پرش به محتوا

ثمود در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۰۵۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۱
خط ۸۶: خط ۸۶:
آیاتی که به نوعی نشان از [[باورها]]، [[ارزش‌ها]] و هنجارهای پذیرفته شده [[ثمود]] دارند، در کنار گزارش‌های [[تفسیری]] و [[تاریخی]] و نیز یافته‌های باستان‌شناسی می‌‌توانند [[شناخت]] [[جهان بینی]] و مؤلفه‌های دیگری از فرهنگ [[حاکم]] بر [[جامعه]] آنان را امکان پذیر سازند.
آیاتی که به نوعی نشان از [[باورها]]، [[ارزش‌ها]] و هنجارهای پذیرفته شده [[ثمود]] دارند، در کنار گزارش‌های [[تفسیری]] و [[تاریخی]] و نیز یافته‌های باستان‌شناسی می‌‌توانند [[شناخت]] [[جهان بینی]] و مؤلفه‌های دیگری از فرهنگ [[حاکم]] بر [[جامعه]] آنان را امکان پذیر سازند.
==== [[خداباوری]]====
==== [[خداباوری]]====
فراخوان ثمودیان به [[یگانه پرستی]] و [[نفی]] دیگر [[خدایان]] نشان می‌‌دهد که آنان [[بت]] پرست بوده اند: «قالَ یـقَومِ اعبُدُوا اللّهَ ما لَکُم مِن اِلـهٍ غَیرُهُ هُوَ اَنشَاَکُم مِنَ الاَرضِ واستَعمَرَکُم فیها فَاستَغفِروهُ ثُمَّ توبوا اِلَیهِ اِنَّ رَبّی قَریبٌ [[مُجیب]]». ([[هود]] / ۱۱، ۶۱) برخی [[مفسران]] از تعداد ۷۰ بت در میان آنان و [[تضرع]] ثمود در برابر [[بت‌ها]] و [[یاری]] جستن از آنان سخن گفته‌اند. <ref>تفسیر ابوحمزه، ص ۱۷۱؛ تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۳۰.</ref> باستان شناسان از روی سنگ نوشته‌ها به نام‌های بسیاری از خدایان آنان دست یافته‌اند. به [[اعتقاد]] جواد [[علی]] بسیاری از این اسامی، در واقع اوصاف بت‌ها بوده و شماری چون وَدّ، شَمس، مَناف، مَنات، بَعْل، هُبَل و [[یَغوث]] در [[عصر جاهلیت]] نزدیک به [[ظهور اسلام]] هم رواج داشته‌اند. <ref>المفصل، ج ۱، ص ۳۳۱؛ ج ۶، ص ۲۹۲ - ۳۳۰.</ref> بر پایه گزارشی که زیستگاه نخست ثمود را [[بابل]] می‌‌خواند، آنان یگانه پرست بودند و به دست [[نمرود]] به بت پرستی‌گراییدند؛ اما بنابر گزارشی دیگر [[بت پرستی]] آنان برگرفته از [[قوم عاد]] بوده است. <ref>اخبار الطوال، ص ۷؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۲۸.</ref> [[حضرت صالح]]{{ع}} در ادامه [[دعوت]] به یگانه پرستی می‌‌گوید: [[خداوند]] ([[اللّه]]) است ـ و نه دیگری ـ<ref>تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۱۲۳؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص ۱۷۷؛ الاصفی، ج ۱، ص ۵۴۵.</ref> که شما را آفرید و به وسیله شما [[زمین]] ([[سرزمین]] ثمود) را آباد ساخت. (هود / ۱۱، ۶۱) این سخن در واقع [[دلیل]] دعوت او و پاسخ به [[پرسش]] احتمالی ثمود درباره نفی [[الوهیت]] [[خدایان]] دیگر است. <ref>جامع البیان، ج ۱۲، ص ۸۱.</ref> اغلب در [[تفسیر]] «استَعمَرَکُم فیها» آن را اشاره به [[نقش فاعلی]] [[خداوند]] در آباد شدن [[سرزمین]] [[ثمود]] به وسیله آنان دانسته‌اند. <ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۶۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۳۸.</ref> [[علامه طباطبایی]] در تبیین بیشتر این معنا و نقش فاعلی خداوند، به [[آفرینش]] [[فطری]] استعدادها و توانمندی‌های [[بشر]] و [[هدایت]] و [[تربیت]] [[تکوینی]] آنها برای آبادسازی [[زمین]] در شکل [[خانه]] سازی، [[کشاورزی]] و باغداری اشاره می‌‌کند. <ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۳۱۱.