پرش به محتوا

کاربر:Puranzab/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۲: خط ۶۲:


==وداع امیرالمؤمنین(ع) و همراهان با ابوذر==
==وداع امیرالمؤمنین(ع) و همراهان با ابوذر==
عثمان نتوانست حق گویی‌های ابوذر را تحمل کند، لذا حکم تبعید وی را به ربذه صادر کرد و به مروان بن حکم مأموریت داد تا وسایل حرکت او و همسر و فرزندانش را فراهم کند و در ضمن دستور داد هیچ‌کس با وی سخن نگوید و او را بدرقه نکند. این فرمان، کارساز بود و کسی جرئت نکرد ابوذر را بدرقه کند و یا مطلبی با وی در میان بگذارد؛ لیکن وقتی این خبر به امیرالمؤمنین علی (ع) رسید، بسیار گریست به طوری که محاسن مبارکش به اشک چشمانش مرطوب شد سپس فرمودند: آیا این چنین با صحابی رسول خدا (ص) برخورد می‌شود و تبعید می‌گردد؟! همه از خداییم و به سوی او باز می‌گردیم . سپس حضرت از جا برخاست و به همراه برادرش (عقیل) و فرزندانش (حسن و حسین) و صحابی بزرگ رسول خدا (ص) (عمار یاسر) و به نقلی با عبدالله بن عباس، فضل، قثم و عبیدالله بن عباس همگی بدون اعتنا به دستور عثمان به بیرون شهر رفتند و ابوذر را تا دم دروازه مدینه بدرقه کردند و با این حرکت، حکم تبعید وی را زیر سؤال برده و بر حرکات ابوذر مهر تأیید زدند . مروان حکم که از طرف عثمان مأموریت داشت این حکم ظالمانه را ادا کند از همراهی امیرالمؤمنین(ع) و همراهانش ناراحت شد و در یک برخورد غیر مؤدبانه با آن حضرت و همراهانش تندی کرد و کلمات خشنی بر زبان جاری کرد. اما حضرت در برابر برخورد او موضع‌گیری کرد و با تازیانه‌ای به مرکب مروان زد و با این کار او را مجبور به سکوت و بازگشت به مدینه نمود .


سید رضی در نهج البلاغه سخنان حضرت علی(ع) را به هنگام وداع با ابوذر که حکایت از عمق ناراحتی امام (ع) و تأیید ابوذر و مخالفت با خلیفه وقت (عثمان) است را چنین آورده است: «ای ابوذر، تو به خاطر خدا خشم کردی، پس به همان کسی که برایش غضب کردی، امیدوار باش، این مردم از تو بر دنیایشان ترسیدند و تو از آنها بر دینت، پس آنچه را که آنان برایش در وحشت‌اند به خودشان واگذار و از آنچه که می‌ترسی ایشان گرفتارش شوند (عذاب الهی) فرار کن. عجبا! که چه محتاج‌اند به آنچه از آن منع‌شان کردی و چه بی‌نیازی از آنچه که از تو دریغ کردند. به زودی خواهی یافت که پیروزی برای کیست و چه کسی بیشتر مورد حسرت قرار می‌گیرد. ای ابوذر اگر درهای آسمان‌ها و زمین به روی بنده‌ای بسته شود و او از خدای خود بترسد، خداوند راهی برای وی خواهد گشود. ای ابوذر! آرامش خویش را تنها در حق جست و جو کن و غیر از باطل چیزی تو را به وحشت نیافکند، بدان اگر دنیایشان را میپذیرفتی، دوستت داشتند و اگر سهمی از آن را به خود اختصاص می‌دادی (و با آنان کنار می‌آمدی) دست از تو بر می‌داشتند» . سپس حضرت علی (ع) به برادرش عقیل فرمودند: «با برادرت ابوذر وداع کن». بعد جناب عقیل و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و نیز عمار یاسر هر کدام دربارۀ فضایل ابوذر و اندوه خود به خاطر جدایی از او سخنانی گفتند . ابوذر نیز در پاسخ این همه لطف و محبت و اظهار همدردی با امیرالمؤمنین (ع) و همراهانش مطالبی بیان کرد .
عثمان نتوانست حق گویی‌های ابوذر را تحمل کند، لذا حکم تبعید وی را به ربذه صادر کرد و به مروان بن حکم مأموریت داد تا وسایل حرکت او و همسر و فرزندانش را فراهم کند و در ضمن دستور داد هیچ‌کس با وی سخن نگوید و او را بدرقه نکند. این فرمان، کارساز بود و کسی جرئت نکرد ابوذر را بدرقه کند و یا مطلبی با وی در میان بگذارد؛ لیکن وقتی این خبر به امیرالمؤمنین علی (ع) رسید، بسیار گریست به طوری که محاسن مبارکش به اشک چشمانش مرطوب شد سپس فرمودند: آیا این چنین با صحابی رسول خدا (ص) برخورد می‌شود و تبعید می‌گردد؟! همه از خداییم و به سوی او باز می‌گردیم<ref>. «أَ هَكَذَا يُصْنَعُ بِصَاحِبِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ».</ref>. سپس حضرت از جا برخاست و به همراه برادرش (عقیل) و فرزندانش (حسن و حسین) و صحابی بزرگ رسول خدا (ص) (عمار یاسر) و به نقلی با عبدالله بن عباس، فضل، قثم و عبیدالله بن عباس همگی بدون اعتنا به دستور عثمان به بیرون شهر رفتند و ابوذر را تا دم دروازه مدینه بدرقه کردند و با این حرکت، حکم تبعید وی را زیر سؤال برده و بر حرکات ابوذر مهر تأیید زدند<ref>. ر.ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۸، ص۲۵۲؛ امالی مفید، مجلس بیستم، ح۴، ص۱۶۵.</ref>. مروان حکم که از طرف عثمان مأموریت داشت این حکم ظالمانه را ادا کند از همراهی امیرالمؤمنین(ع) و همراهانش ناراحت شد و در یک برخورد غیر مؤدبانه با آن حضرت و همراهانش تندی کرد و کلمات خشنی بر زبان جاری کرد. اما حضرت در برابر برخورد او موضع‌گیری کرد و با تازیانه‌ای به مرکب مروان زد و با این کار او را مجبور به سکوت و بازگشت به مدینه نمود<ref>. ر.ک: ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۹۸ـ ۹۹.</ref>.
 
