عمرو بن حمق خزاعی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←نامه امام علی{{ع}}
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
[[عمرو بن حمق]]، [[حجر بن عدی]]، [[حارث اعور]] و [[عبدالله بن سبا]] نزد امیرالمؤمنین{{ع}} آمدند و این [[ملاقات]] هنگامی صورت گرفت که [[مصر]] [[فتح]] شده و [[محمد بن ابی بکر]] کشته شده بود و [[امام علی]]{{ع}} بسیار محزون و [[اندوهگین]] شده بودند. آنها از امیرالمؤمنین{{ع}} پرسیدند: نظر شما درباره [[ابوبکر]] و [[عمر]] چیست؟ [[امام]]{{ع}} فرمودند: "مگر اکنون از همه [[کارها]] فارغ شدهاید که فقط همین [[سؤال]] باقی مانده است. اینک مصر از دست رفته و [[شیعیان]] من در آنجا کشته شدهاند. اما با وجود این، من درباره سؤال شما نامهای خواهم نوشت و مسائل را در آنجا روشن خواهم کرد، و از شما درخواست میکنم که [[حق]] مرا [[حفظ]] کنید و آن را ضایع نسازید؛ آن [[نامه]] را برای شیعیان من بخوانید و همواره با حق باشید و حق را [[یاری]] کنید".<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[عمرو بن حمق خزاعی (مقاله)|مقاله «عمرو بن حمق خزاعی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۶۷.</ref> | [[عمرو بن حمق]]، [[حجر بن عدی]]، [[حارث اعور]] و [[عبدالله بن سبا]] نزد امیرالمؤمنین{{ع}} آمدند و این [[ملاقات]] هنگامی صورت گرفت که [[مصر]] [[فتح]] شده و [[محمد بن ابی بکر]] کشته شده بود و [[امام علی]]{{ع}} بسیار محزون و [[اندوهگین]] شده بودند. آنها از امیرالمؤمنین{{ع}} پرسیدند: نظر شما درباره [[ابوبکر]] و [[عمر]] چیست؟ [[امام]]{{ع}} فرمودند: "مگر اکنون از همه [[کارها]] فارغ شدهاید که فقط همین [[سؤال]] باقی مانده است. اینک مصر از دست رفته و [[شیعیان]] من در آنجا کشته شدهاند. اما با وجود این، من درباره سؤال شما نامهای خواهم نوشت و مسائل را در آنجا روشن خواهم کرد، و از شما درخواست میکنم که [[حق]] مرا [[حفظ]] کنید و آن را ضایع نسازید؛ آن [[نامه]] را برای شیعیان من بخوانید و همواره با حق باشید و حق را [[یاری]] کنید".<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[عمرو بن حمق خزاعی (مقاله)|مقاله «عمرو بن حمق خزاعی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۶۷.</ref> | ||
'''نامه [[امام علی]]{{ع}}''' | |||
از [[بنده]] [[خدا]] [[علی]]، [[امیرمؤمنان]] برای [[مسلمانان]] و مؤمنانی که این [[کتاب]](نامۀ) مرا قرائت میکنند. [[سلام]] بر شما [[باد]]! من [[ستایش]] میکنم آن خدائی را که جز او خدائی نمیباشد. اما بعد؛ [[خداوند]] [[محمد]]{{صل}} را برانگیخت و او را برای [[انذار]] جهانیان فرستاد، خداوند او را [[امین]] [[آیات]] نازله خود قرار داد و بر این [[امت]]، [[گواه]] گرفت. شما ای [[جماعت]] [[عرب]]، در آن [[روز]] بدترین [[دین]] و آئین را داشتید و در بدترین جاها [[زندگی]] میکردید. شما روی سنگهای سخت و سنگلاخها فرود میآمدید، و پیرامون شما را مارهای خطرناک احاطه کرده بودند. شما در میان خارهای تیز که در همه مناطق وجود داشت، [[زندگی]] میکردید. ای [[مردم]] [[عرب]]، شما از آبهای کثیف و [[فاسد]]، رفع [[عطش]] میکردید و غذاهای [[خشن]] و درشت میخوردید؛ [[خونریزی]] میکردید و [[فرزندان]] خود را میکشتید؛ با [[ارحام]] خود [[قطع]] رابطه مینمودید و [[اموال]] خود را در [[راه]] [[باطل]] صرف میکردید. در میان شما [[امنیت]] نبود، راهها مخوف و خطرناک بودند، هر جا بتی [[نصب]] شده و مردم آن را [[عبادت]] میکردند؛ شما همواره به [[گناه]] [[آلوده]] بودید. | از [[بنده]] [[خدا]] [[علی]]، [[امیرمؤمنان]] برای [[مسلمانان]] و مؤمنانی که این [[کتاب]](نامۀ) مرا قرائت میکنند. [[سلام]] بر شما [[باد]]! من [[ستایش]] میکنم آن خدائی را که جز او خدائی نمیباشد. اما بعد؛ [[خداوند]] [[محمد]]{{صل}} را برانگیخت و او را برای [[انذار]] جهانیان فرستاد، خداوند او را [[امین]] [[آیات]] نازله خود قرار داد و بر این [[امت]]، [[گواه]] گرفت. شما ای [[جماعت]] [[عرب]]، در آن [[روز]] بدترین [[دین]] و آئین را داشتید و در بدترین جاها [[زندگی]] میکردید. شما روی سنگهای سخت و سنگلاخها فرود میآمدید، و پیرامون شما را مارهای خطرناک احاطه کرده بودند. شما در میان خارهای تیز که در همه مناطق وجود داشت، [[زندگی]] میکردید. ای [[مردم]] [[عرب]]، شما از آبهای کثیف و [[فاسد]]، رفع [[عطش]] میکردید و غذاهای [[خشن]] و درشت میخوردید؛ [[خونریزی]] میکردید و [[فرزندان]] خود را میکشتید؛ با [[ارحام]] خود [[قطع]] رابطه مینمودید و [[اموال]] خود را در [[راه]] [[باطل]] صرف میکردید. در میان شما [[امنیت]] نبود، راهها مخوف و خطرناک بودند، هر جا بتی [[نصب]] شده و مردم آن را [[عبادت]] میکردند؛ شما همواره به [[گناه]] [[آلوده]] بودید. | ||