حضرت داوود در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'خواندن' به 'خواندن'
جز (جایگزینی متن - 'صدر' به 'صدر') |
جز (جایگزینی متن - 'خواندن' به 'خواندن') |
||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
==[[نبوت]] [[داود]]{{ع}}== | ==[[نبوت]] [[داود]]{{ع}}== | ||
برخی [[آیات]] به روشنی بر [[پیامبر]] بودن [[حضرت داود]]{{ع}} دلالت میکنند: در [[آیه]] {{متن قرآن|وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}}<ref>«و پروردگار تو به هر کس که در آسمانها و زمین است داناتر است و بیگمان ما برخی از پیامبران را بر برخی (دیگر) برتری بخشیدیم و به داود، زبور دادیم» سوره اسراء، آیه ۵۵.</ref> ، [[خدا]] با اشاره به تفاوت و وجه امتیاز [[پیامبران]] نسبت به یکدیگر، از دادن [[زبور]] به [[حضرت داود]]{{ع}} یاد میکند؛ همچنین [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}}<ref>«ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳.</ref> در واکنش به [[تکذیب]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} از سوی [[اهل کتاب]] و برای [[احتجاج]] با آنان<ref> جامع البیان، ج ۶، ص ۳۷ ـ ۳۸؛ التبیان، ج ۳، ص ۳۹۲ ـ ۳۹۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص ۱۰۸.</ref>، ضمن اشاره به شماری از پیامبرانِ پذیرفته آنها، [[نزول وحی]] بر آن [[حضرت]] را دارای پیشینه، استمرارِ حرکت [[پیامبران]] گذشته و ماهیتی یکسان با [[رسالت]] آنان خوانده و در ادامه از دادن [[زبور]] به [[حضرت داود]]{{ع}} خبر میدهد. بنابراین یاد کرد [[داود]]{{ع}} در کنار [[انبیای الهی]]، تصریح به دادن [[زبور]] به او و همانند | برخی [[آیات]] به روشنی بر [[پیامبر]] بودن [[حضرت داود]]{{ع}} دلالت میکنند: در [[آیه]] {{متن قرآن|وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}}<ref>«و پروردگار تو به هر کس که در آسمانها و زمین است داناتر است و بیگمان ما برخی از پیامبران را بر برخی (دیگر) برتری بخشیدیم و به داود، زبور دادیم» سوره اسراء، آیه ۵۵.</ref> ، [[خدا]] با اشاره به تفاوت و وجه امتیاز [[پیامبران]] نسبت به یکدیگر، از دادن [[زبور]] به [[حضرت داود]]{{ع}} یاد میکند؛ همچنین [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}}<ref>«ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳.</ref> در واکنش به [[تکذیب]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} از سوی [[اهل کتاب]] و برای [[احتجاج]] با آنان<ref> جامع البیان، ج ۶، ص ۳۷ ـ ۳۸؛ التبیان، ج ۳، ص ۳۹۲ ـ ۳۹۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص ۱۰۸.</ref>، ضمن اشاره به شماری از پیامبرانِ پذیرفته آنها، [[نزول وحی]] بر آن [[حضرت]] را دارای پیشینه، استمرارِ حرکت [[پیامبران]] گذشته و ماهیتی یکسان با [[رسالت]] آنان خوانده و در ادامه از دادن [[زبور]] به [[حضرت داود]]{{ع}} خبر میدهد. بنابراین یاد کرد [[داود]]{{ع}} در کنار [[انبیای الهی]]، تصریح به دادن [[زبور]] به او و همانند خواندن آن با [[وحی]] نازل شده به [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و دیگر [[انبیای الهی]]، به روشنی بر [[نبوت]] آن [[حضرت]] رهنموناند.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[ داود (مقاله)| مقاله «داود»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref> | ||