سید رضی در نهج البلاغه سخنان حضرت علی(ع) را به هنگام وداع با ابوذر که حکایت از عمق ناراحتی امام (ع) و تأیید ابوذر و مخالفت با خلیفه وقت (عثمان) است را چنین آورده است: «ای ابوذر، تو به خاطر خدا خشم کردی، پس به همان کسی که برایش غضب کردی، امیدوار باش، این مردم از تو بر دنیایشان ترسیدند و تو از آنها بر دینت، پس آنچه را که آنان برایش در وحشت‌اند به خودشان واگذار و از آنچه که می‌ترسی ایشان گرفتارش شوند (عذاب الهی) فرار کن. عجبا! که چه محتاج‌اند به آنچه از آن منع‌شان کردی و چه بی‌نیازی از آنچه که از تو دریغ کردند. به زودی خواهی یافت که پیروزی برای کیست و چه کسی بیشتر مورد حسرت قرار می‌گیرد. ای ابوذر اگر درهای آسمان‌ها و زمین به روی بنده‌ای بسته شود و او از خدای خود بترسد، خداوند راهی برای وی خواهد گشود. ای ابوذر! آرامش خویش را تنها در حق جست و جو کن و غیر از باطل چیزی تو را به وحشت نیافکند، بدان اگر دنیایشان را میپذیرفتی، دوستت داشتند و اگر سهمی از آن را به خود اختصاص می‌دادی (و با آنان کنار می‌آمدی) دست از تو بر می‌داشتند»<ref>. «يَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّكَ غَضِبْتَ لِلَّهِ فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ إِنَّ اَلْقَوْمَ خَافُوكَ عَلَى دُنْيَاهُمْ وَ خِفْتَهُمْ عَلَى دِينِكَ فَاتْرُكْ فِي أَيْدِيهِمْ مَا خَافُوكَ عَلَيْهِ وَ اُهْرُبْ مِنْهُمْ بِمَا خِفْتَهُمْ عَلَيْهِ فَمَا أَحْوَجَهُمْ إِلَى مَا مَنَعْتَهُمْ وَ مَا أَغْنَاكَ عَمَّا مَنَعُوكَ...»؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۱۳۰.</ref>. سپس حضرت علی (ع) به برادرش عقیل فرمودند: «با برادرت ابوذر وداع کن». بعد جناب عقیل و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و نیز عمار یاسر هر کدام دربارۀ فضایل ابوذر و اندوه خود به خاطر جدایی از او سخنانی گفتند<ref>. شرح ابن ابی الحدید، ج۸، ص۲۵۳. </ref>. ابوذر نیز در پاسخ این همه لطف و محبت و اظهار همدردی با امیرالمؤمنین (ع) و همراهانش مطالبی بیان کرد<ref>. شرح ابن ابی الحدید، ج۸، ص۲۵۴.</ref>.<ref>. ر.ک: ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۹۹ـ۱۰۰.</ref>


==وصی قرار دادن امیرالمومنین و وفات ابوذر==
==وصی قرار دادن امیرالمومنین و وفات ابوذر==
۳۶۲

ویرایش