ارزش در فلسفه اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «==وجودشناسی ارزش‌ها== غالب اندیشمندان، هرچند با تقریر‌های مختلف، نوع...» ایجاد کرد)
 
خط ۱۹: خط ۱۹:
حاصل [[کلام]] آنکه [[ارزش‌ها]] یا دست‌کم اصول ارزش‌ها، در [[واقعیت]] ریشه دارند و نمی‌توان آنها را صرفاً محصول و معلول سلیقه‌ها و علاقه‌های فردی یا [[قراردادها]] و اعتبارات [[اجتماعی]] یا [[امر و نهی]] آمر و ناهی دانست<ref>جمعی از نویسندگان، درآمدی بر مبانی اندیشه اسلامی، ص۴۸.</ref>.
حاصل [[کلام]] آنکه [[ارزش‌ها]] یا دست‌کم اصول ارزش‌ها، در [[واقعیت]] ریشه دارند و نمی‌توان آنها را صرفاً محصول و معلول سلیقه‌ها و علاقه‌های فردی یا [[قراردادها]] و اعتبارات [[اجتماعی]] یا [[امر و نهی]] آمر و ناهی دانست<ref>جمعی از نویسندگان، درآمدی بر مبانی اندیشه اسلامی، ص۴۸.</ref>.
در مقابل، برخی دیدگاه‌های جامعه‌شناختی و مردم‌شناختی، ارزش‌ها را جزء جدایی‌ناپذیر [[زندگی اجتماعی]] و محصول [[قرارداد]] جمعی و پذیرش همگانی تلقی کرده‌اند. ارزش‌ها از این منظر، اموری [[فرهنگی]]، زمینه‌ای، نسبی و غالباً متغیرند که هر [[جامعه]] به اقتضای مجموع امکانات و محدودیت‌ها و اوضاع و شرایط [[تاریخی]]، فرهنگی، مذهبی، [[اقتصادی]]، [[سیاسی]]، اجتماعی، ارتباطی و... خویش و گاه از طریق عوامل نامرئی طی اعصار و قرون متمادی بدان دست یافته و همواره با تغییراتی از یک [[نسل]] به نسل دیگر منتقل شده است. از منظر [[روان‌شناختی]] نیز ارزش‌های یک جامعه بیشتر مبین [[آرمان‌ها]]، [[نگرش‌ها]]، [[گرایش‌ها]]، نیازها، [[خواسته‌ها]]، علاقه‌ها و ترجیح‌های [[غالب]] افراد یا گروه‌های حاکم‌اند که به عنوان معیارهای عام [[مقبولیت]] جمعی یافته‌اند<ref>برای آگاهی بیشتر از جنبه‌های وجودشناختی ارزش‌ها، همچنین ر.ک: Paul Grice; The conception of value; pp. ۹۳-۱۲۰.</ref>.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۳۳.</ref>
در مقابل، برخی دیدگاه‌های جامعه‌شناختی و مردم‌شناختی، ارزش‌ها را جزء جدایی‌ناپذیر [[زندگی اجتماعی]] و محصول [[قرارداد]] جمعی و پذیرش همگانی تلقی کرده‌اند. ارزش‌ها از این منظر، اموری [[فرهنگی]]، زمینه‌ای، نسبی و غالباً متغیرند که هر [[جامعه]] به اقتضای مجموع امکانات و محدودیت‌ها و اوضاع و شرایط [[تاریخی]]، فرهنگی، مذهبی، [[اقتصادی]]، [[سیاسی]]، اجتماعی، ارتباطی و... خویش و گاه از طریق عوامل نامرئی طی اعصار و قرون متمادی بدان دست یافته و همواره با تغییراتی از یک [[نسل]] به نسل دیگر منتقل شده است. از منظر [[روان‌شناختی]] نیز ارزش‌های یک جامعه بیشتر مبین [[آرمان‌ها]]، [[نگرش‌ها]]، [[گرایش‌ها]]، نیازها، [[خواسته‌ها]]، علاقه‌ها و ترجیح‌های [[غالب]] افراد یا گروه‌های حاکم‌اند که به عنوان معیارهای عام [[مقبولیت]] جمعی یافته‌اند<ref>برای آگاهی بیشتر از جنبه‌های وجودشناختی ارزش‌ها، همچنین ر.ک: Paul Grice; The conception of value; pp. ۹۳-۱۲۰.</ref>.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۳۳.</ref>
==مطلق یا نسبی بودن ارزش‌ها==
ارزش‌های مطلق برای عموم [[انسان‌ها]] - [[قطع]] نظر از تمایزها و اختصاصات مختلف - مطلوبیت دارد. همچون [[عدالت]]، [[آزادی]]، [[استقلال]]، و... که گاه تحت عنوان [[ارزش‌های انسانی]] از آنها یاد می‌شود. ارزش‌های نسبی به ارزش‌هایی اطلاق می‌شود که به تناسب ویژگی‌ها، شرایط، اقتضائات و... به قلمرو خاصی محدود شده و معمولاً تحت تأثیر متغیرهایی همچون [[زمان]]، مکان، قومیت، جنسیت، جغرافیا، شغل، سن، تحصیل، [[موقعیت اجتماعی]]، و غیره آن تنوع یافته و دستخوش [[تغییر]] می‌گردند. ارزش‌های مطلق که معمولاً تعداد آن در مقایسه از کمیت کمتری برخوردار است، ارزش‌های کانونی، عام و [[جهان‌شمول]] بوده و مبنای اشتقاق بسیاری از فروعات ارزشی محسوب می‌شوند. این [[ارزش‌ها]] تقریباً در همه نظام‌های ارزشی هرچند با اشکال و [[صور]] مختلف و مصداق‌های متنوع حضور داشته و قابلیت و امکان بالایی برای پذیرش و [[مقبولیت]] همگانی دارند. این ارزش‌ها عمدتاً به دلیل ویژگی‌های فرازمانی، فرامکانی، فرافرهنگی، فراملی، فرادینی، تحت تأثیر تنوعات موجود و متغیرهای محیطی، مطلوبیت ذاتی خود را از دست نمی‌دهند، هر چند ممکن است به مرور [[زمان]]، مفهوم و مصداق آنها، تحت تأثیر عوامل مختلف، دستخوش تغییر گردد و هر [[نظام ارزشی]] تصویر و [[تفسیر]] خاصی از آنها به دست دهد.