</ref> از [[آیه]] یادشده می‌‌توان به دست آورد که ثمودیان [[بت‌ها]] را در [[تدبیر]] [[جهان]] از جمله در [[آفرینش انسان]] و آبادی و حاصلخیزی سرزمین‌های خویش مؤثر دانسته و احتمالاً به خدایان گوناگون ([[رب]] النوع‌ها) [[باور]] داشته‌اند. علامه طباطبایی می‌‌گوید: آنان مانند دیگر [[بت پرستان]] با [[اعتقاد]] به رب الارباب (بزرگِ خدایان)، بت‌ها را [[مقرّب]] درگاه و [[شریک]] او در اداره و تدبیر جهان می‌‌پنداشتند و بر این باور بودند که از یک سو برای جلب [[رضایت]] بزرگِ خدایان و بهره مندی از [[خیرات]] و [[برکات]] وی و از سوی دیگر برای مصون ماندن از [[خشم]] و بلاهای او باید [[خشنودی]] بت‌ها را به دست آورد و خشم آنان را برنینگیخت از این رو برای آنان [[قربانی]] کرده، نزدشان به [[خاکساری]] و [[تضرع]] می‌‌نشستند، برای همین [[حضرت صالح]]{{ع}} آنان را به [[طلب آمرزش]] از خدای یگانه و بازگشت به سوی او فرا می‌‌خواند. <ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۳۱۰ - ۳۱۱.</ref> [[بت پرستی]] در میان [[ثمود]] آیینی ریشه دار و دیرپا، [[مقدّس]] و به [[تقلید]] از نیاکان بوده و اساس [[هویت]] و [[همبستگی]] آنان را شکل می‌‌داده است، از این رو دست کشیدن از آن در باورشان نمی‌گنجید. ابراز [[ناامیدی]] از حضرت صالح{{ع}} نشان می‌‌دهد که [[انتظار]] چنین [[سنت شکنی]] ای را از او نداشته‌اند: «قالوا یـصــلِحُ قَد کُنتَ فینا مَرجُوًّا قَبلَ هـذا اَتَنهـنا اَن نَعبُدَ ما یَعبُدُ ءاباؤُنا واِنَّنا لَفی شَکٍّ مِمّا تَدعونا اِلَیهِ مُریب». ([[هود]] / ۱۱، ۶۲) <ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۹۷؛ فی ظلال القرآن، ج ۴، ص ۱۹۰۷؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۱۲.</ref> استفهام انکاری، لحن ملامتگرانه پاسخ و نیز نگاه بدبینانه آنان به [[دعوت]] آن [[حضرت]] [[میزان]] [[ارزش]] و ریشه داری [[بت پرستی]] در میان آنان را بیشتر می‌‌رساند. <ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۹۷؛ فی ظلال القرآن، ج ۴، ص ۱۹۰۷؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۱۲.</ref>
فراخوان ثمودیان به [[یگانه پرستی]] و [[نفی]] دیگر [[خدایان]] نشان می‌‌دهد که آنان [[بت]] پرست بوده اند: {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ}}<ref>«و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهنده‌ای است» سوره هود، آیه ۶۱.</ref> برخی [[مفسران]] از تعداد ۷۰ بت در میان آنان و [[تضرع]] ثمود در برابر [[بت‌ها]] و [[یاری]] جستن از آنان سخن گفته‌اند. <ref>تفسیر ابوحمزه، ص ۱۷۱؛ تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۳۰.</ref> باستان شناسان از روی سنگ نوشته‌ها به نام‌های بسیاری از خدایان آنان دست یافته‌اند. به [[اعتقاد]] جواد [[علی]] بسیاری از این اسامی، در واقع اوصاف بت‌ها بوده و شماری چون وَدّ، شَمس، مَناف، مَنات، بَعْل، هُبَل و [[یَغوث]] در [[عصر جاهلیت]] نزدیک به [[ظهور اسلام]] هم رواج داشته‌اند. <ref>المفصل، ج ۱، ص ۳۳۱؛ ج ۶، ص ۲۹۲ - ۳۳۰.