پرش به محتوا

ازدواج در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱٬۸۱۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ فوریهٔ ۲۰۲۱
خط ۲۸: خط ۲۸:


==ازدواج در [[جاهلیت]]==
==ازدواج در [[جاهلیت]]==
در عصر [[جاهلیّت]]، ازدواج‌های مختلفی رواج داشته است.<ref>بلوغ الارب، ج‌۲، ص‌۴‌ـ‌۵.</ref> قرآن به مواردی از نکاح‌های مرسوم جاهلیّت * اشاره دارد:  
در عصر [[جاهلیّت]]، ازدواج‌های مختلفی رواج داشته است.<ref>بلوغ الارب، ج‌۲، ص‌۴‌ـ‌۵.</ref> قرآن به مواردی از نکاح‌های مرسوم جاهلیّت اشاره دارد:  
# [[نکاح]] مقت ([[زناشویی]] [[وارث]] با [[همسر]] میّت)؛ رسم جاهلیّت بر این بود که زن میّت، مانند [[اموال]] او، به [[ارث]] می‌رسید و وارث یا خود، بدون مهر با او ازدواج می‌کرد (نکاح مقت) یا او را به ازدواج با شخص دیگری وامی‌داشت و مهریّه‌اش را [[مالک]] می‌شد یا [[زن]]، خود را با پرداخت مبلغی، به [[وارث]] بازخرید می‌کرد و تا آخر [[عمر]] بلاتکلیف می‌زیست و با [[مرگ]] وی اموالش به وارث می‌رسید: "... ‌لا‌یَحِلُّ لَکم اَن تَرِثُوا النِّسآءَ کَرهًا و‌لا‌تَعضُلوهُنَّ لِتَذهَبوا بِبعضِ ما ءاتَیتُموهُنّ‌."... ([[نساء]] / ۴، ۱۹)<ref>روض‌الجنان، ج‌۵، ص‌۲۹۵؛ التفسیرالکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۰.</ref> تعبیر "مقت" از آیه‌۲۲ نساء / ۴ گرفته شده که در آن، از [[نکاح]] با زن * [[پدر]]، [[نهی]] شده است: "و‌لا تَنکِحوا ما نَکَحَ ءَاباؤُکُم مِنَ‌النِّساءِ اِلاّ ما قَد سَلَفَ اِنَّه کانَ فـحِشَةً و مَقتًا وساءَ سَبیلاً". [[طبرسی]] مواردی ازاین‌گونه نکاح را برشمرده که پس از [[اسلام]]، از [[پیامبر]] درباره آن می‌پرسیدند. یکی از آن موارد به فرزند [[ابوقیس]] * مربوط است که پس از [[وفات]] پدر از نامادری‌اش درخواست [[ازدواج]] کرد. [[زن]] گفت: من تو را فرزند خود می‌دانم و برای تو که از [[صالحان]] [[قوم]] خویش هستی، این کار، [[شایسته]] نیست در عین حال، اجازه‌بده از [[پیامبراکرم]]{{صل}} در این‌باره بپرسم. [[حضرت]] او را از این ازدواج بازداشت؛ سپس این [[آیه]] نازل شد.<ref> مجمع‌البیان، ج۳، ص۴۴؛ تفسیر قمی، ج۱، ص‌۱۶۲.</ref>
# [[نکاح]] مقت ([[زناشویی]] [[وارث]] با [[همسر]] میّت)؛ رسم جاهلیّت بر این بود که زن میّت، مانند [[اموال]] او، به [[ارث]] می‌رسید و وارث یا خود، بدون مهر با او ازدواج می‌کرد (نکاح مقت) یا او را به ازدواج با شخص دیگری وامی‌داشت و مهریّه‌اش را [[مالک]] می‌شد یا [[زن]]، خود را با پرداخت مبلغی، به [[وارث]] بازخرید می‌کرد و تا آخر [[عمر]] بلاتکلیف می‌زیست و با [[مرگ]] وی اموالش به وارث می‌رسید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان داده‌اید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته  رفتار کنید» سوره نساء، آیه ۱۹.</ref>.<ref>روض‌الجنان، ج‌۵، ص‌۲۹۵؛ التفسیرالکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۰.</ref> تعبیر {{متن قرآن|مَقْتًا}} از آیه‌ {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا}}<ref>«و با زنانی که پدرانتان به نکاح آورده‌اند، ازدواج نکنید که کاری زشت و ناخوشایند  و بیراه است؛ مگر آنچه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است» سوره نساء، آیه ۲۲.</ref> گرفته شده که در آن، از [[نکاح]] با زن [[پدر]]، [[نهی]] شده است. [[طبرسی]] مواردی ازاین‌گونه نکاح را برشمرده که پس از [[اسلام]]، از [[پیامبر]] درباره آن می‌پرسیدند. یکی از آن موارد به فرزند [[ابوقیس]] مربوط است که پس از [[وفات]] پدر از نامادری‌اش درخواست [[ازدواج]] کرد. [[زن]] گفت: من تو را فرزند خود می‌دانم و برای تو که از [[صالحان]] [[قوم]] خویش هستی، این کار، [[شایسته]] نیست در عین حال، اجازه‌بده از [[پیامبراکرم]]{{صل}} در این‌باره بپرسم. [[حضرت]] او را از این ازدواج بازداشت؛ سپس این [[آیه]] نازل شد.<ref> مجمع‌البیان، ج۳، ص۴۴؛ تفسیر قمی، ج۱، ص‌۱۶۲.</ref>
#نکاح خدن ([[زناشویی]] غیر رسمی و پنهانی)؛ اساس این نکاح بر عقیده‌ای [[جاهلی]] بود که برخلاف [[ارتباط]] آشکار، ارتباط دوستانه پنهانی را با زن، [[نیکو]] می‌شمرد.<ref>فتح‌الباری، ج‌۹، ص‌۱۵۰؛ فقه السنه، ج‌۲، ص‌۸؛ نیل الاوطار، ج‌۶، ص‌۳۰۰.</ref> [[قرآن]] در دو مورد به این‌گونه نکاح اشاره کرده است: در نساء / ۴، ۲۵ آنجا که شرایط ازدواج با [[کنیزان]] را بیان می‌کند، می‌فرماید: "... ‌و لا مُتَّخِذتِ اَخدان‌."... در این آیه، از‌ازدواج با کنیزانی که به‌صورت گرفتن [[دوست]] پنهانی مرتکب [[فحشا]] می‌شوند، منع کرده است. نظیر این تعبیر درباره مردان هم آمده است ([[مائده]] / ۵، ۵).
#نکاح خدن ([[زناشویی]] غیر رسمی و پنهانی)؛ اساس این نکاح بر عقیده‌ای [[جاهلی]] بود که برخلاف [[ارتباط]] آشکار، ارتباط دوستانه پنهانی را با زن، [[نیکو]] می‌شمرد.<ref>فتح‌الباری، ج‌۹، ص‌۱۵۰؛ فقه السنه، ج‌۲، ص‌۸؛ نیل الاوطار، ج‌۶، ص‌۳۰۰.</ref> [[قرآن]] در دو مورد به این‌گونه نکاح اشاره کرده است: آنجا که شرایط ازدواج با [[کنیزان]] را بیان می‌کند، می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابین‌هایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوست‌های پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت  دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.</ref>. در این آیه، از‌ ازدواج با کنیزانی که به‌صورت گرفتن [[دوست]] پنهانی مرتکب [[فحشا]] می‌شوند، منع کرده است. نظیر این تعبیر درباره مردان هم آمده است {{متن قرآن|الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده‌اند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است) و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه می‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.</ref>.
#نکاح بدل (زناشویی به‌صورت تعویض [[همسر]])؛ طبرسی، قولی را [[نقل]] کرده که آیه "... ‌و‌لا‌اَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِن اَزوج‌.".. ([[احزاب]] / ۳۳، ۵۲) درباره این‌گونه ازدواج است که در [[جاهلیّت]] وجود داشته و اسلام آن را [[منسوخ]] کرده‌است.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۸، ص‌۵۷۶.</ref>
#نکاح بدل (زناشویی به‌صورت تعویض [[همسر]])؛ طبرسی، قولی را [[نقل]] کرده که آیه {{متن قرآن|لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيبًا}}<ref>«پس از این (زنانی که برشمردیم) زنان (دیگر) و (نیز) اینکه همسرانی (تازه) را جایگزین آنان کنی بر تو حلال نیست هر چند زیبایی (خوی) آنان تو را خوش آید؛ مگر آنکه کنیزت باشند و خداوند مراقب هر چیزی است» سوره احزاب، آیه ۵۲.</ref> درباره این‌گونه ازدواج است که در [[جاهلیّت]] وجود داشته و اسلام آن را [[منسوخ]] کرده‌است.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۸، ص‌۵۷۶.</ref>
