پرش به محتوا

کاربر:Puranzab/صفحه تمرین3: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۲۲: خط ۳۲۲:


از آیات قرآن کریم می توان ویژگی‌هایی برای اسلام یافت که تا حدودی روشنگر علل خاتمیت‌اند<ref>. براي ديدن يك ديدگاه‌ ديگر دراين‌باره، ر.ك: محمد اقبال لاهوري، احياي فكر ديني در اسلام، ترجمة احمد آرام، ص145ـ147؛ و براي نقد آن، ر.ك: محمدتقي مصباح يزدي، راهنماشناسي، ص381ـ383؛ مرتضي مطهري، مجموعه‌‌آثار، ج2، وحي و نبوت، ص186ـ194.</ref>. گرچه این ویژگی ها حاکی از تمام حکمت ها و عوامل ختم ادیان به اسلام نیست؛ اما این نکته از آنها برمی آید که بعد از اسلام عوامل تجدید نبوت وجود ندارند و در نتیجه نیازی به آمدن پیامبر جدید نیست. برخی از این ویژگی ها عبارت‌اند از:
از آیات قرآن کریم می توان ویژگی‌هایی برای اسلام یافت که تا حدودی روشنگر علل خاتمیت‌اند<ref>. براي ديدن يك ديدگاه‌ ديگر دراين‌باره، ر.ك: محمد اقبال لاهوري، احياي فكر ديني در اسلام، ترجمة احمد آرام، ص145ـ147؛ و براي نقد آن، ر.ك: محمدتقي مصباح يزدي، راهنماشناسي، ص381ـ383؛ مرتضي مطهري، مجموعه‌‌آثار، ج2، وحي و نبوت، ص186ـ194.</ref>. گرچه این ویژگی ها حاکی از تمام حکمت ها و عوامل ختم ادیان به اسلام نیست؛ اما این نکته از آنها برمی آید که بعد از اسلام عوامل تجدید نبوت وجود ندارند و در نتیجه نیازی به آمدن پیامبر جدید نیست. برخی از این ویژگی ها عبارت‌اند از:
الف) سلامت قرآن از تحریف و بقای آن: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»<ref>. سورۀ حجر، آیۀ 9.</ref>؛ يكي از حكمت‌های خاتميت اسلام، در امان بودن قرآن از هرگونه زوال و تحريف و تغيير است<ref>. محمدتقي مصباح يزدي، قرآن‌شناسي، ج1، تحقيق و نگارش محمود رجبي، ص213ـ 249، فصل چهارم. </ref>.
الف) سلامت قرآن از تحریف و بقای آن: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»<ref>. سورۀ حجر، آیۀ 9.</ref>؛ يكي از حكمت‌های خاتميت اسلام، در امان بودن قرآن از هرگونه زوال و تحريف و تغيير است<ref>. محمدتقي مصباح يزدي، قرآن‌شناسي، ج1، تحقيق و نگارش محمود رجبي، ص213ـ 249، فصل چهارم. </ref>.
ب) كمال اسلام: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ»<ref>. سورۀ مائده، آیۀ 3.</ref>. طبق اين آیه، اسلام دين كاملي است و نياز به بازسازي و تكميل ندارد. از اين‌رو ديگر نياز به بعثت پيامبر جديدي نخواهد بود.
ب) كمال اسلام: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ»<ref>. سورۀ مائده، آیۀ 3.</ref>. طبق اين آیه، اسلام دين كاملي است و نياز به بازسازي و تكميل ندارد. از اين‌رو ديگر نياز به بعثت پيامبر جديدي نخواهد بود.
