[حکومت حق]]، [[عدل]] و [[قرآن]]، در پی [[انقلاب اسلامی]]، به آن [[رأی]] مثبت داد”. اگر این مطلب با مفاد اصل دوم که میگوید: جمهوری اسلامی نظامی است بر پایه [[ایمان]]...”، مقایسه شود این نتیجه حاصل میشود که [[حکومت]] [[ایران]]، همان [[نظام]] شکل یافته [[اسلامی]] است و این مطلب متضمن تعریف اول از دولت میباشد. | ||
در اصل سوم با وظایفی که برای دولت [[جمهوری اسلامی ایران]] برمیشمارد، میتوان دولت را در این بیان، شامل منصبها و نهادهای رسمی [[کشور]] دانست که به تعریف حکومت منطبق است<ref>تعریف حکومت در ادامه بحث آمده است.</ref>. | در اصل سوم با وظایفی که برای دولت [[جمهوری اسلامی ایران]] برمیشمارد، میتوان دولت را در این بیان، شامل منصبها و نهادهای رسمی [[کشور]] دانست که به تعریف حکومت منطبق است<ref>تعریف حکومت در ادامه بحث آمده است.</ref>. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
آلن بیرو، برای شفافتر ساختن، چهره مبهمی که از دولت به [[ذهن]] میآید، اضافه میکند که دولت در واقع فقط آن جزء از هیأت سیاسی است که حراست از [[قانون]]، حکومت در چارچوب [[قانون اساسی]]، ارتقای [[پیشرفت]] و [[سعادت]] همگان، تأمین [[نظم عمومی]] و [[اداره امور]] همگانی، [[وظیفه]] خاص آن میباشد. دولت جزیی است، دارای تخصص ویژه در [[تأمین منافع]] عموم که یک فرد یا یک گروه نیست؛ بلکه مجموعهای از نهادهاست که در جهت پیدایی و [[تشکل]] یک دستگاه تنظیمکننده که در رأس [[جامعه]] جای گرفته و قوام میپذیرد<ref>بیرو، ألن، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه دکتر باقر ساروخانی، ص۴۰۴.</ref>. | آلن بیرو، برای شفافتر ساختن، چهره مبهمی که از دولت به [[ذهن]] میآید، اضافه میکند که دولت در واقع فقط آن جزء از هیأت سیاسی است که حراست از [[قانون]]، حکومت در چارچوب [[قانون اساسی]]، ارتقای [[پیشرفت]] و [[سعادت]] همگان، تأمین [[نظم عمومی]] و [[اداره امور]] همگانی، [[وظیفه]] خاص آن میباشد. دولت جزیی است، دارای تخصص ویژه در [[تأمین منافع]] عموم که یک فرد یا یک گروه نیست؛ بلکه مجموعهای از نهادهاست که در جهت پیدایی و [[تشکل]] یک دستگاه تنظیمکننده که در رأس [[جامعه]] جای گرفته و قوام میپذیرد<ref>بیرو، ألن، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه دکتر باقر ساروخانی، ص۴۰۴.</ref>. | ||
“فرهنگ علوم اجتماعی” دیگری که کار مشترک دو نویسنده [[انگلیسی]] و آمریکایی است با کالبدشکافی مفهوم دولت، معانی متعددی را ارائه میدهد؛ از جمله مینویسد: اصطلاح دولت به دستهای از [[مردم]] اشاره میکند که در یک منطقه معین [[زندگی]] میکنند و به گونهای [[سازماندهی]] شدهاند که تعداد کمی از افراد انتخابشده از بین آنان میتوانند توقع داشته باشند که فعالیتهای کمابیش محدود همان دسته از مردم را از طریق [[توسل]] به [[منافع]] [[واقعی]] یا واهی گروهی و با [[اعمال]] [[زور]] کنترل نمایند و نیز | “فرهنگ علوم اجتماعی” دیگری که کار مشترک دو نویسنده [[انگلیسی]] و آمریکایی است با کالبدشکافی مفهوم دولت، معانی متعددی را ارائه میدهد؛ از جمله مینویسد: اصطلاح دولت به دستهای از [[مردم]] اشاره میکند که در یک منطقه معین [[زندگی]] میکنند و به گونهای [[سازماندهی]] شدهاند که تعداد کمی از افراد انتخابشده از بین آنان میتوانند توقع داشته باشند که فعالیتهای کمابیش محدود همان دسته از مردم را از طریق [[توسل]] به [[منافع]] [[واقعی]] یا واهی گروهی و با [[اعمال]] [[زور]] کنترل نمایند و نیز دولت عبارت است از [[حاکمیت]] یک گروه سرزمینی. در این تعریف، چهار عامل [[مردم]]، [[سرزمین]]، [[حکومت]] و [[استقلال]] به منزله تمیز و تفکیک دولت از دیگر موجودیتهای [[سیاسی]] [[انتخاب]] شده است. این عوامل برای اینکه دولت را از مستعمرات وابسته، کلیسای [[کاتولیک]]، سازمان [[ملل]] [[متحد]] و [[جوامع]] زنبورها متمایز سازند، کفایت میکند. در بیان [[جامعهشناسی]] دولت سازمانی است که [[اراده]] [[ملت]] را که دارای ترکیب سیاسی است بر حسب [[منافع]] جمعی آن سازمان میدهد. این تعریف، این [[اندیشه]] را بر میانگیزد که اولاً: [[قدرت]] [[اعمال]] [[زور]] دولت بهگونهای با اراده ملت مربوط است و ثانیاً: ملت اصولاً منافع و هدفهای مشترک دارد. در تفکیک میان دولت و [[اجتماع]] نظر کولب و ویلسون را میتوان آورد که میگویند: “دولت بخشی از اجتماع است نه تمام آن”. | ||
برخی دولت را از حکومت تفکیک میکنند؛ نظیر: بالارد که [[معتقد]] است: “حکومت وسیلهای است که دولت از طریق آن عمل میکند” و ویلیامز حکومت را گروهی میداند که قانوناً قدرت را در دست دارد؛ ولی دولت ترکیبی است که فعالیت آن گروه را [[تعیین]] و تنظیم میکند و بالاخره مفهوم [[حقوقی]] دولت را از زبان گلسن اینگونه بیان میکند: “دولت یک [[نظام]] قانونی است”<ref>گولد، جولیوس و کولب، ویلیام ل، فرهنگ علوم اجتماعی.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۴۳.</ref> | برخی دولت را از حکومت تفکیک میکنند؛ نظیر: بالارد که [[معتقد]] است: “حکومت وسیلهای است که دولت از طریق آن عمل میکند” و ویلیامز حکومت را گروهی میداند که قانوناً قدرت را در دست دارد؛ ولی دولت ترکیبی است که فعالیت آن گروه را [[تعیین]] و تنظیم میکند و بالاخره مفهوم [[حقوقی]] دولت را از زبان گلسن اینگونه بیان میکند: “دولت یک [[نظام]] قانونی است”<ref>گولد، جولیوس و کولب، ویلیام ل، فرهنگ علوم اجتماعی.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۴۳.</ref> |