# [[نکاح]] استبضاع ([[زناشویی]] برای تولید‌مثل).
# [[نکاح]] استبضاع ([[زناشویی]] برای تولید ‌مثل).
#نکاح [[رهط]] (زناشویی دسته‌جمعی).<ref>جواهرالعقود، ج‌۲، ص‌۳؛ فقه‌السنه، ج‌۲، ص‌۸.</ref>
#نکاح [[رهط]] (زناشویی دسته‌ جمعی).<ref>جواهرالعقود، ج‌۲، ص‌۳؛ فقه‌السنه، ج‌۲، ص‌۸.</ref>
#نکاح شغار (ازدواجی که مهر آن، واگذاری متقابل [[خواهر]] یا دختر به طرف مقابل‌است). از سوی دیگر در [[جاهلیّت]] بر [[زنان]] مطلّقه یا شوهر مرده، [[سخت‌گیری]] می‌شد. [[قرآن]] از دخالت در امور آنان هم به شوهر پیشین و هم به [[خویشان]] [[زن]] هشدار می‌دهد. در آیه‌۲۳۱ بقره / ۲ به مردان می‌گوید: پس از [[طلاق]] یا به‌شایستگی نگاهشان بدارید یا به خوبی رهایشان کنید و آنان را برای زیان رساندن معطّل نگذارید تا حقوقشان ضایع شود. از‌طرف دیگر، به خویشان زن هم هشدار می‌دهد که آنان را از [[ازدواج]] با شوهران پیشین خویش منع نکنید (بقره / ۲، ۲۳۲)، و به بازماندگان میّت هشدار می‌دهد که از سخت‌گیری بر زنان شوهر مرده بپرهیزید و بگذارید [[آینده]] زندگی‌شان را خودشان مشخّص‌کنند: "فَاِذا بَلَغنَ اَجَلَهُنَّ فَلا‌جُناحَ عَلیکُم فِیما‌فَعَلنَ فِی اَنفُسِهِنّ بِالمَعروفِ‌."... (بقره / ۲، ۲۳۴) در ذیل [[آیات]] ۲۰‌ـ‌۲۱ [[نساء]] / ۴ [[نقل]] شده که وقتی شخصی از همسرش [[سیر]] می‌شد و به ازدواج با دیگری [[تمایل]] می‌یافت، برای جبران مهریّه‌ای که پرداخت کرده، [[همسر]] خویش را به [[اعمال]] منافیِ [[عفّت]] متّهم می‌کرد و بر او سخت می‌گرفت تا حاضر شود، مهر را بازپس دهد و شوهر، آن را برای ازدواج با زنی دیگر صرف کند.<ref>الکشاف، ج‌۱، ص‌۴۹۱.</ref> قرآن، با [[شگفتی]] می‌گوید: چگونه مهریّه را باز‌پس می‌گیرید و برای این کار به [[تهمت]] و [[گناه آشکار]] متوسّل می‌شوید در‌حالی‌که شما با یک‌دیگر مدّتی [[زندگی]] کرده و [[انس]] گرفته‌اید و از این گذشته، آنها] هنگام ازدواج [از شما [[پیمان]] محکمی گرفته‌بودند: "واِن اَرَدتُمُ استِبدَالَ زَوج مَکانَ زَوج وءَاتَیتُم اِحدهُنَّ قِنطارًا فَلا تَأخُذوا مِنهُ شیــًا اَتَأخُذونَهُ بُهتـنـًا و اِثمـًا مُبینا * و کَیفَ تَأخُذونَهُ وقَد اَفضی بَعضُکُم اِلی بَعض واَخَذنَ مِنکُم میثـقـًا غَلیظا". [[عادت]] دیگر جاهلیّت این‌بود که [[دختران]] [[یتیم]] * و [[ثروت]] آنان را تحت تصرّف خویش درمی‌آوردند. اگر [[زیبا]] بودند با آنان [[ازدواج]] می‌کردند و از [[مال]] و [[جمال]] آنان بهره می‌بردند و اگر [[زشت]] بودند، نمی‌گذاشتند دیگری با آنان ازدواج کند؛ او را در مضیقه قرار می‌دادند و [[اموال]] او را تصرّف می‌کردند.<ref>المیزان، ج‌۵، ص‌۹۸.</ref> این [[ظلم]] آن [[قدر]] بزرگ و با اهمّیّت است که وقتی از [[پیغمبراکرم]]{{صل}} درباره [[حقوق]] و [[احکام]] [[زنان]] پرسیده می‌شود، [[پیامبر]] [[منتظر]] [[وحی]] می‌ماند و [[خدا]] در خصوص حقوق [[دختران]] [[یتیم]] پاسخ می‌دهد: "و‌یَستَفتونَکَ فِی‌النِّساءِ قُلِ‌اللّهُ یُفتیکُم فیهِنَّ و ما یُتلی عَلَیکُم فِی‌الکِتبِ فِی یَتمَی النِّساءِ الّـتِی لا تُؤتونَهُنَّ ما‌کُتِبَ لَهُنَّ و تَرغَبونَ اَن تَنکِحوهُنَّ‌."