بنیجذیمه در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'خواندن' به 'خواندن'
جز (جایگزینی متن - 'برده' به 'برده') |
جز (جایگزینی متن - 'خواندن' به 'خواندن') |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
از این [[قبیله]] هیچ یادی پیش از [[فتح مکه]] در کتب [[تاریخ]] و [[سیره]] نیست. نزدیکی آنان به [[مکه]]، که کانون [[دشمنی]] با [[پیامبر]]{{صل}} بود و دوری جغرافیایی از [[مدینه]] که پایگاه رسول خدا{{صل}} در دوره [[مدنی]] بود، موجب شد تا رسول خدا در این مدت هیچگاه به سوی ایشان لشکری گسیل ندارد؛ اما کتب سیره و تاریخ به اتفاق پس از فتح مکه به اعزام [[سریه]] خالد بن ولید به سوی بنیجذیمه در شوالسال هشتم اشاره میکنند. این سریه که همراه با [[کشتار]] بود به نام "یوم غُمَیصاء"<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۱۱۲.</ref> شناخته میشود. | از این [[قبیله]] هیچ یادی پیش از [[فتح مکه]] در کتب [[تاریخ]] و [[سیره]] نیست. نزدیکی آنان به [[مکه]]، که کانون [[دشمنی]] با [[پیامبر]]{{صل}} بود و دوری جغرافیایی از [[مدینه]] که پایگاه رسول خدا{{صل}} در دوره [[مدنی]] بود، موجب شد تا رسول خدا در این مدت هیچگاه به سوی ایشان لشکری گسیل ندارد؛ اما کتب سیره و تاریخ به اتفاق پس از فتح مکه به اعزام [[سریه]] خالد بن ولید به سوی بنیجذیمه در شوالسال هشتم اشاره میکنند. این سریه که همراه با [[کشتار]] بود به نام "یوم غُمَیصاء"<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۱۱۲.</ref> شناخته میشود. | ||
[[رسول خدا]] پس از [[فتح مکه]] برای فراخوانی [[قبایل]] بیابان نشین اطراف [[مکه]] دستههایی را برای [[دعوت]] گسیل داشت. یکی از این قبایل [[بنو جذیمه]] بود که [[خالد بن ولید]] [[مأمور]] فراخوانی آنان شد. هنگامی که [[خالد]] نزد آنان رسید، آنان که با [[سلاح]] بیرون آمده بودند، اعلام کردند [[اسلام]] را پیش از این پذیرفته، [[مساجد]] بنا کرده و [[اذان]] میگویند.<ref>المغازی، ج ۳، ص ۸۷۵.</ref> بنیجذیمه پس از [[اطمینان]] از آنکه خالد با آنان به [[خشونت]] [[رفتار]] نخواهد کرد، سلاحها را بر [[زمین]] نهاده، [[تسلیم]] شدند؛ اما خالد به رغم [[اعتراض]] برخی از [[لشکریان]] مانند [[ابن عمر]] و [[سالم مولی]] [[حذیفه]] تنها به سبب کینههای دوران [[جاهلی]] (واحتمالا [[وصیت]] پدرش) حدود ۳۰ نفر از آنان را کشت.<ref> المنمق، ص ۲۰۹.</ref> در برابر [[دستور]] خالد مبنی بر [[قتل]] [[بنیجذیمه]]، [[مهاجران]] و [[انصار]] حاضر در [[لشکر]]، [[فرمان]] وی را گردن ننهادند و به [[قتل عام]] بنیجذیمه نپرداختند. تنها [[بنوسلیم]] که همراه لشکر خالد بودند و از بنیجذیمه [[کینه]] و [[دشمنی]] دیرین به [[دل]] داشتند<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۶۱؛ معجم ما استعجم، ج ۳، ص ۲۵۸.</ref> از دستور وی در کشتن [[اسیران]] [[اطاعت]] کردند.<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۱۱۲.</ref> چون این خبر به رسول خدا{{صل}} رسید از [[اقدام]] خالد [[تبری]] جست و [[امیرمؤمنان]]، [[علی]]{{ع}} را براساس خوابی که پیش از این دیده بود <ref>السیرةالنبویه، ج ۴، ص ۴۲۹.