طهارت در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'وسیله' به 'وسیله'
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان') |
جز (جایگزینی متن - 'وسیله' به 'وسیله') |
||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
==طهارت در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲== | ==طهارت در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲== | ||
مراد آن دسته از آیاتی است که به [[جایگاه]] و اهمیت [[طهارت]] ظاهری و [[باطنی]] در [[تعالیم]] [[نبوی]] میپردازد. این [[طهارت]]، گاه دستوری است به شخص [[پیامبر]] که خود را از پلیدیها دور کند و یا [[لباس]] خود را نگذارد که [[آلوده]] شود، و گاه دستوری است به [[مؤمنان]] که از انواع قذارتهای ظاهری و [[باطنی]] برحذر باشند و چون [[آلوده]] شدند، خود را [[پاک]] کنند. این [[دستورات]] که اساس و جهتگیری آن برای [[طهارت]] [[معنوی]] است، چنان مهم است که [[خدا]] در جایی به صورت کلی سخن از [[دوست داشتن]] خود از پاکیزان میکند: {{متن قرآن|وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ}}<ref>«بیگمان خداوند توبه کاران و شستوشوکنندگان را دوست میدارد» سوره بقره، آیه ۲۲۲.</ref>. برای [[فهم]] بهتر این [[تعلیم]] باید به گذشته برگشت و در [[تعالیم]] موسوی و عیسوی این [[حقیقت]] را جست که [[طهارت]] به ویژه [[طهارت]] [[معنوی]] و [[پاکیزگی]] [[اجتماعی]]، ارزشی [[دینی]] در تمام [[ادیان الهی]] دارد، تا جایی که [[رفتاری]] از [[یهود]] باعث میشود که سخن از [[اراده]] و [[مشیت الهی]] در عدم [[تطهیر]] آنان به خاطر برخی رفتارهای [[ناپسند]] کند: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ}}<ref>«آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دلهایشان را پاکیزه گرداند» سوره مائده، آیه ۴۱.</ref>. به [[مریم]] خطاب میکند: ای [[مریم]]، [[خداوند]] تو را [[برگزیده]] و [[پاک]] ساخت: {{متن قرآن|يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ}}<ref>«و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت» سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref>. به همین [[دلیل]]، [[طهارت]] حقیقتی ساخته [[دین]] نیست، فهمی عرفی از این کلمه مخاطب دارد و خواستهای [[عقلی]] و [[فطری]] و ما قبل [[دین]] است، البته [[ادیان الهی]] هم آن را تعریف کرده و هم توسعه دادهاند. نخستین مرحله آن [[پاکی]] ظاهر از [[بدن]] و [[لباس]] است و مرحله بعدی در [[عقیده]] و [[رفتار]] و [[سیرت]] [[باطنی]] است که از آن تعبیر به [[طهارت]] [[قلب]] شده و با همه مقدمات و ظروف آن نمونهای از این توسعه تعلیمی است. این که [[عقیده]] شرکآمیز نداشته باشد که [[قلب]] [[پاکیزه]] گردد: {{متن قرآن|وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا}}<ref>«و رهاییبخش تو از گروه کافرانم» سوره آل عمران، آیه ۵۵.</ref>. و تو را از [آلایش] کسانی که [[کفر]] ورزیدهاند [[پاک]] میگردانم. این که [[انسان]] کاری نکند که جنس مخالف [[حرام]] به او [[تمایل]] پیدا کند تا [[قلب]] [[پاک]] بماند: {{متن قرآن|ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ}}<ref>«این برای دلهای شما و دلهای آنان پاکیزهتر است» سوره احزاب، آیه ۵۳.</ref> این که [[گناه]] نکند که [[قلب]] [[آلوده]] میشود: {{متن قرآن|ذَلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ}}<ref>«این برای شما بهتر و پاکیزهتر است» سوره مجادله، آیه ۱۲.</ref> یا برای اُسوگان خواسته که آنان از [[پلیدی]] به دور باشند: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. از تعاریفی و توسعههایی است که [[دین]] برای [[حیات]] [[معنوی]] ارمغان آورده و در [[تعالیم]] [[نبوی]] به صراحت و شفافیت بیان شده است. جالب این است که [[آب]]، چنین نقشه واسطهای ایفا میکند، از سویی | مراد آن دسته از آیاتی است که به [[جایگاه]] و اهمیت [[طهارت]] ظاهری و [[باطنی]] در [[تعالیم]] [[نبوی]] میپردازد. این [[طهارت]]، گاه دستوری است به شخص [[پیامبر]] که خود را از پلیدیها دور کند و یا [[لباس]] خود را نگذارد که [[آلوده]] شود، و گاه دستوری است به [[مؤمنان]] که از انواع قذارتهای ظاهری و [[باطنی]] برحذر باشند و چون [[آلوده]] شدند، خود را [[پاک]] کنند. این [[دستورات]] که اساس و جهتگیری آن برای [[طهارت]] [[معنوی]] است، چنان مهم است که [[خدا]] در جایی به صورت کلی سخن از [[دوست داشتن]] خود از پاکیزان میکند: {{متن قرآن|وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ}}<ref>«بیگمان خداوند توبه کاران و شستوشوکنندگان را دوست میدارد» سوره بقره، آیه ۲۲۲.</ref>. برای [[فهم]] بهتر این [[تعلیم]] باید به گذشته برگشت و در [[تعالیم]] موسوی و عیسوی این [[حقیقت]] را جست که [[طهارت]] به ویژه [[طهارت]] [[معنوی]] و [[پاکیزگی]] [[اجتماعی]]، ارزشی [[دینی]] در تمام [[ادیان الهی]] دارد، تا جایی که [[رفتاری]] از [[یهود]] باعث میشود که سخن از [[اراده]] و [[مشیت الهی]] در عدم [[تطهیر]] آنان به خاطر برخی رفتارهای [[ناپسند]] کند: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ}}<ref>«آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دلهایشان را پاکیزه گرداند» سوره مائده، آیه ۴۱.</ref>. به [[مریم]] خطاب میکند: ای [[مریم]]، [[خداوند]] تو را [[برگزیده]] و [[پاک]] ساخت: {{متن قرآن|يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ}}<ref>«و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت» سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref>. به همین [[دلیل]]، [[طهارت]] حقیقتی ساخته [[دین]] نیست، فهمی عرفی از این کلمه مخاطب دارد و خواستهای [[عقلی]] و [[فطری]] و ما قبل [[دین]] است، البته [[ادیان الهی]] هم آن را تعریف کرده و هم توسعه دادهاند. نخستین مرحله آن [[پاکی]] ظاهر از [[بدن]] و [[لباس]] است و مرحله بعدی در [[عقیده]] و [[رفتار]] و [[سیرت]] [[باطنی]] است که از آن تعبیر به [[طهارت]] [[قلب]] شده و با همه مقدمات و ظروف آن نمونهای از این توسعه تعلیمی است. این که [[عقیده]] شرکآمیز نداشته باشد که [[قلب]] [[پاکیزه]] گردد: {{متن قرآن|وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا}}<ref>«و رهاییبخش تو از گروه کافرانم» سوره آل عمران، آیه ۵۵.</ref>. و تو را از [آلایش] کسانی که [[کفر]] ورزیدهاند [[پاک]] میگردانم. این که [[انسان]] کاری نکند که جنس مخالف [[حرام]] به او [[تمایل]] پیدا کند تا [[قلب]] [[پاک]] بماند: {{متن قرآن|ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ}}<ref>«این برای دلهای شما و دلهای آنان پاکیزهتر است» سوره احزاب، آیه ۵۳.</ref> این که [[گناه]] نکند که [[قلب]] [[آلوده]] میشود: {{متن قرآن|ذَلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ}}<ref>«این برای شما بهتر و پاکیزهتر است» سوره مجادله، آیه ۱۲.