پرش به محتوا

ابوسفیان صخر بن حرب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'تحقیق' به 'تحقیق'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تحقیق' به 'تحقیق')
خط ۲۸: خط ۲۸:


==ابوسفیان پس از [[مسلمان]] شدن==
==ابوسفیان پس از [[مسلمان]] شدن==
ابوسفیان پس از فتنه‎‌ها و دشمنی‎‌های فراوان با عنوان سردستۀ [[مخالفان]] [[قریش]]<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۵۲؛ بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۵، ص۳۵.</ref>، در [[سال هشتم هجری]] در قضیه [[فتح مکه]] و پیش از آن به [[ترغیب]] [[عباس]]، [[اسلام]] آورد<ref>الطبقات، ج‌۲، ص‌۱۰۲ ـ ۱۰۳؛ تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۵۸‌.</ref> و چون فردی افتخار‎جو و امتیاز‎طلب بود با وساطت او مکیان در جریان [[فتح مکه]] از [[جنگ]] با [[پیامبر]]{{صل}}[[دست]] برداشتند، بنابراین [[پیامبر]]{{صل}} خانه‎‌اش را محل [[امن]] قرار داد<ref>اخبار مکه، ج۲، ص۲۳۵؛ الاستیعاب، ج۴، ص۲۴۰.</ref>؛ اما اهل [[تحقیق]]، [[اسلام]] ابوسفیان را به دیدۀ تردید نگریسته، بدان ارزشی نمی‎‎گذارند<ref>الاستیعاب، ج‌۴، ص‌۲۴۱.</ref>، چون از [[اعمال]] و گفته‌های او پس از [[اسلام]] آوردنش به خوبی می‎‌توان ظاهری بودن اسلامش را دریافت<ref>قاموس الرجال، ج ۵، ص ۴۸۷.</ref> چنانکه وقتی تجمع [[مردم]] اطراف [[پیامبر]] را دید از روی [[حسادت]]  گفت: ای کاش این جمع از او برگردند! [[پیامبر]] بر سینه‎‌اش زده و فرمودند: [[خداوند]] خوارت کند! او [[استغفار]] کرد و گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]! آن را فقط به جهت آنچه در خاطرم [[گذشت]] بر زبان راندم و... اکنون [[یقین]] کردم که تو [[رسول]] خدایی<ref>الاصابه، ج‌۳، ص‌۳۳۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص ۶۸۱ ـ۶۸۲.</ref>
ابوسفیان پس از فتنه‎‌ها و دشمنی‎‌های فراوان با عنوان سردستۀ [[مخالفان]] [[قریش]]<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۵۲؛ بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۵، ص۳۵.</ref>، در [[سال هشتم هجری]] در قضیه [[فتح مکه]] و پیش از آن به [[ترغیب]] [[عباس]]، [[اسلام]] آورد<ref>الطبقات، ج‌۲، ص‌۱۰۲ ـ ۱۰۳؛ تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۵۸‌.</ref> و چون فردی افتخار‎جو و امتیاز‎طلب بود با وساطت او مکیان در جریان [[فتح مکه]] از [[جنگ]] با [[پیامبر]]{{صل}}[[دست]] برداشتند، بنابراین [[پیامبر]]{{صل}} خانه‎‌اش را محل [[امن]] قرار داد<ref>اخبار مکه، ج۲، ص۲۳۵؛ الاستیعاب، ج۴، ص۲۴۰.</ref>؛ اما اهل تحقیق، [[اسلام]] ابوسفیان را به دیدۀ تردید نگریسته، بدان ارزشی نمی‎‎گذارند<ref>الاستیعاب، ج‌۴، ص‌۲۴۱.</ref>، چون از [[اعمال]] و گفته‌های او پس از [[اسلام]] آوردنش به خوبی می‎‌توان ظاهری بودن اسلامش را دریافت<ref>قاموس الرجال، ج ۵، ص ۴۸۷.</ref> چنانکه وقتی تجمع [[مردم]] اطراف [[پیامبر]] را دید از روی [[حسادت]]  گفت: ای کاش این جمع از او برگردند! [[پیامبر]] بر سینه‎‌اش زده و فرمودند: [[خداوند]] خوارت کند! او [[استغفار]] کرد و گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]! آن را فقط به جهت آنچه در خاطرم [[گذشت]] بر زبان راندم و... اکنون [[یقین]] کردم که تو [[رسول]] خدایی<ref>الاصابه، ج‌۳، ص‌۳۳۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص ۶۸۱ ـ۶۸۲.</ref>


==ابوسفیان پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}}==
==ابوسفیان پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}}==
۲۱۷٬۶۰۳

ویرایش