نسبیت‌گرایی نیز در کاربردهای مختلف گاه به معنای توصیفی، گاه [[معرفت‌شناختی]] و گاه هنجاری به کار رفته است.
نسبیت‌گرایی توصیفی، محصول نتیجه‌های حاصل از گزارش‌های توصیفی مردم‌شناسان و جامعه‌شناسان از نظام‌های ارزشی متفاوت موجود در [[جوامع انسانی]] است. بر این اساس کمتر دو جامعه‌ای را می‌توان یافت که ارزش‌های پذیرفته شده آنها بر هم انطباق داشته باشد.
نسبیت‌گرایی معرفت‌شناختی با [[تکیه]] بر تنوع و تکثر نظام‌های ارزشی موجود در [[جوامع]] و تحلیل گزارش‌های توصیفی نتیجه می‌گیرد که گزاره‌ها و نظام‌های ارزشی به شدت تابع جهان‌بینی‌ها، [[آرمان‌ها]]، تمایل‌ها، [[نگرش‌ها]]، [[ایدئولوژی‌ها]]، ترجیح‌های فردی و [[اجتماعی]] و اوضاع و شرایط جوامع و [[فرهنگ‌ها]] بوده و با هیچ [[واقعیت]] [[عینی]] مستقلی ورای امور فوق [[ارتباط]] ندارند؛ از این‌رو، نظام‌های ارزشی به تبع زیرساخت‌های متنوع و تعدد جوامع انسانی متنوع و متعدد بوده و اشتراک‌های فی‌الجمله آنها نیز تصادفی و اتفاقی بوده و از هیچ [[برنامه‌ریزی]] آگاهانه‌ای [[تبعیت]] نمی‌کند. طبق این دیدگاه، نظام‌های ارزشی را باید به مثابه تافته‌های جدابافته، واقعیت‌های منحصر به فرد و غیر قابل مقایسه با یکدیگر ملاحظه نمود. بر این اساس، هیچ معیاری برای [[داوری]] در میان نظام‌های ارزشی مختلف وجود ندارد.
نسبیت‌گرایی هنجاری نیز با [[تکیه]] بر دو نوع نسبیت‌گرایی فوق بر این [[باور]] است که به دلیل تنوع و تفاوت ارزش‌های مورد قبول افراد و [[جوامع]] و نیز به دلیل فقدان مبنای [[عینی]] و [[واقعی]] برای ارزش ها؛ نمی‌توان به رعایت مجموعه‌ای از [[ارزش‌ها]] با یک [[نظام ارزشی]] خاص توصیه و تأکید نمود، چه نظام‌های ارزشی مختلف اعتبار یکسان داشته و با هیچ ملاکی نمی‌توان یک [[نظام]] بر نظام دیگر ترجیح داد؛ از این‌رو، هیچ معیار متقن و مقبولی برای داوری میان نظام‌های ارزشی مختلف یا مقایسه یک گزاره ارزشی در یک [[فرهنگ]] با همین گزاره یا گزاره‌های مشابه در سایر [[فرهنگ‌ها]] وجود ندارد.
نسبیت‌گرایی ارزشی به ویژه در حوزه [[ارزش‌های اخلاقی]] و برخی سطوح ارزش‌های [[حقوقی]]، نقدهای زیادی را برانگیخته است که به دلیل ضیق مجال از ورود تفصیلی بدان آن اجتناب می‌شود. یکی از نویسندگان، در نقد نسبیت‌گرایی [[اخلاقی]] می‌نویسد: هر [[نظام اخلاقی]] به هر اندازه بخواهد خود را از داوری‌های مطلق به دور نگه دارد، بدون [[التزام]] به یک یا چند داوری اخلاقی مطلق، نمی‌تواند [[نظریه اخلاقی]] مطلقی را ارائه دهد- هر چند اطلاق این نظریه در نسبیت مطلق [[اخلاق]] باشد - زیرا این [[حکم]] نظری که اخلاق مطلقاً نسبی است، خود حکمی مطلق است و مستلزم یک یا چند [[حکم اخلاقی]] مطلق نیز می‌باشد. مثل آنکه: باید تنها مطابق سلیقه‌های فردی یا توافق جمعی عمل کرد؛ نباید سلیقه یا [[فرهنگ جامعه]] خود را بر دیگران [[تحمیل]] کرد و... خلاصه آنکه نپذیرفتن هیچ حکم اخلاقی مطلق موجب آن می‌شود که نظریه نسبیت اساساً شکل نگیرد؛ و [[پذیرفتن]] هر حکم اخلاقی نیز به وضوح، ناقض خود نظریه‌ای است که پذیرش هر حکم اخلاقی مطلق را [[نفی]] می‌کند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، اخلاق در قرآن، ص۱۷۶؛ همچنین رک: سید احمد رهنمایی، درآمدی بر مبانی ارزش‌ها، ص‌۸۲-۱۰۶.</ref>.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۵۲.</ref>
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش