نبوت: تفاوت میان نسخهها
←دلیل عقلی (فلسفی و کلامی)
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
===[[دلیل عقلی]] ([[فلسفی]] و [[کلامی]])=== | ===[[دلیل عقلی]] ([[فلسفی]] و [[کلامی]])=== | ||
برخی از [[دلایل عقلی]] برای اثبات نبوت عبارتاند از: | برخی از [[دلایل عقلی]] برای اثبات نبوت عبارتاند از: | ||
#رسیدن [[تکالیف الهی]] به [[انسانها]]: [[عقل]] [[حکم]] میکند، خداوند انسان را [[بیهوده]] [[خلق]] نکرده و او را از میان جمیع موجودات [[برگزیده]] و تکالیفی را بر او [[واجب]] کرده ولی نمیداند چه تکالیفی بر او واجب است بنابراین بر خداوند لازم است آن [[تکالیف]] را به مکلّفین اعلام کند و از طرفی محال است خداوند آن تکالیف را بیواسطه به هر یک از افراد مکلّفین اعلام کند، زیرا شکی نیست که [[مکلفین]] قابلیت [[دریافت وحی]] از [[خداوند متعال]] و [[ابلاغ]] [[اوامر و نواهی]] را ندارند، لذا لازم است خداوند متعال شخصی را که ممتاز بوده و این قابلیت را داراست بر [[تمام]] مکلّفین [[مبعوث]] کند تا تکالیف را به ایشان برساند، در غیر این صورت در [[حق]] [[بندگان]] کوتاهی میشود و این محال است. | #'''رسیدن [[تکالیف الهی]] به [[انسانها]]:''' [[عقل]] [[حکم]] میکند، خداوند انسان را [[بیهوده]] [[خلق]] نکرده و او را از میان جمیع موجودات [[برگزیده]] و تکالیفی را بر او [[واجب]] کرده ولی نمیداند چه تکالیفی بر او واجب است بنابراین بر خداوند لازم است آن [[تکالیف]] را به مکلّفین اعلام کند و از طرفی محال است خداوند آن تکالیف را بیواسطه به هر یک از افراد مکلّفین اعلام کند، زیرا شکی نیست که [[مکلفین]] قابلیت [[دریافت وحی]] از [[خداوند متعال]] و [[ابلاغ]] [[اوامر و نواهی]] را ندارند، لذا لازم است خداوند متعال شخصی را که ممتاز بوده و این قابلیت را داراست بر [[تمام]] مکلّفین [[مبعوث]] کند تا تکالیف را به ایشان برساند، در غیر این صورت در [[حق]] [[بندگان]] کوتاهی میشود و این محال است. | ||
# [[قاعدۀ لطف]]: بر خداوند واجب است به عنوان [[لطف]] و [[رحمت]] بر بندگانش پیامبرانی را مبعوث کند تا [[آیات الهی]] را بر آنان بخوانند و آنها را [[تزکیه]] نمایند و به آنان کتاب و [[حکمت]] بیاموزند و آنان را از چیزی که در آن [[فساد]] است بترسانند و به چیزی که در آن [[صلاح]] و [[سعادت]] است نوید دهند<ref>{{عربی|فوجب أن یبعث الله تعالی فی الناس رحمة لهم ولطفاً بهم {{متن قرآن|رَسُولاً مِنهُم یَتلوُا عَلَیهِم ءایتِه وَیُزکِّیهِم ویُعلّمُهُمُ الکِتبَ والحکمَةَ}} و ینذرهم عمّا فیه فسادهم و یبشّرهم بما فیه صلاحهم وسعادتهم}}؛ خرازی، محسن، بدایة المعارف الالهیة، ج۱، ص ۲۲۸.</ref>. | #'''[[قاعدۀ لطف]]:''' بر خداوند واجب است به عنوان [[لطف]] و [[رحمت]] بر بندگانش پیامبرانی را مبعوث کند تا [[آیات الهی]] را بر آنان بخوانند و آنها را [[تزکیه]] نمایند و به آنان کتاب و [[حکمت]] بیاموزند و آنان را از چیزی که در آن [[فساد]] است بترسانند و به چیزی که در آن [[صلاح]] و [[سعادت]] است نوید دهند<ref>{{عربی|فوجب أن یبعث الله تعالی فی الناس رحمة لهم ولطفاً بهم {{متن قرآن|رَسُولاً مِنهُم یَتلوُا عَلَیهِم ءایتِه وَیُزکِّیهِم ویُعلّمُهُمُ الکِتبَ والحکمَةَ}} و ینذرهم عمّا فیه فسادهم و یبشّرهم بما فیه صلاحهم وسعادتهم}}؛ خرازی، محسن، بدایة المعارف الالهیة، ج۱، ص ۲۲۸.</ref>. | ||
#نیاز به [[قانون]] و عجز [[بشر]] از [[قانون گذاری]]: تقریر این [[برهان]] با تبیین چند مطلب روشن میشود: | #'''نیاز به [[قانون]] و عجز [[بشر]] از [[قانون گذاری]]:''' تقریر این [[برهان]] با تبیین چند مطلب روشن میشود: | ||
## [[انسان]] از دو عنصر ماده و [[روح]] پدید آمده است و به همین جهت هم از ویژگیهای هر دو مانند خواستههای [[عقلانی]] و [[حسی]] برخوردار است، ولی غرض اصلی از [[خلقت]] او باید امری معقول و [[جاودانه]] باشد. | ## [[انسان]] از دو عنصر ماده و [[روح]] پدید آمده است و به همین جهت هم از ویژگیهای هر دو مانند خواستههای [[عقلانی]] و [[حسی]] برخوردار است، ولی غرض اصلی از [[خلقت]] او باید امری معقول و [[جاودانه]] باشد. | ||
## انسان چارهای جز [[زندگی اجتماعی]] ندارد؛ زیرا او به [[تنهایی]] [[قادر]] به رفع [[سختیها]] و دشواریهای [[زندگی]] نیست و در زندگی جمعی بی عدالتیها، زورگوییها، [[حق]] کشیها و... آشکار میشود و لذا انسان به قانون جامع و کامل [[نیازمند]] است. | ## انسان چارهای جز [[زندگی اجتماعی]] ندارد؛ زیرا او به [[تنهایی]] [[قادر]] به رفع [[سختیها]] و دشواریهای [[زندگی]] نیست و در زندگی جمعی بی عدالتیها، زورگوییها، [[حق]] کشیها و... آشکار میشود و لذا انسان به قانون جامع و کامل [[نیازمند]] است. |