پرش به محتوا

خشوع: تفاوت میان نسخه‌ها

۹٬۱۹۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ مارس ۲۰۲۱
خط ۱۹: خط ۱۹:
==خشوع در فرهنگ قرآن==
==خشوع در فرهنگ قرآن==
کلمه خشوع و مشتقات آن با الفاظ: {{متن قرآن|خَشَعَتْ}}، {{متن قرآن|تَخْشَعُ}}، {{متن قرآن|خَاشِعَا}}، {{متن قرآن|خَاشِعُونَ}}، {{متن قرآن|خَاشِعِينَ}}، {{متن قرآن|خُشَّعًا}}، {{متن قرآن|خَاشِعَةً}}، و {{متن قرآن|الْخَاشِعَاتِ}} مجموعاً ۱۷ بار، در ۱۶ [[آیه]]، در ضمن ۱۶ [[سوره]]: بقره، [[آل عمران]]، [[اسراء]]، طه، [[انبیاء]]، مؤمنون، [[احزاب]]، فصلت، [[شوری]]، [[قمر]]، [[حدید]]، [[حشر]]، قلم، معارج، نازعات و غاشیه، آمده است. در این تحقیق، هشت آیه از هشت سوره از سوره‌های مذکور را به تناسب موضوع، [[انتخاب]] نموده‌ایم. بنا بر روش معمول، ابتدا به ترتیب سوره‌های [[مصحف]]، آن [[آیات]] را تنظیم، و پس از آن، با استفاده از کتب لغت، کلمه خشوع، را از لحاظ معنا و کاربرد آن در آیات بررسی می‌کنیم، و در مرحله بعد، از دیدگاه مفسرینی از [[علمای شیعه]] و علمای تسنّن، از عصر [[شیخ طایفه]]، [[شیخ طوسی]]، تا عصر حاضر، و نیز از کتب [[تفسیر]] [[روایی]] علمای مذکور، در تفسیر آن تحقیق نموده و سرانجام هم با [[استعانت]] و [[استمداد]] از [[الطاف]] و [[عنایات]] بیکران [[خدای رحمان]]، و با استفاده از [[آیات قرآن کریم]]، در معانی و مفاهیم آن [[تدبر]] می‌نماییم.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۷۳.</ref>
کلمه خشوع و مشتقات آن با الفاظ: {{متن قرآن|خَشَعَتْ}}، {{متن قرآن|تَخْشَعُ}}، {{متن قرآن|خَاشِعَا}}، {{متن قرآن|خَاشِعُونَ}}، {{متن قرآن|خَاشِعِينَ}}، {{متن قرآن|خُشَّعًا}}، {{متن قرآن|خَاشِعَةً}}، و {{متن قرآن|الْخَاشِعَاتِ}} مجموعاً ۱۷ بار، در ۱۶ [[آیه]]، در ضمن ۱۶ [[سوره]]: بقره، [[آل عمران]]، [[اسراء]]، طه، [[انبیاء]]، مؤمنون، [[احزاب]]، فصلت، [[شوری]]، [[قمر]]، [[حدید]]، [[حشر]]، قلم، معارج، نازعات و غاشیه، آمده است. در این تحقیق، هشت آیه از هشت سوره از سوره‌های مذکور را به تناسب موضوع، [[انتخاب]] نموده‌ایم. بنا بر روش معمول، ابتدا به ترتیب سوره‌های [[مصحف]]، آن [[آیات]] را تنظیم، و پس از آن، با استفاده از کتب لغت، کلمه خشوع، را از لحاظ معنا و کاربرد آن در آیات بررسی می‌کنیم، و در مرحله بعد، از دیدگاه مفسرینی از [[علمای شیعه]] و علمای تسنّن، از عصر [[شیخ طایفه]]، [[شیخ طوسی]]، تا عصر حاضر، و نیز از کتب [[تفسیر]] [[روایی]] علمای مذکور، در تفسیر آن تحقیق نموده و سرانجام هم با [[استعانت]] و [[استمداد]] از [[الطاف]] و [[عنایات]] بیکران [[خدای رحمان]]، و با استفاده از [[آیات قرآن کریم]]، در معانی و مفاهیم آن [[تدبر]] می‌نماییم.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۷۳.</ref>
==در معنای خشوع==
راغب در مفردات در معنای خشوع فرموده: خشوع: “ضراعة”؛ یعنی خشوع به معنای [[خواری]] و [[زاری]] است، و بیشتر خشوع در آنچه بر اعضا و جوارح به وجود می‌آید، استعمال می‌گردد، و “ضراعه”، بیشتر در آنچه در [[قلب]] ایجاد می‌گردد، استعمال می‌شود، و به همین جهت بنا بر آنچه گفته‌اند، [[روایت]] شده: {{متن حدیث|إِذَا ضَرَعَ‏ الْقَلْبُ‏ خَشَعَتِ‏ الْجَوَارِحُ}}؛ یعنی چون [[دل]] به [[تضرّع]] آید، در اعضا و جوارح [[احساس]] [[خواری]] و [[زاری]] حاصل گردد. قال تعالی: {{متن قرآن|وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا}}، و قال: {{متن قرآن|الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ}}. و {{متن قرآن|خَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ}}، {{متن قرآن|خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ}}، {{متن قرآن|أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ}}<ref>«و دیدگان آنها فرو افتاده‌اند،» سوره نازعات، آیه ۹.