</ref> یا برای اُسوگان خواسته که آنان از [[پلیدی]] به دور باشند: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. از تعاریفی و توسعههایی است که [[دین]] برای [[حیات]] [[معنوی]] ارمغان آورده و در [[تعالیم]] [[نبوی]] به صراحت و شفافیت بیان شده است. جالب این است که [[آب]]، چنین نقشه واسطهای ایفا میکند، از سویی وسیله پالایش و [[پاکیزگی]] میشود، اما از سویی با [[وضو]] و [[غسل]] زمینههای [[خالص]] کردن [[دل]] را فراهم میسازد: {{متن قرآن|مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ}}<ref>«و از آسمان آبی فرو میباراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را نیرومند سازد و گامها (یتان) را بدان استوار دارد» سوره انفال، آیه ۱۱.</ref>. | ||
===[[طهارت]] در [[قلب]]=== | ===[[طهارت]] در [[قلب]]=== | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
# [[اهلبیت]] با [[تأییدات الهی]] و [[اعمال]] [[پاک]] خویش، چنان هستند که در عین داشتن [[قدرت]] و [[اختیار]] برای [[گناه]] کردن به سراغ آن نمیروند. [[خدا]] خواسته که [[رجس]] و [[پلیدی]] را تنها از آنان دور کند، و به آنان [[طهارت]] و [[عصمت]] بدهد {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}؛ | # [[اهلبیت]] با [[تأییدات الهی]] و [[اعمال]] [[پاک]] خویش، چنان هستند که در عین داشتن [[قدرت]] و [[اختیار]] برای [[گناه]] کردن به سراغ آن نمیروند. [[خدا]] خواسته که [[رجس]] و [[پلیدی]] را تنها از آنان دور کند، و به آنان [[طهارت]] و [[عصمت]] بدهد {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}؛ | ||
# [[کتاب مکنون]] که [[قرآن]] در آن است و یا [[قرآنی]] که در آن کتاب است، از دسترس اغیار و ناپاکان محفوظ است، و به جز [[پاکان]] کسی با آن مساس ندارد. و به هر تقدیر [[کلام]] در سیاق [[بزرگداشت]] [[امر]] [[قرآن]] است، میخواهد [[قرآن]] را [[تجلیل]] کند، و از همین جا میفهمیم که منظور از مس [[قرآن]] دست کشیدن به خطوط آن نیست، بلکه [[علم به معارف]] آن است، که جز [[پاکان]] [[خلق]] کسی به [[معارف]] آن عالم نمیشود، چون فرموده: [[قرآن]] در کتابی مکنون و پنهان است، و [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ * وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ }}<ref>«به راستی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم باشد که خرد ورزید * و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است» سوره زخرف، آیه ۳-۴.</ref> نیز به آن اشاره میکند<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۲۳۷.</ref>. و بسیاری از [[مفسران]] به [[پیروی]] از روایاتی که از [[امامان معصوم]]{{عم}} وارد شده، این [[آیه]] را به عدم جواز مس [[کتابت قرآن]] بدون [[غسل]] و [[وضو]] [[تفسیر]] کردهاند؛ | # [[کتاب مکنون]] که [[قرآن]] در آن است و یا [[قرآنی]] که در آن کتاب است، از دسترس اغیار و ناپاکان محفوظ است، و به جز [[پاکان]] کسی با آن مساس ندارد. و به هر تقدیر [[کلام]] در سیاق [[بزرگداشت]] [[امر]] [[قرآن]] است، میخواهد [[قرآن]] را [[تجلیل]] کند، و از همین جا میفهمیم که منظور از مس [[قرآن]] دست کشیدن به خطوط آن نیست، بلکه [[علم به معارف]] آن است، که جز [[پاکان]] [[خلق]] کسی به [[معارف]] آن عالم نمیشود، چون فرموده: [[قرآن]] در کتابی مکنون و پنهان است، و [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ * وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ }}<ref>«به راستی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم باشد که خرد ورزید * و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است» سوره زخرف، آیه ۳-۴.</ref> نیز به آن اشاره میکند<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۲۳۷.</ref>. و بسیاری از [[مفسران]] به [[پیروی]] از روایاتی که از [[امامان معصوم]]{{عم}} وارد شده، این [[آیه]] را به عدم جواز مس [[کتابت قرآن]] بدون [[غسل]] و [[وضو]] [[تفسیر]] کردهاند؛ | ||
# [[خداوند]] به [[ثروتمندان]] فرصتطلب که نجوی – در گوشی صحبت کردن – با [[پیامبر]] را امتیازی برای خود میدانستند [[دستور]] میدهد که برای نجوی باید [[صدقه]] بدهند {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً...}} سپس میافزاید: این برای شما بهتر و پاکیزهتر است {{متن قرآن|ذَلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ}} اما خیر بودن این [[صدقه]] هم برای متمکنان بود، زیرا موجب ثوابی میشد، و هم برای [[نیازمندان]]، چرا که | # [[خداوند]] به [[ثروتمندان]] فرصتطلب که نجوی – در گوشی صحبت کردن – با [[پیامبر]] را امتیازی برای خود میدانستند [[دستور]] میدهد که برای نجوی باید [[صدقه]] بدهند {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً...}} سپس میافزاید: این برای شما بهتر و پاکیزهتر است {{متن قرآن|ذَلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ}} اما خیر بودن این [[صدقه]] هم برای متمکنان بود، زیرا موجب ثوابی میشد، و هم برای [[نیازمندان]]، چرا که وسیله کمکی به آنها محسوب میگشت. و اما “اطهر” بودنش از این نظر بود که [[قلوب]] [[اغنیا]] را از [[حب]] [[مال]] میشست، و [[قلوب]] [[نیازمندان]] را از [[کینه]] و [[ناراحتی]]، زیرا هنگامی که نجوی از صورت مجانی در میآید و [[نیاز]] به دادن صدقهای داشت طبعاً کمتر میشد همان گونهای که شد و این یک نوع [[پاکیزگی]] برای محیط [[فکری]] و [[اجتماعی]] [[مسلمانان]] بود. ولی از آنجا که اگر [[وجوب]] [[صدقه]] قبل از نجوی [[عمومیت]] میداشت [[فقرا]] از طرح مسائل مهم یا نیازهای خود در برابر [[پیامبر]]{{صل}} به صورت نجوی [[محروم]] میشدند، در ذیل [[آیه]] [[حکم]] [[صدقه]] را از این گروه برداشته میفرماید: اگر [[توانایی]] نداشته باشید [[خداوند]] [[غفور]] و [[رحیم]] است {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} و به این ترتیب آنها که [[تمکن مالی]] داشتند دادن [[صدقه]] قبل از نجوی برای آنان [[واجب]] بود، و آنها که نداشتند بدون آن میتوانستند با [[پیامبر]]{{صل}} نجوی کنند<ref>تفسیر نمونه ج۲۳، ص۴۴۷.</ref>. | ||
# [[خداوند]] اعلام میکند که [[پیامبری]] که از سوی ما فرستاده شده، صحیفههای [[پاک]] و پاکیزهای را بر شما میخواند {{متن قرآن|رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً}} {{متن قرآن|رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ}} اشعار به این دارد که آن [[رسول]] [[انسانی]] فرستاده و رها شده از جانب [[خدا]] و زبان و [[رفتار]] و همه وجودش نمایاننده [[حق]] است و هیچگونه [[انگیزهها]] و عقدهها و [[هواهای نفسانی]] و عوامل محیط تأثیر و دخالتی در رسالتش ندارند، از این جهت حوادث و موانع و [[شکست]] و [[پیروزی]] [[منطق]] و راه و روشش را تغییر نمیدهد. او چون [[فرستاده خدا]] است و [[نماینده]] [[وحی]] او است [[دل]] و زبان و آغاز و انجامش یکی و یکسان میباشد. او چون [[برتر]] از محیط و زمان است موجد حوادث و پیش برنده آن میباشد و مانند کسانی که [[حق]] را عنوان و | # [[خداوند]] اعلام میکند که [[پیامبری]] که از سوی ما فرستاده شده، صحیفههای [[پاک]] و پاکیزهای را بر شما میخواند {{متن قرآن|رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً}} {{متن قرآن|رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ}} اشعار به این دارد که آن [[رسول]] [[انسانی]] فرستاده و رها شده از جانب [[خدا]] و زبان و [[رفتار]] و همه وجودش نمایاننده [[حق]] است و هیچگونه [[انگیزهها]] و عقدهها و [[هواهای نفسانی]] و عوامل محیط تأثیر و دخالتی در رسالتش ندارند، از این جهت حوادث و موانع و [[شکست]] و [[پیروزی]] [[منطق]] و راه و روشش را تغییر نمیدهد. او چون [[فرستاده خدا]] است و [[نماینده]] [[وحی]] او است [[دل]] و زبان و آغاز و انجامش یکی و یکسان میباشد. او چون [[برتر]] از محیط و زمان است موجد حوادث و پیش برنده آن میباشد و مانند کسانی که [[حق]] را عنوان و وسیله مینماید و مرد روز و [[سیاست]] زمان میباشند، حوادث او را پیش نمیبرد و متوقف نمیگرداند و به هر سو نمیپیچد و با هر شرایط [[تطبیق]] نمیدهد و برای [[پیشرفت]] کارش [[فریب]] و [[نیرنگ]] به کار نمیبرد و به چهرههای مختلف در نمیآید. او یک چهره، یک زبان، یک [[دعوت]] و یک روش دارد. او [[نامه]] و منشور [[رسالت]] خود را آشکارا همی خواند {{متن قرآن|يَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً}} [[صحیفه]] او هدفهای عالی [[انسان]] و طریق رسیدن به آنها را مینمایاند و به گروندگان تحرک و [[امید]] و [[قدرت]] میبخشد و [[دشمنان]] [[حق]] را از [[مخالفت]] بر حذر میدارد و به [[آینده]] خطرناکشان [[بیم]] میدهد. آنچه میخواند و میگوید دارای [[بلاغت]] کامل و [[اعجاز]] است و ابهام و نارسایی ندارد و از [[آلودگی]] به تمنیات و [[دشمنی]] و [[کینهتوزی]] و سود یا زیان گروه و طبقهای [[پاک]] است و خود [[مطهر]] و برای [[تطهیر]] [[نفوس]] و [[عقول]] و رهاندن آنها از [[کفر]] و [[شرک]] میباشد<ref>پرتوی از قرآن، ج۴، ص۲۰۹.</ref>. | ||
===[[طهارت]] [[لباس]]، از توصیههای [[خداوند]] به [[پیامبر]]=== | ===[[طهارت]] [[لباس]]، از توصیههای [[خداوند]] به [[پیامبر]]=== | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
# [[دستور خداوند]] به [[پیامبر]] که لباست را [[پاکیزه]] کن {{متن قرآن|وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ}} چرا که [[پاکیزگی]] [[لباس]] ظاهر از مهمترین نشانههای [[شخصیت]]، و [[تربیت]] و [[فرهنگ]] [[انسان]] است، مخصوصاً در [[عصر جاهلیت]] که کمتر از آلودگیها اجتناب مینمودند و لباسهایی بسیار [[آلوده]] داشتند، بهویژه در میان [[اعراب]] مرسوم بود دامان [[لباس]] را بسیار بلند میکردند، به گونهای که روی [[زمین]] میکشید، و [[آلوده]] میشد، و اینکه در بعضی از [[روایات]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده که فرمود: معنی [[آیه]] این است {{متن حدیث|وَ ثِيَابَكَ فَقَصِّرْ}} لباست را کوتاه کن<ref>ترجمه مجمع البیان ج۲۶، ص۵۳.