کاربر:Puranzab/صفحه تمرین3: تفاوت میان نسخهها
←رابطه نبوت با بعثت
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
بعثت به معنای برانگیختگی است. بعثت در شخص نبی، مقدم بر برانگیختگی جامعه است. نبی با فضایلی که دارد و بالاتر از مردم عادی است، آمادۀ تحمل بار مسئولیتی بدان عظمت و سنگینی است ولی تا پیش از بعثت، این فضایل هنوز به ظهور و فعلیت نرسیده و او همچون یکی از افراد معمولیِ دیگر در جامعه به تلاش و فعالیت مشغول است؛ وحی الهی در او تحول، انگیزش و انقلابی به وجود میآورد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، سخنرانی، طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن، مسجد امام حسن علیهالسلام مشهد، جلسۀ پانزدهم، ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۳ش.</ref>. | بعثت به معنای برانگیختگی است. بعثت در شخص نبی، مقدم بر برانگیختگی جامعه است. نبی با فضایلی که دارد و بالاتر از مردم عادی است، آمادۀ تحمل بار مسئولیتی بدان عظمت و سنگینی است ولی تا پیش از بعثت، این فضایل هنوز به ظهور و فعلیت نرسیده و او همچون یکی از افراد معمولیِ دیگر در جامعه به تلاش و فعالیت مشغول است؛ وحی الهی در او تحول، انگیزش و انقلابی به وجود میآورد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، سخنرانی، طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن، مسجد امام حسن علیهالسلام مشهد، جلسۀ پانزدهم، ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۳ش.</ref>. | ||
==دلایل اثبات نبوت== | |||
الف) دلیل عقلی (فلسفی و کلامی) | |||
1. رسیدن تکالیف الهی به انسانها: در اینكه نوع انسان، چشم و چراغ عالميان است و خدای متعال او را بیهوده خلق نکرده و او را از میان جميع موجودات برگزيده و تکالیفی را بر او واجب کرده شكّى نيست و نیز شكّى نيست كه بيرون آمدن او از عهدۀ تكليف، وابسته به دانستن آنچیزی است که به آن مكلّف شده است، پس بر خدا لازم است آنرا به مكلّفين اعلام كند؛ زيرا عقل هيچ مكلّفى مستقلّ در ادراك آن نيست و از طرفی محال است خدا آنرا بىواسطه به هر يك از افراد مكلّفين، اعلام كند<ref> | ===الف) دلیل عقلی (فلسفی و کلامی)=== | ||
برخی از دلایل عقلی برای اثبات نبوت عبارتاند از: | |||
1. رسیدن تکالیف الهی به انسانها: در اینكه نوع انسان، چشم و چراغ عالميان است و خدای متعال او را بیهوده خلق نکرده و او را از میان جميع موجودات برگزيده و تکالیفی را بر او واجب کرده شكّى نيست و نیز شكّى نيست كه بيرون آمدن او از عهدۀ تكليف، وابسته به دانستن آنچیزی است که به آن مكلّف شده است، پس بر خدا لازم است آنرا به مكلّفين اعلام كند؛ زيرا عقل هيچ مكلّفى مستقلّ در ادراك آن نيست و از طرفی محال است خدا آنرا بىواسطه به هر يك از افراد مكلّفين، اعلام كند<ref>وجوب تكليف ثابت و محقّق است. و شك نيست كه تمامى افراد مكلّفين قابل تلقّى وحى از مصدر ربوبى الهى نيستند و تحمّل اتيان و ابلاغ اوامر و نواهى ربّانى را ندارند، پس لازم است از وجود شخصى كه ممتاز بوده و قابليت تلقّى وحى و ابلاغ داشته و هر دو جهت را دارا باشد، تا به جهتى تلقى وحى از خداوند كند و به جهتى ديگر تبليغ اوامر و نواهى به مكلّفين نمايد.</ref>، پس بايد شخصى را تعيين كند كه او را بر تمام مكلّفين مبعوث كند تا تكاليف را به ايشان برساند و در غیر این صورت در حق بندگان کوتاهی می شود و اين محال است. | |||
2. قاعدۀ لطف: خدای متعال نوع انسان را براى «جود» و «لطف» ايجاد كرده است و اتمام «جود» و «لطف»، موقوف است بر صلاح داشتن بندگان به حسب معاش و معاد و صلاح معاش و معاد موقوف است بر چند امر، كه هر يك از آنها موقوف است بر وجود پيغمبران: | 2. قاعدۀ لطف: خدای متعال نوع انسان را براى «جود» و «لطف» ايجاد كرده است و اتمام «جود» و «لطف»، موقوف است بر صلاح داشتن بندگان به حسب معاش و معاد و صلاح معاش و معاد موقوف است بر چند امر، كه هر يك از آنها موقوف است بر وجود پيغمبران: | ||
اوّل: شناختن مبدأ و صفات خدا؛ | اوّل: شناختن مبدأ و صفات خدا؛ |