==[[دانش]] و [[حکمت]] [[داود]]{{ع}}== | ==[[دانش]] و [[حکمت]] [[داود]]{{ع}}== | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
[[فهم]] زبان پرندگان و منطقالطیر [[دانش]] دیگری بود که [[خدا]] به [[حضرت داود]]{{ع}} و فرزندش [[حضرت سلیمان]]{{ع}} داد و [[سلیمان]]{{ع}} به این [[نعمت الهی]] [[مباهات]] میکرد: {{متن قرآن|وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ}}<ref>«و سلیمان از داود میراث برد و گفت: ای مردم! به ما زبان مرغان آموختهاند و از همه چیز (بهرهای) بخشیدهاند؛ بیگمان این برتری آشکاری است» سوره نمل، آیه ۱۶.</ref> به [[اعتقاد]] [[علامه طباطبایی]] رحمهالله مراد از زبان پرندگان، معنایی دقیقتر و وسیعتر از صدای ظاهری آنهاست، چون اولاً [[فهم]] این آوازها برای دیگران نیز شدنی است، در حالی که [[فهم]] منطقالطیر ویژه [[سلیمان]]{{ع}} و [[داود]]{{ع}} بود؛ ثانیاً سخنان گزارش شده از هدهد در [[آیات]] پسین، معارفِ بسیار بلند، عمیق و متنوعی در بر دارند و آهنگ شناخته شده هدهد به سبب [[سادگی]]، ظرفیت انتقال آن را ندارد؛ ثالثاً [[قرآن]] [[سخن گفتن]] مورچه با [[حضرت سلیمان]]{{ع}} را یاد میکند، در حالی که [[سخن گفتن]] مورچه همراه با آوا ـ دست کم شنیدنی برای ما ـ نیست؛ رابعا امروزه ثابت شده است که [[گوش]] [[انسان]] فقط صوتهایی با فرکانس معیّن را میشنود و بیشتر یا کمتر از آن را [[ادراک]] نمیکند<ref> المیزان، ج ۱۵، ص ۳۵۰ ـ ۳۵۲.</ref>. | [[فهم]] زبان پرندگان و منطقالطیر [[دانش]] دیگری بود که [[خدا]] به [[حضرت داود]]{{ع}} و فرزندش [[حضرت سلیمان]]{{ع}} داد و [[سلیمان]]{{ع}} به این [[نعمت الهی]] [[مباهات]] میکرد: {{متن قرآن|وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ}}<ref>«و سلیمان از داود میراث برد و گفت: ای مردم! به ما زبان مرغان آموختهاند و از همه چیز (بهرهای) بخشیدهاند؛ بیگمان این برتری آشکاری است» سوره نمل، آیه ۱۶.</ref> به [[اعتقاد]] [[علامه طباطبایی]] رحمهالله مراد از زبان پرندگان، معنایی دقیقتر و وسیعتر از صدای ظاهری آنهاست، چون اولاً [[فهم]] این آوازها برای دیگران نیز شدنی است، در حالی که [[فهم]] منطقالطیر ویژه [[سلیمان]]{{ع}} و [[داود]]{{ع}} بود؛ ثانیاً سخنان گزارش شده از هدهد در [[آیات]] پسین، معارفِ بسیار بلند، عمیق و متنوعی در بر دارند و آهنگ شناخته شده هدهد به سبب [[سادگی]]، ظرفیت انتقال آن را ندارد؛ ثالثاً [[قرآن]] [[سخن گفتن]] مورچه با [[حضرت سلیمان]]{{ع}} را یاد میکند، در حالی که [[سخن گفتن]] مورچه همراه با آوا ـ دست کم شنیدنی برای ما ـ نیست؛ رابعا امروزه ثابت شده است که [[گوش]] [[انسان]] فقط صوتهایی با فرکانس معیّن را میشنود و بیشتر یا کمتر از آن را [[ادراک]] نمیکند<ref> المیزان، ج ۱۵، ص ۳۵۰ ـ ۳۵۲.</ref>. | ||
در برخی [[آیات]]، تعلیمِ [[الهی]] به [[حضرت داود]]{{ع}} به صورت کلی نیز یاد شده است: {{متن قرآن|وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء}}<ref>« آنچه خود میخواست بدو آموخت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref> [[مفسران]] در [[تفسیر آیه]] بیشتر به [[علوم]] یاد شده برای [[داود]]{{ع}} در [[آیات]] دیگر اشاره کردهاند. [[تعلیم]] مسائل [[دینی]] و [[دنیایی]] مانند بافتن [[زره]] <ref>جامع البیان، ج ۲، ص ۸۵۳ ـ ۸۵۴؛ التبیان، ج ۲، ص ۳۰۰ ـ ۳۰۱؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۱۵۱.