</ref>. نیز ناظر به همین معنی است. بعضی از [[مفسرین]] گفتهاند: این عبارت کنایه است از [[اصلاح عمل]]. برای اینکه عمل [[آدمی]] به منزله جامهای است برای [[جان آدمی]] که حامل [[عقائد]] او است، چون ظاهر، عنوان و معرف [[باطن]] است، و در [[کلام عرب]] بسیار دیده میشود که از [[طهارت]] [[باطن]] و [[صلاح]] عمل به [[طهارت]] [[جامه]] کنایه میآورند. و بعضی گفتهاند: این تعبیر کنایه است از [[تزکیه نفس]]، و [[پاک]] نگه داشتن آن از لکههای [[گناهان]] و [[زشتیها]]، و نویسنده [[تفسیر]] من [[وحی]] القرآن اینگونه میآورد که منظور از {{متن قرآن|وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ}} [[تمیزی]] [[لباس]] و [[پاکیزگی]] از آلودگیها است زیرا [[خداوند]] میخواهد دعوتکنندگان به [[توحید]] و خیر با ظاهری آراسته و [[پاکیزه]] با [[مردم]] روبهرو شوند زیرا اگر ظاهری غیرآراسته و لباسی [[آلوده]] داشته باشند [[مردم]] از آنها فاصله گرفته و به امر [[دعوت]] توجه کمتری نشان میدهند<ref>من وحی القرآن ج۲۳، ص۲۰۴.</ref>؛ | # [[دستور خداوند]] به [[پیامبر]] که لباست را [[پاکیزه]] کن {{متن قرآن|وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ}} چرا که [[پاکیزگی]] [[لباس]] ظاهر از مهمترین نشانههای [[شخصیت]]، و [[تربیت]] و [[فرهنگ]] [[انسان]] است، مخصوصاً در [[عصر جاهلیت]] که کمتر از آلودگیها اجتناب مینمودند و لباسهایی بسیار [[آلوده]] داشتند، بهویژه در میان [[اعراب]] مرسوم بود دامان [[لباس]] را بسیار بلند میکردند، به گونهای که روی [[زمین]] میکشید، و [[آلوده]] میشد، و اینکه در بعضی از [[روایات]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده که فرمود: معنی [[آیه]] این است {{متن حدیث|وَ ثِيَابَكَ فَقَصِّرْ}} لباست را کوتاه کن<ref>ترجمه مجمع البیان ج۲۶، ص۵۳.</ref>. نیز ناظر به همین معنی است. بعضی از [[مفسرین]] گفتهاند: این عبارت کنایه است از [[اصلاح عمل]]. برای اینکه عمل [[آدمی]] به منزله جامهای است برای [[جان آدمی]] که حامل [[عقائد]] او است، چون ظاهر، عنوان و معرف [[باطن]] است، و در [[کلام عرب]] بسیار دیده میشود که از [[طهارت]] [[باطن]] و [[صلاح]] عمل به [[طهارت]] [[جامه]] کنایه میآورند. و بعضی گفتهاند: این تعبیر کنایه است از [[تزکیه نفس]]، و [[پاک]] نگه داشتن آن از لکههای [[گناهان]] و [[زشتیها]]، و نویسنده [[تفسیر]] من [[وحی]] القرآن اینگونه میآورد که منظور از {{متن قرآن|وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ}} [[تمیزی]] [[لباس]] و [[پاکیزگی]] از آلودگیها است زیرا [[خداوند]] میخواهد دعوتکنندگان به [[توحید]] و خیر با ظاهری آراسته و [[پاکیزه]] با [[مردم]] روبهرو شوند زیرا اگر ظاهری غیرآراسته و لباسی [[آلوده]] داشته باشند [[مردم]] از آنها فاصله گرفته و به امر [[دعوت]] توجه کمتری نشان میدهند<ref>من وحی القرآن ج۲۳، ص۲۰۴.</ref>؛ | ||
# [[خداوند]] برای زدودن سنتهای غلطی که از بعضی فرقههای [[یهود]] به [[مردم مدینه]] هم که با آنها مجاور بودند سرایت کرده بود و [[زنان]] را به هنگام عادت ماهیانه از [[جامعه]] [[منزوی]] میکردند و با آنها [[رفتار]] بسیار تحقیرآمیزی حتی برای خوردن [[غذا]] داشتند خطاب به [[پیامبر]] میفرماید از تو درباره عادت ماهیانه - [[خون]] حیض - سؤال میکنند {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ...}} از [[زنان]] فقط در حالت قاعدگی از آمیزش جنسی [[کنارهگیری]] نمائید، {{متن قرآن|فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ}} و با آنها رابطه [[زناشویی]] برقرار نکنید تا [[پاک]] شوند {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ}} ولی هنگامی که [[پاک]] شوند، از طریقی که [[خدا]] به شما [[فرمان]] داده با آنها آمیزش کنید که [[خداوند]] توبهکنندگان و [[پاکان]] را [[دوست]] دارد {{متن قرآن|...فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ}}؛ | # [[خداوند]] برای زدودن سنتهای غلطی که از بعضی فرقههای [[یهود]] به [[مردم مدینه]] هم که با آنها مجاور بودند سرایت کرده بود و [[زنان]] را به هنگام عادت ماهیانه از [[جامعه]] [[منزوی]] میکردند و با آنها [[رفتار]] بسیار تحقیرآمیزی حتی برای خوردن [[غذا]] داشتند خطاب به [[پیامبر]] میفرماید از تو درباره عادت ماهیانه - [[خون]] حیض - سؤال میکنند {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ...}} از [[زنان]] فقط در حالت قاعدگی از آمیزش جنسی [[کنارهگیری]] نمائید، {{متن قرآن|فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ}} و با آنها رابطه [[زناشویی]] برقرار نکنید تا [[پاک]] شوند {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ}} ولی هنگامی که [[پاک]] شوند، از طریقی که [[خدا]] به شما [[فرمان]] داده با آنها آمیزش کنید که [[خداوند]] توبهکنندگان و [[پاکان]] را [[دوست]] دارد {{متن قرآن|...فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ}}؛ | ||
# [[خداوند]] خطاب به [[مؤمنین]] میفرماید: غرض ما از [[تشریع]] [[وضو]] و [[غسل]] و [[تیمم]] تنها حاصل شدن [[طهارت]] در شما است، و برای [[حفظ]] [[منافع]] [[مؤمنین]] قرار داده شده و به هیچوجه [[هدف]] دیگری در کار نبوده است، [[خداوند]] نمیخواهد [[تکلیف]] طاقتفرسایی بر دوش شما بگذارد {{متن قرآن|مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ}} [[خداوند]] میخواهد با این [[دستورها]] [[طهارت]] و [[پاکیزگی]] برای [[مردم]] فراهم شود چون این سه [[دستور]] سه | # [[خداوند]] خطاب به [[مؤمنین]] میفرماید: غرض ما از [[تشریع]] [[وضو]] و [[غسل]] و [[تیمم]] تنها حاصل شدن [[طهارت]] در شما است، و برای [[حفظ]] [[منافع]] [[مؤمنین]] قرار داده شده و به هیچوجه [[هدف]] دیگری در کار نبوده است، [[خداوند]] نمیخواهد [[تکلیف]] طاقتفرسایی بر دوش شما بگذارد {{متن قرآن|مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ}} [[خداوند]] میخواهد با این [[دستورها]] [[طهارت]] و [[پاکیزگی]] برای [[مردم]] فراهم شود چون این سه [[دستور]] سه وسیله و سبب برای [[طهارت]] است، و این [[طهارت]] غیر از [[پاکیزگی]] ظاهری و برطرف شدن خبث و کثافات است، بلکه مراد از [[بدن]] طهارتی است [[معنوی]]، که به وسیله یکی از این سه [[دستور]] حاصل میشود، و آنچه که در [[نماز]] شرط شده علاوه بر [[پاکی]] ظاهر [[بدن]]، همین [[طهارت]] [[معنوی]] است که با قصد قربت به [[خداوند]] برای این [[کارها]] حاصل میشود که شرط صحت و کمال این [[اعمال]] است؛ | ||
# [[خداوند]] خطاب به [[مجاهدان]] و [[رزمندگان]] [[بدر]] میفرماید: موهبتی را که در آن میدان به شما ارزانی داشت این بود، که آبی از [[آسمان]] فرو فرستاد {{متن قرآن|وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً}}تا به وسیله آن شما را [[پاک]] و [[پاکیزه]] کند و [[پلیدی]] [[شیطان]] را از شما دور سازد {{متن قرآن|لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ}} [[علامه طباطبائی]] در [[تفسیر آیه]] مینویسد: این [[آیه شریفه]] مؤید روایاتی است که میگوید: [[کفار]] قبل از [[مسلمین]] به لب [[چاه]] رسیدند و [[مسلمین]] وقتی پیاده شدند که [[کفار]] [[آب]] را گرفته بودند و به ناچار در [[زمین]] خشک و ریگزار پیاده شدند. بعد از مدتی که [[مسلمانان]] [[محدث]] و