ج) تداوم ارتباط با خدا و تبيين شريعت: «وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»<ref>. سورۀ نحل، آیۀ 44.</ref>. پيامبر اسلام (ص) در زمان حيات خويش، تفاصيل احكام و معارف را براي امت شرح داد و اصحاب خود را موظف كرد احاديث و سخنانش را براي آيندگان حفظ كنند. افزون بر اين، در اسلام براي استمرار دعوت و راهبري پيامبر (ص) و پاسخ‌گويي به نيازهاي ديني امت اسلام، راهكار وصايت و امامت پيش‌بيني شده است تا پس از پيامبر (ص)، امامان معصومي در ميان مردم باشند كه هرچند داراي مقام نبوت نيستند و به آنها وحي (از نوع وحي پيامبران) نمي‌شود اما با عالم غيب مرتبط‌اند و حقايق الهي را از راه الهام دريافت مي‌كنند. اين معصومان، پس از پيامبر (ص) مسئوليت تبيين، توضيح احكام و تفسير قرآن را بر عهده دارند و سلسلۀ ايشان تا روز رستاخيز تداوم خواهد يافت تا آنجا ‌كه اگر تنها دو نفر بر روي زمين زنده بمانند، يكي از آنان حجت خداوند خواهد بود<ref>. در اصول كافي، ج1، كتاب الحجة، در بابي با عنوان «انه لو لم يبق في الارض الاّ رجلان لكان احدهما الحجة»، چهار روايت با اين مضمون آمده است؛ براي مثال در حديث نخست از امام صادق علیه السلام نقل شده است: «لَوْ لَمْ‏ يَبْقَ‏ فِي الأَرْضِ إِلاَّ اثْنَانِ لَكَانَ أَحَدُهُمَا الْحُجَّة».</ref>. بنابراين نيازي به آمدن پيامبر جديد نيست و از نظر مذهب شیعه، در زمان غیبت امام زمان (ع)، تمام این مسئولیت‌ها بر عهدۀ ولیّ‌فقیه است و در این مورد نیز هیچ‌گونه شک و شبهه‌ای وجود ندارد که مسئولیت ابلاغ احکام و دستورات الهی در زمان غیبت بر عهده ولیّ‌فقیه است و او ولیّ امر مسلمین است و واجب کفایی است که در هر زمان که نیاز باشد، جوانان مسلمان به حوزه‌های علمیه برای تحصیل و آموزش فقه بروند تا این علوم را کسب کنند و به ابلاغ احکام الهی بپردازند.
 
ج) تداوم ارتباط با خدا و تبيين شريعت: «وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»<ref>. سورۀ نحل، آیۀ 44.</ref>. پيامبر اسلام (ص) در زمان حيات خويش، تفاصيل احكام و معارف را براي امت شرح داد و اصحاب خود را موظف كرد احاديث و سخنانش را براي آيندگان حفظ كنند. افزون بر اين، در اسلام براي استمرار دعوت و راهبري پيامبر (ص) و پاسخ‌گويي به نيازهاي ديني امت اسلام، راهكار وصايت و امامت پيش‌بيني شده است تا پس از پيامبر (ص)، امامان معصومي در ميان مردم باشند كه هرچند داراي مقام نبوت نيستند و به آنها وحي (از نوع وحي پيامبران) نمي‌شود اما با عالم غيب مرتبط‌اند و حقايق الهي را از راه الهام دريافت مي‌كنند. اين معصومان، پس از پيامبر (ص) مسئوليت تبيين، توضيح احكام و تفسير قرآن را بر عهده دارند و سلسلۀ ايشان تا روز رستاخيز تداوم خواهد يافت تا آنجا ‌كه اگر تنها دو نفر بر روي زمين زنده بمانند، يكي از آنان حجت خداوند خواهد بود<ref>. در اصول كافي، ج1، كتاب الحجة، در بابي با عنوان «انه لو لم يبق في الارض الاّ رجلان لكان احدهما الحجة»، چهار روايت با اين مضمون آمده است؛ براي مثال در حديث نخست از امام صادق علیه السلام نقل شده است: «لَوْ لَمْ‏ يَبْقَ‏ فِي الأَرْضِ إِلاَّ اثْنَانِ لَكَانَ أَحَدُهُمَا الْحُجَّة».</ref>. بنابراين نيازي به آمدن پيامبر جديد نيست و از نظر مذهب شیعه، در زمان غیبت امام زمان (ع)، تمام این مسئولیت‌ها بر عهدۀ ولیّ‌فقیه است و در این مورد نیز هیچ‌گونه شک و شبهه‌ای وجود ندارد که مسئولیت ابلاغ احکام و دستورات الهی در زمان غیبت بر عهده ولیّ‌فقیه است و او ولیّ امر مسلمین است و واجب کفایی است که در هر زمان که نیاز باشد، جوانان مسلمان به حوزه‌های علمیه برای تحصیل و آموزش فقه بروند تا این علوم را کسب کنند و به ابلاغ احکام الهی بپردازند.