</ref> برای جبران [[کار ناپسند]] خالد بهسوی بنیجذیمه فرستاد. [[امام علی]]{{ع}} این [[مأموریت]] را به خوبی انجام داد و رسولخدا{{صل}} را [[خرسند]] کرد.<ref>المغازی، ج ۳، ص ۸۸۲.</ref> خالد که در پی این رخداد موقعیت خود را نزد رسول خدا{{صل}} [[متزلزل]] میدید به بهانههای گوناگون، خود را در [[معرض]] دید [[پیامبر]]{{صل}} قرار میداد تا با وی هم صحبت شود؛ اما آن [[حضرت]] از او روی بر میگرداند.<ref>المغازی، ج ۳، ص ۸۸۳.</ref> [[خالد]] این عمل خود را با | [[رسول خدا]] پس از [[فتح مکه]] برای فراخوانی [[قبایل]] بیابان نشین اطراف [[مکه]] دستههایی را برای [[دعوت]] گسیل داشت. یکی از این قبایل [[بنو جذیمه]] بود که [[خالد بن ولید]] [[مأمور]] فراخوانی آنان شد. هنگامی که [[خالد]] نزد آنان رسید، آنان که با [[سلاح]] بیرون آمده بودند، اعلام کردند [[اسلام]] را پیش از این پذیرفته، [[مساجد]] بنا کرده و [[اذان]] میگویند.<ref>المغازی، ج ۳، ص ۸۷۵.</ref> بنیجذیمه پس از [[اطمینان]] از آنکه خالد با آنان به [[خشونت]] [[رفتار]] نخواهد کرد، سلاحها را بر [[زمین]] نهاده، [[تسلیم]] شدند؛ اما خالد به رغم [[اعتراض]] برخی از [[لشکریان]] مانند [[ابن عمر]] و [[سالم مولی]] [[حذیفه]] تنها به سبب کینههای دوران [[جاهلی]] (واحتمالا [[وصیت]] پدرش) حدود ۳۰ نفر از آنان را کشت.<ref> المنمق، ص ۲۰۹.</ref> در برابر [[دستور]] خالد مبنی بر [[قتل]] [[بنیجذیمه]]، [[مهاجران]] و [[انصار]] حاضر در [[لشکر]]، [[فرمان]] وی را گردن ننهادند و به [[قتل عام]] بنیجذیمه نپرداختند. تنها [[بنوسلیم]] که همراه لشکر خالد بودند و از بنیجذیمه [[کینه]] و [[دشمنی]] دیرین به [[دل]] داشتند<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۶۱؛ معجم ما استعجم، ج ۳، ص ۲۵۸.</ref> از دستور وی در کشتن [[اسیران]] [[اطاعت]] کردند.<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۱۱۲.</ref> چون این خبر به رسول خدا{{صل}} رسید از [[اقدام]] خالد [[تبری]] جست و [[امیرمؤمنان]]، [[علی]]{{ع}} را براساس خوابی که پیش از این دیده بود <ref>السیرةالنبویه، ج ۴، ص ۴۲۹.</ref> برای جبران [[کار ناپسند]] خالد بهسوی بنیجذیمه فرستاد. [[امام علی]]{{ع}} این [[مأموریت]] را به خوبی انجام داد و رسولخدا{{صل}} را [[خرسند]] کرد.<ref>المغازی، ج ۳، ص ۸۸۲.</ref> خالد که در پی این رخداد موقعیت خود را نزد رسول خدا{{صل}} [[متزلزل]] میدید به بهانههای گوناگون، خود را در [[معرض]] دید [[پیامبر]]{{صل}} قرار میداد تا با وی هم صحبت شود؛ اما آن [[حضرت]] از او روی بر میگرداند.<ref>المغازی، ج ۳، ص ۸۸۳.</ref> [[خالد]] این عمل خود را با خواندن آیاتی از [[سوره توبه]] {{متن قرآن| قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ وَيُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ وَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَن يَشَاء وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ }}<ref>«با آنان پیکار کنید تا خداوند آنها را به دست شما عذاب کند و خوارشان گرداند و شما را بر آنان پیروزی دهد و دلهای گروهی مؤمن را خنک گرداند و خشم دلهای آنان را بزداید و خداوند از هر که خواهد توبه میپذیرد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۱۴-۱۵.