</ref> و [[حکومت]] داری، [[زبان]] پرندگان و حیوانات، [[دانش]] [[قضاء]]، آواز [[نیکو]] | در برخی [[آیات]]، تعلیمِ [[الهی]] به [[حضرت داود]]{{ع}} به صورت کلی نیز یاد شده است: {{متن قرآن|وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء}}<ref>« آنچه خود میخواست بدو آموخت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref> [[مفسران]] در [[تفسیر آیه]] بیشتر به [[علوم]] یاد شده برای [[داود]]{{ع}} در [[آیات]] دیگر اشاره کردهاند. [[تعلیم]] مسائل [[دینی]] و [[دنیایی]] مانند بافتن [[زره]] <ref>جامع البیان، ج ۲، ص ۸۵۳ ـ ۸۵۴؛ التبیان، ج ۲، ص ۳۰۰ ـ ۳۰۱؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۱۵۱.</ref> و [[حکومت]] داری، [[زبان]] پرندگان و حیوانات، [[دانش]] [[قضاء]]، آواز [[نیکو]] خواندن و آهنگ خوش صدا و آموزههای [[زبور]] از این مواردند<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۲۹۶؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۱۵۱.</ref> که به [[عقیده]] [[فخر رازی]]، همگی میتوانند مراد باشند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۶، ص ۲۰۲ ـ ۲۰۳.</ref>. | ||
برخی از [[مفسران]] با استناد به ترتیب بیانی [[آیه]] نوشتهاند: اشاره به دادن [[پادشاهی]]، [[حکمت]] و [[علوم]] [[الهی]] به [[داود]]{{ع}} پس از گزارش کشته شدن [[جالوت]] به دست آن [[حضرت]] نشان میدهد که تحقق امور یاد شده پس از [[قتل]] [[جالوت]] بوده؛ اما در اینکه بیدرنگ بوده است یا پس از چندین سال و بعد از [[مرگ]] [[طالوت]] و اسموئیل [[نبی]]، [[اختلاف]] است<ref> التبیان، ج ۲، ص ۳۰۱؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۱۵۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۶، ص ۲۰۲.</ref>. دادن [[علم الهی]] به [[حضرت داود]]{{ع}} در جای دیگر نیز یاد شده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به راستی به داود و سلیمان دانشی دادیم و گفتند: سپاس خداوند را که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمن خود برتری داد» سوره نمل، آیه ۱۵.</ref>. [[مفسران]]، نکره بودن {{متن قرآن| عِلْمًا}} را رهنمونی بر فراوانی، [[عظمت]] و اعجازین بودن [[دانش]] مذکور دانسته<ref>مجمعالبیان، ج ۷، ص ۳۶۸؛ تفسیر نسفی، ج ۳، ص ۲۰۶؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۳۴۹.</ref> و با [[اختلاف]] در مصداق آن به موارد یاد شده در [[آیه]] {{متن قرآن|فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود میخواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref> اشاره کردهاند <ref>جامع البیان، ج ۱۹، ص ۱۷۲؛ تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۲۹۸ ـ ۲۹۹؛ تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۵۷۵؛ کشف الاسرار، ج ۷، ص ۱۸۸.</ref>. | برخی از [[مفسران]] با استناد به ترتیب بیانی [[آیه]] نوشتهاند: اشاره به دادن [[پادشاهی]]، [[حکمت]] و [[علوم]] [[الهی]] به [[داود]]{{ع}} پس از گزارش کشته شدن [[جالوت]] به دست آن [[حضرت]] نشان میدهد که تحقق امور یاد شده پس از [[قتل]] [[جالوت]] بوده؛ اما در اینکه بیدرنگ بوده است یا پس از چندین سال و بعد از [[مرگ]] [[طالوت]] و اسموئیل [[نبی]]، [[اختلاف]] است<ref> التبیان، ج ۲، ص ۳۰۱؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۱۵۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۶، ص ۲۰۲.