 
د) جاودانگي اسلام: يكي از عواملِ ظهور پيامبران جديد در امت‌هاي پيشين اين بود كه پيامبران نيز، همانند انسان‌هاي ديگر، عمر محدودي داشتند و بعد از مدتي از دنيا رحلت مي‌كردند، پس به پيامبري ديگر نياز مي‌شد كه راه او را ادامه دهد. اين مشكل در دين اسلام منتفي است؛ چون در آیۀ «تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَي عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا»<ref>. سورۀ فرقان، آیۀ 1.</ref>، «عالمين» محدود به زمان خاصي نيست. بنابراين تا زماني كه اين عالم برقرار است، هر امتي در هرجا ظهور كند، جزء «عالمين» خواهد بود و پيامبر اسلام (ص) نيز هشدار دهنده و پيامبر آنان است. لازمۀ اين معنا آن است كه تا آخر عمر اين جهان، پيامبر ديگري كه شريعت او اسلام را نسخ كند، برانگيخته نشود و نیز در آیۀ «وأُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ»<ref>. سورۀ انعام، آیۀ 19.</ref>، عموميت لفظ «مَنْ بَلَغَ»، شامل همۀ انسان‌هاي عصر پيامبر(ص) و همۀ انسان‌‎هايي است كه در آينده مي‌آيند و پيام قرآن به آنان مي‌رسد. اين نيز دليل ديگري بر خاتميت دين اسلام است. در نتیجه طبق آيات قرآن کریم و روايات، اسلام ديني جاودانه است و پس از آن، حتي با رحلت پيامبر اكرم (ص)، نياز به پيامبر جديدي نيست.
د) جاودانگي اسلام: يكي از عواملِ ظهور پيامبران جديد در امت‌هاي پيشين اين بود كه پيامبران نيز، همانند انسان‌هاي ديگر، عمر محدودي داشتند و بعد از مدتي از دنيا رحلت مي‌كردند، پس به پيامبري ديگر نياز مي‌شد كه راه او را ادامه دهد. اين مشكل در دين اسلام منتفي است؛ چون در آیۀ «تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَي عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا»<ref>. سورۀ فرقان، آیۀ 1.</ref>، «عالمين» محدود به زمان خاصي نيست. بنابراين تا زماني كه اين عالم برقرار است، هر امتي در هرجا ظهور كند، جزء «عالمين» خواهد بود و پيامبر اسلام (ص) نيز هشدار دهنده و پيامبر آنان است. لازمۀ اين معنا آن است كه تا آخر عمر اين جهان، پيامبر ديگري كه شريعت او اسلام را نسخ كند، برانگيخته نشود و نیز در آیۀ «وأُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ»<ref>. سورۀ انعام، آیۀ 19.</ref>، عموميت لفظ «مَنْ بَلَغَ»، شامل همۀ انسان‌هاي عصر پيامبر(ص) و همۀ انسان‌‎هايي است كه در آينده مي‌آيند و پيام قرآن به آنان مي‌رسد. اين نيز دليل ديگري بر خاتميت دين اسلام است. در نتیجه طبق آيات قرآن کریم و روايات، اسلام ديني جاودانه است و پس از آن، حتي با رحلت پيامبر اكرم (ص)، نياز به پيامبر جديدي نيست.
ه) جهاني بودن اسلام: با توجه به اينكه اسلام يك دين جهاني است، بعد از پيامبر اسلام (ص)، نيازي به بعثت پيامبر جديد نيست؛ زيرا زمينه فراهم بود تا دين اسلام به ‌دست آن حضرت و با كمك امامان معصوم و يارانش در سراسر جهان منتشر شود و معارف اسلام به تمام مردم جهان برسد؛ چنان‌كه اكنون اسلام يكي از اديان بزرگ دنيا به ‌شمار مي‌رود و پيام آن به مناطق گوناگون جهان رسيده است<ref>. ر.ك: مصباح يزدي، محمدتقي، اصول عقايد؛ راهنماشناسي، ص283ـ286.</ref>.  
ه) جهاني بودن اسلام: با توجه به اينكه اسلام يك دين جهاني است، بعد از پيامبر اسلام (ص)، نيازي به بعثت پيامبر جديد نيست؛ زيرا زمينه فراهم بود تا دين اسلام به ‌دست آن حضرت و با كمك امامان معصوم و يارانش در سراسر جهان منتشر شود و معارف اسلام به تمام مردم جهان برسد؛ چنان‌كه اكنون اسلام يكي از اديان بزرگ دنيا به ‌شمار مي‌رود و پيام آن به مناطق گوناگون جهان رسيده است<ref>. ر.ك: مصباح يزدي، محمدتقي، اصول عقايد؛ راهنماشناسي، ص283ـ286.</ref>.  


مشروح این بند
مشروح این بند
1. 15 تجدید نبوت
تجدید نبوت
یکی از پرسش های مهم دربارۀ خاتمیت این است که اگر خداوند برای هدایت بشر پیامبرانی را یکی پس از دیگری برانگیخت، چه شد که این سلسله را در زمان معینی ختم کرد. پاسخ قطعی دراین آیه است: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ»<ref>سورۀ انعامف آیۀ 124.</ref>؛ یعنی خدا براساس حکمت بالغه و علم مطلق خویش می داند که پیامبران را کجا، چه زمانی و چگونه برانگیزد؛ اما انسان از معیارهای مسئله آگاه نیست. به این ترتیب حکمت الهی اقتضا می کرد که پس از پیامبر اسلام (ص) پیامبر دیگری برانگیخته نشود. البته از آیات قرآن کریم می توان ویزگیهایی برای اسلام یافت که تا حدودی روشنگر علل خاتمیت اند<ref>. براي ديدن ديدگاه‌ ديگر دراين‌باره، ر.ك: محمد اقبال لاهوري، احياي فكر ديني در اسلام، ترجمة احمد آرام، ص145ـ147 و براي نقد آن، ر.ك: محمدتقي مصباح يزدي، راهنماشناسي، ص381ـ383؛ مرتضي مطهري، مجموعه‌‌آثار، ج2، وحي و نبوت، ص186ـ194.</ref>. گر چه این ویژگی ها حاکی از تمام حکمت ها و عوامل ختم ادیان به اسلام نیست؛ اما این نکته ازآنها برمی آید که بعد از اسلام عوامل تجدید نبوت وجود ندارند و در نتیجه نیازی به آمدن پیامبر جدید نیست. برخی از این ویژگی ها عبارت اند از:
یکی از پرسش های مهم دربارۀ خاتمیت این است که اگر خداوند برای هدایت بشر پیامبرانی را یکی پس از دیگری برانگیخت، چه شد که این سلسله را در زمان معینی ختم کرد. پاسخ قطعی دراین آیه است: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ»<ref>سورۀ انعامف آیۀ 124.</ref>؛ یعنی خدا براساس حکمت بالغه و علم مطلق خویش می داند که پیامبران را کجا، چه زمانی و چگونه برانگیزد؛ اما انسان از معیارهای مسئله آگاه نیست. به این ترتیب حکمت الهی اقتضا می کرد که پس از پیامبر اسلام (ص) پیامبر دیگری برانگیخته نشود. البته از آیات قرآن کریم می توان ویزگیهایی برای اسلام یافت که تا حدودی روشنگر علل خاتمیت اند<ref>. براي ديدن ديدگاه‌ ديگر دراين‌باره، ر.ك: محمد اقبال لاهوري، احياي فكر ديني در اسلام، ترجمة احمد آرام، ص145ـ147 و براي نقد آن، ر.