</ref> که به کشتن [[کافران]] سفارش میکرد، نزد [[رسول خدا]] توجیه کرد <ref>الاغانی، ج ۷، ص ۳۰۷.</ref> و گفت که دیگران وی را بر این [[کشتار]] [[ترغیب]] کردهاند،<ref>سبل الهدی، ج ۶، ص ۲۰۳.</ref> چنان که برخی برای توجیه [[اقدام]] خالد چنین گفتهاند که چون بنیجذیمه در [[پرسش]] از این که [[اسلام]] آوردهاند یا نه؟ به جای تعبیر {{عربی|"أسلمنا"}} از واژه {{عربی|"صبأنا"}} ([[خروج]] از [[دینی]] به [[دین]] دیگر)<ref>النهایه، ج ۳، ص ۳؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۱۰۸.</ref> که [[مشرکان]] در [[حق پیامبر]] به کار میبردند، و صراحت در [[پذیرفتن]] اسلام نداشت، استفاده کردند، خالد متوجه منظور آنان نشده و ایشان را کشت.<ref>صحیح البخاری، ج ۵، ص ۱۲۵؛ النهایه، ج ۳، ص ۳.</ref> از این [[عمل]] خالد حتی [[نزدیکان]] وی نیز [[تبری]] جستند؛ از جمله [[عبدالرحمن بن عوف]] وی را [[سرزنش]] کرد که در اسلام بر مرام [[جاهلیت]] عمل کرده است؛ اما خالد اقدام خود را برای [[خونخواهی]] [[پدر]] عبدالرحمن قلمداد کرد.<ref> المغازی، ج ۳، ص ۸۸۰.</ref> [[عمار]] نیز به [[سختی]] خالد را سرزنش کرد.<ref>المغازی، ج ۳، ص ۸۸۱.</ref> | ||
صرف نظر از اقدام ناصواب خالد در کشتار جذیمیان، بیشتر منابع به ساختن [[مساجد]] و [[اذان]] گفتن [[بنیجذیمه]] اشاره کردهاند که این امر با توجه به مناسباتی که با [[قریش]] داشتند بعید به نظر میرسد، به ویژه با درنظر گرفتن این موضوع که تا پیش از [[فتح مکه]] بنیجذیمه در [[صلح حدیبیه]] از جمله قبایلی بودند که با قریش [[همراهی]] کرده، با آنان همپیمان شدند. اعزام خالد به سوی ایشان در کمتر از یک ماه پس از فتح مکه صورت گرفت، از این رو مسجدسازی به صورت گسترده که اقدامی [[فرهنگی]] و نماد [[اسلام]] بود، برای جا افتادن نیاز به [[فرصت]] بیشتری داشت. ضمن آنکه فرستادن [[سریه]] [[تبلیغی]] از طرف [[پیامبر]] به سوی بنیجذیمه نشان از همهگیر نشدن اسلام در میان ایشان بود. | صرف نظر از اقدام ناصواب خالد در کشتار جذیمیان، بیشتر منابع به ساختن [[مساجد]] و [[اذان]] گفتن [[بنیجذیمه]] اشاره کردهاند که این امر با توجه به مناسباتی که با [[قریش]] داشتند بعید به نظر میرسد، به ویژه با درنظر گرفتن این موضوع که تا پیش از [[فتح مکه]] بنیجذیمه در [[صلح حدیبیه]] از جمله قبایلی بودند که با قریش [[همراهی]] کرده، با آنان همپیمان شدند. اعزام خالد به سوی ایشان در کمتر از یک ماه پس از فتح مکه صورت گرفت، از این رو مسجدسازی به صورت گسترده که اقدامی [[فرهنگی]] و نماد [[اسلام]] بود، برای جا افتادن نیاز به [[فرصت]] بیشتری داشت. ضمن آنکه فرستادن [[سریه]] [[تبلیغی]] از طرف [[پیامبر]] به سوی بنیجذیمه نشان از همهگیر نشدن اسلام در میان ایشان بود. |