|
|
خط ۸۱: |
خط ۸۱: |
|
| |
|
| [[سید الشهداء]]{{ع}} با آنکه میدانست پایان این [[سفر]]، [[شهادت]] است، امّا در آن دوران، برای رسوا ساختن [[امویان]] و ایجاد یک حرکت ریشهدار و تحریک [[مردم]] به [[مبارزه]] علیه [[ستم]] و [[نجات]] [[اسلام]] از زوال و نابودی، تنها [[شهادت]] مظلومانه میتوانست کارساز باشد. [[امام]] نیز با [[خون]] خود و یارانش، نهال [[حق]] و [[آزادی]] و [[اسلام]] را آبیاری کرد و [[فرهنگ]] "[[جهاد]] و [[شهادت]]" را جهانی ساخت. [[حسین بن علی]]{{ع}} در [[علم]] و [[شجاعت]] و [[بخشش]] و [[دستگیری]] از [[بیچارگان]]، نمونه بود و در [[جوانمردی]] و [[ایثار]]، نظیر نداشت. [[مدفن]] او در "[[کربلا]]" [[زیارتگاه]] [[مسلمانان]] و آزادیخواهان است<ref>ر.ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۸۹؛ [[رحمتالله ضیایی|ضیائی ارزگانی، رحمت الله]]، [[امامت امام حسین (مقاله)|امامت امام حسین]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص ۴۳۱؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۲۹۰- ۲۹۱؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۰۳-۱۰۴.</ref>. | | [[سید الشهداء]]{{ع}} با آنکه میدانست پایان این [[سفر]]، [[شهادت]] است، امّا در آن دوران، برای رسوا ساختن [[امویان]] و ایجاد یک حرکت ریشهدار و تحریک [[مردم]] به [[مبارزه]] علیه [[ستم]] و [[نجات]] [[اسلام]] از زوال و نابودی، تنها [[شهادت]] مظلومانه میتوانست کارساز باشد. [[امام]] نیز با [[خون]] خود و یارانش، نهال [[حق]] و [[آزادی]] و [[اسلام]] را آبیاری کرد و [[فرهنگ]] "[[جهاد]] و [[شهادت]]" را جهانی ساخت. [[حسین بن علی]]{{ع}} در [[علم]] و [[شجاعت]] و [[بخشش]] و [[دستگیری]] از [[بیچارگان]]، نمونه بود و در [[جوانمردی]] و [[ایثار]]، نظیر نداشت. [[مدفن]] او در "[[کربلا]]" [[زیارتگاه]] [[مسلمانان]] و آزادیخواهان است<ref>ر.ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۸۹؛ [[رحمتالله ضیایی|ضیائی ارزگانی، رحمت الله]]، [[امامت امام حسین (مقاله)|امامت امام حسین]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص ۴۳۱؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۲۹۰- ۲۹۱؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۰۳-۱۰۴.</ref>. |
|
| |
| ==دوران [[امامت امام حسین]]{{ع}}==
| |
| *موضعگیری [[امام حسین]]{{ع}} را در دوران [[امامت]] [[حضرت]] به دو دوره میتوان تقسیم کرد:
| |
| *'''قسم اوّل در [[عهد]] [[معاویه]] بود''' که [[حضرت]] به [[احترام]] [[معاهده]] برادرش و اینکه با وجود [[معاویه]] حرکت نظامی به نتیجه نمیرسید، از یک درگیری مسلّحانه با [[معاویه]] خودداری کرد و در جواب [[دعوت]] [[مردم کوفه]] - که [[حضرت]] را به [[قیام]] فرا میخواند - بیان کرد که با بودن [[معاویه]] [[قیام]] به [[مصلحت]] نیست، [[آمادگی]] خود را [[حفظ]] کنید. اگر [[معاویه]] مرد و ما زنده بودیم آنگاه [[تصمیم]] خواهیم گرفت؛ البتّه معنای این سخن، آن نیست که [[امام]] در حالت [[انزوا]] به سر میبرد و هیچگونه فعالیّت [[اجتماعی]] نداشت؛ بکله [[امام]] فعّالانه در جریانهای [[سیاسی]] - [[اجتماعی]] حضور داشت و همچون برادرش [[امام حسن]] مانعی در جهت سیاستهای مزوّرانه [[معاویه]] بود و با نامههای کوبنده، اقدامات [[معاویه]] را در جهت اذیّت و [[آزار]] و [[قتل]] و [[غارت]] [[مسلمانان]]، به ویژه [[شیعیان]] محکوم میکرد و او را به [[محاکمه]] میکشید؛ چنانکه در همین دوران در جلسهای که با شرکت چند [[صد]] نفر از [[اصحاب]] و دیگران در موسم [[حج]] تشکیل داد، به [[روشنگری]] [[سیاسی]] پرداخت و از حضّار خواست تا [[پیام]] او را بعد از بازگشت به [[وطن]] خود، به افراد مورد [[وثوق]] برسانند و به این ترتیب زمینه را برای یک [[قیام]] شکوهمند فراهم میکرد. از طرفی، از این [[فرصت]] در جهت [[تربیت]] نقش آفرینان [[قیام کربلا]] و عاشوراسازان استفاده کرد و همچنین [[تبیین]] و توضیح [[احکام]] و [[معارف الهی]] در مناسبتهای مختلف نیز یکی از ابعاد فعالیّتهای [[امام]] بود<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۱۳۵.</ref>.
