پرش به محتوا

عمل در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'وسیله' به 'وسیله'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'وسیله' به 'وسیله')
خط ۳۰: خط ۳۰:


==تأثیر عمل در [[سرنوشت انسان]]==
==تأثیر عمل در [[سرنوشت انسان]]==
از نظر [[اسلام]] هیچ عملی بی‌اثر نیست، کاری که [[انسان]] می‌کند، سخنی که می‌گوید و اندیشه‌ای که می‌ورزد، در [[سرنوشت]] او اثرگذار است. اگر [[نیک]] باشد، او را در [[رسیدن به کمال]] [[یاری]] می‌کند و اگر بد باشد او را از پیمودن [[راه کمال]] باز می‌دارد و موجب [[انحطاط]] رتبه کمالی‌اش می‌شود، بنابراین [[سرنوشت]] هرکس به [[وسیله]] [[کردار]]، گفتار و اندیشه‌های او ساخته می‌شود. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى}}<ref>«آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن- که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref>. در غیر این صورت [[دعوت]] [[انسان]] به تزكیه و [[تهذیب]] و انجام کارهای [[شایسته]]، نابخردانه و تلاش او برای [[رسیدن به کمال]] [[بیهوده]] خواهد بود.  
از نظر [[اسلام]] هیچ عملی بی‌اثر نیست، کاری که [[انسان]] می‌کند، سخنی که می‌گوید و اندیشه‌ای که می‌ورزد، در [[سرنوشت]] او اثرگذار است. اگر [[نیک]] باشد، او را در [[رسیدن به کمال]] [[یاری]] می‌کند و اگر بد باشد او را از پیمودن [[راه کمال]] باز می‌دارد و موجب [[انحطاط]] رتبه کمالی‌اش می‌شود، بنابراین [[سرنوشت]] هرکس به وسیله [[کردار]]، گفتار و اندیشه‌های او ساخته می‌شود. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى}}<ref>«آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن- که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref>. در غیر این صورت [[دعوت]] [[انسان]] به تزكیه و [[تهذیب]] و انجام کارهای [[شایسته]]، نابخردانه و تلاش او برای [[رسیدن به کمال]] [[بیهوده]] خواهد بود.  


[[قرآن کریم]] نه تنها این اصل را پذیرفته و به صراحت اعلام کرده، بلکه با [[تبیین]] ابعاد مختلف آن [[قواعد]] متعدی را بیان کرده است. از جمله:
[[قرآن کریم]] نه تنها این اصل را پذیرفته و به صراحت اعلام کرده، بلکه با [[تبیین]] ابعاد مختلف آن [[قواعد]] متعدی را بیان کرده است. از جمله:
خط ۴۴: خط ۴۴:


==تعامل [[انسان]] و عمل==
==تعامل [[انسان]] و عمل==
[[روح انسان]] در آغاز [[خلقت]] هرچند قوا و استعدادهای فراوانی دارد منتها هیچ [[سرمایه]] بالفعلی ندارد. در زمینه‌ای خالی است که می‌توان آنرا با چیزی پر کرد. [[لوح]] سفید است که می‌توان هر نقشی در آن رقم زد. [[روح انسان]] به [[وسیله]] [[اعمال]] او به تدریج شکل می‌گیرد و ساخته می‌شود. منظور از عمل، هرچیزی است که از [[انسان]] صادر می‌شود خواه به صورت فعل، خواه به صورت قول و حتی به صورت [[فکر]] و [[اندیشه]]. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«نه چنین است؛ بلکه آنچه می‌کرده‌اند بر دل‌هاشان زنگار بسته است» سوره مطففین، آیه ۱۴.</ref>.
[[روح انسان]] در آغاز [[خلقت]] هرچند قوا و استعدادهای فراوانی دارد منتها هیچ [[سرمایه]] بالفعلی ندارد. در زمینه‌ای خالی است که می‌توان آنرا با چیزی پر کرد. [[لوح]] سفید است که می‌توان هر نقشی در آن رقم زد. [[روح انسان]] به وسیله [[اعمال]] او به تدریج شکل می‌گیرد و ساخته می‌شود. منظور از عمل، هرچیزی است که از [[انسان]] صادر می‌شود خواه به صورت فعل، خواه به صورت قول و حتی به صورت [[فکر]] و [[اندیشه]]. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«نه چنین است؛ بلکه آنچه می‌کرده‌اند بر دل‌هاشان زنگار بسته است» سوره مطففین، آیه ۱۴.</ref>.


