نام مادر امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'حالیکه' به 'حالی که'
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان') |
جز (جایگزینی متن - 'حالیکه' به 'حالی که') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
::::::در شب [[نیمه شعبان]] هنگامی که [[تاریکی]] شب همهجا را فراگرفت، در کمال خفا و پنهانی و با ترسولرز، نوزادی برای [[امام حسن]] {{ع}} به [[دنیا]] آمد آن هم در خانهای که چندین کنیز در آن وجود داشت و آثار حمل در هیچ یک از آنها ظاهر نبود و در موقع وضع حمل جز [[حکیمه خاتون]] کسی حضور نداشت و هیچکس جرئت نداشت قضیه را اظهار نماید. | ::::::در شب [[نیمه شعبان]] هنگامی که [[تاریکی]] شب همهجا را فراگرفت، در کمال خفا و پنهانی و با ترسولرز، نوزادی برای [[امام حسن]] {{ع}} به [[دنیا]] آمد آن هم در خانهای که چندین کنیز در آن وجود داشت و آثار حمل در هیچ یک از آنها ظاهر نبود و در موقع وضع حمل جز [[حکیمه خاتون]] کسی حضور نداشت و هیچکس جرئت نداشت قضیه را اظهار نماید. | ||
::::::تا مدتی موضوع کاملا سری و مکتوم ماند بعدا در بین [[خواص]] [[اصحاب]] [[امام حسن]] بگومگو شروع شد بعضی میگفتند [[خدا]] به [[امام حسن]] نوزادی عطا فرموده و بعضی منکر میشدند. چون کنیزان مساوی بودند و آثار حمل در هیچ کدام ظاهر نبود طبعا داستان [[اختلاف]] به مادر آنجناب سرایت نمود. بعضی مادرش را [[صیقل]] میدانستند، بعضی [[سوسن]]، بعضی [[ریحانه]] و بعضی غیر اینها. کسی هم از واقع مطلب خبر نداشت جز معدودی که مأذون نبودند واقع را ابراز نمایند. حتی [[حکیمه خاتون]] که [[شاهد]] و حاضر ولادت آنجناب بود، برای مراعات احتیاط گاهی مادر آن [[حضرت]] را [[نرجس]] معرفی مینمود، گاهی [[سوسن]] و گاهی هم برای مصالحی که در نظر داشت خبر وجود و تولد آنحضرت را بمادر [[امام حسن]] نسبت میداد. | ::::::تا مدتی موضوع کاملا سری و مکتوم ماند بعدا در بین [[خواص]] [[اصحاب]] [[امام حسن]] بگومگو شروع شد بعضی میگفتند [[خدا]] به [[امام حسن]] نوزادی عطا فرموده و بعضی منکر میشدند. چون کنیزان مساوی بودند و آثار حمل در هیچ کدام ظاهر نبود طبعا داستان [[اختلاف]] به مادر آنجناب سرایت نمود. بعضی مادرش را [[صیقل]] میدانستند، بعضی [[سوسن]]، بعضی [[ریحانه]] و بعضی غیر اینها. کسی هم از واقع مطلب خبر نداشت جز معدودی که مأذون نبودند واقع را ابراز نمایند. حتی [[حکیمه خاتون]] که [[شاهد]] و حاضر ولادت آنجناب بود، برای مراعات احتیاط گاهی مادر آن [[حضرت]] را [[نرجس]] معرفی مینمود، گاهی [[سوسن]] و گاهی هم برای مصالحی که در نظر داشت خبر وجود و تولد آنحضرت را بمادر [[امام حسن]] نسبت میداد. | ||
::::::[[احمد بن ابراهیم]] میگوید: در سال دویست و شصت و دو خدمت [[حکیمه خاتون]] دختر [[امام جواد]] {{ع}} رسیدم و از پشت پرده با وی صحبت نمودم و از عقائدش جویا شدم. او امامهای خودش را معرفی نمود و در آخر آنان [[محمد بن حسن]] را ذکر کرد. گفتم: خودت [[شاهد]] قضیه بودی یا اینکه بواسطه [[اخبار]] میگویی؟ پاسخ داد: قضیه را [[امام حسن]] {{ع}} به مادرش نوشته است: عرض کردم: در این صورت [[شیعیان]] باید به چه شخصی مراجعه نمایند؟ پاسخ داد: به مادر [[امام حسن]] {{ع}} گفتم: در این [[وصیت]] باید از یک [[زن]] [[پیروی]] نمود!! فرمود: آری، [[امام حسن]] در این [[وصیت]]، به جدش [[حسین بن علی]] [[اقتدا]] کرد، زیرا [[امام حسین]] {{ع}} هم در [[کربلا]] [[زینب]] را [[وصی]] خویش قرار داد و [[علوم]] [[علی بن الحسین]] به [[زینب]] نسبت داده میشود. [[امام حسین]] {{ع}} این عمل را انجام داد تا موضوع [[امامت]] [[علی بن الحسین]] {{ع}} مخفی بماند. سپس [[حکیمه]] فرمود: شما [[اصحاب]] اخبارید مگر برایتان [[روایت]] نشده که نهم از [[فرزندان]] [[حسین]] میراثش تقسیم میشود در | ::::::[[احمد بن ابراهیم]] میگوید: در سال دویست و شصت و دو خدمت [[حکیمه خاتون]] دختر [[امام جواد]] {{ع}} رسیدم و از پشت پرده با وی صحبت نمودم و از عقائدش جویا شدم. او امامهای خودش را معرفی نمود و در آخر آنان [[محمد بن حسن]] را ذکر کرد. گفتم: خودت [[شاهد]] قضیه بودی یا اینکه بواسطه [[اخبار]] میگویی؟ پاسخ داد: قضیه را [[امام حسن]] {{ع}} به مادرش نوشته است: عرض کردم: در این صورت [[شیعیان]] باید به چه شخصی مراجعه نمایند؟ پاسخ داد: به مادر [[امام حسن]] {{ع}} گفتم: در این [[وصیت]] باید از یک [[زن]] [[پیروی]] نمود!! فرمود: آری، [[امام حسن]] در این [[وصیت]]، به جدش [[حسین بن علی]] [[اقتدا]] کرد، زیرا [[امام حسین]] {{ع}} هم در [[کربلا]] [[زینب]] را [[وصی]] خویش قرار داد و [[علوم]] [[علی بن الحسین]] به [[زینب]] نسبت داده میشود. [[امام حسین]] {{ع}} این عمل را انجام داد تا موضوع [[امامت]] [[علی بن الحسین]] {{ع}} مخفی بماند. سپس [[حکیمه]] فرمود: شما [[اصحاب]] اخبارید مگر برایتان [[روایت]] نشده که نهم از [[فرزندان]] [[حسین]] میراثش تقسیم میشود در حالی که زنده است<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۱۷۸.</ref>. چنانکه ملاحظه میفرمایید: [[حکیمه]] در این [[حدیث]] از جواب دادن صریح طفره رفته و داستان [[فرزند]] را به [[مادر امام حسن]] نسبت داده است یا به جهت اینکه از شنونده [[ترس]] داشته و [[تقیه]] نموده است یا میخواسته عمدا موضوع را مشتبه سازد. | ||
::::::اما همین [[حکیمه خاتون]] در جای دیگر داستان [[ازدواج]] [[امام حسن]] {{ع}} را با [[نرجس خاتون]] بهطور تفصیل شرح میدهد و داستان تولد [[مهدی]] را که خودش [[شاهد]] بوده مفصلاً [[بیان]] میکند. سپس میگوید: من اکنون مرتبا آن [[حضرت]] را مشاهده مینمایم و با وی صحبت میکنم<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۹۹؛ ۱۰۳.</ref>. | ::::::اما همین [[حکیمه خاتون]] در جای دیگر داستان [[ازدواج]] [[امام حسن]] {{ع}} را با [[نرجس خاتون]] بهطور تفصیل شرح میدهد و داستان تولد [[مهدی]] را که خودش [[شاهد]] بوده مفصلاً [[بیان]] میکند. سپس میگوید: من اکنون مرتبا آن [[حضرت]] را مشاهده مینمایم و با وی صحبت میکنم<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۹۹؛ ۱۰۳.</ref>. | ||
::::::'''خلاصه:''' اختلافی که در نام [[مادر حضرت]] [[صاحب الامر]] {{ع}} دیده میشود مطلب غریبی نیست بلکه اوضاع وحشتناک آن زمان و تعدد کنیزهای [[امام]] حسن و شدت اختفائی که به عمل میآمد همین اقتضا را داشت. بعید نیست داستان [[اختلاف]] شدیدی که در موضوع [[ارث امام]] [[حسن]] {{ع}} در بین مادر آنجناب و برادرش [[جعفر کذاب]] اتفاق افتاد، توطئه و تحریکی بوده از طرف [[خلیفه]] وقت شاید بدان وسیله از [[فرزند]] [[امام حسن]] اطلاعی کسب کند. | ::::::'''خلاصه:''' اختلافی که در نام [[مادر حضرت]] [[صاحب الامر]] {{ع}} دیده میشود مطلب غریبی نیست بلکه اوضاع وحشتناک آن زمان و تعدد کنیزهای [[امام]] حسن و شدت اختفائی که به عمل میآمد همین اقتضا را داشت. بعید نیست داستان [[اختلاف]] شدیدی که در موضوع [[ارث امام]] [[حسن]] {{ع}} در بین مادر آنجناب و برادرش [[جعفر کذاب]] اتفاق افتاد، توطئه و تحریکی بوده از طرف [[خلیفه]] وقت شاید بدان وسیله از [[فرزند]] [[امام حسن]] اطلاعی کسب کند. |