</ref>، کنایه از حرکت‌کردن و جنبیدن آن است، کقوله: {{متن قرآن|إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا}}<ref>«آن هنگام که زمین را سخت بجنبانند،» سوره واقعه، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا}}<ref>«هنگامی که زمین از لرزه واپسین خود به لرزه افتد،» سوره زلزال، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاءُ مَوْرًا}}<ref>«روزی که آسمان، سخت به جنب و جوش افتد» سوره طور، آیه ۹.</ref> و {{متن قرآن|وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْرًا}}<ref>«و کوه‌ها، سخت روانه گردند» سوره طور، آیه ۱۰.</ref>}}<ref>مفردات، ص۱۴۹.</ref>.
فخرالدین در مجمع‌البحرین در معنای خشوع فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا}}، فرموده: {{عربی|ای خضعت. خُشُوع و خضوع}}؛ یعنی [[تواضع]]، خواری، [[فروتنی]]، و از آن جمله است، قوله: {{متن قرآن|الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ}}، و خشوع در [[نماز]] را گفته‌اند: [[خشیت]] [[قلب]] و تواضع است (یعنی [[ترس]] و [[بیم]] در قلب، و فروتنی است)، و گفته‌اند: آن، نگاه‌کردن به محلّ [[سجده]] است؛ به [[دلیل]] این که [[پیامبر]]{{صل}} چشمش را به [[آسمان]] می‌انداخت، پس آن‌گاه که این [[آیه]] نازل گردید، پیامبر{{صل}} سرش را فرود آورد و به سجده‌گاهش چشم دوخت، و قوله: {{متن قرآن|تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً}}<ref>«و از نشانه‌های او این است که زمین را پژمرده می‌بینی» سوره فصلت، آیه ۳۹.</ref>؛ یعنی خشک، و آن، کنایه از خواری و [[ذلت]] است، و قوله: {{متن قرآن|خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ}}<ref>«در حالی که دیدگانشان (از شرم و ترس) بر زمین دوخته است» سوره قلم، آیه ۴۳.</ref>؛ یعنی در آن [[روز]] به جهت لوچ‌شدن چشم، و این که سیاهی چشم به کنار رفته است، [[قادر]] به نگاه‌کردن نیست، و قوله: {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ}}؛ یعنی [[فروتنی]] ذلّت‌گونه. {{عربی|و خشع فی صلوته و دعائه}}؛ یعنی با [[دل]] و قلبش رو به سوی او تعالی آورد. فرق بین خشوع و [[خضوع]] در این است که تنوع در [[جسم]]، [[چشم]] و صورت بوده و خضوع، تنها در جسم است، و از [[پیامبر]]{{صل}} [[روایت]] شده که مردی در حال [[نماز]] با ریش خود [[بازی]] می‌کرد، و آن [[حضرت]]{{صل}} فرمود: اگر [[خشوع قلبی]] داشت، اعضای [[بدن]] او هم خشوع داشت، و بعضی شارحین این را [[دلیل]] دانسته‌اند بر اینکه خشوع در نماز هم در [[قلب]] است و هم در اعضا، اما خشوع در قلب، این است که دل خود را از هرچه [[همّت]] بر آن دارد و از هر چه از لوازم آن است، فارغ و آسوده بدارد، و در آن، چیزی جز [[عبادت]] و [[معبود]] [[راه]] ندهد، و اما خشوع در جوارح، این است که چشم خود را پایین اندازد و به چیزی توجّه نداشته باشد و بیهوده‌کاری نکند، و [[علی]]{{ع}} فرمود: به سمت راست و چپ توجّهی نکند و به کسی که در سمت راست او و در سمت چپ او ایستاده، متوجّه نباشد، و در [[حدیث]] است که: {{متن حدیث|فَقَالَ بِخُشُوعٍ‏ اللَّهُ‏ أَكْبَرُ}}؛ یعنی با [[آرامش]] و فروتنی توأم با [[ذلّت]] و [[اطمینان]] و بریدن از هر چیزی به سوی [[خدای تعالی]]<ref>مجمع البحرین، ص۳۴۹.</ref>.