... ([[نساء]] / ۴، ۱۲۷) در [[جاهلیّت]]، [[ازدواج]] با مطلّقه پسر خوانده [[مذموم]] بود و [[اسلام]] از آن جهت که پسرخوانده را پسر نمی‌داند، این [[حکم]] را [[منسوخ]] کرد و مطلّقه زیدبن * [[حارثه]] که پسر خوانده [[رسول‌الله]] بود به [[دستور خداوند]] به همسری پیامبر درآمد: "فَلَمّا قَضی زَیدٌ مِنها و طَرًا زَوَّجنکَها". [[قرآن]]، [[هدف]] [[ازدواج پیامبر با زینب]] * بنت [[جحش]] را شکستن [[سنّت]] [[جاهلی]] می‌داند: "... لِکَی لا یَکونَ عَلَی المُؤمِنینَ حَرَجٌ فی اَزوجِ اَدعیائِهِم". ([[احزاب]] / ۳۳، ۳۷) گونه برخورد قرآن با سنّت جاهلی از قاطعیّتی که در این [[آیه]] وجود دارد، استفاده‌می‌شود؛ زیرا اوّلا به "زوّجنکها" تعبیر کرده تا نشان دهد این [[تصمیم]] [[الهی]] بوده است، بدین سبب [[زینب]] بر دیگر [[همسران پیامبر]] مباهات‌می‌کرد که [[خداوند]] او را از [[آسمان]] به همسری پیامبر درآورده است؛ ثانیاً در آخر می‌فرماید: "و‌کانَ اَمرُ اللّهِ مَفعولاً"؛ یعنی این کار باید بشود و [[امر الهی]] انجام شدنی است.<ref>نمونه، ج‌۱۷، ص‌۳۲۲.</ref><ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ |دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
#نکاح شغار (ازدواجی که مهر آن، واگذاری متقابل [[خواهر]] یا دختر به طرف مقابل ‌است). از سوی دیگر در [[جاهلیّت]] بر [[زنان]] مطلّقه یا شوهر مرده، [[سخت‌گیری]] می‌شد. [[قرآن]] از دخالت در امور آنان هم به شوهر پیشین و هم به [[خویشان]] [[زن]] هشدار می‌دهد. در آیه‌ {{متن قرآن|وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خدا» سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref> به مردان می‌گوید: پس از [[طلاق]] یا به‌شایستگی نگاهشان بدارید یا به خوبی رهایشان کنید و آنان را برای زیان رساندن معطّل نگذارید تا حقوقشان ضایع شود. از ‌طرف دیگر، به خویشان زن هم هشدار می‌دهد که آنان را از [[ازدواج]] با شوهران پیشین خویش منع نکنید {{متن قرآن|وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خویش رسیدند دیگر آنان را از زناشویی با شوهران دلخواه خود که با هم به شایستگی به سازش رسیده‌اند باز ندارید؛ هر کس از شما به خداوند و روز بازپسین ایمان داشته باشد بدین سخن اندرز داده می‌شود؛ این برای شما پاک‌تر و پاکیزه‌تر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۳۲.</ref>، و به بازماندگان میّت هشدار می‌دهد که از سخت‌گیری بر زنان شوهر مرده بپرهیزید و بگذارید [[آینده]] زندگی‌شان را خودشان مشخّص‌ کنند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۳۴.</ref> در ذیل [[آیات]] {{متن قرآن|وَإِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنْطَارًا فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئًا أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا}}<ref>«و اگر بر آن بودید که همسری جایگزین همسری (که دارید) کنید، و به یکی از ایشان دارایی فراوانی  داده بوده‌اید، چیزی از آن را باز مگیرید، آیا با دروغ بافتن و گناهی آشکار آن را باز می‌ستانید!» سوره نساء، آیه ۲۰.</ref>، {{متن قرآن|وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَى بَعْضُكُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا}}<ref>«و چگونه آن را باز می‌ستانید در حالی که با یکدیگر آمیزش کرده‌اید و آنان از شما پیمانی استوار، ستانده‌اند» سوره نساء، آیه ۲۱.</ref> [[نقل]] شده که وقتی شخصی از همسرش [[سیر]] می‌شد و به ازدواج با دیگری [[تمایل]] می‌یافت، برای جبران مهریّه‌ای که پرداخت کرده، [[همسر]] خویش را به [[اعمال]] منافیِ [[عفّت]] متّهم می‌کرد و بر او سخت می‌گرفت تا حاضر شود، مهر را بازپس دهد و شوهر، آن را برای ازدواج با زنی دیگر صرف کند.<ref>الکشاف، ج‌۱، ص‌۴۹۱.</ref> قرآن، با [[شگفتی]] می‌گوید: چگونه مهریّه را باز‌پس می‌گیرید و برای این کار به [[تهمت]] و [[گناه آشکار]] متوسّل می‌شوید در‌حالی‌که شما با یک‌دیگر مدّتی [[زندگی]] کرده و [[انس]] گرفته‌اید و از این گذشته، آنها] هنگام ازدواج [از شما [[پیمان]] محکمی گرفته ‌بودند. [[عادت]] دیگر جاهلیّت این ‌بود که [[دختران]] [[یتیم]] و [[ثروت]] آنان را تحت تصرّف خویش درمی‌آوردند. اگر [[زیبا]] بودند با آنان [[ازدواج]] می‌کردند و از [[مال]] و [[جمال]] آنان بهره می‌بردند و اگر [[زشت]] بودند، نمی‌گذاشتند دیگری با آنان ازدواج کند؛ او را در مضیقه قرار می‌دادند و [[اموال]] او را تصرّف می‌کردند.<ref>المیزان، ج‌۵، ص‌۹۸.</ref> این [[ظلم]] آن [[قدر]] بزرگ و با اهمّیّت است که وقتی از [[پیغمبراکرم]]{{صل}} درباره [[حقوق]] و [[احکام]] [[زنان]] پرسیده می‌شود، [[پیامبر]] [[منتظر]] [[وحی]] می‌ماند و [[خدا]] در خصوص حقوق [[دختران]] [[یتیم]] پاسخ می‌دهد: {{متن قرآن|وَيَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَمَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَنْ تَقُومُوا لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمًا}}<ref>«از تو درباره زنان نظر می‌خواهند، بگو خداوند برای شما درباره آنان و (نیز درباره) آنچه برای شما در این کتاب خوانده می‌شود نظر می‌دهد (از جمله) درباره دختران یتیمی که مقرّری  ایشان را نمی‌پردازید و به ازدواج با آنها رغبت دارید و (نیز) درباره کودکان ناتوان» سوره نساء، آیه ۱۲۷.</ref> در [[جاهلیّت]]، [[ازدواج]] با مطلّقه پسر خوانده [[مذموم]] بود و [[اسلام]] از آن جهت که پسرخوانده را پسر نمی‌داند، این [[حکم]] را [[منسوخ]] کرد و مطلّقه [[زید بن حارثه]] که پسر خوانده [[رسول‌الله]] بود به [[دستور خداوند]] به همسری پیامبر درآمد: {{متن قرآن|فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا }}. [[قرآن]]، [[هدف]] [[ازدواج پیامبر]] با [[زینب بنت جحش]] را شکستن [[سنّت]] [[جاهلی]] می‌داند: {{متن قرآن|وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید  گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه می‌داشتی و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی  از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجام ‌یافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref> گونه برخورد قرآن با سنّت جاهلی از قاطعیّتی که در این [[آیه]] وجود دارد، استفاده‌می‌شود؛ زیرا اوّلا به {{متن قرآن|زَوَّجْنَاكَهَا }} تعبیر کرده تا نشان دهد این [[تصمیم]] [[الهی]] بوده است، بدین سبب [[زینب]] بر دیگر [[همسران پیامبر]] مباهات‌ می‌کرد که [[خداوند]] او را از [[آسمان]] به همسری پیامبر درآورده است؛ ثانیاً در آخر می‌فرماید: {{متن قرآن|وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}؛ یعنی این کار باید بشود و [[امر الهی]] انجام شدنی است.<ref>نمونه، ج‌۱۷، ص‌۳۲۲.</ref><ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ |دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>


==اقسام ازدواج==
==اقسام ازدواج==
۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش