پرش به محتوا

سیاست‌های اقتصادی امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'وسیله' به 'وسیله'
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار')
جز (جایگزینی متن - 'وسیله' به 'وسیله')
خط ۴۷: خط ۴۷:
* [[ربیع الأبرار (کتاب)|ربیع الأبرار]]- به [[نقل]] از [[ابوطفیل]]-: [[علی]]{{ع}} را دیدم که [[یتیمان]] را فرا می‌خواند و به آنان، عسل می‌خورانْد تا آنجا که یکی از یارانش گفت: [[دوست]] داشتم من هم [[یتیمی]] بودم!<ref>ربیع الأبرار، ج ۲، ص ۱۴۸.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۲۸۳-۲۹۲.</ref>.
* [[ربیع الأبرار (کتاب)|ربیع الأبرار]]- به [[نقل]] از [[ابوطفیل]]-: [[علی]]{{ع}} را دیدم که [[یتیمان]] را فرا می‌خواند و به آنان، عسل می‌خورانْد تا آنجا که یکی از یارانش گفت: [[دوست]] داشتم من هم [[یتیمی]] بودم!<ref>ربیع الأبرار، ج ۲، ص ۱۴۸.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۲۸۳-۲۹۲.</ref>.
==[[برتر]] نداشتن [[فرزندان]] و خویشان‌==
==[[برتر]] نداشتن [[فرزندان]] و خویشان‌==
*'''[[حسن]] و [[حسین]]{{عم}}‌''': [[أنساب الأشراف‌ (کتاب)|أنساب الأشراف‌]]- به [[نقل]] از [[داوود]] بن ابی عوف، از مردی از [[قبیله]] خثعم-: [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} را دیدم که نان و سرکه و سبزی می‌خوردند. پس گفتم: این چنین غذایی‌ می‌خورید، حال آن‌که در حیاط [دار الحکومه‌]<ref>ظاهراً مقصود، میدانی است که اموال بیت المال (زکات، خراج، خمس و...)، قبل از توزیع، در آن انباشته می‌شد؛ حیاط بیت المال.</ref>، همه گونه خوردنی‌ای پیدا می‌شود؟ گفتند: از [[امیر مؤمنان]] غافلی!<ref>أنساب الأشراف، ج ۲، ص ۳۷۵.</ref> شرح [[نهج البلاغة]]- به [[نقل]] از خالد بن‌معمر سدوسی، خطاب به [[علباء بن هیثم]] [که قصد داشت از [[امام علی]]{{ع}} جدا شود و به [[معاویه]] ملحق گردد]-: چه توقع داری از مردی که خواستم تا در سهم ### [[313]]### و [[حسین]]{{عم}}، چند درهم اندک بیفزاید، شاید بدان [[وسیله]]، کاستی‌های [[زندگی]] را جبران کنند، ولی [[امتناع]] ورزید و [[خشمگین]] شد و انجام نداد<ref>شرح نهج البلاغة، ج ۱۰، ص ۲۵۰.</ref>.
*'''[[حسن]] و [[حسین]]{{عم}}‌''': [[أنساب الأشراف‌ (کتاب)|أنساب الأشراف‌]]- به [[نقل]] از [[داوود]] بن ابی عوف، از مردی از [[قبیله]] خثعم-: [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} را دیدم که نان و سرکه و سبزی می‌خوردند. پس گفتم: این چنین غذایی‌ می‌خورید، حال آن‌که در حیاط [دار الحکومه‌]<ref>ظاهراً مقصود، میدانی است که اموال بیت المال (زکات، خراج، خمس و...)، قبل از توزیع، در آن انباشته می‌شد؛ حیاط بیت المال.</ref>، همه گونه خوردنی‌ای پیدا می‌شود؟ گفتند: از [[امیر مؤمنان]] غافلی!<ref>أنساب الأشراف، ج ۲، ص ۳۷۵.</ref> شرح [[نهج البلاغة]]- به [[نقل]] از خالد بن‌معمر سدوسی، خطاب به [[علباء بن هیثم]] [که قصد داشت از [[امام علی]]{{ع}} جدا شود و به [[معاویه]] ملحق گردد]-: چه توقع داری از مردی که خواستم تا در سهم ### [[313]]### و [[حسین]]{{عم}}، چند درهم اندک بیفزاید، شاید بدان وسیله، کاستی‌های [[زندگی]] را جبران کنند، ولی [[امتناع]] ورزید و [[خشمگین]] شد و انجام نداد<ref>شرح نهج البلاغة، ج ۱۰، ص ۲۵۰.</ref>.
*'''ام کلثوم‌''': [[الاختصاص (کتاب)|الاختصاص]]: برای [[علی]]{{ع}} از [[بصره]]، از غواصی دریا هدیه‌ای آوردند که قیمت آن معلوم نبود. دخترش [[ام کلثوم]] به وی گفت: ای [[امیر مؤمنان]]! آیا به عنوان [[زینت]] به من می‌دهی تا به گردن آویزم؟ فرمود: "ای [[ابو رافع]]! آن را در [[بیت المال]] قرار ده. چنین کاری ممکن نیست، مگر آن‌که هیچ [[زن]] [[مسلمانی]] نماند، جز آن‌که مانند آن را داشته باشد"<ref>الاختصاص، ص ۱۵۱.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۲۸۳-۲۹۲.</ref>.
*'''ام کلثوم‌''': [[الاختصاص (کتاب)|الاختصاص]]: برای [[علی]]{{ع}} از [[بصره]]، از غواصی دریا هدیه‌ای آوردند که قیمت آن معلوم نبود. دخترش [[ام کلثوم]] به وی گفت: ای [[امیر مؤمنان]]! آیا به عنوان [[زینت]] به من می‌دهی تا به گردن آویزم؟ فرمود: "ای [[ابو رافع]]! آن را در [[بیت المال]] قرار ده. چنین کاری ممکن نیست، مگر آن‌که هیچ [[زن]] [[مسلمانی]] نماند، جز آن‌که مانند آن را داشته باشد"<ref>الاختصاص، ص ۱۵۱.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۲۸۳-۲۹۲.</ref>.


۲۱۸٬۴۳۸

ویرایش