پرش به محتوا

بحث امامت‌پدیا:جلسات ‌نقد و بررسی/۲۰۲۱/۹: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۸: خط ۶۸:
==بررسی کاربرsaqi==
==بررسی کاربرsaqi==
سلام. من نگاهم معطوف به مباحث ویرایشی و نگارشی است؛ لذا نکاتی که هم بیان می‌شود در همین راستاست. در متن زیر هم در بخش هایی به صورت جزیی نکاتی بیان شده و هم به طور کلی درباره مقاله نکاتی بیان کردم. سعی کردم چند نکته ویرایشی هم برای آموزش بگم.
سلام. من نگاهم معطوف به مباحث ویرایشی و نگارشی است؛ لذا نکاتی که هم بیان می‌شود در همین راستاست. در متن زیر هم در بخش هایی به صورت جزیی نکاتی بیان شده و هم به طور کلی درباره مقاله نکاتی بیان کردم. سعی کردم چند نکته ویرایشی هم برای آموزش بگم.
1.درباره سرشناسه: سرشناسه آشفته هست و مشخص نیست چه توالی بین جملات وجود داره ضمن اینکه به نظر من زیاده و اینکه حضرت محمد(ص) برتری داره نسبت به پیامبران دیگر، نباید در سرشناسه بیاد. سرشناسه خلاصه خلاصه متن هست به‌طوری که مخاطب با خواندن آن ضمن آشنایی کلی با موضوع مقاله، هیچ ابهامی هم در ذهنش نیاد. شاید گفته شود مقداری تعلیق و مبهم گویی در سرشناسه خوب است چراکه باعث انگیزه‌ای برای مخاطب می‌شود که برود و مطالب را بخواند؛ اما این پندار درستی نیست تعلیق معنایش ابهام‌گویی نیست؛ ابهام در همه جا مضر است. لذا سرشناسه باید مفهوم باشد و خیلی کلی به موضوع پرداخته شود. چیزی که در اینجا ابهام دارد خودِ جملات نیست، بلکه توالی بین جملات مبهم و نادرست است که اصطلاحاً پَرِش موضوعی و مفهومی دارد.
#درباره سرشناسه: سرشناسه آشفته هست و مشخص نیست چه توالی بین جملات وجود داره ضمن اینکه به نظر من زیاده و اینکه حضرت محمد(ص) برتری داره نسبت به پیامبران دیگر، نباید در سرشناسه بیاد. سرشناسه خلاصه خلاصه متن هست به‌طوری که مخاطب با خواندن آن ضمن آشنایی کلی با موضوع مقاله، هیچ ابهامی هم در ذهنش نیاد. شاید گفته شود مقداری تعلیق و مبهم گویی در سرشناسه خوب است چراکه باعث انگیزه‌ای برای مخاطب می‌شود که برود و مطالب را بخواند؛ اما این پندار درستی نیست تعلیق معنایش ابهام‌گویی نیست؛ ابهام در همه جا مضر است. لذا سرشناسه باید مفهوم باشد و خیلی کلی به موضوع پرداخته شود. چیزی که در اینجا ابهام دارد خودِ جملات نیست، بلکه توالی بین جملات مبهم و نادرست است که اصطلاحاً پَرِش موضوعی و مفهومی دارد.
2.در قسمت مفهوم‌شناسی:  
#در بخش روابط معنایی: رابطۀ نبوت و وحی به درستی و کافی تبیین نشده است.
#بخش دلایل اثبات  نبوت به لحاظ ساختار و چارچوب بندی خوب است هرچند در ادبیات نگارشی برای روان‌تر شدن نیاز به ویرایش دارد اما از حیث شکل و مختصر و مفیدگویی خوب است. فقط دلیل عرفانی کمی مبهم است و نیاز به تبیین بهتری دارد. ضمن اینکه دلیل یا نقلی است یا عقلی. دلیل عرفانی نداریم؛ دلیل عرفانی و... ناظر به نوعی مسیر شناخت برای فهم و ارتباط مسئله است نه اینکه دلیل باشد دلیل یا برهان عقلی است یا نقل از آیات و روایات.