از [[رسول خدا]] {{صل}} نیز [[روایت]] شده است: «هنگامی که [[بنده]] گناهی انجام می‌دهد، نقطه سیاهی در قلبش پیدا می‌شود، اگر [[توبه]] کند و دست از [[گناه]] بردارد، آن نقطه [[پاک]] می‌شود؛ ولی اگر [[توبه]] نکند با هر گناهی نقطه دیگری پدید می‌آید تا همه [[قلب]] سیاه می‌شود و [[قلب]] می‌میرد». این است معنی: {{متن قرآن|كَلاّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>میرزا حسین بن محمد تقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۳۳.</ref>. در [[حدیث]] دیگری از آن [[حضرت]] آمده است: "[[مال‌دوستی]] و [[جاه‌طلبی]] در [[قلب]] [[انسان]] [[نفاق]] می‌رویاند؛ همان‌طور که آب سبزه را"<ref>{{متن حدیث|حُبُّ اَلْجَاهِ وَ اَلْمَالِ يُنْبِتَانِ اَلنِّفَاقَ فِي اَلْقَلْبِ}}؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۲، ص۲۰۵.</ref>.
از [[رسول خدا]] {{صل}} نیز [[روایت]] شده است: «هنگامی که [[بنده]] گناهی انجام می‌دهد، نقطه سیاهی در قلبش پیدا می‌شود، اگر [[توبه]] کند و دست از [[گناه]] بردارد، آن نقطه [[پاک]] می‌شود؛ ولی اگر [[توبه]] نکند با هر گناهی نقطه دیگری پدید می‌آید تا همه [[قلب]] سیاه می‌شود و [[قلب]] می‌میرد». این است معنی: {{متن قرآن|كَلاّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>میرزا حسین بن محمد تقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۳۳.</ref>. در [[حدیث]] دیگری از آن [[حضرت]] آمده است: "[[مال‌دوستی]] و [[جاه‌طلبی]] در [[قلب]] [[انسان]] [[نفاق]] می‌رویاند؛ همان‌طور که آب سبزه را"<ref>{{متن حدیث|حُبُّ اَلْجَاهِ وَ اَلْمَالِ يُنْبِتَانِ اَلنِّفَاقَ فِي اَلْقَلْبِ}}؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۲، ص۲۰۵.</ref>.


از مجموعه [[احادیث]] فراوانی که در این زمینه وارد شده استفاده می‌شود، [[شخصیت معنوی]] [[انسان]] به [[وسیله]] افعال، گفته‌ها ملکات و گرایش‌های او ساخته می‌شود، به این معنی که چون [[انسان]] هیچ شکل و شخصیت  فعلیت‌ یافته و محققی ندارد و همه سرمایه‌اش به صورت [[قوه]] و استعداد است. [[شخصیت]] او از فعالیت قوا شکل می‌گیرد، هر یک از [[قوای انسان]] بیشتر فعالیت کند، شکل خود را به [[روح]] می‌دهد، به این معنی که ملکاتی در [[روح آدمی]] می‌سازد که با خودش تناسب دارد. [[انسان]] استعداد دارد [[فرشته]]، درنده، چهارپا یا [[شیطان]] شود. هر کدام از این استعدادها را پرورش دهد، فعلیت پیدا می‌کند و [[انسان]] همان می‌شود. اگر برنامه اصلی [[انسان]] فعالیت شهوی باشد. [[روح انسان]] شکل چهارپا به خود می‌گیرد، اگر [[قوه]] [[غضب]] [[حاکم]] بر وجود شود، [[روح]] به [[حقیقت]] یک درنده تبدیل می‌شود اگر [[قوه]] واهمه بر قوای دیگر [[حکم]] براند، [[انسان]] تبدیل به [[شیطان]] می‌شود و اگر همه این قوا تحت [[فرمان]] عاقله عمل کنند، [[انسان]] یک [[فرشته]] منزه می‌شود؛ اگر چه در هر صورت قالب و [[جسم]] او به صورت [[انسان]] است.
از مجموعه [[احادیث]] فراوانی که در این زمینه وارد شده استفاده می‌شود، [[شخصیت معنوی]] [[انسان]] به وسیله افعال، گفته‌ها ملکات و گرایش‌های او ساخته می‌شود، به این معنی که چون [[انسان]] هیچ شکل و شخصیت  فعلیت‌ یافته و محققی ندارد و همه سرمایه‌اش به صورت [[قوه]] و استعداد است. [[شخصیت]] او از فعالیت قوا شکل می‌گیرد، هر یک از [[قوای انسان]] بیشتر فعالیت کند، شکل خود را به [[روح]] می‌دهد، به این معنی که ملکاتی در [[روح آدمی]] می‌سازد که با خودش تناسب دارد. [[انسان]] استعداد دارد [[فرشته]]، درنده، چهارپا یا [[شیطان]] شود. هر کدام از این استعدادها را پرورش دهد، فعلیت پیدا می‌کند و [[انسان]] همان می‌شود. اگر برنامه اصلی [[انسان]] فعالیت شهوی باشد. [[روح انسان]] شکل چهارپا به خود می‌گیرد، اگر [[قوه]] [[غضب]] [[حاکم]] بر وجود شود، [[روح]] به [[حقیقت]] یک درنده تبدیل می‌شود اگر [[قوه]] واهمه بر قوای دیگر [[حکم]] براند، [[انسان]] تبدیل به [[شیطان]] می‌شود و اگر همه این قوا تحت [[فرمان]] عاقله عمل کنند، [[انسان]] یک [[فرشته]] منزه می‌شود؛ اگر چه در هر صورت قالب و [[جسم]] او به صورت [[انسان]] است.