ك: محمدتقي مصباح يزدي، راهنماشناسي، ص381ـ383؛ مرتضي مطهري، مجموعه‌‌آثار، ج2، وحي و نبوت، ص186ـ194.</ref>. گر چه این ویژگی ها حاکی از تمام حکمت ها و عوامل ختم ادیان به اسلام نیست؛ اما این نکته ازآنها برمی آید که بعد از اسلام عوامل تجدید نبوت وجود ندارند و در نتیجه نیازی به آمدن پیامبر جدید نیست. برخی از این ویژگی ها عبارت اند از:
 
الف) سلامت قرآن از تحریف و بقای آن: پيامبران الهي واسطۀ بين خدا و مردمان بوده‌اند تا آنان را به‌سوي سعادت ابدي راهبري كنند؛ اما دعوت پيامبران پس از چندي تحريف مي‌شد و يا اساساً از ميان جامعه رخت برمي‌بست. ازاين‌رو حكمت الهي اقتضا مي‌كرد كه پيامبر ديگري برانگيخته شود تا دوباره مردم را به حق دعوت كند و تحريف‌هاي صورت‌پذيرفته را بزدايد و رسالت الهي را به مسير اصلي خود بازگرداند: «وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلاّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ»<ref>. سورۀ نحل، آیۀ 64.</ref>. پس از همۀ آن اديان و كتب آسماني، سرانجام دين اسلام ظهور كرد كه نه تحريف در آن راه دارد و نه بيم فناي آن مي‌رود؛ چراكه خدا خود نگاهباني و حفاظت از قرآن را ضمانت كرده است: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»<ref>. سورۀ حجر، آیۀ 9.</ref>؛ پس يكي از حكمت‌هاي خاتميت اسلام، در امان بودن قرآن از هرگونه زوال و تحريف و تغيير است<ref>. ر.ک: مصباح يزدي، محمدتقي، قرآن‌شناسي، ج1، ص213ـ 249، فصل چهارم. </ref>.
الف) سلامت قرآن از تحریف و بقای آن: پيامبران الهي واسطۀ بين خدا و مردمان بوده‌اند تا آنان را به‌سوي سعادت ابدي راهبري كنند؛ اما دعوت پيامبران پس از چندي تحريف مي‌شد و يا اساساً از ميان جامعه رخت برمي‌بست. ازاين‌رو حكمت الهي اقتضا مي‌كرد كه پيامبر ديگري برانگيخته شود تا دوباره مردم را به حق دعوت كند و تحريف‌هاي صورت‌پذيرفته را بزدايد و رسالت الهي را به مسير اصلي خود بازگرداند: «وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلاّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ»<ref>. سورۀ نحل، آیۀ 64.</ref>. پس از همۀ آن اديان و كتب آسماني، سرانجام دين اسلام ظهور كرد كه نه تحريف در آن راه دارد و نه بيم فناي آن مي‌رود؛ چراكه خدا خود نگاهباني و حفاظت از قرآن را ضمانت كرده است: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»<ref>. سورۀ حجر، آیۀ 9.</ref>؛ پس يكي از حكمت‌هاي خاتميت اسلام، در امان بودن قرآن از هرگونه زوال و تحريف و تغيير است<ref>. ر.ک: مصباح يزدي، محمدتقي، قرآن‌شناسي، ج1، ص213ـ 249، فصل چهارم. </ref>.