#عنوانِ «راه‌های اثبات نبوت» فریبنده است؛ زیرا در بالای همین عنوان دلایل اثبات نبوت مطرح شد. بخش راه‌های اثبات نبوت ناظر به این است که مردم از چه راهی متوجه بشوند ادعای نبوت پیامبران درست است لذا باید عنوان مناسب این مضمون انتخاب شود. مثلا: راه‌های شناخت نبوت پیامبران.
#چیزی که جلب توجه می‌کند اختلاط مبحث نبوت با پیامبران است؛ این مدخل عنوانش نبوت به صورت عمومی هست لذا باید مباحث در ان راستا باشد این ویژگی پیامبران چیست ربطی به ان مدخل ندارد.
# درباره عناوین انتخابی: عناوین انتخاب در مجموع بد نیستند اما برخی نامناسب‌اند مثل مراتب انسان کامل یعنی انبیاء و رسولان؛ پیامبران و پیمان‌های الهی. عنوان انتخابی باید دست‌کم دو ویژگی داشته باشد: نخست: کوتاه و موجز بودن؛ دوم، شفاف و به‌راحتی قابل فهم بودن. عنوان روح  عصاره کلی پارگراف بعد از خود است لذا باید با خِسّت زیادی انتخاب شوند.
#در قسمت مفهوم‌شناسی:  
*نکته اول: وقتی نویسنده قصد بیان مصادیقی برای یک کل دارد، آن مصادیق باید با ویرگول(،) از یکدیگر جدا شوند. من در زیر بخش نادرست و بخش درست را می‌نویسم؛ به تفاوت‌ها دقت شود:
*نکته اول: وقتی نویسنده قصد بیان مصادیقی برای یک کل دارد، آن مصادیق باید با ویرگول(،) از یکدیگر جدا شوند. من در زیر بخش نادرست و بخش درست را می‌نویسم؛ به تفاوت‌ها دقت شود:
**'''نادرست''': واژۀ نبوت در کتاب های لغت در چهار معنا به کار رفته است: خبر؛ ارتفاع؛ طریق؛ صوت خفی
**'''نادرست''': واژۀ نبوت در کتاب های لغت در چهار معنا به کار رفته است: خبر؛ ارتفاع؛ طریق؛ صوت خفی
**'''درست''': واژۀ نبوت در کتاب های لغت در چهار معنا به کار رفته است: خبر، ارتفاع، طریق و صوت خفی.
**'''درست''': واژۀ نبوت در کتاب های لغت در چهار معنا به کار رفته است: خبر، ارتفاع، طریق و صوت خفی.
این فرم نوشتن اقتضادی ویرگول بین مصادیق دارد اما فرمی دیگری وجود دارد که آنجا باید ویرگول‌نقطه گذاشته شود؛ مثلاً:
*این فرم نوشتن اقتضادی ویرگول بین مصادیق دارد اما فرمی دیگری وجود دارد که آنجا باید ویرگول‌نقطه گذاشته شود؛ مثلاً: معانی نبوت در کتاب‌های لغت عبارت‌اند از:خبر؛ ارتفاع؛ طریق؛ صوت خفی.
معانی نبوت در کتاب‌های لغت عبارت‌اند از:خبر؛ ارتفاع؛ طریق؛ صوت خفی.
*نکته دوم : توالی عطف‌های زیاد با واو است که واقعا مخاطب را اذیت می‌کند و توی ذوق می‌زند. واو را بشمارید: «...در اصطلاح عبارت است از تلقى '''و''' گرفتن خبر از جانب خداوند از طریق وحی، به منظور هدايت مردم '''و''' نبى آن انسان والا مقامى است که حجت خدا '''و''' واسطۀ بین خدا '''و''' خلق است '''و''' از جانب خدا براى هدايت مردم بر انگيخته مى شود '''و''' مردم را به امر الهی هدایت می کند...» در این‌گونه مواقع باید جملات شکسته شوند تا خوانش بهتر و درک آن سریع‌تر شود
 
*'''جمله ویرایش شده بالا''': «...در اصطلاح به‌معنای تلقی و گرفتن خبر از جانب خداوند، به‌منظور هدایت مردم است. نبی انسان والامقامی است که حجت خدا و واسطه میان خدا و خلق است؛ او از جانب خدا برای هدایت مردم برانگیخته شده و مردم را به امر الهی هدایت می‌کند.» در این جمله ویرایشی بنده هم واو موجود است اما تفاوتش با قبلی در این است که من جملات را شکستم و مخاطب آرام آرام با مفاهیم آشنا می‌شود و مثل جمله اول میان نهاد و گزاره فاصله زیادی نیست. اصولا جملاتی که با واو قرار است عطف شوند بیشتر از یکی نباشد یعنی سعی شود فقط یک جمله آنهم با رعایت جملات قبل و بعد و توجه به آنها، عطف شود.--[[کاربر:saqi|saqi]] ([[بحث کاربر:saqi|بحث]])
*نکته دوم : توالی عطف‌های زیاد با واو است که واقعا مخاطب را اذیت می‌کند و توی ذوق می‌زند. واو را بشمارید: «...در اصطلاح عبارت است از تلقى '''و''' گرفتن خبر از جانب خداوند از طریق وحی، به منظور هدايت مردم '''و''' نبى آن انسان والا مقامى است که حجت خدا '''و''' واسطۀ بین خدا '''و''' خلق است '''و''' از جانب خدا براى هدايت مردم بر انگيخته مى شود '''و''' مردم را به امر الهی هدایت می کند...»
