سعد بن عثمان انصاری: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
(←مقدمه) |
|||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
ابوعباده، [[سعد بن عثمان بن خلده]]، از [[طایفه]] بنی زُرَیق و از [[قبیله خزرج]] و مادرش [[هند]] دختر عجلان نیز از [[خزرج]] و طایفه بنیبیاضَه بود. برخی منابع، نام وی را [[سعید بن عثمان بن خالد]] دانستهاند<ref> المغازی، ج۱، ص۱۷۱.</ref> که احتمالاً بر اثر تصحیف اینگونه شده است. پسر عمویش [[ذکوان بن عبدقیس]] از [[نخستین مسلمانان]] [[مدینه]] بود و پیش از [[هجرت پیامبر]]، به [[مکه]] نزد ایشان رفت و تا [[هجرت پیامبر اکرم]]{{صل}} به مدینه در آنجا ماند.<ref>الطبقات، ج۳، ص۴۴۴-۴۴۵.</ref> سعد یکی از ۷ نفری بود که پیش از [[مهاجرت]] [[پیامبر]] به مدینه، بتهای [[خاندان]] زُرَیق را نابود کرد.<ref> السیرة النبویه، ج۱، ص۷۰۰.</ref> هنگام [[پیمان اخوت]] میان [[مهاجران]] و [[انصار]]، سعد بن عثمان با عثمان بن عَفان [[پیمان برادری]] بست.<ref>الطبقات، ج۳، ص۴۱؛ تاریخ المدینه، ج۳، ص۹۵۵؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۱۰۱.</ref> در [[سال دوم هجری]] همراه پدرش عثمان و برادرش عُقبَه و ۱۴ تن دیگر از طایفه [[بنیزریق]] در [[نبرد بدر]] شرکت کرد <ref>المغازی، ج۱، ص۱۷۱.</ref>. وی در [[سال سوم هجری]] در [[نبرد]] [[احد]] شرکت کرد؛ اما چون [[جنگ]] دگرگون و بر [[مسلمانان]] سخت شد، همراه برادرش عُقبَه و [[برادر]] پیمانیاش عثمان بن عَفان و بسیاری دیگر از مسلمانان از میدان جنگ گریخت.<ref>سیره ابن اسحاق، ص۲۷۷؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۲۲.</ref> سعد نخستین کسی بود که به مدینه رسید و شایعه کشته شدن پیامبر را به [[مردم]] رساند.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۷۷.</ref> سپس همراه برخی به منطقهای بسیار دور از مدینه به نام جَلَعْب [[پناه]] برد و سه [[روز]] پس از نبرد احد به مدینه بازگشت که پیامبر فرمود: به چه منطقه دوری گریخته بودید!<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۲۲؛ البدایة و النهایه، ج۴، ص۲۸.</ref> [[خداوند]] بر اثر رویگردانی مسلمانان از میدان جنگ [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ}}<ref>«بیگمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزندهای بردبار است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۵.</ref> را نازل کرد. بنابر این [[آیه]]، کسانی که در [[نبرد]] [[احد]] گریختند، به سبب برخی گناهانشان [[فریب]] [[شیطان]] را خوردند؛ ولی حتماً [[خداوند]] از آنها درگذشت. [[ابن اسحاق]] و [[عکرمه]] در [[شأن نزول]] این آیه به [[سعد بن عثمان]] و برادرش عُقبه و [[عثمان بن عفان]] اشاره کردهاند.<ref> جامع البیان، ج۴، ص۹۶؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج۳، ص۷۹۷؛ الدر المنثور، ج۲، ص۸۹.</ref>البته از عام بودن آیه میتوان دریافت که آیه درباره همه کسانی است که صحنه نبرد احد را رها کردند و گریختند، زیرا در [[جنگ احد]] جز تعدادی انگشتشمار از [[یاران پیامبر]]، همه گریختند و به کوهها یا [[شهر مدینه]] [[پناه]] بردند. ([[احد]]) پس از جنگ احد خبری از سعد بن عثمان در [[تاریخ]] نیست. خلیفة بن خیاط نام او را در شمار کشتگان نبرد [[حرّه]] در [[سال ۶۲ هجری]]، در برابر [[سپاه]] [[یزید]] آورده است.<ref> تاریخ خلیفه، ص۱۵۴.</ref> سعد بن عثمان ۶ پسر و دختر داشت که معروفترین آنها عُبادَه، از [[راویان حدیث]] [[نبوی]] است. گفتهاند [[پیامبر اکرم]]{{صل}} پس از [[تولد]] [[عباده]]، [[دست]] [[مبارک]] خود را بر سرش کشید و برایش [[دعا]] کرد، از همین رو تا آخر [[عمر]] ۸۰ سالهاش [[جوان]] ماند | ابوعباده، [[سعد بن عثمان بن خلده]]، از [[طایفه]] بنی زُرَیق و از [[قبیله خزرج]] و مادرش [[هند]] دختر عجلان نیز از [[خزرج]] و طایفه بنیبیاضَه بود. برخی منابع، نام وی را [[سعید بن عثمان بن خالد]] دانستهاند<ref> المغازی، ج۱، ص۱۷۱.</ref> که احتمالاً بر اثر تصحیف اینگونه شده است. پسر عمویش [[ذکوان بن عبدقیس]] از [[نخستین مسلمانان]] [[مدینه]] بود و پیش از [[هجرت پیامبر]]، به [[مکه]] نزد ایشان رفت و تا [[هجرت پیامبر اکرم]]{{صل}} به مدینه در آنجا ماند.<ref>الطبقات، ج۳، ص۴۴۴-۴۴۵.</ref> سعد یکی از ۷ نفری بود که پیش از [[مهاجرت]] [[پیامبر]] به مدینه، بتهای [[خاندان]] زُرَیق را نابود کرد.<ref> السیرة النبویه، ج۱، ص۷۰۰.</ref> هنگام [[پیمان اخوت]] میان [[مهاجران]] و [[انصار]]، سعد بن عثمان با عثمان بن عَفان [[پیمان برادری]] بست.<ref>الطبقات، ج۳، ص۴۱؛ تاریخ المدینه، ج۳، ص۹۵۵؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۱۰۱.</ref> در [[سال دوم هجری]] همراه پدرش عثمان و برادرش عُقبَه و ۱۴ تن دیگر از طایفه [[بنیزریق]] در [[نبرد بدر]] شرکت کرد <ref>المغازی، ج۱، ص۱۷۱.</ref>. وی در [[سال سوم هجری]] در [[نبرد]] [[احد]] شرکت کرد؛ اما چون [[جنگ]] دگرگون و بر [[مسلمانان]] سخت شد، همراه برادرش عُقبَه و [[برادر]] پیمانیاش عثمان بن عَفان و بسیاری دیگر از مسلمانان از میدان جنگ گریخت.<ref>سیره ابن اسحاق، ص۲۷۷؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۲۲.</ref> سعد نخستین کسی بود که به مدینه رسید و شایعه کشته شدن پیامبر را به [[مردم]] رساند.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۷۷.</ref> سپس همراه برخی به منطقهای بسیار دور از مدینه به نام جَلَعْب [[پناه]] برد و سه [[روز]] پس از نبرد احد به مدینه بازگشت که پیامبر فرمود: به چه منطقه دوری گریخته بودید!<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۲۲؛ البدایة و النهایه، ج۴، ص۲۸.</ref> [[خداوند]] بر اثر رویگردانی مسلمانان از میدان جنگ [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ}}<ref>«بیگمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزندهای بردبار است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۵.</ref> را نازل کرد. بنابر این [[آیه]]، کسانی که در [[نبرد]] [[احد]] گریختند، به سبب برخی گناهانشان [[فریب]] [[شیطان]] را خوردند؛ ولی حتماً [[خداوند]] از آنها درگذشت. [[ابن اسحاق]] و [[عکرمه]] در [[شأن نزول]] این آیه به [[سعد بن عثمان]] و برادرش عُقبه و [[عثمان بن عفان]] اشاره کردهاند.<ref> جامع البیان، ج۴، ص۹۶؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج۳، ص۷۹۷؛ الدر المنثور، ج۲، ص۸۹.</ref>البته از عام بودن آیه میتوان دریافت که آیه درباره همه کسانی است که صحنه نبرد احد را رها کردند و گریختند، زیرا در [[جنگ احد]] جز تعدادی انگشتشمار از [[یاران پیامبر]]، همه گریختند و به کوهها یا [[شهر مدینه]] [[پناه]] بردند. ([[احد]]) پس از جنگ احد خبری از سعد بن عثمان در [[تاریخ]] نیست. خلیفة بن خیاط نام او را در شمار کشتگان نبرد [[حرّه]] در [[سال ۶۲ هجری]]، در برابر [[سپاه]] [[یزید]] آورده است.<ref> تاریخ خلیفه، ص۱۵۴.</ref> سعد بن عثمان ۶ پسر و دختر داشت که معروفترین آنها عُبادَه، از [[راویان حدیث]] [[نبوی]] است. گفتهاند [[پیامبر اکرم]]{{صل}} پس از [[تولد]] [[عباده]]، [[دست]] [[مبارک]] خود را بر سرش کشید و برایش [[دعا]] کرد، از همین رو تا آخر [[عمر]] ۸۰ سالهاش [[جوان]] ماند (موی سر) و ریش او سیاه بود و چین و چروکی بر صورت نداشت.<ref>الاصابه، ج۳، ص۵۸؛ سبل الهدی، ج۱۰، ص۳۳.</ref> عُقبَه و فَرْوَه، دیگر پسران سعد و همچنین دو نوهاش [[عثمان]] بن [[فروه]] و [[مسعود]] بن عُبادَه در سال ۶۲ هجری و در نبرد حَرَّه علیه سپاه [[یزید بن معاویه]]، در [[مدینه]] کشته شدند.<ref> الطبقات، ج۵، ص۲۱۲.</ref> [[فرزندان]] دیگری به نامهای [[عبدالله]]، [[عبدالله اصغر]]، عُقبَه و مَیمونَه را برای او برشمردهاند.<ref>الطبقات، ج۳، ص۴۴۴؛ ج۵، ص۴۰۸.</ref> زنی به نام [[امالبنین]] را نیز از [[دختران]] او دانستهاند؛<ref> الطبقات، ج۵، ص۴۰۸.</ref> ولی ممکن است امالبنین [[کنیه]] مَیمونَه باشد. | ||
یکی از [[نوادگان]] سعد در سده چهارم، [[ابوالحسین احمد بن احمد]]، از بزرگان [[طایفه]] [[انصاری]] [[بنیزریق]] بود که به [[مصر]] رفت و به [[روایت حدیث]] اشتغال داشت<ref>الانساب، ج۶، ص۲۸۵-۲۸۶.</ref>.<ref>[[مسلم ناصری|ناصری، مسلم]]، [[سعد بن عثمان انصاری (مقاله)|مقاله «سعد بن عثمان انصاری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | یکی از [[نوادگان]] سعد در سده چهارم، [[ابوالحسین احمد بن احمد]]، از بزرگان [[طایفه]] [[انصاری]] [[بنیزریق]] بود که به [[مصر]] رفت و به [[روایت حدیث]] اشتغال داشت<ref>الانساب، ج۶، ص۲۸۵-۲۸۶.</ref>.<ref>[[مسلم ناصری|ناصری، مسلم]]، [[سعد بن عثمان انصاری (مقاله)|مقاله «سعد بن عثمان انصاری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> |