</ref>. دادن [[علم الهی]] به [[حضرت داود]]{{ع}} در جای دیگر نیز یاد شده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به راستی به داود و سلیمان دانشی دادیم و گفتند: سپاس خداوند را که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمن خود برتری داد» سوره نمل، آیه ۱۵.</ref>. [[مفسران]]، نکره بودن {{متن قرآن| عِلْمًا}} را رهنمونی بر فراوانی، [[عظمت]] و اعجازین بودن [[دانش]] مذکور دانسته<ref>مجمعالبیان، ج ۷، ص ۳۶۸؛ تفسیر نسفی، ج ۳، ص ۲۰۶؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۳۴۹.</ref> و با [[اختلاف]] در مصداق آن به موارد یاد شده در [[آیه]] {{متن قرآن|فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود میخواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref> اشاره کردهاند <ref>جامع البیان، ج ۱۹، ص ۱۷۲؛ تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۲۹۸ ـ ۲۹۹؛ تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۵۷۵؛ کشف الاسرار، ج ۷، ص ۱۸۸.</ref>. | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
به [[اعتقاد]] [[ابوبکر الاصم]]، [[آیه]] [[اختلاف]] آن دو در [[داوری]] را نمیرساند، بلکه رهنمونی بر بیان [[حکم الهی]] از زبان [[حضرت سلیمان]]{{ع}} است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۹۵.</ref>؛ اما بیشتر [[مفسران]]، از [[آیه]]، به ویژه فقرههای {{متن قرآن| وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ}} و {{متن قرآن| فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ}} برداشت کردهاند که [[حضرت داود]]{{ع}} و [[سلیمان]]{{ع}} هر دو درباره این موضوع [[داوری]] کرده و حکمهای متفاوتی دادهاند<ref> جامع البیان، ج ۱۷، ص ۶۷؛ کشف الاسرار، ج ۶، ص ۲۷۸؛ زاد المسیر، ج ۵، ص ۳۷۲.</ref>. | به [[اعتقاد]] [[ابوبکر الاصم]]، [[آیه]] [[اختلاف]] آن دو در [[داوری]] را نمیرساند، بلکه رهنمونی بر بیان [[حکم الهی]] از زبان [[حضرت سلیمان]]{{ع}} است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۹۵.</ref>؛ اما بیشتر [[مفسران]]، از [[آیه]]، به ویژه فقرههای {{متن قرآن| وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ}} و {{متن قرآن| فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ}} برداشت کردهاند که [[حضرت داود]]{{ع}} و [[سلیمان]]{{ع}} هر دو درباره این موضوع [[داوری]] کرده و حکمهای متفاوتی دادهاند<ref> جامع البیان، ج ۱۷، ص ۶۷؛ کشف الاسرار، ج ۶، ص ۲۷۸؛ زاد المسیر، ج ۵، ص ۳۷۲.</ref>. | ||
*[[فخر رازی]] از [[اجماع صحابه]] و [[تابعان]] در این باره گزارش میدهد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۹۵ ـ ۱۹۶.</ref>. بر اساس این برداشت، مفسرانی چون [[ابن مسعود]]، [[ابن عباس]]، [[مجاهد]]، [[ابن زید]]، [[قتاده]] و دیگران گفتهاند که دو نفر برای طرح دعوا نزد [[حضرت داود]]{{ع}} آمدند و یکی گفت که گوسفندان دیگری به مزرعه او درآمده و آن را تباه کردهاند؛ آنگاه [[حضرت داود]]{{ع}} [[حکم]] کرد که گوسفندان به صاحب مزرعه داده شود؛ ولی [[حضرت سلیمان]]{{ع}} ضمن [[نادرست]] | *[[فخر رازی]] از [[اجماع صحابه]] و [[تابعان]] در این باره گزارش میدهد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۹۵ ـ ۱۹۶.