</ref> بر پایه گزارشی که زیستگاه نخست ثمود را [[بابل]] می‌‌خواند، آنان یگانه پرست بودند و به دست [[نمرود]] به بت پرستی‌گراییدند؛ اما بنابر گزارشی دیگر [[بت پرستی]] آنان برگرفته از [[قوم عاد]] بوده است. <ref>اخبار الطوال، ص ۷؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۲۸.</ref> [[حضرت صالح]]{{ع}} در ادامه [[دعوت]] به یگانه پرستی می‌‌گوید: [[خداوند]] ([[اللّه]]) است ـ و نه دیگری ـ<ref>تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۱۲۳؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص ۱۷۷؛ الاصفی، ج ۱، ص ۵۴۵.</ref> که شما را آفرید و به وسیله شما [[زمین]] ([[سرزمین]] ثمود) را آباد ساخت. این سخن در واقع [[دلیل]] دعوت او و پاسخ به [[پرسش]] احتمالی ثمود درباره نفی [[الوهیت]] [[خدایان]] دیگر است. <ref>جامع البیان، ج ۱۲، ص ۸۱.</ref> اغلب در [[تفسیر]] {{متن قرآن|وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا}} آن را اشاره به [[نقش فاعلی]] [[خداوند]] در آباد شدن [[سرزمین]] [[ثمود]] به وسیله آنان دانسته‌اند. <ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۶۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۳۸.</ref> [[علامه طباطبایی]] در تبیین بیشتر این معنا و نقش فاعلی خداوند، به [[آفرینش]] [[فطری]] استعدادها و توانمندی‌های [[بشر]] و [[هدایت]] و [[تربیت]] [[تکوینی]] آنها برای آبادسازی [[زمین]] در شکل [[خانه]] سازی، [[کشاورزی]] و باغداری اشاره می‌‌کند. <ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۳۱۱.</ref> از [[آیه]] یاد شده می‌‌توان به دست آورد که ثمودیان [[بت‌ها]] را در [[تدبیر]] [[جهان]] از جمله در [[آفرینش انسان]] و آبادی و حاصل‌خیزی سرزمین‌های خویش مؤثر دانسته و احتمالاً به خدایان گوناگون ([[رب]] النوع‌ها) [[باور]] داشته‌اند. علامه طباطبایی می‌‌گوید: آنان مانند دیگر [[بت پرستان]] با [[اعتقاد]] به رب الارباب (بزرگِ خدایان)، بت‌ها را [[مقرّب]] درگاه و [[شریک]] او در اداره و تدبیر جهان می‌‌پنداشتند و بر این باور بودند که از یک سو برای جلب [[رضایت]] بزرگِ خدایان و بهره مندی از [[خیرات]] و [[برکات]] وی و از سوی دیگر برای مصون ماندن از [[خشم]] و بلاهای او باید [[خشنودی]] بت‌ها را به دست آورد و خشم آنان را برنینگیخت از این رو برای آنان [[قربانی]] کرده، نزدشان به [[خاکساری]] و [[تضرع]] می‌‌نشستند، برای همین [[حضرت صالح]]{{ع}} آنان را به [[طلب آمرزش]] از خدای یگانه و بازگشت به سوی او فرا می‌‌خواند. <ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۳۱۰ - ۳۱۱.</ref> [[بت پرستی]] در میان [[ثمود]] آیینی ریشه دار و دیرپا، [[مقدّس]] و به [[تقلید]] از نیاکان بوده و اساس [[هویت]] و [[همبستگی]] آنان را شکل می‌‌داده است، از این رو دست کشیدن از آن در باورشان نمی‌گنجید. ابراز [[ناامیدی]] از حضرت صالح{{ع}} نشان می‌‌دهد که [[انتظار]] چنین [[سنت شکنی]] ای را از او نداشته‌اند: {{متن قرآن|قَالُوا يَا صَالِحُ قَدْ كُنْتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَنْ نَعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ}}<ref>«گفتند: ای صالح! بی‌گمان پیش از این در میان ما مایه امید بودی، آیا ما را از پرستیدن آنچه پدرانمان می‌پرستیدند باز می‌داری؟ و به راستی نسبت به آنچه ما را بدان می‌خوانی در دو دلی گمان‌انگیزی هستیم» سوره هود، آیه ۶۲.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۹۷؛ فی ظلال القرآن، ج ۴، ص ۱۹۰۷؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۱۲.</ref> استفهام انکاری، لحن ملامتگرانه پاسخ و نیز نگاه بدبینانه آنان به [[دعوت]] آن [[حضرت]] [[میزان]] [[ارزش]] و ریشه داری [[بت پرستی]] در میان آنان را بیشتر می‌‌رساند. <ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۹۷؛ فی ظلال القرآن، ج ۴، ص ۱۹۰۷؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۱۲.</ref>
 
====[[انسان‌شناسی]]====
====[[انسان‌شناسی]]====
باورهای [[ثمود]] درباره [[خدا]] در انسان‌شناسی و نگرش آنان به نحوه [[ارتباط]] خدا و [[انسان]] نیز اثرگذار بوده است. آنها «[[خدای بزرگ]]» را فراتر از گنجایش [[فهم]] [[آدمی]]، بسیار دورتر از دسترس او و [[بت‌ها]] را واسطه و [[شفیع]] میان انسان و خدا می‌‌پنداشتند. با توجه به چنین باوری است که [[حضرت صالح]]{{ع}} از نزدیک بودن «[[اللّه]]» به آنان (انسان) و شنیدن و [[اجابت]] خواسته‌های آنها خبر می‌‌دهد. {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ}}<ref>«و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهنده‌ای است» سوره هود، آیه ۶۱.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۱۲، ص ۸۱ - ۸۲؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۱۰.</ref> در انسان‌شناسیثمود، آدمی بسیار [[فروتر]] از آن است که به [[جهان غیب]] و ماورای [[طبیعت]] [[راه]] یافته، با [[دریافت وحی]] [[الهی]]، [[جامه]] [[رسالت]] و [[نبوت]] بر تن کند. <ref>جامع البیان، ج ۲۷، ص ۱۳۳؛ نیز ر.ک: المیزان، ج ۱۵، ص ۲۸؛ ج ۱۷، ص ۷۳.</ref> بر اساس همین ایده، آنان در ردّ رسالت [[صالح]] [[نبی]]{{ع}} او را بشری همانند خویش خوانده، در [[ادعای نبوت]] از او [[آیت]] و حجت ‌طلبیدند: {{متن قرآن|قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ مَا أَنتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«گفتند: تو بی‌گمان از جادو زدگانی تو جز بشری همانند ما نیستی و اگر راست می‌گویی نشانه  ای بیاور!» سوره شعراء، آیه ۱۵۳-۱۵۴.</ref> به [[اعتقاد]] آنان، [[پیامبران الهی]] باید از میان [[فرشتگان]] باشند که [[برتر]] از انسان بوده، [[مقرب]] درگاه خدا و شفیع [[آدمیان]] نزد اویند: {{متن قرآن|إِذْ جَاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ قَالُوا لَوْ شَاءَ رَبُّنَا لَأَنْزَلَ مَلَائِكَةً فَإِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که پیامبران از پیش و پس  آنان نزدشان آمدند که جز خداوند را نپرستید! (اما آنان) گفتند: اگر پروردگار ما (چنین چیزی) می‌خواست فرشتگانی را می‌فرستاد پس ما آنچه را بدان فرستاده شده‌اید انکار می‌کنیم» سوره فصلت، آیه ۱۴.</ref>.<ref>التبیان، ج ۹، ص ۱۱۳؛ الکشاف، ج ۲، ص ۳۶۹ - ۳۷۰؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۷۲؛ ج ۸، ص ۲۶۳.</ref> به [[گمان]] ثمودیان اگر [[آدمی]] [[شایسته]] [[پیامبری]] بود، باید هرکسی بتواند [[ارتباط]] [[وحیانی]] را تجربه کند و چون خود آنان چنین تجربه ای نداشتند، [[صالح]]{{ع}} را [[دروغگو]] می‌‌خواندند: {{متن قرآن|أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ}}<ref>«آیا در میان ما کتاب آسمانی را تنها بر او فرو افکنده‌اند؟ (خیر)، بلکه او دروغزنی خویشتن‌خواه است» سوره قمر، آیه ۲۵.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۳۱؛ ج ۱۷، ص ۷۳.</ref>، بنابراین می‌‌توان گفت آنان آدمی را در استعدادهای [[جسمانی]] و مادی او محدود دانسته، از بعد [[ملکوتی]] و [[کمالات]] [[روحی]] و [[معنوی]] وی [[تصوری]] نداشته‌اند. <ref>ر.ک: التبیان، ج ۹، ص ۴۵۳؛ المیزان، ج ۱، ص ۸۴؛ ج ۱۲، ص ۳۱ - ۳۲؛ ج ۱۵، ص ۲۸.</ref> از ظاهر برخی تعابیر [[قرآن]] و گزارش‌های [[تفسیری]] مربوط برمی آید که [[ثمود]] مواردی از قبیل [[ثروت]]، [[موقعیت اجتماعی]] و نیز داشتن [[پیروان]] و حشم و [[خدم]]، همانند سران [[قبایل]] و [[پادشاهان]] را معیار [[برتری]] و [[شایستگی]] افراد برای [[رهبری]] می‌‌دانسته‌اند،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۱۳۸؛ المیزان، ج ۱۹، ص ۷۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۷، ص ۱۳۸.</ref> از این رو هنگامی که صالح{{ع}} آنان را از [[پیروی]] زعمای [[قوم]] [[نهی]] و به پیروی از خود می‌‌خواند: {{متن قرآن| فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ  وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ }}<ref>«پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید» سوره شعراء، آیه ۱۵۰-۱۵۱.</ref> پیروی از صالح{{ع}} را مایه [[گمراهی]]، دردسر ساز و دیوانگی می‌‌خواندند: {{متن قرآن|فَقَالُوا أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِدًا نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ}}<ref>«(می) گفتند: آیا از بشری چون خود پیروی کنیم؟ در آن صورت در گمراهی و سرگشتگی به سر خواهیم برد» سوره قمر، آیه ۲۴.</ref>.<ref>التبیان، ج ۹، ص ۴۵۳؛ الکشاف، ج ۴، ص ۳۹؛ المیزان، ج ۱۹، ص ۷۹.</ref>
باورهای [[ثمود]] درباره [[خدا]] در انسان‌شناسی و نگرش آنان به نحوه [[ارتباط]] خدا و [[انسان]] نیز اثرگذار بوده است. آنها «[[خدای بزرگ]]» را فراتر از گنجایش [[فهم]] [[آدمی]]، بسیار دورتر از دسترس او و [[بت‌ها]] را واسطه و [[شفیع]] میان انسان و خدا می‌‌پنداشتند. با توجه به چنین باوری است که [[حضرت صالح]]{{ع}} از نزدیک بودن «[[اللّه]]» به آنان (انسان) و شنیدن و [[اجابت]] خواسته‌های آنها خبر می‌‌دهد. {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ}}<ref>«و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهنده‌ای است» سوره هود، آیه ۶۱.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۱۲، ص ۸۱ - ۸۲؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۱۰.</ref> در انسان‌شناسیثمود، آدمی بسیار [[فروتر]] از آن است که به [[جهان غیب]] و ماورای [[طبیعت]] [[راه]] یافته، با [[دریافت وحی]] [[الهی]]، [[جامه]] [[رسالت]] و [[نبوت]] بر تن کند. <ref>جامع البیان، ج ۲۷، ص ۱۳۳؛ نیز ر.ک: المیزان، ج ۱۵، ص ۲۸؛ ج ۱۷، ص ۷۳.</ref> بر اساس همین ایده، آنان در ردّ رسالت [[صالح]] [[نبی]]{{ع}} او را بشری همانند خویش خوانده، در [[ادعای نبوت]] از او [[آیت]] و حجت ‌طلبیدند: {{متن قرآن|قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ مَا أَنتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«گفتند: تو بی‌گمان از جادو زدگانی تو جز بشری همانند ما نیستی و اگر راست می‌گویی نشانه  ای بیاور!» سوره شعراء، آیه ۱۵۳-۱۵۴.