|
|
خط ۵: |
خط ۵: |
|
| |
|
| واژۀ نبوت در کتاب های لغت<ref>ر.ک: معاني القرآن (للفراء)؛ ابن منظور، لسان العرب؛ کسایی، معانی القرآن، جوهری، صحاح اللغه.</ref> در چهار معنا به کار رفته است: خبر؛ ارتفاع؛ طریق؛ صوت خفی<ref>[[ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص 27 ـ 28.]]</ref> و در اصطلاح عبارت است از تلقى و گرفتن خبر از جانب خداوند از طریق وحی، به منظور هدايت مردم و نبى آن انسان والا مقامى است که حجت خدا و واسطۀ بین خدا و خلق است و از جانب خدا براى هدايت مردم بر انگيخته مى شود و مردم را به امر الهی هدایت می کند<ref>. مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص 56. جوادی آملی، عبدالله، وحی ونبوت در قرآن، ص 44. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج 3، ص 87.</ref>. | | واژۀ نبوت در کتاب های لغت<ref>ر.ک: معاني القرآن (للفراء)؛ ابن منظور، لسان العرب؛ کسایی، معانی القرآن، جوهری، صحاح اللغه.</ref> در چهار معنا به کار رفته است: خبر؛ ارتفاع؛ طریق؛ صوت خفی<ref>[[ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص 27 ـ 28.]]</ref> و در اصطلاح عبارت است از تلقى و گرفتن خبر از جانب خداوند از طریق وحی، به منظور هدايت مردم و نبى آن انسان والا مقامى است که حجت خدا و واسطۀ بین خدا و خلق است و از جانب خدا براى هدايت مردم بر انگيخته مى شود و مردم را به امر الهی هدایت می کند<ref>. مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص 56. جوادی آملی، عبدالله، وحی ونبوت در قرآن، ص 44. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج 3، ص 87.</ref>. |
|
| |
| مشروح این بند
| |
| واژۀ نبوت در کتاب های لغت<ref>. معاني القرآن (للفراء)؛ ابن منظور، لسان العرب؛ کسایی، معانی القرآن، جوهری، صحاح اللغه.</ref> در چهار معنای زیر به کار رفته است:
| |
| 1. خبر: بيشتر دانشمندان واژۀ «نبي»<ref>. اين واژه بهصورت نبيء (با همزه) نيز خوانده ميشود. از سيبويه نقل شده است كه فقط اهل مكه اين واژه را چنين تلفظ ميكنند. ديگران همزة آن را همانند واژگان الذريه و البريه انداختهاند؛ اسماعيلبنحماد جوهري، الصحاح، ج3، ص2519.</ref> را از ريشۀ «نبأ»، بهمعناي خبر دانستهاند<ref>. خليلبناحمد فراهيدي گويد: النبي ينبأ عن اللّه عزوجل؛ ترتيب كتاب العين، ص591؛ جوهري گفته است: النبأ: الخبر. تقول نَبَأ ونَبَّأَ اي اخبر ومنه اخذ النبي لانه انبأ عن اللّه تعالي وهو فعيل بمعني فاعل؛ جوهري، اسماعيلبنحماد، الصحاح، ج1، ص74.</ref> که در اثر کثرت استعمال به نبی تبدیل شده است<ref>. فراء: النبی هو من انبأ عن الله فترک الهمزه.</ref>، بنابراين «نبي» بر خبررسان اطلاق ميشود<ref>. ر.ک: سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج 3، ص 87؛ مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص 42.</ref>.
| |
| 2. ارتفاع: برخي قائلند ريشۀ اصلي اين واژه، «النَبوة» يا «النباوَة» به معناي بلندي زمين است؛ بنابراين نبي يعني كسي كه بر ديگران برتري داده شده است<ref>. ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص 42.</ref>. پیامبر چون ترقی پیدا کرده و آسمانی شده، به نبوت مستند شده، مانند زمینی است که از سایر زمینها بلندتر است<ref>. ابن منظور، محمد بن مکرم، النبی ما ارتفع من الارض.</ref>.
| |
| 3. طریق: هم به معنای طریق واضح و هم به معنای طریق هدایت آمده است<ref>. کسایی: النبی الطریق و الانبیا الطزق الهدی.</ref>.
| |
| 4. صوت خفی: چون خبری که به انبیا می رسد دیگران نمی شنوند<ref>. جوهری: النبئه الصوت الخفی.</ref>.
| |
| نبوت در اصطلاح قرآنی عبارت است از تلقى و گرفتن خبر از جانب خدا به منظور هدايت مردم و نبى انسان والا مقامى است كه از جانب خدا براى هدايت مردم برانگيخته مى شود<ref>. « النَّبيّ هُوَ الإنْسانُ المَبْعُوثُ مِنَ الحَقِّ إِلى الخَلْقِ»؛ شرح تجريد قوشچى، ص 461 .</ref>.<ref>. ر.ک: سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج 3، ص 87.</ref> و نبی در اصطلاح علم كلام بر كسي اطلاق ميشود كه از راه وحي پيامي را از خداي متعال دريافت ميكند و آنرا به مردم ميرساند<ref>. علامه طباطبايي دراينباره ميفرمايد: «فالنبوة حالة إلهية (وإن شئت قل غيبية) نسبتُها إلي هذه الحالة العمومية من الإدراك والفعل نسبة اليقظة إلي النوم، بها يدرك الإنسان المعارف التي بها يرتفع الاختلاف والتناقض في حياة الإنسان، وهذا الإدراك والتلقي من الغيب هو المسمي في لسان القرآن بالوحي، والحالة التي يتخذها الإنسان منه لنفسه بالنبوة»؛ طباطبايي، سيدمحمدحسين، الميزان في تفسير القرآن، ج2، ص131.</ref>.<ref>. ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص 56.</ref>
| |
|
| |
|
| ==روابط معنایی== | | ==روابط معنایی== |