| |
| *'''قسم دوّم که در دوران [[امامت]] [[حضرت]] و در [[خلافت]] [[یزید]] بود'''، ویژگی خاصّی داشت. با آنکه [[معاویه]] در [[عهدنامه]] [[صلح]] به [[امام حسن]] [[پیمان]] سپرده بود که برای خود [[جانشینی]] بر نگزیند، امّا همچون سایر مفاد [[عهدنامه]]، این ماده را نیز زیر پا گذاشت و با هر تزویری که بود از [[مردم]] برای فرزندش [[یزید]]، [[بیعت]] گرفت. [[یزید]] بر خلاف پدرش دارای [[شخصیّت]] پیچیدهای نبود. او نه تنها یک [[شخصیّت]] [[سیاسی]] نبود که از داشتن [[جایگاه]] مذهبی، [[علمی]] و [[اجتماعی]] نیز [[محروم]] بود و حتّی از [[زندگی]] در محیطهای دارای تمدّن و [[آداب و رسوم]] آن روز هم برخوردار نبود. [[یزید]] از یک [[زن]] که اصلاً [[مسیحی]] و از یک [[خاندان]] [[مسیحی]] و بادیهنشین بود، متولّد شد و دور از تمدّن شهری، در [[بادیه]]، همراه داییهای [[مسیحی]] خود [[رشد]] کرد. شراب و [[شعر]] و [[انس]] با حیوانات از جمله سگ و میمون برایش مهم بود.
| |
| *هیچگاه خود را به [[حفظ]] ظاهری [[مقید]] نمیدید، از [[عقاید]] [[متین]] و مستحکمی برخوردار نبود و از [[تظاهر]] به [[فساد]] [[اخلاق]]، شرب خمر و [[انحراف]] [[عقیدتی]] ابایی نداشت و بسیاری از [[مسلمانان]] از وضع [[یزید]] [[آگاه]] بودند؛ به این سبب، درگیری و [[مبارزه]] با [[یزید]] (بر خلاف [[مبارزه]] با [[معاویه]]) کار دشوار و پیچیدهای نبود. [[تکلیف]] هر [[مسلمانی]] هم در برابر چنین حاکمی روشن است. [[امام حسین]]{{ع}} در مسیر [[کربلا]] سخن جدّش [[پیامبر]]{{صل}} را به این مضمون [[نقل]] نمود که هر کس [[سلطان]] جابری را ببیند که [[حلال]] [[خدا]] را [[حرام]] و [[حرام]] [[خدا]] را [[حلال]] و بر [[بندگان خدا]] [[ستم]] کند و او با سخن و عمل در مقابل [[سلطان]] مذکور نایستد، بر [[خدا]] است که آن شخص را در [[دوزخ]]، در [[جایگاه]] همان [[سلطان]] وارد کند. [[امام حسین]] میفرمود: اگر [[امّت]] به شخصی همچون [[یزید]] [[مبتلا]] شود، فاتحه [[اسلام]] را باید خواند. در چنین شرایطی [[یزید]] به [[حاکم]] [[مدینه]] نوشت که یا از [[امام حسین]] [[بیعت]] بگیرد یا سر [[حضرت]] را برایش بفرستد. [[امام]] از همان ابتدا دست به [[شمشیر]] برد و با عدّهای مسلّح به منزل [[حاکم]] رفت و [[عاقبت]] برای خودداری از [[بیعت]] به [[مکّه]] عزیمت فرمود و در [[مکّه]] [[حضرت]] فرمود توجّه [[مسلمانان]] در سر تا سر [[جهان اسلام]] قرار گرفت.
| |
| *شخصیّتهای بزرگ به [[ملاقات]] [[حضرت]] میشتافتند. از سوی [[مسلمانان]] [[عراق]] نامههای بیشماری برای [[امام]] نوشته شد که او را برای [[قیام]] به [[عراق]] [[دعوت]] میکردند. [[امام]] [[پسر عمو]] و [[شخصیت]] مورد [[اعتماد]] خود ([[مسلم بن عقیل]]) را برای ارزیابی اوضاع [[عراق]] به [[کوفه]] اعزام کرد و پس از دریافت [[نامه]] او مبنی بر مساعد بودن اوضاع [[کوفه]]، به سمت [[کوفه]] حرکت کرد. در [[عراق]]، [[کوفیان]] [[خیانت]] کردند و از [[یاری امام]] خودداری نمودند و در یک درگیری کاملاً نابرابر، [[فرزند پیامبر]]{{صل}} با [[خاندان]] و معدود یارانش توسّط [[سپاهیان]] [[یزید]] محاصره شدند و چون [[تسلیم]] ناجوانمردان نشدند همه مردان و حتّی بعضی [[کودکان]] به [[شهادت]] رسیدند و زنها را به [[اسارت]] بردند. [[خون]] [[پاک]] [[امام]]، بنیان [[ستم]] را به لزره در آورد و پرده از چهره [[مکر]] و [[ریا]] و خودکامگی و زورمداری برافکند. [[فرزندان]] [[ابو سفیان]] رسوا و سپس نابود شدند. [[امام حسین]]{{ع}} خط [[جبهه]] [[کفر]] و [[نفاق]] و [[فسق]] را [[شکست]] و مکتبی را پی افکند که تا [[روز قیامت]]، فرا راه ظلمستیزان خواهد بود<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۱۳۶-۱۳۷.</ref>.
| |
|
| |
|
| == پرسشهای وابسته == | | == پرسشهای وابسته == |