</ref>. بر اساس این برداشت، مفسرانی چون [[ابن مسعود]]، [[ابن عباس]]، [[مجاهد]]، [[ابن زید]]، [[قتاده]] و دیگران گفتهاند که دو نفر برای طرح دعوا نزد [[حضرت داود]]{{ع}} آمدند و یکی گفت که گوسفندان دیگری به مزرعه او درآمده و آن را تباه کردهاند؛ آنگاه [[حضرت داود]]{{ع}} [[حکم]] کرد که گوسفندان به صاحب مزرعه داده شود؛ ولی [[حضرت سلیمان]]{{ع}} ضمن [[نادرست]] خواندن این [[حکم]] گفت: از آنجا که تنها محصولات مزرعه تباه شدهاند، باید گوسفندان در [[اختیار]] مزرعهدار قرار گیرند و او تا زمانی که صاحب گوسفندان با [[کار در مزرعه]]، آن را همانند پیشتر آباد کند، به اندازه محصولات تباه شده، از شیر و پشم آنها بهره گیرد و پس از آن به صاحبش باز گرداند. [[حضرت داود]]{{ع}} نیز این [[حکم]] را درست خواند<ref>جامع البیان، ج ۱۷، ص ۶۷ ـ ۷۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۹۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۱۹۵.</ref>. این [[تفسیر]] را مفسرانی مانند [[طبری]] بیهیچ نقدی پذیرفتهاند<ref> جامع البیان، ج ۱۷، ص ۶۷.</ref>. | ||
در مقابل، دستهای دیگر از [[مفسران]]، آن را به سبب انتساب [[خطا]] به [[پیامبر الهی]]، متناسب با سازه [[فکری]] خود توجیه کردهاند. [[ابو سلیمان دمشقی]] سبب [[اختلاف]] [[حضرت داود]]{{ع}} و [[سلیمان]]{{ع}} در [[حکم]] را قضای آنها بر اساس [[اجتهاد]] ـ نه [[وحی الهی]] ـ دانسته و [[اشتباه]] [[داود]]{{ع}} را خطای در [[اجتهاد]] نامیده است<ref>زاد المسیر، ج ۵، ص ۳۷۲؛ کشف الاسرار، ج ۶، ص ۲۷۸ ـ ۲۷۹.</ref>. | در مقابل، دستهای دیگر از [[مفسران]]، آن را به سبب انتساب [[خطا]] به [[پیامبر الهی]]، متناسب با سازه [[فکری]] خود توجیه کردهاند. [[ابو سلیمان دمشقی]] سبب [[اختلاف]] [[حضرت داود]]{{ع}} و [[سلیمان]]{{ع}} در [[حکم]] را قضای آنها بر اساس [[اجتهاد]] ـ نه [[وحی الهی]] ـ دانسته و [[اشتباه]] [[داود]]{{ع}} را خطای در [[اجتهاد]] نامیده است<ref>زاد المسیر، ج ۵، ص ۳۷۲؛ کشف الاسرار، ج ۶، ص ۲۷۸ ـ ۲۷۹.</ref>. | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
به گزارشی از [[وهببن منبه]]، [[داود]]{{ع}} با خود گفت: ای کاش میدانستم که اگر [[یاری]] [[خدا]] نباشد، چه پیش میآمد! [[خدا]] به [[فرشتگان]] مراقب وی [[دستور]] داد که از وی کناره گرفته تا نیاز مستمر او به [[خدا]] کاملاً روشن شود. [[داود]]{{ع}} با [[عبادت]] بسیار خواست خلأ یاد شده را جبران کند و [[گمان]] کرد که توانسته است بر نفس خود مسلط شود و [[خدا]] با فرستادن پرندهای، ابتلای یاد شده را پدید آورد، تا [[ناتوانی]] [[داود]]{{ع}} ثابت گردد<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۱۰ ـ ۱۱۱؛ زاد المسیر، ج ۷، ص ۱۱۳ ـ ۱۱۴.</ref>. | به گزارشی از [[وهببن منبه]]، [[داود]]{{ع}} با خود گفت: ای کاش میدانستم که اگر [[یاری]] [[خدا]] نباشد، چه پیش میآمد! [[خدا]] به [[فرشتگان]] مراقب وی [[دستور]] داد که از وی کناره گرفته تا نیاز مستمر او به [[خدا]] کاملاً روشن شود. [[داود]]{{ع}} با [[عبادت]] بسیار خواست خلأ یاد شده را جبران کند و [[گمان]] کرد که توانسته است بر نفس خود مسلط شود و [[خدا]] با فرستادن پرندهای، ابتلای یاد شده را پدید آورد، تا [[ناتوانی]] [[داود]]{{ع}} ثابت گردد<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۱۰ ـ ۱۱۱؛ زاد المسیر، ج ۷، ص ۱۱۳ ـ ۱۱۴.</ref>. | ||