جنب شده، و همه دچار [[تشنگی]] گشتند [[شیطان]] در دلهایشان [[وسوسه]] کرد و گفت [[دشمنان]] شما [[آب]] را گرفتند و اینک شما با جنابت و [[نجاست]] [[نماز]] میخوانید و پاهایتان در ریگها فرو میرود، لذا [[خدای تعالی]] [[باران]] را برایشان بارانید و با آبی که - در گودالهای اطراف [[بدر]] جمع شده بود - [[غسل]] جنابت کرده و خود را از [[حدث]] [[تطهیر]] نمودند، و نیز اردوگاه آنان که ریگزار بود سفت و محکم و اردوگاه [[کفار]] گل و لغزنده گشت<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۹، ص۲۴.</ref>. | # [[خداوند]] خطاب به [[مجاهدان]] و [[رزمندگان]] [[بدر]] میفرماید: موهبتی را که در آن میدان به شما ارزانی داشت این بود، که آبی از [[آسمان]] فرو فرستاد {{متن قرآن|وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً}}تا به وسیله آن شما را [[پاک]] و [[پاکیزه]] کند و [[پلیدی]] [[شیطان]] را از شما دور سازد {{متن قرآن|لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ}} [[علامه طباطبائی]] در [[تفسیر آیه]] مینویسد: این [[آیه شریفه]] مؤید روایاتی است که میگوید: [[کفار]] قبل از [[مسلمین]] به لب [[چاه]] رسیدند و [[مسلمین]] وقتی پیاده شدند که [[کفار]] [[آب]] را گرفته بودند و به ناچار در [[زمین]] خشک و ریگزار پیاده شدند. بعد از مدتی که [[مسلمانان]] [[محدث]] و جنب شده، و همه دچار [[تشنگی]] گشتند [[شیطان]] در دلهایشان [[وسوسه]] کرد و گفت [[دشمنان]] شما [[آب]] را گرفتند و اینک شما با جنابت و [[نجاست]] [[نماز]] میخوانید و پاهایتان در ریگها فرو میرود، لذا [[خدای تعالی]] [[باران]] را برایشان بارانید و با آبی که - در گودالهای اطراف [[بدر]] جمع شده بود - [[غسل]] جنابت کرده و خود را از [[حدث]] [[تطهیر]] نمودند، و نیز اردوگاه آنان که ریگزار بود سفت و محکم و اردوگاه [[کفار]] گل و لغزنده گشت<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۹، ص۲۴.</ref>. | ||
# [[خداوند]] [[آب]] [[باران]] را [[پاک]] و [[پاک]] کننده اعلام کرده {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا}} و مقصود از “سماء” در جمله “و از سماء آبی طهور نازل کردیم” جهت بالا است که همان جو بالای [[زمین]] است، و “ماء طهور” به معنای نهایت [[درجه]] [[پاکی]] است که هم خودش [[طاهر]] است و هم طاهرکننده غیر خودش میباشد، چرکها و کثافات را میبرد و رفع [[حدث]] میکند، بنابراین، کلمه طهور به طوری که دیگران هم گفتهاند صیغه [[مبالغه]] است<ref>ترجمه تفسیر المیزان ج۱۵، ص۳۱۴.</ref>. [[آب]] علاوه بر خاصیت حیاتبخشی، خاصیت فوقالعاده مهم پاککننده را دارد<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۱۱۰-۱۲۰.</ref>. | # [[خداوند]] [[آب]] [[باران]] را [[پاک]] و [[پاک]] کننده اعلام کرده {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا}} و مقصود از “سماء” در جمله “و از سماء آبی طهور نازل کردیم” جهت بالا است که همان جو بالای [[زمین]] است، و “ماء طهور” به معنای نهایت [[درجه]] [[پاکی]] است که هم خودش [[طاهر]] است و هم طاهرکننده غیر خودش میباشد، چرکها و کثافات را میبرد و رفع [[حدث]] میکند، بنابراین، کلمه طهور به طوری که دیگران هم گفتهاند صیغه [[مبالغه]] است<ref>ترجمه تفسیر المیزان ج۱۵، ص۳۱۴.</ref>. [[آب]] علاوه بر خاصیت حیاتبخشی، خاصیت فوقالعاده مهم پاککننده را دارد<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۱۱۰-۱۲۰.</ref>. |