در این‌گونه مواقع باید جملات شکسته شوند تا خوانش بهتر و درک آن سریع‌تر شود
جمله ویرایش شده بالا: «...در اصطلاح به‌معنای تلقی و گرفتن خبر از جانب خداوند، به‌منظور هدایت مردم است. نبی انسان والامقامی است که حجت خدا و واسطه میان خدا و خلق است؛ او از جانب خدا برای هدایت مردم برانگیخته شده و مردم را به امر الهی هدایت می‌کند.» در این جمله ویرایشی بنده هم واو موجود است اما تفاوتش با قبلی در این است که من جملات را شکستم و مخاطب آرام آرام با مفاهیم آشنا می‌شود و مثل جمله اول میان نهاد و گزاره فاصله زیادی نیست. اصولا جملاتی که با واو قرار است عطف شوند بیشتر از یکی نباشد یعنی سعی شود فقط یک جمله آنهم با رعایت جملات قبل و بعد و توجه به آنها، عطف شود.
3.در بخش روابط معنایی: رابطۀ نبوت و وحی به درستی و کافی تبیین نشده است.
4.بخش دلایل اثبات  نبوت به لحاظ ساختار و چارچوب بندی خوب است هرچند در ادبیات نگارشی برای روان‌تر شدن نیاز به ویرایش دارد اما از حیث شکل و مختصر و مفیدگویی خوب است. فقط دلیل عرفانی کمی مبهم است و نیاز به تبیین بهتری دارد. ضمن اینکه دلیل یا نقلی است یا عقلی. دلیل عرفانی نداریم؛ دلیل عرفانی و... ناظر به نوعی مسیر شناخت برای فهم و ارتباط مسئله است نه اینکه دلیل باشد دلیل یا برهان عقلی است یا نقل از آیات و روایات.
5.عنوانِ «راه‌های اثبات نبوت» فریبنده است؛ زیرا در بالای همین عنوان دلایل اثبات نبوت مطرح شد. بخش راه‌های اثبات نبوت ناظر به این است که مردم از چه راهی متوجه بشوند ادعای نبوت پیامبران درست است لذا باید عنوان مناسب این مضمون انتخاب شود. مثلا: راه‌های شناخت نبوت پیامبران.
6. چیزی که جلب توجه می‌کند اختلاط مبحث نبوت با پیامبران است؛ این مدخل عنوانش نبوت به صورت عمومی هست لذا باید مباحث در ان راستا باشد این ویژگی پیامبران چیست ربطی به ان مدخل ندارد.
7. درباره عناوین انتخابی: عناوین انتخاب در مجموع بد نیستند اما برخی نامناسب‌اند مثل مراتب انسان کامل یعنی انبیاء و رسولان؛ پیامبران و پیمان‌های الهی. عنوان انتخابی باید دست‌کم دو ویژگی داشته باشد: نخست: کوتاه و موجز بودن؛ دوم، شفاف و به‌راحتی قابل فهم بودن. عنوان روح  عصاره کلی پارگراف بعد از خود است لذا باید با خِسّت زیادی انتخاب شوند.--[[کاربر:saqi|saqi]] ([[بحث کاربر:saqi|بحث]])
۱۹٬۴۱۸

ویرایش