چالشهای [[روایت]] نخست: [[مفسران شیعه]] <ref>التبیان، ج ۸، ص ۵۵۴ ـ ۵۵۵؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۳۵۴ ـ ۳۵۵؛ المیزان، ج ۷، ص ۱۹۸ ـ ۲۰۱.</ref> و بسیاری از [[مفسران اهل سنت]]<ref>الکشاف، ج ۴، ص ۸۰ ـ ۸۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۱۶؛ روح المعانی، ج ۲۳، ص ۲۷۲ ـ ۲۷۳.</ref> با [[اعتقاد به عصمت]] [[انبیا]] از [[گناهان]] کبیر، این [[روایت]] از داستان را به سبب انتساب دو منکر بزرگ (کشتن [[انسانی]] بیگناه و تصاحب [[همسر]] وی) به [[پیامبر الهی]] [[باطل]] خوانده و از زوایای گوناگون نقد کردهاند: [[فخر رازی]] ضمن [[پلید]] و [[فاسد]] | چالشهای [[روایت]] نخست: [[مفسران شیعه]] <ref>التبیان، ج ۸، ص ۵۵۴ ـ ۵۵۵؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۳۵۴ ـ ۳۵۵؛ المیزان، ج ۷، ص ۱۹۸ ـ ۲۰۱.</ref> و بسیاری از [[مفسران اهل سنت]]<ref>الکشاف، ج ۴، ص ۸۰ ـ ۸۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۱۶؛ روح المعانی، ج ۲۳، ص ۲۷۲ ـ ۲۷۳.</ref> با [[اعتقاد به عصمت]] [[انبیا]] از [[گناهان]] کبیر، این [[روایت]] از داستان را به سبب انتساب دو منکر بزرگ (کشتن [[انسانی]] بیگناه و تصاحب [[همسر]] وی) به [[پیامبر الهی]] [[باطل]] خوانده و از زوایای گوناگون نقد کردهاند: [[فخر رازی]] ضمن [[پلید]] و [[فاسد]] خواندن این حکایت، [[ادله]] دهگانهای برای [[نادرستی]] آن میآورد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۱۸۹ ـ ۱۹۵.</ref>. [[ضعف سند]]<ref>معانی القرآن، ج ۶، ص ۱۰۰ - ۱۰۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۱۶.</ref> و ساختگی بودن داستان، عدم دلالت [[آیات قرآن]] و [[احادیث صحیح]] بر آن<ref>التبیان، ج ۸، ص ۵۵۴ ـ ۵۵۵؛ مجمعالبیان، ج ۸، ص ۳۵۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۱۶.</ref>، برنتابیدن چنین نسبتی از سوی افراد عادی حتی [[فاسق]]، در نتیجه نابخردانه بودن انتساب آن به فردی [[معصوم]]<ref> الکشاف، ج ۴، ص ۸۱؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۳۵۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۱۸۹ ـ ۱۹۲.</ref>، ناسازگاری آن با ویژگیهای گفته شده برای [[داود]]{{ع}} در [[قرآن]]<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۱۸۹ ـ ۱۹۲؛ المیزان، ج ۱۷، ص ۱۹۴.</ref> و ناسازگاری صدر و ذیل داستان (سبب [[ابتلا]] و نتیجه آن) از جمله نقدهایاند <ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۱۸۹ ـ ۱۹۲.</ref>؛ همچنین گفتهاند برپایه [[درستی]] این داستان میبایست [[حضرت داود]]{{ع}} به [[بیایمانی]] خود [[حکم]] کرده باشد، زیرا وی با [[ستم]] خواندنِ تلاش برای تصاحب یک میش با وجود داشتن ۹۹ میش، [[تعدی به حقوق یکدیگر]] را امر رایجی دانست که فقط [[مؤمنان]] [[صالح]] از آن میپرهیزند. | ||
همچنین ناسازگاری قصه با [[آیات]] مختلفی که بر [[گزینش]] حکیمانه و هدفمند [[انبیا]] به دست [[الهی]] و [[برتری]] آنان نسبت به جهانیان تصریح میکنند {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ}}<ref>«و هنگامی که نشانهای (از سوی خداوند) نزدشان آید میگویند ما هرگز ایمان نمیآوریم تا به ما نیز همانند آنچه به پیامبران خداوند داده شده است داده شود» سوره انعام، آیه ۱۲۴.</ref>؛ {{متن قرآن|اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ}}<ref>«خداوند از فرشتگان و از مردم فرستادگانی برمیگزیند؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره حج، آیه ۷۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَقَدِ اخْتَرْنَاهُمْ عَلَى عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«و به یقین آنان را با دانایی بر جهانیان برگزیدیم» سوره دخان، آیه ۳۲.</ref>. از دیگر [[ادله]] در رد این داستان هستند<ref> التبیان، ج ۸، ص ۵۵۴ ـ ۵۵۵؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۳۵۵.</ref>. | همچنین ناسازگاری قصه با [[آیات]] مختلفی که بر [[گزینش]] حکیمانه و هدفمند [[انبیا]] به دست [[الهی]] و [[برتری]] آنان نسبت به جهانیان تصریح میکنند {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ}}<ref>«و هنگامی که نشانهای (از سوی خداوند) نزدشان آید میگویند ما هرگز ایمان نمیآوریم تا به ما نیز همانند آنچه به پیامبران خداوند داده شده است داده شود» سوره انعام، آیه ۱۲۴.</ref>؛ {{متن قرآن|اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ}}<ref>«خداوند از فرشتگان و از مردم فرستادگانی برمیگزیند؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره حج، آیه ۷۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَقَدِ اخْتَرْنَاهُمْ عَلَى عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«و به یقین آنان را با دانایی بر جهانیان برگزیدیم» سوره دخان، آیه ۳۲.</ref>. از دیگر [[ادله]] در رد این داستان هستند<ref> التبیان، ج ۸، ص ۵۵۴ ـ ۵۵۵؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۳۵۵.</ref>. | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
[[امام صادق]]{{ع}} با بیان اینکه نمیتوان [[خشنودی]] همه [[مردم]] را به دست آورد و جلوی زبان آنها را گرفت، داستان [[همسر]] اوریا و [[ارتباط]] [[داود]]{{ع}} با وی را نمونهای یاد میکند که [[مردم]] ساختهاند<ref> الامالی، ص ۱۶۴.</ref>. | [[امام صادق]]{{ع}} با بیان اینکه نمیتوان [[خشنودی]] همه [[مردم]] را به دست آورد و جلوی زبان آنها را گرفت، داستان [[همسر]] اوریا و [[ارتباط]] [[داود]]{{ع}} با وی را نمونهای یاد میکند که [[مردم]] ساختهاند<ref> الامالی، ص ۱۶۴.</ref>. | ||
[[امام رضا]]{{ع}} در پاسخ [[علی بن جهم]] که از جمله با اشاره به یاد کرد [[آزمون]] [[داود]]{{ع}} در [[قرآن]] و ناظر دانستن آن به داستان [[همسر]] اوریا میخواست، [[عصمت انبیا]] را با استناد به [[آیات قرآن]] به چالش کشد، از شدت [[تأسف]]، با دست به پیشانی خود زد و [[استرجاع]] کرد. آن [[حضرت]] ضمن [[تفسیر به رأی]] | [[امام رضا]]{{ع}} در پاسخ [[علی بن جهم]] که از جمله با اشاره به یاد کرد [[آزمون]] [[داود]]{{ع}} در [[قرآن]] و ناظر دانستن آن به داستان [[همسر]] اوریا میخواست، [[عصمت انبیا]] را با استناد به [[آیات قرآن]] به چالش کشد، از شدت [[تأسف]]، با دست به پیشانی خود زد و [[استرجاع]] کرد. آن [[حضرت]] ضمن [[تفسیر به رأی]] خواندن دیدگاه ابن جهم و سفارش وی به [[پارسایی]]، از او خواست به سبب نسبت دادنِ سه منکر (شکستن [[نماز]]، [[فحشا]] و کشتن [[انسان]] بیگناه) به [[پیامبر خدا]] [[توبه]] کند. [[امام رضا]]{{ع}} در ادامه، [[لغزش]] [[داود]]{{ع}} را در زمینه [[داوری]] وی دانست <ref>الامالی، ص ۱۵۲ - ۱۵۳؛ عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۱۷۱ - ۱۷۲؛ نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۴۵ - ۴۴۶.</ref>. | ||
[[روایت]] دوم: | [[روایت]] دوم: |