در مقدمه مرآة‌الانوار و مشکوة‌الاسرار، در معنای خشوع فرموده: خشوع، در لغت، [[تواضع]] [[سکون]] و تذلّل است، و در آن، معنای خضوع است. در [[تفسیر]] [[فرات]] بن‌ابراهیم، از [[ابن‌عباس]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ}}<ref>«از شکیبایی و نماز یاری بجویید و بی‌گمان این کار جز بر فروتنان دشوار است» سوره بقره، آیه ۴۵.</ref>، آورده: البته، شخص [[خاشع]] آن‌کس است که در نماز [[فروتن]] باشد؛ آن‌کس که به آن [[اقبال]] کند؛ (یعنی:) [[رسول خدا]]{{صل}} و علی{{ع}}. من می‌گویم: پس خشوع فروتنی ذلّت‌گونه است برای [[خدای عزّ و جلّ]] و برای پیامبر{{صل}} در آنچه آنان بدان امر کرده‌اند، و [[خضوع]] برای آنان، و [[تضرّع]] و زاری‌نمودن به سویشان و به سوی [[طاعت]] و ولایتشان، و بدان که [[خدای سبحان]] گاهی خشوع را درباره کسی‌که [[اهل]] [[آتش]] است، ذکر فرموده، و مراد از آن، [[ذلّت]] و خواری‌ای است که با [[دشمنان]] [[ائمه]] در [[روز قیامت]] ملازم است؛ به سبب اینکه در آن [[روز]] ظاهر می‌شود که آنان، اهل آتش‌اند و نمی‌توانند از آن [[سرپیچی]] کنند، و برای همین از [[امام صادق]]{{ع}} در [[تأویل]] قوله: {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ}}، وارد شده که آن بزرگوار فرمود: یعنی خاضعند؛ چنان‌که [[طاقت]] [[امتناع]] و سرپیچی ندارند، و از آن ظاهر می‌شود، مراد از خضوع<ref>مقدمه برهان، ص۹۵.</ref>.
در [[فرهنگ]] لغات فرموده: {{عربی|خَشَعَ خُشُوعاً}}؛ یعنی [[خوار]] و [[فرمان‌بردار]] شد و سرِ [[اطاعت]] فرود آورد، خاشِع؛ یعنی کسی که [[فروتنی]] و اظهار اطاعت کند، و جمع آن، خُشَّع، خَشَعَه و خاشعون است. {{عربی|خَشَعَ بِبَصَرِهِ}}؛ یعنی چشم فروبست و به زیر انداخت. تَخَشُّع؛ یعنی تضرّع‌نمودن، لابه‌کردن. خشوع؛ یعنی فروتنی، تضرّع، [[فرمانبرداری]]، لابه‌کردن<ref>ملخّص المنجد و منتهی الارب، ص۱۷۵.</ref>.
در فرهنگ عمید فرموده: خشوع (به ضم خاء و شین)، به معنای فروتنی‌کردن، از روی [[خواری]] و [[زاری]] سر فرود آوردن، فرمانبرداری کردن<ref>فرهنگ عمید، ص۵۳۵.</ref>. [[خاشع]]؛ یعنی فروتنی‌کننده، کسی که اظهار اطاعت و فروتنی بکند<ref>فرهنگ عمید، ص۵۱۵.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۷۴.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۷۶٬۳۱۱

ویرایش