ب) كمال اسلام: يكي ديگر از علل ظهور پيامبران جديد، نامناسب بودن شريعت‌هاي پيشين براي امت‌ها و جوامع آينده بوده است. براي مثال، پيامبري در جامعه‌اي مبعوث مي‌شد كه روابط اجتماعي بسيار ساده‌اي بر آن حاكم بود و يا مردمانش ازلحاظ سطح انديشه و جايگاه تفكر در سطح پایینی بودند، به‌طور طبيعي در چنين جامعه‌اي، امكان طرح احكام اجتماعي به ‌شكل گسترده، يا ارائۀ معارف بلند و عميق ديني نبوده است؛ اما با گذشت زمان، ساختار اجتماعي آن جامعه پيچيده‌تر مي‌شده و مردم به ‌لحاظ انديشه و فرهنگ رشد مي‌كرده‌اند. در اين مقطع، مردم به پيامبر جديدي نيازمند بودند تا متناسب با شرايط نوين، شريعت كامل‌تري برايشان بياورد. قرآن كريم اسلام را از اين مشكل نيز مبرا مي‌داند؛ چراكه اين دين كامل است و تمام آنچه را آيندگان بدان نيازمندند، در خود جاي داده است: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ»<ref>. سورۀ مائده، آیۀ 3.</ref>. شرايع ديگر در زمان خودشان كافي بودند، ولي براي آيندگان مناسب نبودند؛ اما خداوند، طبق علم و حكمت خود، آنچه را آيندگان نيز نياز دارند در اسلام قرار داده است؛ چنان‌كه پيامبر اكرم (ص) فرموده است: «اي مردم، از خدا پروا داشته باشيد، كه من شما را به هرآنچه به بهشت نزديك و از دوزخ دورتان مي‌سازد، امر كردم، و از هرآنچه به دوزخ نزديك و از بهشت دورتان مي‌كند، شما را بازداشتم»<ref>. «يا أيّها الناسُ اتّقوا الله ما مِنْ شيءٍ يقَرِّبكمْ اِلَي الجَنَّةِ وَيبَعِّدكمْ مِنَ النّارِ الاّ وَقَدْ اَمَرْتكم بِهِ وَما مِن شيءٍ يقرّبكم من النّار ويباعدكم منَ الجَنّة اِلاّ وقد نَهيتُكم عنه»؛ بحار الانوار، ج2، ص171، ح11.</ref>. طبق اين نصوص، اسلام دين كاملي است و نياز به بازسازي و تكميل ندارد. ازاين‌رو ديگر نياز به بعثت پيامبر جديدي نخواهد بود.
ب) كمال اسلام: يكي ديگر از علل ظهور پيامبران جديد، نامناسب بودن شريعت‌هاي پيشين براي امت‌ها و جوامع آينده بوده است. براي مثال، پيامبري در جامعه‌اي مبعوث مي‌شد كه روابط اجتماعي بسيار ساده‌اي بر آن حاكم بود و يا مردمانش ازلحاظ سطح انديشه و جايگاه تفكر در سطح پایینی بودند، به‌طور طبيعي در چنين جامعه‌اي، امكان طرح احكام اجتماعي به ‌شكل گسترده، يا ارائۀ معارف بلند و عميق ديني نبوده است؛ اما با گذشت زمان، ساختار اجتماعي آن جامعه پيچيده‌تر مي‌شده و مردم به ‌لحاظ انديشه و فرهنگ رشد مي‌كرده‌اند. در اين مقطع، مردم به پيامبر جديدي نيازمند بودند تا متناسب با شرايط نوين، شريعت كامل‌تري برايشان بياورد. قرآن كريم اسلام را از اين مشكل نيز مبرا مي‌داند؛ چراكه اين دين كامل است و تمام آنچه را آيندگان بدان نيازمندند، در خود جاي داده است: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ»<ref>. سورۀ مائده، آیۀ 3.</ref>. شرايع ديگر در زمان خودشان كافي بودند، ولي براي آيندگان مناسب نبودند؛ اما خداوند، طبق علم و حكمت خود، آنچه را آيندگان نيز نياز دارند در اسلام قرار داده است؛ چنان‌كه پيامبر اكرم (ص) فرموده است: «اي مردم، از خدا پروا داشته باشيد، كه من شما را به هرآنچه به بهشت نزديك و از دوزخ دورتان مي‌سازد، امر كردم، و از هرآنچه به دوزخ نزديك و از بهشت دورتان مي‌كند، شما را بازداشتم»<ref>. «يا أيّها الناسُ اتّقوا الله ما مِنْ شيءٍ يقَرِّبكمْ اِلَي الجَنَّةِ وَيبَعِّدكمْ مِنَ النّارِ الاّ وَقَدْ اَمَرْتكم بِهِ وَما مِن شيءٍ يقرّبكم من النّار ويباعدكم منَ الجَنّة اِلاّ وقد نَهيتُكم عنه»؛ بحار الانوار، ج2، ص171، ح11.</ref>. طبق اين نصوص، اسلام دين كاملي است و نياز به بازسازي و تكميل ندارد. ازاين‌رو ديگر نياز به بعثت پيامبر جديدي نخواهد بود.
۳۶۲

ویرایش