</ref> به [[اعتقاد]] آنان، [[پیامبران الهی]] باید از میان [[فرشتگان]] باشند که [[برتر]] از انسان بوده، [[مقرب]] درگاه خدا و شفیع [[آدمیان]] نزد اویند: {{متن قرآن|إِذْ جَاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ قَالُوا لَوْ شَاءَ رَبُّنَا لَأَنْزَلَ مَلَائِكَةً فَإِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که پیامبران از پیش و پس  آنان نزدشان آمدند که جز خداوند را نپرستید! (اما آنان) گفتند: اگر پروردگار ما (چنین چیزی) می‌خواست فرشتگانی را می‌فرستاد پس ما آنچه را بدان فرستاده شده‌اید انکار می‌کنیم» سوره فصلت، آیه ۱۴.</ref>.<ref>التبیان، ج ۹، ص ۱۱۳؛ الکشاف، ج ۲، ص ۳۶۹ - ۳۷۰؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۷۲؛ ج ۸، ص ۲۶۳.</ref> به [[گمان]] ثمودیان اگر [[آدمی]] [[شایسته]] [[پیامبری]] بود، باید هرکسی بتواند [[ارتباط]] [[وحیانی]] را تجربه کند و چون خود آنان چنین تجربه ای نداشتند، [[صالح]]{{ع}} را [[دروغگو]] می‌‌خواندند: {{متن قرآن|أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ}}<ref>«آیا در میان ما کتاب آسمانی را تنها بر او فرو افکنده‌اند؟ (خیر)، بلکه او دروغزنی خویشتن‌خواه است» سوره قمر، آیه ۲۵.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۳۱؛ ج ۱۷، ص ۷۳.</ref>، بنابراین می‌‌توان گفت آنان آدمی را در استعدادهای [[جسمانی]] و مادی او محدود دانسته، از بعد [[ملکوتی]] و [[کمالات]] [[روحی]] و [[معنوی]] وی [[تصوری]] نداشته‌اند. <ref>ر.ک: التبیان، ج ۹، ص ۴۵۳؛ المیزان، ج ۱، ص ۸۴؛ ج ۱۲، ص ۳۱ - ۳۲؛ ج ۱۵، ص ۲۸.</ref> از ظاهر برخی تعابیر [[قرآن]] و گزارش‌های [[تفسیری]] مربوط برمی آید که [[ثمود]] مواردی از قبیل [[ثروت]]، [[موقعیت اجتماعی]] و نیز داشتن [[پیروان]] و حشم و [[خدم]]، همانند سران [[قبایل]] و [[پادشاهان]] را معیار [[برتری]] و [[شایستگی]] افراد برای [[رهبری]] می‌‌دانسته‌اند،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۱۳۸؛ المیزان، ج ۱۹، ص ۷۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۷، ص ۱۳۸.</ref> از این رو هنگامی که صالح{{ع}} آنان را از [[پیروی]] زعمای [[قوم]] [[نهی]] و به پیروی از خود می‌‌خواند: {{متن قرآن| فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ  وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ }}<ref>«پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید» سوره شعراء، آیه ۱۵۰-۱۵۱.</ref> پیروی از صالح{{ع}} را مایه [[گمراهی]]، دردسر ساز و دیوانگی می‌‌خواندند: {{متن قرآن|فَقَالُوا أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِدًا نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ}}<ref>«(می) گفتند: آیا از بشری چون خود پیروی کنیم؟ در آن صورت در گمراهی و سرگشتگی به سر خواهیم برد» سوره قمر، آیه ۲۴.</ref>.<ref>التبیان، ج ۹، ص ۴۵۳؛ الکشاف، ج ۴، ص ۳۹؛ المیزان، ج ۱۹، ص ۷۹.</ref>
۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش