|
|
خط ۱۱: |
خط ۱۱: |
|
| |
|
| ==یسار و [[امانتداری]]== | | ==یسار و [[امانتداری]]== |
| از [[زندگی]] یسار اطلاعات چندانی در دست نیست و از او در منابع، بیشتر در [[زمان]] [[جنگ خیبر]] نام برده شده است. نقل شده، یسار گوسفندان ارباب خود را میچرانید که دید [[مردم]] [[خیبر]] به داخل قلعه میروند. از آنها پرسید: با چه کسی میجنگید؟ گفتند: با این مردی که میپندارد [[پیامبر]] است.
| |
|
| |
| یسار میگوید: این کلمه بر [[دل]] من نشست و همراه گوسفندان به طرف [[رسول خدا]] آمدم و گفتم: ای [[محمد]]، تو چه عقیدهای داری و چه میگویی و به چه چیزی فرا میخوانی؟ پیامبر{{صل}} فرمود: "من به [[اسلام]] فرا میخوانم؛ [[گواهی]] بده که خدایی جز [[خدای یکتا]] نیست و من هم فرستاده اویم". گفتم: در این صورت، برای من چه خواهد بود؟" فرمود: اگر بر این [[عقیده]] [[پایداری]] کنی [[بهشت]] از آن تو خواهد بود". یسار اسلام آورد و سپس به پیامبر{{صل}} گفت: "این گوسفندان [[امانت]] است". پیامبر{{صل}} فرمودند: "این گوسفندها را از [[لشکرگاه]] بیرون ببر و آنها را به سوی صاحب آنها بران. [[خداوند متعال]] این امانت را از عهده تو برخواهد داشت". او چنان کرد و گوسفندان به طرف صاحب خود رفتند و عامر یهودی دانست که برده او [[مسلمان]] شده است<ref>المغازی، واقدی، ج۲، ص۶۴۹.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[یسار حبشی (مقاله)|مقاله «یسار حبشی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۵۱۸-۵۱۹.</ref>
| |
|
| |
|
| ==[[شهادت]] یسار== | | ==[[شهادت]] یسار== |