بنابراین بین [[انسان]] و عمل تعامل هست، [[انسان]] عمل را می‌سازد و عمل، [[انسان]] را<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۹۹-۱۰۰ .</ref>.
بنابراین بین [[انسان]] و عمل تعامل هست، [[انسان]] عمل را می‌سازد و عمل، [[انسان]] را<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۹۹-۱۰۰ .</ref>.
خط ۵۴: خط ۵۴:
==رابطه بین [[پاداش]] و عمل==
==رابطه بین [[پاداش]] و عمل==
عملی که [[انسان]] انجام می‌دهد، دارای دو گونه آثار است:  
عملی که [[انسان]] انجام می‌دهد، دارای دو گونه آثار است:  
#نخست آثار قراردادی و اعتباری از قبیل [[کیفر]] و پاداشی که به [[وسیله]] [[قانون]] برای هر عملی معین می‌شود. همه پیامدهای قانونی [[اعمال]]، قراردادی است. [[قانون‌گذار]] [[انسان]] باشد یا [[خدا]] در این جهت تفاوتی ندارد. تنها تفاوت [[قانون]] الهی با [[قانون]] بشری در این است که اعتبار کننده در یکی، [[خدا]] و در دیگری [[انسان]] است.  
#نخست آثار قراردادی و اعتباری از قبیل [[کیفر]] و پاداشی که به وسیله [[قانون]] برای هر عملی معین می‌شود. همه پیامدهای قانونی [[اعمال]]، قراردادی است. [[قانون‌گذار]] [[انسان]] باشد یا [[خدا]] در این جهت تفاوتی ندارد. تنها تفاوت [[قانون]] الهی با [[قانون]] بشری در این است که اعتبار کننده در یکی، [[خدا]] و در دیگری [[انسان]] است.  
#دوم، آثار [[تکوینی]] که پیرو [[قانون علیت]] است. تمامی آثار طبیعی [[اعمال]] از این قبیل است. در این باب [[اعمال]] ما علت آثار خود بوده و از هر کس و به هر صورت صادر شوند، این آثار را در پی خواهند داشت. تفاوت فاعل هیچ تاثیری در پیدایش آثار [[افعال]] ندارد، مثلا کسی که سم می‌خورد، [[مسموم]] می‌شود، [[زن]] باشد یا مرد، کوچک یا بزرگ، [[مسلمان]] یا [[کافر]]، [[عرب]] یا [[عجم]]<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۱۰۰ .</ref>.
#دوم، آثار [[تکوینی]] که پیرو [[قانون علیت]] است. تمامی آثار طبیعی [[اعمال]] از این قبیل است. در این باب [[اعمال]] ما علت آثار خود بوده و از هر کس و به هر صورت صادر شوند، این آثار را در پی خواهند داشت. تفاوت فاعل هیچ تاثیری در پیدایش آثار [[افعال]] ندارد، مثلا کسی که سم می‌خورد، [[مسموم]] می‌شود، [[زن]] باشد یا مرد، کوچک یا بزرگ، [[مسلمان]] یا [[کافر]]، [[عرب]] یا [[عجم]]<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۱۰۰ .</ref>.


۲۱۸٬۳۳۱

ویرایش